صبح روز شنبه سیزدهم دیماه ۹۹ ، کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز در اقدامی متحدانه تعدادی از مدیران ارشد مجموعه را به خاطر اقدامات ضد کارگری و دست داشتن در چپاول و دزدیهای مافیای فولاد از شرکت بیرون کردند. کارگران فولاد پیشتر در تجمعات اعتراضی و مکرر خود نسبت به انتصاب این مدیران، به مدیرعامل شرکت هشدار داده بودند.
با این اقدام شجاعانه کارگران، بار دیگر پای معضلات و مشکلات گروه ملی صنعتی فولاد اهواز به رسانهها کشیده شد. فولادی که پس از مبارزات شورانگیز کارگران در سال ۹۷ ، بازور و ترفندها و وعدههای گوناگون، بیش از دو سال به پسصحنه راندهشده بود، دوباره روی صحنه آمد و فریاد برآورد که مبارزه در این مجتمع بزرگ صنعتی ادامه دارد.
بیش از دو سال از اعتصاب ۳۷ روزه و تظاهرات خیابانی مستمر و روزانه کارگران فولاد اهواز در پاییز سال ۹۷ گذشته است. بهرغم دستبهدست شدن مالکیت این مجتمع و تعویض و جابجایی چندباره مدیریت، اما نهفقط هیچگونه بهبودی در وضعیت کارگران فولاد اهواز حاصل نشده بلکه فشارهای گوناگون علیه کارگران تشدید شده ، ادامه کاری فولاد اهواز و آینده شغلی کارگران همچنان در هالهای از ابهام فرورفته است.
فولاد اهواز مانند دهها و صدها کارخانه و مؤسسه دیگر درروند اجرای سیاست خصوصیسازی دچار گرفتاریها و مشکلات متعدد و درهمپیچیدهای شده است. فولاد اهواز بیش از یک دهه است از عواقب خصوصیسازی رنج میبرد و چون یک بیمار در
بستر بیماری رهاشده است. تن رنجور این بیمار گاه تا مرحله احتضار پیش رفته است و اکنون به نظر نمیرسد جز با یک جراحی بتوان بیمار را معالجه کرد.
شرکت گروه ملی صنعتی فولاد ایران از معدود تولیدکنندگان بزرگ محصولات نوردی با ظرفیت سالانه یکمیلیون و ۴۳۵ هزار تن فرآوردههای فولادی و ۴۳۰ هزار تن شمش فولادی و بیش از ۳ هزار کارگر و نیروی کار متخصص، در سال ۸۸ به شرکت توسعه سرمایهگذاری امیر منصور آریا (مه آفرید خسروی) واگذار شد. اما چیزی نگذشت که پرونده اختلاس ۳ هزارمیلیاردی وی رو شد و با دستگیری وی، در سال ۹۰ اداره این مجموعه به دادستانی و مدیران منصوب آن واگذار گردید. نارساییها و نابسامانیهای موجود بهسرعت تأثیرات مخرب خود را بر زندگی کارگران فولاد برجای گذاشت. وضعیت بیثبات شرکت، بیبرنامگی، تعویق پرداخت دستمزدها، اختلال در تولید و ادامه کاری، ناامنی شغلی و اضطراب را درمیان کارگران دامن زد. اوضاع روزبهروز وخیمتر شد تا اینکه در بهمن سال ۹۵ ، گروه ملی فولاد اهواز رسماً به بانک ملی واگذار شد. بانک ملی وعده داد مطالبات معوقه کارگران را پرداخت و فعالیتهای اقتصادی شرکت را رونق بخشد. اما این جابجایی و وعدههای متعاقب آن نیز تغییری در وضعیت کارگران و چشمانداز ادامه کاری شرکت ایجاد نکرد. حدود ۹ ماه بعد، ۳۰ آبان ۹۶، بانک ملی، فولاد اهواز را به سرمایهدار دیگری بنام عبدالرضا موسوی که سابقه فعالیت در سپاه و دستگاه امنیتی آن داشت واگذار کرد. وعدههای موسوی درزمینهٔ راهاندازی خطوط تولید و ساماندهی شرکت نیز روی کاغذ ماند.موسوی نیز که ظاهراً دربند و بست با بانک ملی درزمینهٔ تأمین اعتبار به مشکل برخورده بود، چند ماه بیشتر دوام نیاورد. دستمزد و مزایا پرداخت نمیشد. شرکت به حالت تعطیل درآمده بود . اعتراضات کارگران روبه گسترش بود. با تشدید مبارزات کارگران و گسترش اعتراض به خیابان و مقابل استانداری خوزستان، از اردیبهشت ۹۷ بحث واگذاری دوباره شرکت به بانک ملی مطرح شد. بعدازآن نیز بحثها و تلاشهای حکومتگران برای تأمین اعتبار و سرمایه در گردش بهمنظور تأمین مواد اولیه و راهاندازی تولید، همواره با سوءاستفاده مالی همراه بوده و اقدامات انجامشده نیز جز در حد مسکن ضعیف موقتی، اثر دیگری نداشته است. بحران در فولاد مدام تشدید شد. درحالیکه در پرتو وضعیت نابسامان گروه ملی فولاد، افراد وابسته به باندهای حکومتی و مافیایی هریک سرگرم غارت و چپاول و سوءاستفاده مالی و پر کردن جیبهای خویش بودند، وضعیت مزد و مزایای کارگران مدام وخیمتر و آینده شغلی تیره و تارتر شد و چند هزار کارگر در یکقدمی اخراج قرار گرفتند.
با این پیشزمینهها و ادامه بلاتکلیفیها و کشمکشهاست که فولاد وارد اعتصابات و اعتراضات مکرر در سال ۹۷ میشود. با اعتصاب یکپارچه و ۳۷ روزه و اعتراضات خیابانی و درخشان کارگران و شعارها و سخنرانیهای پرشور نمایندگان کارگران فولاد در پاییز سال ۹۷، مبارزات شورانگیز کارگران فولاد آشکارا وارد فاز جدیدی شد. فولاد نهفقط با شعارها و خواستهای اخص کارگری از نمونه ” ما کارگران آهنیم- ریشه ظلمو میکنیم”، ” ما کارگران فولاد علیه ظلم و بیداد میجنگیم”، “مرگ براین دولت مردمفریب” و”فولاد، هفتتپه اتحاد اتحاد”، ” میایستیم، میمیریم – حق مو نو میگیریم” وارد میدان مبارزه شد، بلکه باشعارهایی نظیر” نه حاکم نه دولت- نیستن به فکر ملت”، گرانی، تورم- بلای جان مردم”، کارگر، معلم، دانشجو اتحاد اتحاد” که مور استقبال سایر اقشار زحمتکش قرار گرفت، یکبار دیگر جایگاه یگانه و بی جایگزین طبقه کارگر در یک مبارزه عمومی علیه رژیم حاکم و تمام نظم موجود را نشان داد. در اعتصاب و مبارزه خیابانی پاییز ۹۷ کارگران فولاد از زبان یکی از نمایندگان خود بهصراحت اعلام کردند از مرگ نمیترسند، چیزی برای از دست دادن ندارند وبر ادامه مبارزه تا نابودی مافیایی که بر فولاد اهواز چنگ انداخته است، تأکید نمودند. با اعتصاب بزرگ و یکپارچه و تظاهرات پرشور خیابانی کارگران فولاد و همزمانی آن با مبارزات و اعتراضات خیابانی کارگران هفتتپه، توأم با شعارها و شعارنوشتههای رادیکال، انقلابی و ضد سرمایهداری که موجودیت تمام نظم موجود را زیر سؤال میبرد، وحشت و رعشه مرگ سرتاپای دولت و عوامل آن در استان خوزستان را فراگرفت.
اعتراضات کارگران منجر به برکناری قطعی سرمایهدار خصوصی شد . حدود ۶۹ درصد سهام شرکت به بانک ملی واگذار شد. بانک ملی مدیران جدیدی را منصوب کرد.کارگران فولاد خواهان خلع ید از بانک ملی و واگذاری آن به دولت بودند. دولت گرچه وانمود کرد به خواستهای کارگران رسیدگی خواهد کرد، اما با هجوم به تجمع کارگران و یورش شبانه به منازل آنها در فاصله ۲۵ الی ۲۷ آذر۹۷ ،۴۲ تن از کارگران مبارز و پیشرو فولاد را بازداشت و روانه زندان مرکزی اهواز کرد که تعدادی از آنها چند هفته زندانی بودند. وعدههای رنگارنگ بعدی در مورد احیای شرکت و رونق تولید و امثال آن نیز هیچکدام عملی نشد.یک سال دیگر بدین گونه سپری شد.
از یازده آبان ۹۸ نادرجعفریوسفی جای مدیرعامل قبلی را گرفت. این سومین تغییر مدیریت در ظرف یک سال بود. تغییراتی که جز برای عدهای معدود از بستگان و آشنایان مدیریت که به پستها و حقوقهای بالایی دست یافتند، منشأ هیچ تغییر و بهبودی به سود کارگران نشد. مدیرعاملهای قبلی( غفوری و پهلوانی) تنها به یکرشته اقدامات نمایشی و راهاندازی هیاهوی رسانهای دست زدند و درعینحال در سایهی بندوبست با مقامات دولتی و حمایت دولت، به موقعیتهای مهم اقتصادی و مالی دست یافتند. بنابراین تولید در بخشهای مختلف فولاد نهفقط رونق نیافت بلکه بیشازپیش روند نزولی پیمود و به حدود ۱۰ درصد کل ظرفیت اسمی شرکت رسید.
یوسفی مدیرعامل جدید گروه ملی فولاد و گروه مدیریتی وی نیز عملاً راه مدیریت قبلی را پیموده و طی یک سال گذشته نهفقط گامی در راستای بهبود وضعیت گروه ملی فولاد و کارگران آن برنداشته، بلکه فشار علیه کارگران را تشدید نموده و به قول کارگران فولاد، با مافیایی که برای خودش درست کرده و تصمیمات غلط، اوضاع را خرابتر کرده است. یوسفی درهمان آغاز وعده داد تولیدات گروه ملی را در سال نخست به ۵۰ درصد و در سال دوم به ۸۰ درصد ظرفیت اسمی خواهد رساند . اما تولید درحال حاضر زیر ۲۰ درصد ظرفیت اسمی است. تأمین مواد خام و اولیه برای ادامه تولید، همواره یکی از خواستهای کارگران و از ملزومات اولیه گردش چرخ کارخانه فولاد بوده است. یوسفی در مرداد ۹۹ گفت وزارت صمت قول داده است به فولاد اهواز کمک کند و ماهیانه ۲۰ هزار تن سهمیه آهن اسفنجی( ماده اولیه) از گل گهر به فولاد داده شود. افزون براین میثم زالی دبیر ستاد تسهیل و رفع موانع تولید کشور پس از سفر به خوزستان و بازدید از گروه ملی صنعتی فولاد ایران گفت: با تمام توان، رفع مشکلات گروه ملی صنعتی فولاد در دستور کار قرارگرفته است تا علاوه بر حفظ اشتغال موجود، جهش تولید در این شرکت محقق شود. وی گفت بهمنظور توسعه فعالیتهای اقتصادی و تداوم تولید باکیفیت در گروه ملی،وزارت صمت تلاش خواهد کرد تا تأمین مواد اولیه موردنیاز خطوط تولید این کارخانه محقق شود.(ایلنا ۱۴ آبان ۹۹)
اما علیرغم این وعدهها، بخش عمده مواد اولیه، آهنقراضه و ضایعات بخش ذوب است که ظرف دو سه سال گذشته جمعآوریشده است.کارگران فولاد مکرر هشدار دادهاند با پایان یافتن این مواد و آهنقراضه، و عدم تأمین مواد اولیه تولید بهطور کامل متوقف خواهد شد.
بنابراین نهتنها جهشی در تولید پدید نیامد بلکه حتی یک رونق نسبی در تولیدات فولاد اهواز نیز به وجود نیامد و بلاتکلیفی فولاد و خطر تعطیلی آن کماکان یک خطر جدی است. دو سال پس از اعتصاب بزرگ و تظاهرات باشکوه خیابانی کارگران فولاد ، وضعیت گروه ملی تقریباً در همان موقعیت دو سال پیش است. ضمن اینکه در این دو سال از چند جهت فشار علیه کارگران تشدید شده و اوضاع به زیان آنان رقم خورده است.باندبازی مدیریت، مهره چینی و سپردن پستهای مهم با حقوق بالا به عناصر ضد کارگر و ناکارآمد و بعضاً فاسد، اختصاص مبالغ کلانی تحت عنوان حق فنی و پاداش و غیره به این مدیران که بعضاً هفتهای یک روز در محل حضور پیدا میکنند و کارگران به آنها “مدیران پروازی” میگویند، حذف برخی مزایای کارگران یا پرداخت ناقص آن، تعویق دستمزدها فشارهای اقتصادی و روانی علیه کارگران را تشدید نموده است. یک سال پس از مدیریت یوسفی و گروه وی، نهتنها هیچگونه نوسازی و بازسازی صورت نگرفته بلکه در اثر استهلاک بیشازپیش تجهیزات، ناایمنی محیط کار و خطر جانی بسی افزایش یافت است. دریک سال اخیر و شیوع بیماری کرونا، کمترین توجه و مراقبتی برای جلوگیری یا مقابله با کرونا در فولاد اهواز انجامنشده است. حتی به کارگرانی که علائم اولیه بیماری کرونا داشتند یا مشکوک به بیماری کرونا بودند، مرخصی استعلاجی داده نشد. کمترین اثری از بازرسی محیط کار، کنترل اجرای پروتکلهای بهداشتی، الکل، ژل، ماسک و تبسنج ورودی و خروجی برای کنترل درجه حرارت بدن وجود نداشت. چندین کارگر به کرونا مبتلا شدند که مدیران سعی کردند آن را لاپوشانی کنند. اسفند ۹۸ وقتیکه کارگران در تدارک اعتصاب بودند تا نسبت به بیتوجهی مدیریت به جان وزندگی کارگران و سهلانگاری درزمینهٔ تأمین لوازم بهداشتی اعتراض کنند، مدیریت کارخانه که از تصمیم کارگران باخبر شده بود روز ۱۹ اسفند و در شیفت شبانه شرکت را تا اطلاع ثانوی تعطیل اعلام کرد.
کارگران فولاد در اعتراض به مدیریت و اقدامات آن بارها دست به اعتراض و اعتصاب زده و با صدور بیانیههایی اقدامات ضد کارگری آن را افشا کردهاند. تابستان سال جاری(۹۹ ) در اعتراض به عدم پرداخت به موقع دستمزد و انتصاب “مدیران پروازی”، عدم تأمین مواد اولیه دست به اعتصاب و تجمع زدند و پارهای از بندوبستها و پارتیبازیهای مدیریت را افشا و برملا ساختند. کارگران فولاد به یوسفی( مدیرعامل) و محمدی معاون وی هشدار دادند از باندبازی ویار گیری و دامن زدن به افکار و تحرکات ضد کارگری توسط عوامل خود دستبردارند.
مشکلات بیمهای کارگران نیز افزایش یافته است. هماکنون درحالیکه ماهیانه درصدی از حقوق کارگران بابت بیمه تکمیلی کسر میشود، اما این موضوع هیچ تأثیری در بهبود وضعیت بیمه کارگران نداشته است. تعداد اندکی از کلینیکها و بیمارستانها و داروخانهها با بیمههای طرف قرارداد شرکت همکاری میکنند. کار دیگری که یوسفی و گروه مدیریتی وی انجام داده، ممانعت از استخدام فرزندان کارگران و پرسنل زحمتکش فولاد بوده است. بهرغم اینکه این افراد نمره قبولی استخدام را کسب کردهاند اما استخدام نشدهاند. مدیریت شرکت در عوض به استخدام افراد جدیدی از نزدیکان و آشنایان و نورچشمیهای خود و همچنین استخدامهای تازه با عنوان ” فرزندان مدافعان حرم” دستزده است.از اقدامات ضد کارگری دیگر مدیریت جدید، تلاش برای سرهمبندی کردن شورای اسلامی در فولاد است. درجه آگاهی به نسبت بالای کارگران فولاد، تمام تلاشهای تاکنونی رژیم برای ایجاد این نهاد ضد کارگری را خنثی و باشکست روبرو ساخته است. مدیریت شرکت علیرغم میل و رضایت کارگران و بهرغم مخالفت شدید آنها، تصمیم دارد با کمک تعدادی از عناصر وابسته و گوشبهفرمان خود، یکنهاد جاسوسی را در این کارخانه برپا کند و خبرچینی و کنترل کارگران را سازمان دهد.
در یک کلام دوسال بعد از اعتصاب بزرگ و اعتراضات خیابانی کارگران فولاد، وضعیت کارگران نه تنها بهبود نیافته بلکه دربسیاری موارد اوضاع بدتر شده ، بیش از پیش به زیان کارگران رقم خورده و چشمانداز ادامه کاری فولاد نیز همچنان تیره و تار است.
بااینوجود هیچیک از این اقدامات و تلاشها نتوانستهاند مانع اعتراض کارگران فولاد شوند. کارگران فولاد در تجمعات و نیز با انتشار بیانیه، ضمن مخالفت باسیاستهای مدیریت جدید خواهان تحقق مطالبات خود شدهاند.کارگران فولاد در بیانیه مورخ ده آذر ۹۹ ضمن اشاره به یک سال ” سوء مدیریت و سوء تدبیر و بیبرنامگی “مدیر پروازی یوسفی” ،” اختصاص برخی جایگاههای حساس و مهم توسط یوسفی به افراد غیر کارآمد غیربومی همچون محمدی ،رکابی ،جنتی که طی یک سال با اعمال و افعال ضد کارگری همراه بوده و عدم شایستگی گزینی و ارتقاء افراد فاسدی چون خطیبی و نادی زاده” کارنامه یکساله مدیریت را افشا نموده و خواهان مطالبات زیر شدهاند؛ پرداخت تعطیل کاری ایام کرونا، پرداخت حق فنی به همه کارگران، اجرای طرح طبقهبندی مشاغل و افزایش حق فنی ، پرداخت حق بدی آبوهوا، پرداخت به موقع دستمزد، شفافیت سازی در استخدام، رفع تبعیض در اضافهکار و پاداش، تأمین مواد اولیه، بیمه کارآمد ، افزایش دستمزد و اضافهکار.
اقدام جسورانه کارگران فولاد در روز شنبه سیزدهم دیماه و بیرون راندن تعدادی از مدیران ارشد و دزد و ضد کارگر از شرکت، نشان داد که مبارزه کارگران فولاد گرچه نه در شکل اعتراض گسترده خیابانی، اما در اشکال دیگری ادامه دارد.
نظرات شما