شیوع ویروس کرونا و تلفات تراژیک تاکنونی آن، یکبار دیگر نشان داد که نظام سرمایهداری با پایهایترین حقوق فردی و اجتماعی انسان امروز از جمله حق سلامتی و حق حیات در تناقضی مهلک قرار دارد. این فاجعه، رعدی در آسمان بی ابر نبود. از قبل مشخص بود یعنی باید مشخص م بود که نظام سرمایهداری به دلیل اولویت دادن به الگوی توسعه اقتصادی مبتنی بر کسب حداکثر سود، نه تنها برای بشریت بلکه برای طبیعت نیز ارزشی قائل نیست. این را حتی کارشناسان محیط زیست و دانشمندان و اساتید دانشگاهی همین نظام نیز اکنون اعتراف میکنند که ویروسهای جدیدی مثل کرونا محصول تحت فشار بودن محیط زیست حیوانات و طبیعت کره زمین است که سبب جهشهای ژنتیکی و بسیار هوشمندانه این نوع ویروسها و میکروبها میشود.
بحران کرونا پدیدهای غیرقابل پیش بینی نبود .در دو سه دهه اخیر، بشریت شاهد اپیدمیهایی چون: جنون گاوی، آنفولانزای خوکی، ابولا، سارس و مرس بوده است، بنابراین هر حکومت و جامعهای که برای سلامت و معیشت شهروندان خود ارزشی قائل بود، باید از قبل خود را برای چنین روزهایی آماده میکرد. اما این آینده نگری با ذات نظام سرمایهداری در تضاد است. این سیستم بویژه کشورهای امپریالیستی برای نابودی کره زمین و همه مردمان آن با بمب و گلوله، نه یکبار بلکه برای چندین بار، ذخیره در زرادخانههای خود دارند، اما برای حفظ سلامت شهروندان و کادر درمانی، حتی از فراهم کردن امکانات ابتدایی چون: ماسک، روپوش مخصوص، الکل پزشکی، ژل ضدعفونی، دستگاه اکسیژن مصنوعی، تخت بیمارستانی کافی و… ناتوان است.
بحث ابداَ این نیست که گویا این دولتها و کشورها با ضعف مدیریت روبرو هستند (تردیدی نیست که در برخی از کشورها نظیر ایران درماندگی سرمایهداری با بحران مدیریت و تعدد مراکز تصمیمگیری نیز عجین شده است)، معضل اساسی همانا این است که نظام سرمایهداری برای حفظ سلامت مردم و حفاظت از محیط زیست، ارزشی قائل نیست و اگر اینجا و آنجا برخی محدودیتها و عقب نشینیها را پذیرفته، ناشی از فشار جنبشهای اجتماعی بویژه جنبش مبارزه برای ارزشهای سوسیالیستی طبقه کارگر بوده است.
نتیجه این درماندگی و اولویت دادن به سود سهام کمپانیها و ابر سرمایهداران، این شده که سیستم درمانی حتی در پیشرفتهترین کشورها نتواند از پس اپیدمیهایی از نوع کرونا برآید.
این دولتها از زمانیکه درماه دسامبر نخستین علائم شیوع وسیع ویروس کرونا در “ووهان” چین آشکار شد فرصت داشتند که با اولویت دادن به سلامت مردم و نه منفعت سرمایه، امکانات خویش را بسیج کنند. اما هم از طریق پنهانکاری و هم از طریق اصرار بر گردش چرخ سرمایه، موجبات آلودگی صدها هزار نفر را فراهم کردند که قطعا به میلیونها نفر افزایش خواهد یافت. فاجعهای که تا این لحظه دست کم جان بیست و چند هزار انسان را در سراسر جهان گرفته است.
اگر در گذشته بیماری “ابولا” دمار از روزگار کشورهای آفریقایی در میآورد و یا همین حالا بیماری پیش پا افتاده “وبا” در یمن جنگ زده و هائیتی زلزله زده دارد جان هزاران نفر را میگیرد، اکنون کرونا در قلب آمریکا و اروپای پیشرفته دارد رکوردهای جدیدی از جانباختن شهروندان را به نمایش میگذارد. نتیجه این درماندگی ساختاری این شده که در ایتالیای عضو باشگاه امپریالیستی G7 علناَ اعلام میکنند که راهی جز کشیدن لوله اکسیژن از دهان افراد مسن و فرستادن عمدی آنها به گورستانها ندارند و یا نخست وزیر بریتانیا با وقاحت صحبت از ضرورت ابتلای هفتاد درصد از مردم برای ایجاد “مصونیت گلهای” میکرد و حاضر نبود بدون فشار کادر زحمتکش درمانی و مردم، تن به سیاست پیشگیری و قرنطینه بدهد. همین نوع سیاستها در سایر کشورها نظیر آمریکا نیز پیش گرفته شده که اکنون دارند عواقب وحشتناک آنرا به چشم میبینند.
در ایران که عملکرد سیستم سرمایهداری با استبداد فاشیستی، تحجر مذهبی، درماندگی و تعدد مراکز تصمیمگیری تلفیق شده است، بحران کرونا دارد در ابعادی وسیع جان مردم و کادر درمانی را میگیرد.
این رژیم که از روزها قبل از راهپیمایی دولتی ۲۲ بهمن و انتخابات نمایشی دوم اسفند از شیوع ویروس کرونا در قم آگاه شده بود، عمداَ برای تحت تاثیر قرار نگرفتن این دو نمایش دولتی، و نیز نگاه امنیتی رژیم به بحرانهایی از این دست، به سیاست پنهانکاری روی آورد. درحالیکه سیستم بهداشتی قم سخن از تبدیل “مقبره معصومه” به مرکز صدور ویروس کرونا به سراسر ایران میکرد مقامات استانی و دولتی و متحجرین مذهبی با کفر دانستن چنین اهانتی به حرم معصومه، آنرا توطئه دشمنان خارجی برای بی عصمت کردن امامان و امامزادهای شیعه تلقی کردند. در واقع جمله تاریخی کارل مارکس مبنی بر اینکه “دین افیون تودههاست” بار دیگر حقانیت خود را به اثبات رسانیده است!
اکنون نه تنها در ایران تحت حاکمیت اسلامی، بلکه در مناطق و کشورهای مسیحی، یهودی، هندو و… هم به خاطر «ترکیب سرمایه و دین و استبداد» در حاکمیت، فاجعه تلفات انسانی در حال گسترش است، به ویژه در ایران در بند استبداد دین و سرمایه، رژیم سعی دارد با ارایه آمارهای تقلبی گسترش تلفات انسانی را کتمان کند. این رژیم تنها به ابتلای سی هزار نفر و مرگ ۲۳۰۰ نفر اعتراف کرده است اما بسیاری از کارشناسان و آگاهان و مردمان ساکن ایران از جمله سازمان بهداشت جهانی رقم واقعی را احتمالاَ پنج برابر این میزان ارزیابی کردهاند!
رژیم انسان ستیز حاکم حتی برای حدود سه ماه حاضر نشده برخی سیاستها مبنی بر غربال گری و قرنطینه را در شهرها و استانهای ایران اجرا کند درحالیکه کشورهایی نظیر چین با اجرای قاطع و سریع این سیاست توانستند تا حدودی از ابعاد فاجعه بکاهند. حکومت درمانده سرمایهداری و مذهبی ایران از زبان رهبرش حتی به بافتن خیال بافیهای مالیخولیایی نظیر”توطئه دشمن برای تولید ویروس منطبق با ژن ایرانی”! روی آورده و درعین حال که از ادامه سیاستهای تحریمی آمریکا مینالید و آن را بهانهای برای کتمان درماندگی خود قرار داده بود، حاضر نشد به بهانه همین “تئوری توطئه” کمکهای یک سازمان مستقل نظیر “سازمان پزشکان بدون مرز” را برای احداث یک بیمارستان صحرایی مجهز در اصفهان بپذیرد و علیرغم موافقت وزارت بهداشت با دریافت این کمک، بعد از ورود امکانات این سازمان، جلوی فعالیت آنها را گرفتند که جهانیان را در بهت فرو برد! این سیاست در حالی عملی میشود که سیستم درمانی ایران حتی تا قبل از شیوع کرونا به اعتراف رسانههای داخل کشور از کمبود دویست هزار پرستار و هزاران دکتر و متخصص و تخت بیمارستان و امکانات اولیه دیگر رنج میبرد. فشار طاقت فرسایی که بر کادر درمانی زحمتکش ایران وارد میشود تا کنون جان دهها نفر از پرستاران و پزشکان را گرفته است. در سایر کشورهای حتی پیشرفته سرمایهداری نیز شاهد همین فشار طاقت فرسا بر سیستم درمانی هستیم .
علاوه بر این معضل، جهان شاهد یکی از عظیم ترین بحرانهای اقتصادی دو دهه اخیر خود بوده است. تا کنون بازارهای بورس و اقتصاد سرمایهداری سقوط هزاران میلیارد دلاری را تجربه کردهاند. صدها میلیون نفر از کارگران و زحمتشکان در سراسر جهان شغل و درآمد خود را از دست داده اند یا به موازات رشد بحران، در حال از دست دادن هستند. واکنش دولتهای سرمایهداری همچون بحران بزرگ ۲۰۰۸ ریختن تریلیونها دلار از بودجه کشور و بانکها به حلقوم کمپانیهای بزرگ است، ولی وقتی به بیکاران و زحمتکشان میرسند به سیاست قطره چکانی روی میآورند. حتی در پیشرفتهترین کشورها سخن از اعطای پنجاه تا هفتاد درصد حقوق بیکاری به کارگران و شاغلین میکنند.
به همین خاطر بلند کردن پرچم: “سلامت، معیشت، منزلت ، حق مسلم ماست!” بیش از هر زمان اولویت پیدا کرده است. کوبیدن بر خواستهای سوسیالیستی جنبش ما نظیر: آموزش رایگان، درمان رایگان، بیمه بیکاری مکفی، و حق هر انسان برای برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه، و نیز گسترش مبارزه برای حفظ محیط زیست انسانها و حیوانات و گیاهان و مبارزه با تبعیض و نابرابریهای طبقاتی و عبور از نظام جهنمی سرمایهداری، بیش از هر زمان به یک ضرورت عاجل تبدیل شده است .
در این دوران حساس از تاریخ جهان، باید بر همبستگی اجتماعی، خودیاری و مددرسانی به اقشار آسیب پذیرتر نظیر: سالمندان و معلولین تاکید وتوجه ویژهای داشت.
با ایجاد کمیتههای مردمی در هر محله و منطقه به یاری کسانی بشتابیم که بحران کرونا مانع از دسترسی آنها به اولیهترین نیازهای غذایی و بهداشتی شده است. البته نشانههایی از خود سازمانیابی را درایران و سایر کشورها مشاهده میکنیم که ضروری است در همه عرصهها گسترش یابد.
“شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست”، همدردی عمیق خود را با خانوادههای جانباختگان کرونا اعلام میکند و همچون اکثریت مردم، به کادر درمانی زحمتکش ایران و سراسر جهان درود میفرستد که علیرغم درماندگی دولتهای سرمایهداری دارند با چنگ و دندان و با به خطر انداختن سلامتی خود، از جان بیماران حفاظت میکنند.
مبارزه برای آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی وافشای هرچه بیشتر چهره کثیف و انسان ستیز نظام سرمایهداری و ارتجاع مضاعف دینی وظیفهای ست که در برابر جنبش طبقاتی و نیروهای چپ و کمونیست قرار دارد و باید تاکید کرد که تنها با عبور از جهنم سرمایهداری و گذار به سوسیالسم است که انسان هویت انسانی و حقوق انسانی خود را به چنگ خواهد آورد و این ممکن نیست مگر با سرنگونی انقلابی حاکمیت ارتجاع مذهبی و سرمایهداری توسط طبقه کارگر و متحدین بیشمارش برای حاکمیت اکثریت عظیم بر اکثریت عظیم.
نابود باد نظام درمانده سرمایه داری
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم
۲۸ مارس ۲۰۲۰ – ۹ فروردین ۱۳۹۹
امضاها: اتحاد فدائیان کمونیست، حزب کمونیست ایران، حزب کمونیست کارگری- حکمتیست، سازمان راه کارگر، سازمان فدائیان ( اقلیت )، هسته اقلیت
نظرات شما