موج دیگری از احضار و بازداشت کارگران پیشرو و فعالان اعتصاب آغاز شده است. طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن که از درون در حال گسیختگی و از همپاشیست، قهرو سرکوب علیه کارگران را تشدید کرده است. اعتصابات و اعتراضات فزاینده و گسترشیابندهی کارگری خواب را از چشم سرمایهداران ربوده است. در پی هر اعتصاب و تجمعی، دستگاه قضایی و امنیتی، به اشاره و خواست سرمایه، به فوریت وارد میدان میشوند و به روی کارگران شمشیر میکشند.
در کشت و صنعت نیشکر هفتتپه که به یکی از کانونهای اصلی و مهم مبارزات کارگری و سمبلی از مبارزهی پیگیر طبقه کارگر تبدیل شده است، احضار و تهدید و ارعاب کارگران تشدید شده است. در پی اعتصاب و تجمع کارگران نیشکر هفت تپه و به دنبال شکایت کارفرما روز ۱۳ اسفند “پلیس امنیت شوش” مطابق احضاریه شعبه ۳ دادیاری دادگستری شوش ۵ تن از نمایندگان کارگران و فعالان اعتصاب به نامهای اسماعیل بخشی، رمضان علیپور، کرامت پام، رحیم بُساق و ثامر سواری را به دادگاه احضار کرد. چند روز بعد (۱۶ اسفند) نیز ده تن از کارگران بازنشسته سال ۹۵، به پاسگاه هفتتپه احضار شدند. پیش از این نیز علاوه بر احضارهای مکرر و محاکمه فعالان سندیکا، دهها تن از کارگران هفتتپه به دادگاه احضار شده بودند.
فولاد اهواز نیز به صحنه دیگر اعمال قوه قهریه علیه کارگران تبدیل شده است. در پی اعتصابات، تجمعات و راهپیماییهای باشکوه و مستمر کارگران گروه ملی صنعتی فولاد و در نهمین روز اعتصاب کارگران (یازده اسفند)، نیروهای سرکوب، شبانه به منازل کارگران یورش بردند و ۹ فعال اعتصاب و کارگر پیشرو به نامهای فرهاد اکبریان، مرتضی اکبریان، میثم علیقنواتی، امین مؤمنپور، حسین نیسی، باقر دلفی، تقی حسنزاده، هادی عفراوی و مهدی عادلزاده را بازداشت کردند. علاوه بر این، دستگاه قضایی و امنیتی، پروندهسازیهای گستردهای را برای شمار زیادی از کارگران فولاد اهواز آغاز کرده است. درست روز بعد از این تهاجم شبانه، “فرهاد افشارنیا” رئیس کل دادگستری خوزستان، کارگران فولاد اهواز را رسما به سرکوب بیشتر تهدید کرد. او گفت اعتصاب و تجمع و شعاردادن سبب بروز “مشکلات بیشتری برای کارگران خواهد شد”. وی تصریح کرد که بازداشت کارگران فولاد به دستور دادستانی صورت گرفته است. رئیس کل دادگستری خوزستان، با ذکر اینکه “صبر ما اندازه دارد” و تهدید کارگران به بازداشتهای گستردهتر و محاکمه آنان، سعی کرد فعالان و سازماندهندگان اعتصاب را مرعوب سازد.
در شرکت واحد نیز وضعیت بر همین منوال است. پیگردهای قضایی و امنیتی، احضار و محاکمه اعضا و فعالان سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه ادامه دارد. رضا شهابی عضو هیات مدیره سندیکا، بهرغم آنکه دوران محکومیتاش به اتمام رسیده، اما همچنان در زندان است و تحت فشارهای جسمی و روانی قرار دارد. دادگاههای اسلامی برای ابراهیم مددی و داود رضوی دوعضو دیگر هیأت مدیره سندیکا، احکام جدیدی صادر کردهاند.
سرکوب و ارعاب کارگران به موارد فوق خلاصه نمیشود. هر جا کارگرنارضایتی و اعتراض خود از وضع موجود را نشان میدهد، هر جا دست به اعتصاب و مبارزه میزند تا حق خود را از کارفرما و دولت بگیرد، آنجا دستگاه قضایی و زندانها که مهمترین ابزار سرکوب کارگراناند، به یاری سرمایهداران میشتابند تا نظم و مناسبات استثمارگرانه موجود حفظ شود وبهره کشی وحشیانه کارگران ادامه یابد.
اما نه در هفتتپه، نه در فولاد اهواز، نه در شرکت واحد و نه در هیچ جای دیگری، این بازداشتها، احضارها و تهدیدها نتوانسته و نمیتواند مانع اعتراضات کارگری و گسترش آن شود. اعتصابات در هفتتپه ادامه دارد. در شرکت واحد نیز بهرغم تمام فشارها و تهدیدها، سندیکای کارگران به مبارزه مستمر، از جمله اعتراضات پیگیرانه خیابانی ادامه داده است. در فولاد اهواز نیز روز بعد از یورش شبانه دستگاه سرکوب و بازداشت ۹ کارگر، کارگران در تجمعات پرشورتر و با شعارهای رادیکالتر مطالبات خود را پیگیری کردهاند. کارگران فولاد اهواز ضمن حمایت از رفقای بازداشت شده خود، خواستار آزادی کارگران زندانی شدند و با شعار “میایستیم میمیریم – حقمونو میگیریم” نشان دادند که اعتراض ، تجمع و ورود آنها به خیابان، تا تحقق مطالباتشان ادامه خواهد یافت.
احضار و بازداشت و تعقیب قضایی کارگران البته چیز تازهای نیست. کارگران در جمهوری اسلامی همواره مورد پیگرد و سرکوب بوده اند. اما از زمانی که روحانی به ریاستجمهوری رسید و پای دادگاههای عمومی (جزایی) به عرصه اختلافات میان کارگر و کارفرما باز شد، اینگونه اقدامات سرکوبگرانه نیز تشدید گردید. به جرات میتوان گفت که صدها کارگر به جرم اعتصاب اخراج و صدها تن دیگر احضار و بازداشت شده و یا در دادگاههای اسلامی به حبس و جریمه نقدی و حتا شلاق محکوم شدهاند. در اعتصابات شکوهمند کارگران معدن سنگآهن چادرملو (سال ۹۲) ۳۰ کارگر به دادگاه احضار شدند که ۵ تن از آنان هر یک به ۵ سال حبس تعلیقی، ضربات شلاق و ۳۰ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شدند. در اعتصابهای سال ۹۳ کارگران معدن سنگآهن بافق، حکم بازداشت ۱۸ کارگر صادر شد و محاکمه ۹ تن از کارگران تا اوایل سال ۹۵ به درازا کشید. در اعتصابات کارگران پتروشیمی رازی (دیماه ۹۲) بعد از شکایت کارفرما، ۸ تن از کارگران به دادگاه احضار شدند و دادگاه عمومی ماهشهر در شهریور سال ۹۳، چهار تن از کارگران را به اتهام “اخلال در نظم” هر یک به ۶ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم ساخت. در اعتصاب سال ۹۳ کارگران معدن طلای آقدره، ۱۷ کارگر به دادگاه احضار و محاکمه شدند که علاوه بر جریمه نقدی، هر یک به ۳۰ تا ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شدند که این حکم در اردیبهشت سال ۹۴ به اجرا درآمد. همین عنصر رذل و مزدوری که در مقام رئیس دادگستری خوزستان قرار گرفته و رسما کارگران فولاد اهواز را به سرکوب بیشتر تهدید میکند، سال ۹۴ نیز در پی گسترش اعتصابات کارگران در پتروشیمیهای منطقه ماهشهر، با صدور یک بخشنامه تهدیدآمیز، هرگونه اعتراض و اعتصاب در پتروشیمیها را ممنوع اعلام کرد.
اما طبقه کارگر به رغم تمام این تهدیدها، وحشیگریها و اقدامات سرکوبگرانه، میدان مبارزه را خالی نکرده است و نه فقط میدان مبارزه را ترک نکرده است، بلکه بیش از پیش به عنوان یگانه طبقهی تا به آخر انقلابی، استوار و بیباک در مبارزه علیه نظم موجود، پیشقدم بوده است. طبقه حاکم در حالیکه سختترین شرایط سیاسی و معیشتی و نازلترین دستمزدها را بر کارگران تحمیل نموده است، در عینحال هر اعتراض و اعتصاب را با قهر و سرکوب عریان و مجازاتهای دوره بردهداری و فئودالی پاسخ میدهد. طبقه کارگر اما همواره در برابر این تعرضات مقاومت نموده و برای بهبود شرایط کار و زندگی و رهایی از وضع موجود، یک لحظه از مبارزه دست برنداشته است. اعتراضات و اعتصابات گسترده در سرتاسر کشور نشان میدهد که کارگران دیگر نمیخواهند آنچه را که به زور بر آنها تحمیل شده، تحمل کنند. کارگران خواهان تغییر و دگرگونی وضع موجوداند و این خواست را مکرر در اعتراضات، اعتصابات، تجمعات، راهپیماییها و در شعارها و اقدامات خود نیز بروز دادهاند.
این واقعیتی انکارناپذیر است که جنبش طبقاتی کارگران به چنان مرحلهای از رشد و پیشرفت خود رسیده است که قائم به این یا آن فرد و فعال کارگری نیست. با احضار و بازداشت هر فعال اعتصاب، چندین کارگر دیگر آمادهاند تا جای او را پُر کنند و پُر میکنند. پوشیده نیست که هراس اصلی رژیم حاکم که با بحرانهای حاد اقتصادی و سیاسی شدیدی دست به گریبان است و در بنبست و سردرگمی دست و پا میزند، از طبقه کارگر و اعتلاء بیشتر جنبش طبقاتی کارگران است. موج جدید احضار و بازداشت و سرکوب کارگران پیشرو را باید در همین رابطه دید. اگر زمانی که هنوز شرایط نسبتا آرامی بر جامعه حاکم بود، احضار، بازداشت، شلاق ، زندان و پیگرد و پروندهسازیهای دستگاه قضایی و امنیتی نتوانست کاری انجام دهد و جلوی رشد مبارزات طبقه کارگر را بگیرد، مثل روز روشن است امروز که جامعه وارد یک بحران انقلابی شده است، این احضارها و بازداشتها ولو گستردهتر از این هم که باشد، قادر نیست جلوی مبارزات طبقه کارگر و اراده آن برای تغییر وضع موجود را سد کند. برعکس، هر اقدام سرکوبگرانه، اموج اعتراض را گسترده تر میسازد و پرچم مبارزه در دست طبقهای که پیشاپیش تمام زحمتکشان گام بر میدارد، برافراشتهتر خواهد شد.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۶۵ در فرمت پی دی اف
نظرات شما