از هشتم دسامبر ۲۰۲۴ که شبه نظامیان مرتجع و اسلامی هیئت تحریر شام به رهبری «محمد جولانی» پس از انجام چند عملیات ضربتی و غافلگیرانه وارد دمشق شدند، حدود ۵ ماه گذشته است. با ورود گروه های مسلح تحریر شام به پایتخت سوریه، بشار اسد – حاکم مستبد این کشور – نیز به شیوه همه دیکتاتورهای فاسد و سرکوبگر، شبانه از کشور گریخت و محمد جولانی – با سابقۀ فعالیت در گروه مرتجع و فاشیستی القائده – با شکل و شمایلی جدید از جمله پوشیدن کت و شلوار و بستن کراوات در رأس حاکمیت جدید سوریه قرار گرفت.
تغییرات ظاهری محمد جولانی در نحوۀ پوشش و تغییر نام او به احمد شرع – که نام واقعی اش بود – اگر چه در محدودۀ معینی برای نیروها و دولت هایی که منافع شان با حکومت های ارتجاعی و واپسگرای اسلامی گره خورده است جذابیت داشت، اما این رفتار ظاهری او به طور واقعی گرهی از مشکلات و معضلات پیشین اقلیت های ملی، قومی، مذهبی و در سطحی کلان تر، گرهی از انبوه رنج ها و آلام توده های رنج کشیده کارگر و زحمتکش سوریه نگشود. این تغییرات ظاهری، نه تنها اندکی از سنگینی بار مشکلات مردم نکاست، بلکه در تعدیل بحران هایی که حاکمیت جدید با آن مواجه بود هم مؤثر واقع نشد. و صد البته قرار هم نبود با سقوط حاکمیت استبدادی بشار اسد و قدرت گیری نیروهای اسلامی و واپسگرای «هیئت تحریر شام» به رهبری احمد شرع، تغییراتی هر چند محدود به نفع توده های مردم سوریه رخ دهد و یا تعدیلی در حجم بحران های دیرینه این کشور صورت گیرد.
از آنجا که که سوریه، کشوری با اقلیت های قومی، ملی و مذاهب مختلف است که طی ۵۳ سال حاکمیت خاندان اسد سرکوب شده بودند، بسیار طبیعی بود که با سقوط بشار اسد، نه فقط انبوه مطالبات معیشتی، سیاسی و آزادی های فردی، اجتماعی و دمکراتیک مردم سوریه از اعماق به سطح جامعه سر ریز گردند، بلکه بحران های قومی، ملی و مذهبی نیز از جمله مواردی بودند که حاکمیت جدید می بایست راه حلی برای پاسخ به آنها پیدا می کرد. پاسخی درخور که طبیعتاً در ذات و ماهیت نیروهای واپسگرایی چون هیئت تحریر شام به رهبری احمد شرع نبود و لذا پیش بینی اینکه حاکمیت در یک بازه زمانی نه چندان طولانی با تشدید بحران های داخلی و وقوع درگیری های مسلحانه مواجه گردد، دور از انتظار نبود.
تقابل احمد شرع با نیروهای دمکراتیک کردستان سوریه به منظور خلع سلاح و نادیده گرفتن حق و حقوق آنان – دست کم در حد خودمختاری – نخستین بحران داخلی حاکمیت جدید بود. بحرانی که به رغم امضای توافقنامۀ ۸ ماده ای میان احمد شرع و مظلوم کوبانی، انجام آن همچنان در هاله ای از ابهام باقی مانده و چه بسا در فرایند بحران های موجود، به وقوع درگیری و تنش های آتی فی مابین آنان نیز منجر گردد. گسیل نیروهای دولت موقت و لشکر کشی احمد شرع به سمت کردستان سوریه طی روزهای گذشته جلوه ای از بروز درگیری های احتمالی میان نیروهای مسلح حاکمیت جدید با نیروهای دمکراتیک کُرد سوریه به رهبری مظلوم کوبانی است.
از بحران کُردهای سوریه با دولت موقت این کشور که بگذریم، بحران اقلیت های قومی و مذهبی، بخش دیگری از تنش های موجود باهیئت حاکمه فعلی سوریه است که از دو ماه پیش در لاذقیه و طرطوس شکل گرفت و اینروزها نیز به گونه ای دیگر در شهرهای “جرامانا”، “صحنایا” و دیگر مناطق سوریه سر باز کرده اند.
کشتار جمعی بیش از هزار زن و مرد و کودک غیرنظامی و بی دفاع اقلیت علویان در دو استان ساحلی لاذقیه و طرطوس توسط نیروهای فاشیست و اسلامگرای احمد الشرع که در روزهای میانی اسفند ۱۴۰۳ به وقوع پیوست، نخستین حملۀ نیروهای سرکوب حاکمیت جدید در مواجهه با بروز بحران های قومی و مذهبی در این کشور بود. واقعه ای خونین و مرگبار که ضربۀ سنگینی بر موقعیت سیاسی، اجتماعی احمد الشرع وارد کرد و به طریق اولی ناتوانی او را در ایجاد امنیت و برقراری ثبات نسبی در سوریه آشکار ساخت.
حال با گذشت دو ماه از واقعه خونین لاذقیه و طرطوس، انتشار اخباری از درگیری های مسلحانه میان نیروهای افراطی و فاشیست دولت موقت سوریه با مردم دروزی مذهب این کشور، بار دیگر موقعیت شکنندۀ حاکمیت فعلی سوریه را در مواجهه با نیروهای مختلف قومی و مذهبی به صدر اخبار این کشور کشانده است.
به گزارش دیدبان حقوق بشر سوریه، در درگیری های فرقه ای که طی روزهای هشتم و نهم اردیبهشت ماه جاری بین نیروهای امنیتی سوریه، شبه نظامیان همسو با آنها و جنگجویان محلی دروزی رخ داد، ده ها نفر در شهرهای «جرامانا» و «صحنایا» که اکثریت ساکنان آن را دروزی ها تشکیل می دهند، کشته شدند. در درگیری های شب اول، ۱۷ نفر در شهر جرامانا و شب دوم، ۲۲ نفر در صحنایا به قتل رسیدند. بر اساس گزارش فوق، روز چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت نیز ۱۵ شبه نظامی دروزی در نزدیکی دمشق کشته شدند. این تعداد از دروزی ها توسط «نیروهای وابسته به وزارتخانه های کشور، دفاع و افراد مسلح مرتبط با آنان که در کمین جنگجویان دروزی بودند»، کشته شدند.
با وقوع درگیری های اخیر که ما بین نیروهای حکومتی و شبه نظامیان دروزی رخ داد، پای اسرائیل نیز به وسط این درگیری های نظامی کشیده شد و ارتش این کشور روز چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ماه جاری اعلام کرد، به «یک گروه افراطی در سوریه» که برای حمله به دروزی ها در شهرک صحنایا در جنوب دمشق آماده می شدند، حمله کرده است. ارتش اسرائیل که همزمان با سقوط بشار اسد، در قسمت هایی از بلندی های جولان تا عمق ده ها کیلومتری خاک سوریه نفوذ کرده است، هدف از این کار خود را حمایت از اقلیت دروزی ها در سوریه عنوان کرده است. دروزی ها، یک اقلیت مذهبی از اسلام هستند که در اسرائیل، سوریه، اردن و لبنان پراکنده اند. در اسرائیل حدود ۱۷۰ هزار دروزی زندگی می کنند که رابطه نسبتاً خوبی با دولت اسرائیل دارند و از این نظر دولت نژادپرست اسرائیل خود را مدافع دروزی های ساکن سوریه می داند.
علاوه بر مجموعه تنش های مذهبی و قومی موجود از جمله کشتار علویان و دروزی ها، معضل ملی کردها و موضوع برخوداری آنان از حق خودمختاری نیز نه فقط به کشمکشی میان دولت کنونی سوریه با نیروهای دمکراتیک کُرد که به جدالی میان ترکیه و اسرائیل نیز انجامیده است. موضع ترکیه با موضوعیت دفاع از حاکمیت اسلامگرای سوریه و مخالفت شدید اردوغان با خودمختاری کُردها و نیز موضع اسرائیل با موضوعیت عدم رضایت از شکل گیری یک دولت اسلامی در سوریه و دفاع مستقیم دولت اسرائیل از دروزی های ساکن سوریه عملاً پای این دو دولت متجاوز را به وسط بحران های داخلی سوریه کشانده و به نظر نمی رسد بحران فوق به راحتی پایان گیرد.
مجموعه اتفاقات رخ داده در روزهای اخیر و بحران های بجا مانده از پیش، عملاً شرایطی را برای حاکمیت جدید سوریه رقم زده است که احمد شرع را در ایجاد برقراری ثبات و امنیت داخلی این کشور ناتوان کرده و شکل گیری این وضعیت به طور واقعی در گستره ای فراتر از پیش، هراس و ناامنی را در میان توده های مردم سوریه دامن زده است. با اوضاع پیش آمده، بر خلاف روزها و هفته های آغازین قدرت گیری نیروهای مرتجع هیئت تحریر شام که زنان و جوانان و نیروهای دمکراتیک این کشور برای طرح مطالبات دمکراتیک و آزادیخواهانه خود در محدوده های معینی در خیابان ها حضور داشتند، اکنون به جای آن حضور مطالباتی، تنش های قومی، درگیری های قبیله ای و ناآرامی های مذهبی مناطق مختلف سوریه را فرا گرفته است.
نیروهای کوچک و بزرگی از مذاهب و اقوام و ملیت های مختلف که با فروپاشی دیکتاتوری خاندان اسد در سوریه از هر طرف بپا خاسته اند و برای خود حق ویژه قائل اند. گروه های مختلف قومی و نژادی با جمعیت چند صد هزار نفری که برای کسب منافع خود وارد میدان شده اند و چه بسا سر نخ هرکدامشان به یکی از دولت های منطقه وصل باشد. گروه ها و نیروهایی که با استفاده ازموقعیت پیش آمده تا آنجا که برایشان مقدور است به نیروهای دولت اسلامگرای جدید و باندهای احمد شرع اجازه ورود به مناطق مورد نظر خود را نمی دهند.
وضعیتی نابسامان که سازمان ما پیش از این بارها به آن پرداخته و علاوه بر نیروهای آگاه و مترقی سوریه، عموم توده های مردم این کشور را نیز نسبت به ماهیت واپسگرایانه حکومت جدید در دامن زدن به اینگونه بحران های قومی و مذهبی هشدار داده بود. نمونۀ روشن اینگونه هشدارها مقاله «سقوط دیکتاتور، شروع پایانی پر ابهام» در نشریه کار شماره ۱۱۰۰ است که در همان ایام نخست به قدرت رسیدن احمد شرع و پس از آنکه دولت جدید سوریه با هدایت محمد بشیر شکل گرفت، طی هشدار به مردم سوریه نوشت: «آنچه اکنون بعد از سقوط بشار اسد با شکل گیری حکومت موقت محمد بشیر تحت هدایت و رهبری «هیئت تحریر شام» بوجود آمده است، نه پایان کار، بلکه آغازی بر شروع شکل گیری نزاع میان گروه های درگیر بر سر سهم خواهی در قدرت است که شرایط را برای وقوع احتمالی یک جنگ داخلی دیگر فراهم کرده است. علاوه بر خطر وقوع جنگ داخلی میان گروه های اسلامی برای سهم خواهی در قدرت، کشاکش میان مرتجعین اسلامی هیئت تحریر شام با ترکیه، اسرائیل، آمریکا و اتحادیه عرب نیز برای سهم خواهی در عرصه سیاسی، اقتصادی و نظامی در سوریه هنوز پایان نیافته و لذا از این منظر هم اگر به اوضاع سوریه بنگریم، هیچ چشم انداز روشنی برای این کشور متصور نیست.»
آنچه را که نشریه کار پیش از این نوشته بود، اکنون به روشنی در مقابل دیدگان همه قرار دارد. بی تردید، پیشروی فرایند موجود، اگر با بی تفاوتی نیروهای آگاه و مترقی و دمکراتیک سوریه، عدم دخالت گری فعال زنان برای کسب مطالبات خود همراه گردد، چه بسا توده های مردم این کشور از وضعیت رنج آوری که هم اینک در آن گرفتارند، با شرایط باز هم بدتری مواجه شوند.
لذا، با توجه به مجموعه اوضاع حاکم بر سوریه، وقوع هر اتفاقی که بخواهد به نفع توده های مردم این کشور رخ دهد، نه دل بستن به حاکمیت جدید، بلکه به تشدید و گسترش روند مبارزاتی نیروهای دموکراتیک و آزادی خواه این کشور بستگی دارد. تحقق این امر، بستگی تام و تمام به این دارد که مجموعه نیروهای مترقی و دمکراتیک سوریه، نیروهای دمکراتیک کُرد و زنان و جوانان این کشور تا چه اندازه بتوانند در بسیج و سازماندهی توده های رنج کشیده ای که از یوغ استبداد بشار اسد رهایی یافته اند، موفق گردند. نیروهایی که با حضور میدانی خود بتوانند همراهی و همدلی گروه های قومی و مذهبی را به دور از دامن زدن به هرگونه تعصبات مخرب قومی و ناسیونالیستی جلب کرده و با استفاده از فضای داخلی پس از سرنگونی حاکمیت استبدادی بشار اسد شرایط پر ابهام کنونی را به نفع خود و توده های مردم سوریه در رسیدن به آزادی و دستیابی به حقوق دمکراتیک مردم تغییر دهند.
متن کامل نشریه کار شماره ۱۱۱۸در فرمت پی دی اف:
نظرات شما