مبارزه با فساد بدون سرنگونی جمهوری اسلامی امکان پذیر نیست

هر روز اخبار جدیدی از فساد و رشوه‎خواری در میان مقامات حکومت اسلامی منتشر می‎گردد. در یکی از جدیدترین موارد که بعد از مصاحبه‎ی محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران در سطحی گسترده بازتاب یافت، دستگیری چند تن از سران سپاه در ارتباط با فساد در شهرداری تهران است که به دستور خامنه‎ای، باقری رئیس ستاد مشترک، مسئول رسیدگی به این موضوع شده است.

به دلیل مخفی‎کاری رژیم، اخبار متفاوت و البته بسیار ناقصی از این پرونده علنی شده است. از جمله افرادی که نام او بر سر زبان‎ها افتاده، سرتیپ سپاهی حسن بتولی معاون اطلاعات ستاد مشترک است. تا آن‎جا که اخبار این فساد منتشر شده، نفر اول این پرونده اما عیسی شریفی است که به مدت ۱۲ سال قائم‎مقام قالیباف در شهرداری تهران بود. همکاری وی با قالیباف اما به زمان حضور هر دوی آن‎ها در سپاه پاسداران برمی‎گردد. زمانی که قالیباف فرمانده نیروی هوایی سپاه بود، عیسی شریفی نیز فرماندهی قرارگاه بازسازی نیروی هوایی سپاه را برعهده داشت. او پس از پایان کار قالیباف در شهرداری به سپاه پاسداران بازگشته و در ستاد کل نیروهای مسلح مسئولیت جانشینی دایره تامین اموال ستاد کل را برعهده گرفته بود.

از نکات جالب این پرونده این است که رسانه‎های وابسته به سپاه و نهادهای همسو با آن هم‎چون خبرگزاری فارس، تسنیم و صداوسیما تاکنون خبری را در این رابطه رسانه‎ای نکرده‎اند. رسانه‎های جناح مقابل هم هیچ گزارش دقیقی از ابعاد این فساد روشن نکرده‎اند. در واقع علنی شدن این موضوع تا همین حد هم بیش از هر چیز نتیجه‎ی مستقیم تضادهای درون حاکمیت است که با در اختیار گرفتن شهرداری تهران توسط جناح “اصلاح‎طلب”، این موقعیت برای آن‎ها بوجود آمد تا با افشای ذره‎ای از فسادهای جناح مقابل، ضربه‎ای به این جناح بزنند. برای درک این مساله کافی‎ست تا به این موضوع اشاره کنیم که به دلیل افشای رشوه‎خواری‎های مهدی هاشمی برادر رئیس شورای شهر تهران، توسط “اصول‎گرایان” وی به ۱۰ سال زندان محکوم شد. این‎بار اما نوبت “اصلاح‎طلبان” بود که پس از افشای ماجرای “املاک نجومی” که با ضربه‎ی متقابل جناح مقابل در رابطه با افشای “حقوق‎های نجومی” همراه بود، ضربه‎ی دیگری به “اصول‎گرایان” بابت حضور ۱۲ ساله‎ی آن‎ها در شهرداری تهران به این جناح بزنند.

اما ماجرای این فساد که تنها یک رقم ۴۰۰۰ میلیارد تومانی از سوی محسن هاشمی آن هم به عنوان بدهی “هلدینگ یاس” وابسته به بنیاد تعاون سپاه عنوان شده، چیست و ابعاد آن تا چه حد است؟

همان‎طور که در ابتدای مقاله آمد، اخبار بسیار ناقص و دست و پا شکسته‎ای از این موضوع تاکنون انتشار یافته. اما آن‎چه که از میان این اخبار می‎توان فهمید این است که فعالیت‎های اقتصادی شهرداری در زمان قالیباف، از طریق قراردادهایی با هشت شرکت کارگزار صورت می‎گرفت. شرکت‎هایی که هر کدام از آن‎ها بابت این رانت هزاران میلیارد تومان سود به جیب زدند آن‎هم بدون آن‎که کاری به صورت واقعی صورت دهند. این هشت شرکت کارگزار عبارت بودند از شرکت‎های رسا تجارت مبین (یاس)، عمران شهر پایدار، شهر آتیه، جهان، دیدار ایرانیان، شرکت ساختمانی کار، گوهریاران و شرکت عمران تهاتر شهر. پای این شرکت‎ها به عنوان سرمایه‎گذار در امور شهری به شهرداری تهران باز شد، اما در واقع این شرکت‎ها کارشان تنها دلالی بود. شهرداری کسانی را که برای خرید تراکم رجوع می‎کردند به این شرکت‎ها حواله می‎دادند. این شرکت‎ها هم پول نقد را از خریداران تراکم گرفته و با آن پول زیر قیمت و قسطی خانه‎هایی را که در طرح‎های شهری بودند، از شهرداری می‎گرفتند. یعنی با پول شهرداری، طرح‎های شهری را آن‎هم زیر قیمت بدست می‎گرفتند. این شرکت‎ها سپس کار را به پیمانکاران واگذار می‎کردند، در مرحله‎ی بعد هم با ندادن پول پیمانکاران به بهانه‎ی این‎که شهرداری پولی ندارد، آن‎ها را مجبور می‎کردند ۲۰ تا ۳۰ درصد زیر قیمت توافق شده پول‎شان را بگیرند و این ۲۰ تا ۳۰ درصد را هم به جیب خود می‎ریختند. با این ترتیب و با سفره‎ای که شهرداری برای آن‎ها پهن کرده بود، هر کدام هزاران میلیارد به جیب زدند.

حال از این که چقدر از این پول‎ها به مدیران شهرداری رسیده، هیچ خبری در میان نیست اما براساس برخی از اخبار، مدیران شهرداری حداقل در برخی از این شرکت‎ها به‎طور مستقیم ذی‎نفع بوده‎اند. اختلاف با “هلدینگ یاس” وابسته به بنیاد تعاون سپاه نیز در واقع از این‎جا شروع شد که این هلدینگ، بابت تراکم‎های فروخته شده (هولوگرام)، بین ۴ هزار تا ۴ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان به‎گفته‎ی مقامات شهرداری، پول شهرداری را هنوز پرداخت نکرده است و احتمالا با قرار و مدارهایی که با یکدیگر داشتند، هیچ وقت هم قرار نبوده پرداخت کند. به‎گفته‎ی مهدی هاشمی، شهرداری تهران تاکنون بین ۱۰ تا ۱۲ نامه و گزارش در رابطه با فساد در شهرداری در دوران قالیباف به قوه قضاییه ارسال کرده است.

یکی دیگر از این موارد که البته نسبت به مورد پیشتر گفته شده می‎توان گفت رقم آن اندازه‎ی نوک سوزن فساد در شهرداری نیست، دو قرارداد بین شهرداری با نیروی انتظامی به ارزش یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان بود که فقط ۱۷۳ میلیون تومان به شرکت‎های طرف قرارداد پرداخت شده و بقیه به حساب یکی از معاونان شهرداری تهران واریز گردید تا در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته هزینه شود. به‎گفته‎ی نجفی شهردار سابق تهران، ارزش واقعی این قرارداد حتا ۱۰ میلیون تومان نیز نبوده است. در مورد پرونده‎ی املاک نجومی هم براساس اطلاعات جدید، موارد، چندین برابر آن‎چه بوده که پیش از این توسط یاشار سلطانی افشا شده بود.

یکی دیگر از موضوعاتی که در روزهای اخیر در رسانه‎ها انعکاس یافت، گفته‎های صادقی نماینده مجلس اسلامی بود. وی گفت: “شماری از نمایندگان مجلس دهم در جریان بررسی طرح تحقیق و تفحص از شهرداری تهران، رشوه گرفته‎اند”، به‎گفته‎ی وی “تعدادی از نمایندگان کارت پول ۵ میلیون تومانی دریافت کرده و یکی از نمایندگان نیز به ارزش یک میلیارد هولوگرام تغییرکاربری گرفته است”. وی هم‎چنین گفت که در جریان بررسی صلاحیت‎ها هیات‎های نظارت بر انتخابات شورای نگهبان، از برخی کاندیداهای نمایندگی جهت تایید صلاحیت رشوه دریافت می‎کنند.

فساد در میان مقامات حکومتی آن‎چنان گسترده شده که محمدرضا عارف رئیس “فراکسیون امید” در مجلس اسلامی در مصاحبه‎ی اخیر خود گفت: “قبح فساد ریخته شد و دیگر حرام و حلال مطرح نیست و به ساختار سیستماتیک تبدیل شده است”. البته پیش از او نیز چند نفر از مقامات حکومتی هم‎چون احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت، به سیستماتیک شدن فساد در حکومت اعتراف کرده بودند.

اما برای روشن شدن ابعاد فساد شاید سخنان بهمنی نماینده مجلس اسلامی و رئیس کل سابق بانک مرکزی گویاتر از همه چیز باشد. وی در مصاحبه با خبرگزاری “خانه ملت” متعلق به مجلس اسلامی گفت: “دو سال ارز ناشی از صادرات به کشور بازنگشته. چرا امروز اعلام می‌کنند ۱۴۸ میلیارد دلار موجودی حساب آقازاده‌های ما در بانک‌های خارجی است؟ ذخایر کشور ما این قدر نیست، یعنی بیش از ذخایر ارزی کشور ما موجودی حساب آقازاده‌ها در خارج از کشور است… این ۵ هزار آقازاده در خارج از کشور چه می‌کنند؟ گفته می‌شود ۳۰۰ نفر از آنها درس می‌خوانند. بقیه آن‎ها چه می‌کنند؟”. در واقع یک نکته مهم در سخنان بهمنی جدا از رقم دارایی “آقازاده‎ها” در خارج، رابطه‎ی قدرت و فساد است که از جمله در بازار ۵۶ میلیارد دلاری واردات کالا می‎توان مشاهده کرد.

رانت و فسادی که در اختصاص ارز ۴۲۰۰ تومانی به منظور واردات به‎عده‎ای سرمایه‎دار وابسته به حکومت وجود داشته و این روزها از پرده بیرون افتاده چیز جدیدی در حکومت اسلامی نیست، این موضوع در تمام سال‎های حاکمیت جمهوری اسلامی وجود داشته و این تنها نوک کوه فساد در این زمینه است. در این مورد اخیر نیز کسانی ارز ۴۲۰۰ تومانی گرفته و با آن خودروهای گران‎قیمت، موبایل و دیگر کالاها را وارد کرده و با حساب دلار ۹۰۰۰ تومانی در بازار به فروش رسانده‎اند، همان کاری که همیشه می‎کردند، فقط شاید این‎بار تفاوت ارز دولتی با ارز بازار آزاد زیادتر شده بود. برای درک ابعاد فساد در این زمینه کافی‎ست که بدانیم اساسا بازار واردات کالا در انحصار شرکت‎ها و افراد خاصی است و این انحصار باعث سودهای نجومی آن‎ها شده است. بر هر کالایی که دست بگذارید، می‎بینید که انحصار در دست چند نفر محدود است که با هزار رشته به حاکمیت وصل هستند. برای نمونه واردات نهاده‎های دامی سالانه حدود ۳ میلیارد دلار است که به گفته‎ی وزیر کشاورزی “۸۰ تا ۹۰ درصد آن در اختیار سه یا چهار شرکت است”. در واقع ۱۴۸ میلیارد دلاری که بهمنی از آن سخن می‎گوید، بخشی از چپاول ۴۰ ساله کارگران و زحمتکشان با بهره‎گیری از رانت و ابزار قدرتی‎ست که در چارچوب نظام سرمایه‎داری حاصل آمده است. به نوشته‎ی روزنامه شرق (۲۱ تیر) تنها در سال ۹۶، براساس بررسی حساب سرمایه توسط بانک مرکزی، ۴۱ میلیارد دلار از کشور خارج شده است.

در ارتباط با علل گستردگی فساد در ایران، ما در مقالات گذشته نشریه کار نوشتیم که فساد نتیجه‎ی نظام‎های طبقاتی‎ست. فساد هم‎چنین در کشورهایی که نظام سیاسی آن‎ها دیکتاتوری فردی است بیشتر از کشورهایی‎ست که از نظام‎های پارلمانی برخوردارند. این به آن معنا نیست که در نظام‎های پارلمانی بورژوایی فساد وجود ندارد. در این کشورها هم فساد سیاسی و اقتصادی وجود دارد. بارها زد و بندهای صاحبان قدرت و احزاب سیاسی با شرکت‎های بزرگ چند ملیتی را در این کشورها دیده‎ایم که شاید یکی از نمونه‎های اخیر آن را بتوان هلند عنوان کرد که حزب اصلی حاکم در هلند در روابطی پنهان با شرکت‎های چند ملیتی مستقر در این کشور از جمله شرکت نفتی “شل” بخشودگی مالیاتی این شرکت‎ها را تصویب کرد که موجب سود چند میلیارد یورویی سهامداران این شرکت‎ها شد. اما هر قدر از کشورهایی با نظام پارلمانی فاصله بگیریم و هر چه دمکراسی بورژوایی کم‎رنگ‎تر شده و نهادهای مستقل یا تا حدودی مستقل در این دمکراسی‎ها ضعیف‎تر می‎شوند، بر میزان فساد در آن کشورها نیز افزوده می‎شود که ایران یک نمونه‎ی آشکار آن است، فسادی که تنها بخش کوچکی از آن به دلایلی و در شرایطی خاص از پرده بیرون می‎افتد.

صاحبان قدرت در ایران، تنها به‎واسطه‎ی حضور در قدرت، هم اکنون به بزرگ‎ترین سرمایه‌دارن تبدیل شده‎اند، از جمله ستاد اجرایی فرمان امام متعلق به خامنه‎ای، آستان قدس رضوی و نهادهای اقتصادی سپاه و غیره. دیگر نکته مهم این است که این‎ افراد و یا گروه‎ها از همین موقعیت اقتصادی، برای تثبیت قدرت خود و پیشبرد سیاست‎های‎شان نیز استفاده می‎کنند. اگر هم در این میانه چند نفر قربانی شده و به عنوان مفسد اقتصادی دستگیر، محاکمه و حتا در مواردی اعدام می‎شوند، دلایلی دارد.

یک دلیل آن تضادهای درونی حاکمیت است که در دعوا بر سر قدرت، گاه به اصطلاح “پته” یکدیگر را روی آب می‎ریزند. حال در شرایطی که بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تمام جامعه را فرا گرفته و هر روز شاهد اعتراضات توده‎ای هستیم، طبیعی‎ست که هم تضادهای درونی حاکمیت افزایش یابد و هم با افشای فساد طرف مقابل، تقصیر این وضعیت فاجعه‎بار به گردن دیگری انداخته شود.

دومین دلیل این است که اساسا در شرایطی که بحران حاد می‎شود، رژیم‎ها بدنبال قربانی می‎گردند. در سال ۵۷ نیز ما شاهد این موضوع بودیم که هویدا و نصیری و تعدادی دیگر به زندان افتادند. هر چند که حکومت اسلامی تاکنون سعی کرده تا آن‎جا که می‎تواند برخی چهره‎ها را از زیر ضرب خارج کند. برای نمونه در جریان دستگیری بابک زنجانی، حداقل ۴ وزیر از جمله رستمی وزیر نفت و فرمانده سابق قرارگاه خاتم سپاه، پای‎شان در پرونده گیر بود که هیچ‎کدام تحت تعقیب قرار نگرفتند. مورد مه‎آفرید خسروی نیز همین گونه بود و پای مقامات حکومتی با اعدام وی از این پرونده بیرون کشیده شد. دستگیری یک نفر به عنوان “سلطان سکه”، دستور خامنه‎ای به روحانی در ارتباط با روشن شدن وضعیت دلارهایی که به برخی داده شده و یا درخواست روحانی برای رسیدگی فوری به پرونده واردات خودرو در قوه قضاییه، همگی از همین جنس بوده و هدف‎شان سرپوش گذاشتن بر علت اصلی فساد و عاملان اصلی این فسادها می‎باشد.

این واقعیت امروز بر همگان آشکار است که در جمهوری اسلامی اراده‎ای واقعی برای مبارزه با فساد وجود ندارد. فساد و رشوه‎خواری تمام سیستم موجود را فرا گرفته است. با تشدید بحران و کم‎رنگ شدن امید در میان مقامات حکومتی به بقاء، فساد نیز گسترده‎تر خواهد شد. اما از سوی دیگر حکومت اسلامی برای آن‎که بتواند در ظاهر خود را در حال مبارزه با فساد نشان دهد، به دنبال قربانیان دیگری می‎گردد هر چند که ممکن است تا دیروز دوست و یار غار آن‎ها بوده باشند.

فساد گسترده‎ی کنونی هم‎چنین یکی از عوامل گسترش فقر در جامعه است و تنها راه برای پایان دادن به این فساد، سرنگونی جمهوری اسلامی و برپایی حکومت شورایی‎ست. حکومتی که دیگر به کسی اجازه نخواهد داد تا با تکیه بر قدرت حکومتی به سرمایه‎های نجومی دست یابد. حکومتی که انتخاب شدگان حقوقی برابر با دستمزد متوسط یک کارگر دریافت می‎کنند و نه بیشتر. حکومتی که انتخاب کنندگان هر لحظه که بخواهند می‎توانند نماینده خود را برکنار و فرد دیگری را جایگزین آن کنند. حکومتی که نه شورای نگهبان احتیاج دارد و نه هیچ دستگاه کنترل کننده مشابه. هر کس با ۱۸ سال سن می‎تواند انتخاب کند و انتخاب شود و هیچ ارگان و فردی نمی‎تواند این حق را از کسی بگیرد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۱ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.