یادداشت سیاسی- دستگیری ٨٠ دختر و پسر در جاجرود، دستگیری ٣۵ دختر و پسر در قزوین، دستگیری ۶٣ دختر و پسر در دو مهمانی در شهر شیراز، دستگیری ٢٠ دختر و پسر در یک مهمانی دیگر در شهر شیراز، دستگیری ۴٠ دختر و پسر در شهر گرگان، دستگیری ٧٠ دختر و پسر در فرحزاد، … اینها نمونههایی است از اخبار دستگیری هایی که تنها در ماه گذشته انجام شده و خبر آن در رسانهها ی ایران منتشرگردیده است. این اخبار نشان می دهند که جمهوری اسلامی بار دیگر موج جدیدی از سرکوب سیستماتیک در جامعه را سازمان داده و این بار جوانان می باشند که به طور جمعی هدف ضربات نیروهای پلیسی و امنیتی رژیم قرار گرفته اند.
اینکه چه سیاستی پشت این تهاجمات در حال حاضر وجود دارد، را میتوان از زوایای مختلف بررسی کرد. سرکوب آزادیهای فردی و تلاش برای ایجاد “امت اسلامی”، یکی از ویژگیهای جمهوری اسلامی از آغاز بر روی کار آمدن این رژیم بود. جمهوری اسلامی تمامی ابزار تبلیغی و تحمیقی خود را به هر شکل و در هر جای ممکن به کار گرفت، تا به این هدف برسد. تصفیه ی نیروهای انقلابی با کشتار و دستگیری و تحت فشار قرار دادن آنان، مقدمه ی ضروری این امر برای رژیم به شمار می رفت، که در این مسیر نیز از هیچگونه قساوت و خشونتی کوتاهی نکرد. با وجود این و باگذشت حدود ٣٧ سال، انحراف اذهان، تبلیغات مذهبی، تصویب انواع و اقسام قوانین و مقرارات، سازماندهی وسیع نیروهای امنیتی و پلیسی، دستگیری، شلاق، جریمه، زندان، توهین و اِعمال محرومیتهای اجتماعی، رژیم نتوانست، جامعه را به دلخواه خود درآورد. درست برعکس، همیشه مقاومت به اشکال مختلف از سوی اقشار مختلف اجتماعی، در عرصه ی حجاب و پوشش اجباری، روابط زنان و مردان و بیاعتنایی به “شؤون اسلامی” وجود داشته است. به ویژه ، امکان دسترسی به تلویزیونهای ماهواره ای، گسترش فضای مجازی مانند استفاده از اینترنت و تشکیل شبکههای اجتماعی و امکانات دیگری که پیشرفتهای تکنولوژی درمخابرات در اختیار جامعه گذاشته است، وضعیتی است که رژیم را هر چه بیشتر به هراس انداخته است. وحشت ِ از دست دادن کنترل جامعه به ویژه در شرایطی که تضادها و بحران های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مزمن در جامعه از هر سویی سرمی کشد، رژیم را وا میدارد تا سرکوب و خفقان را هر چه بیشتر شدت بخشد. در همین راستاست که بسیاری از مجریان دستگاه حکومتی در سخنان خود در اشاره به دستگیری ها به نقش برنامههای ماهواره ای، شبکههای اجتماعی و ارتباطات در فضای مجازی اشاره می کنند. در همین رابطه، جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سخنرانی اخیر خود در ۶ شهریور، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت حجاب و موسیقیهای زیرزمینی به نقش مهم فضای مجازی در این رابطه پرداخت. از این دست سخنرانیها و ابراز نگرانیها هر روزه از زبان خامنه ای گرفته تا انواع و اقسام آیت اله ها، امام جمعه ها، نمایندگان مجلس جمهوری اسلامی و دست اندرکاران رژیم می شنویم. این نگرانی موضوع جدیدی نیست. به همین دلیل است که در سالهای اخیر نیز رژیم تا جایی که توانسته با این امر مبارزه کرده است. تشدید سانسور وفیلترینگ، وضع قوانین و مقرارت شبکههای اینترنتی، تشکیل ارتش سایبری و انواع و اقسام ارگان ها ی رسیدگی به جرائم رایانه ای و پیشبرد طرح های گوناگون از نمونه اقدامها ی جمهوری اسلامی برای سرکوب در این زمینه می باشند. اما نگرانی اصلی از این است که این ابزار، همانطور که نمونههای آن در بهار عربی و خیزش و اعتراضات کشورهایی مانند مصر و تونس بود، در خدمت مبارزات سیاسی قرار گیرد.رژیم جمهوری اسلامی به خوبی آگاه است که بسیاری از تجمعاتی که از سوی جوانان در ابعاد دهها نفری صورت می گیرد، ارتباطات اینترنتی برای برقراری تماس ها و انجام قرارها نقش بسیار مهمی دارد. از این روی است، که یکی از اهداف نیروهای امنیتی از حمله به تجمعاتی که به ویژه در ابعاد دهها نفره انجام می گیرد، ایجاد رعب و وحشت در فضای مجازی و نمایش قدرت و قابلیت تجسس در آن است.
اما همانطور که تاریخ انقلابات و شورش های بزرگ تاریخی نشان داده است، همین امر میتواند بر بستر شرایط بحرانی کنونی، به نیروی ضد خود تبدیل شده و جامعه را به یک انفجار سیاسی و اجتماعی بکشاند.
روحانی و طرفدارانش که از این خطر آگاه بودند، با دادن وعده و وعید و فاصله گرفتن از جناح اصولگرا از سویی قصد پر کردن صندوق آرا به نفع خود را داشتند و از سویی دیگر با ایجاد امید در زمینه ی تأمین آزادیهای فردی، برای برههای کوتاه نقش سوپاپ اطمینان را بازی کردند. اکنون پس از نزدیک شدن به پایان دوره ی ریاست جمهوری، بسیاری از افرادی که به ویژه از اقشار میانی جامعه، جوانان، زنان، دانشجویان، هنرمندان و … که به دنبال تنفسی در خفقان حاکم بودند و به وعدههای روحانی دل بستند، اکنون از وی به کلی نا امید شده و خود را بار دیگر بازیچه ی دست، صاحبان اصلی قدرت در جامعه می یابند. دیگر بهانه ی تحریم اقتصادی، تمام تقصیرها را به گردن اصولگرایان انداختن، نمیتواند تبرئه ای برای روحانی از چشم این بخش از جامعه باشد که نیروی اصلی رأی دهندگان به وی را تشکیل می دادند. اکنون آنان نیز دریافته اند، که روحانی اگر میخواست میتوانست با اختیاراتی که در قوه ی مجریه دارد، قدرت نمایی کند و حداقل به بخش کمی از وعدههای خود عمل کند. در دوران ریاست جمهوری روحانی، سرکوب و اعدام گسترش یافت و مشکلات اقتصادی نیز با برجام حل نشد و بیکاری و فقربه طور روزافزونی بیداد می کند.
از این وضعیت مسلماً جناح مخالف روحانی در رژیم نیز سود میبرد و با اِعمال فشار بیشتر بر جوانان و گسترش دستگیری ها، نارضایتی در بین این قشر را گسترش می دهد. به این ترتیب آنان نیز با یک تیر دو نشان می زنند، از یک طرف از طرفداران اصلاح طلبان کم میکنند و از سوی دیگر تلاش میکنند تا طبق اهداف ایدئولوژیک خود موازین اسلامی را در جامعه پیاده کنند.
مرور این تجربیات و آگاهی به وضع موجود در سمت گیری نیروهای اجتماعی در تحولات آتی نقش به سزایی دارد.. نسل جوان در ایران، برای حل مشکلات اقتصادی اش و دفاع از حریم آزادیهای شخصی و سیاسی بایستی از حالت تدافعی درآمده و شور جوانی خود را با شعور اجتماعی و سیاسی بیامیزد تا بتواند در سایه ی یک خیزش انقلابی و جنبشی انقلابی به آزادیهای اجتماعی، سیاسی و فردی دست یابد.
نظرات شما