“ما از مرگ نمی‌ترسیم، ما چیزی برای از دست دادن نداریم”!

جنبش طبقه کارگر وارد مراحل جدیدی از شکوفایی خود شده است. نبرد آشتی‌ناپذیر طبقه کارگر علیه طبقه سرمایه‌دار و دولت این طبقه که از جمله در اعتصابات و اعتراضات خیابانی، خواست‌ها و شعارهای کارگران گروه ملی فولاد اهواز و کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه تجلی یافته است، رژیم جمهوری اسلامی و تمام گروه‌بندی‌های سیاسی مدافع منافع طبقه سرمایه‌دار حاکم را به وحشت انداخته است. وقتی پرچم شوراها در هفت‌تپه به اهتزاز درآمد و کارگران و زحمتکشان بر گِرد آن حلقه زدند، وقتی که آلترناتیو کارگری و شورایی چشم‌انداز نوینی را فراروی جامعه گشود، رعشه‌ مرگی که تاکنون سابقه نداشت، تمام اندام‌های نظم حاکم را فراگرفت.

پاسداران نظم موجود، این‌بار یک خطر بسیار جدی را بیخ گوش خود احساس کرده‌اند. چرا که در برابر نظم موجود، یک آلترناتیو واقعی و کارگری قد علم کرده است که از حمایت عموم کارگران و زحمتکشان برخوردار است. جمهوری اسلامی خوب می‌داند که این آلترناتیو شکوفانِ آینده‌سازکه مهر هژمونی طبقه کارگر ازهم اکنون برآن حک شده است، بکلی و از ریشه با آلترناتیوهای قلابی جریان‌های بورژواییِ بی‌ربط با کارگران و زحمتکشان که به ضرب و زور کمک‌ها و پول‌های آمریکا و عربستان سعودی سرهم‌بندی شده‌اند و رئیس‌جمهور و ولیعهد و دفتر و دستک‌های پُر زرق و برق درست کرده‌اند متفاوت است. جمهوری اسلامی به همان نسبتی که خیالش از جانب این آلترناتیوهای کاغذی و قلابی آسوده است – چرا که هر یک از این ویژگی‌ها کافی‌ست تا توده مردم با قدرت و قطعیت بر سینه آن‌ها دست رد بزنند و دست رد زده‌اند – اما به همان نسبت و بیشتر از آن از طرح آلترناتیو کارگری و شورایی برآشفته و نگران شده است.چرا که به چشم خود دیده و آن را از نزدیک لمس کرده است که آلترناتیو شورایی، یک آلترناتیو واقعی‌ست که از درون کارگران جوشیده و سر برآورده و توده‌های مردم نیز اعم از کارگران، بیکاران، معلمان، دانشجویان، زنان، جوانان و بازنشستگان و سایر اقشار زحمتکش نیزاز آن حمایت کرده‌اند. به جرات می‌توان گفت که جمهوری اسلامی در تمام دوران چهل ساله حاکمیت خود با یک چنین خطر جدی از جانب کارگران و زحمتکشان روبرو نبوده است. بویژه آن‌که روحیه اعتراضی و آگاهی سیاسی به سرعت در میان کارگران در حال افزایش است. اعتصاب و اعتراض کارگران اکنون صرفا بخاطر مزد عقب‌افتاده و افزایش دستمزد و خواست‌هایی نظیر آن نیست. خواست کارگران کار و نان و آزادی است. خواست کارگران اداره شورایی کارخانه و کل جامعه و حاکمیت شوراهاست! این است آن مشعل فروزانی که در هفت‌تپه شعله‌ور شد، گرمابخش جنبش طبقاتی کارگران و نورافشان راه رهایی شده است.

رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی بر این خیال واهی‌ست که با تشدید سرکوب و ارعاب، می‌تواند در مقابل این روند بایستد و آن را متوقف سازد. از این رو سرکوب و ارعاب و پرونده سازی علیه کارگران پیشرو را تشدید کرده است. هر روز شماری از آگاه‌ترین و جسورترین کارگران به دادگاه احضار و یا مستقیما توسط دستگاه امنیتی بازداشت و زندانی می‌شوند. اسماعیل بخشی نماینده کارگران هفت‌تپه روز ۲۷ آبان بازداشت و زیر شکنجه‌های وحشیانه قرار گرفت. علی نجاتی عضو قدیمی سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه روز هشتم آذرماه دستگیر و کماکان زیر بازجویی و شکنجه است. مطابق اطلاعیه سندیکای کارگران هفت‌تپه، وضعیت جسمانی علی نجاتی در اثر فشار و شکنجه و بازجویی‌ها رو به وخامت گذاشته و به علت مشکلات قلبی، روز پنجشنبه ۲۲ آذر به بیمارستان بقایی اهواز منتقل شده است. سپیده قلیان به خاطر حمایت از کارگران هفت‌تپه کماکان در زندان و زیر شکنجه است. رضا شهابی و حسن سعیدی از اعضای فعال هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و و حومه، همراه با امیرعباس آزوم‌وند، کیوان مهتدی و رهام یگانه، بامداد روز سه شنبه ۲۰ آذر بازداشت شدند. نهادهای دولتی – امنیتی که در جریان سندیکاسازی و برگزاری یک مجمع عمومی قلابی، تو دهنی محکمی از کارگران شرکت واحد دریافت کرده بودند، تلاش دارند به هر نحو ممکن، از برگزاری مجمع عمومی که اعضای هیات مدیره سندیکا مدتی است در تدارک آن هستند جلوگیری به‌عمل آورند.

در گروه ملی اهواز دست کم ۱۰ کارگر برای چندمین بار به دادگاه و مراکز امنیتی احضار و مورد تهدید و ارعاب قرار گرفته‌اند. از این کارگران خواسته شده به اعتصاب و اعتراض خیابانی پایان دهند. اما کارگران با شور و مشورت دستجمعی در روز ۱۵ آذر ، تصمیم به ادامه اعتصاب و اعتراض گرفتند. ۲۰ آذر میثم آل مهدی یکی از نمایندگان کارگران فولاد بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. این تهدیدات و اقدامات سرکوب‌گرانه برای مرعوب ساختن کارگران ادامه دارد.

علی‌رغم تمام این اقدامات و تمهیدات اما نه فقط کارگران فولاد و هفت‌تپه مرعوب نشده بلکه با حمایت‌های وسیع سایر کارگران و اقشار زحمتکش جامعه، جبهه خود را قوی‌تر و محکم‌تر ساخته‌اند. کارزار وسیع و کم سابقه‌ای برای آزادی کارگران زندانی براه افتاد. خواست آزادی اسماعیل بخشی و سایر کارگران زندانی به یک خواست عمومی تبدیل شد. “من اسماعیل بخشی هستم”، “من کارگر هفت‌تپه‌ام”، “ما همه اسماعیل بخشی هستیم” و عبارات دیگری مانند این‌ها، شعارهایی بود که بر پلاکاردهای متعددی در میان کارگران، دانشجویان، معلمان، بازنشستگان و سایر اقشار نقش بست. حول آزادی اسماعیل بخشی جنبشی براه افتاد و در یک کارزار سراسری، جامعه یکپارچه خواستار آزادی وی و سایر کارگران زندانی شد.

در سطح بین‌المللی و اتحادیه‌های کارگری نیز حمایت‌های گسترده‌ای از کارگران فولاد و هفت‌تپه شکل گرفت که هنوز ادامه دارد. ده‌ها اتحادیه کارگری و اتحادیه معلمان در سوئد، نروژ، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و بریتانیا ضمن محکوم کردن اقدامات سرکوب‌گرانه رژیم، خواستار آزادی کارگران و دیگر زندانیان سیاسی شدند. کنگره چهارم کنفدراسیون بین‌المللی اتحادیه‌های کارگری (ITUC) که بیش از ۲۷۰ میلیون کارگر در ۱۶۳ کشور را نمایندگی می‌کند در روز ۱۶ آذر ۹۷ (۷ دسامبر ۲۰۱۸) با صدور یک قطعنامه اضطراری خواستار آزادی فوری کارگران در بند شد. این کنگره، در قطعنامه‌ای که با تلاش مشترک سندیکای کارگران شرکت واحد، سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه و تعدادی از اتحادیه‌های کارگری در کشورهای اروپایی تهیه و تدوین شده بود، ضمن محکوم کردن سرکوب و بازداشت کارگران، خواستار آزادی فوری بازداشت شدگان و به رسمیت شناخته شدن اتحادیه‌ها و شوراهای مستقل کارگری شد.

در اثر پیگیری و مبارزات کارگران و حمایت‌های گسترده داخلی بین‌المللی، اسماعیل بخشی بعد از ۲۵ روز شکنجه و زندان، روز ۲۱‌ آذر آزاد شد. رضا شهابی، حسن سعیدی، کیوان مهتدی، امیرعباس آزوم‌وند و رهام یگانه روز بعد از دستگیری آزاد شدند. در فولاد اهواز پس از بازداشت میثم آل‌مهدی در ۲۰ آذر، کارگران در حمایت از نماینده خود یکپارچه اعلام کردند همه میثم آل مهدی هستند. به محض بازداشت میثم آل‌مهدی از سخنرانان ثابت اعتراضات خیابانی کارگران فولاد اهواز، بدون معطلی سایر کارگران جای وی را پُر کردند. علاوه بر کریم سیاحی، چند تن دیگر از نمایندگان کارگران نیز وارد صحنه شدند. طارق خلفی، غریب حویزاوی، براتی، عبدالله درویشی و حسین رضایی در سخنرانی‌های پُر شور و متعدد خود در جمع کارگران نشان دادند که اعتصاب و اعتراض کارگران فولاد با بازداشت یک یا چند کارگر پایان نمی‌گیرد. نشان دادند که طبقه کارگر نمایندگان واقعی و رهبران عملی را در دل مبارزات خود پرورش می‌دهد. کارگران فولاد که مکرر اعلام کرده بودند از تهدید و زندان نمی‌هراسند، در اعتراضات خیابانی روزهای اخیر نیز بار دیگر شعار “نه تهدید نه زندان دیگر اثر ندارد” سر دادند. نمایندگان کارگران در سخنان خود تاکید کردند و نشان دادند که فریب وعده‌های قلابی را نمی‌خورند. اعلام کردند به آگاهی طبقاتی دست یافته‌اند و تا نابودی مافیایی که بر فولاد اهواز چنگ انداخته است و تا راه‌اندازی کامل شرکت، در کف خیابان و میدان مبارزه ایستاده‌اند. آن‌ها اعلام کردند با اتحاد و مبارزه قادرند در برابر مدیریت و حامیان آن بایستند. گفتند مافیا را کفن خواهند کرد. هشدار دادند اگر به خواست‌های‌شان رسیدگی نشود مبارزات خود را به سطح تمام شهرهای استان تعمیم خواهند داد و حسین رضایی یکی از نمایندگان کارگران فولاد گفت: “ما از مرگ نمی‌ترسیم، ما چیزی برای از دست دادن نداریم”.

بنابراین علی‌رغم تشدید سرکوب و ارعاب، مبارزه در هفت‌تپه و فولاد ادامه دارد. علی نجاتی هنوز در زندان است. سپیده قلیان و عسل محمدی که از کارگران حمایت کرده بودند هنوز آزاد نشده‌اند. مبارزه برای آزادی این فعالان و مبارزه برای آزادی دانشجویان و معلمان و سایر زندانیان سیاسی ادامه دارد. مبارزه برای خلع‌ید بخش خصوصی از کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه و مبارزه برای کوتاه کردن دست مافیا از گروه ملی فولاد اهواز و راه‌اندازی تولید در این شرکت، ادامه دارد. تلاش دستگاه امنیتی و عمال رژیم در تشکل‌های دولت ساخته و تلاش عوامل نفوذی پرورژیم و خرابکاری برخی تشکل‌های بی‌ربط به کارگران برای تضعیف روحیه کارگران و ایجاد نفاق و چند دستگی در میان آن ها محکوم به شکست است. فولاد و هفت‌تپه را با این ترفندها نمی‌توان ساکت ساخت. غفوری مدیرعامل گروه ملی فولاد در همدستی با استاندار و دیگر مقامات دولتی در خوزستان، سرگرم توطئه‌چینی علیه کارگران است. وی بر این خیال باطل است که با “اغتشاش‌گر” و “آشوب‌گر” خواندن کارگرانی که علیه مافیای فولاد اهوازو مسببین تعطیلی شرکت و توقف تولید، محکم و استوار و پیگیر ایستاده‌اند، می‌تواند کارگران را از میدان بدر کند. اما کارگران فولاد اهواز در اعتصابات و در جریان اعتراضات خیابانی و عمل مبارزاتی، هم‌چنین در شعارهای خود پاسخ این مزدوران را داده‌اند. روز یکشنبه بیست و پنجم  آذر درحالی که نیروهای سرکوب و امنیتی از روز شنبه ۲۴ آذر مرکز شهر اهواز را به اشغال خود درآورده بودند، کارگران فولاد در سی وهفتمین روز اعتصاب با پافشاری بر خواست های‏شان، مثل روزهای قبل باشعار هائی چون، گرانی ، تورم بلای جان مردم، مرگ براین دولت مردم فریب، مرگ برستمگر و می ایستیم می میریم حق مونو می گیریم، بار دیگر خیابان‌ها، بازار ومرکزشهر اهواز را به تسخیر خود درآوردند.عبدالله درویشی و طارق خلفی دو تن ازنمایندگان کارگران فولاد ضمن ایرادسخنان افشا گرانه ای علیه مقامات دولتی و اینکه این مقامات، خود جزئی ازمافیا هستند، بر اتحاد کارگران و ادامه مبارزه تأکید نموده وهشدار دادند اگر به خواست هایشان رسیدگی نشود، اعتراضات خود را به تهران خواهندکشاند.

این واقعیت را کسی نمی‌تواند انکار کند که آگاهی سیاسی کارگران به سرعت در حال رشد و ارتقاء است. اتحاد و همبستگی مبارزاتی کارگران و سخنان نمایندگان‌شان نه فقط نشان‌دهنده سطح بالای آگاهی سیاسی، بلکه بیان‌گر رشد تشکل‌یابی در میان کارگران است. ده‌ها و صدها اسماعیل بخشی، علی نجاتی، میثم آل مهدی حسین رضایی در میان کارگران پرورش یافته و پای در صحنه مبارزه ضد سرمایه‌داری نهاده‌اند. آگاهی سیاسی از مرزها و محدودیت‌ها و حصارهای یک یا چند کارگر پیشرو فراتر رفته است. کارگران در مقایسه با سایر اقشار زحمتکش، با شتابی فزاینده وبه نحو چشمگیری، آشکارا رو آمده‌اند. اعتصاب می‌کنند، تظاهرات و راهپیمایی می‌کنند، علیه سرمایه و دولت سخن می گویند، نظم حاکم را به مصاف می‌طلبند و در راه برپایی یک دولت جایگزین شورایی گام نهاده‌اند.

جمهوری اسلامی غرقِ در بحران از ترس گسترش و تعمیق روندی که بازگشت آن دیگر ممکن نیست، به تشدید سرکوب روی آورده است. بگیر و ببند کارگران پیشرو را تشدید کرده است. حربه دادگاه ، ارعاب و زندان را تیزتر کرده است، اما در عین حال می‌بیند و این را دریافته است که با سرکوب و دادگاه و زندان نیز نمی‌تواند جلو این روند را بگیرد. دستگیری و حبس یک یا چند کارگر پیشرو، تاثیری در ادامه اعتراض‌ها ندارد. در عین‌حال جمهوری اسلامی نمی‌تواند چند هزار کارگر اعتصاب‌کننده را بازداشت و زندانی کند. لذا مجبور است کارگران بازداشت شده را آزاد کند. این وضعیتی است که در اساس موقعیت طبقه کارگر و ابراز وجود این طبقه، بر رژِیم تحمیل نموده است. کارگران در برابر رژیم و در برابر تمام نظم موجود ایستاده‌اند. برای شوراها و اداره شورایی جامعه، دست در دست هم نهاده و ندا سرداده‌اند؛ “ما از مرگ نمی‌ترسیم، ما چیزی برای از دست دادن نداریم”!

متن کامل نشریه کار شماره ۸۰۲ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.