شماره ۵۴۹- سال سی و یکم – نیمه دوم اردیبهشت ۸۸
مطالبات کارگری در سال ۸۷
بدیهیست که مجموعه مطالبات کارگری در سال ۸۷، نمیتوانست بطور کلی بی ارتباط با تعرضات وحشتناک و فزایندۀ طبقه سرمایهدار و دولت این طبقه، علیه طبقه کارگر باشد. برعکس، بسیاری از مطالبات کارگری، بطور لاینفکی، حال یا مستقیم و بیواسطه، یا بطور غیر مستقیم، با شرایط دشوارِ تحمیلیِ سرمایهداران بر کارگران، در ارتباط بود.
پرداخت دستمزدهای عقب افتاده، منع اخراج، بازگشت به کار، ضمانت شغلی، لغو قرار دادهای موقت، رسمی شدن کارگران قراردادی، برچیده شدن شرکتهای پیمانکاری، لغو اضافه کاری اجباری و خواست افزایش دستمزد که در سال ۸۷ از اهمیت بیشتر و جایگاه مهمتری برخوردار گردید، اینها تماماً خواستهائی هستند که در برابر تعرض دائمی طبقه سرمایهدار علیه طبقه کارگر مطرح میشوند و کارگران، در هر اعتصاب و اعتراض خویش، بسته به موقعیت هر کارخانه و موسسه تولیدی، یک یا چند خواست از این دست را در مقابل کارفرما گذاشتهاند. طبقه سرمایهدار، با تحمیل شرایط سخت و دشوار و تشدید استثمار کارگران، در واقع به نوعی، مبرمیت طرح این شعارهاو خواست ها را نیز بر کارگران تحميل نمود.
با این وجود، توجه به دو نکته بسیار مهم در مورد مطالبات کارگری و نحوۀ مبارزه کارگران برای تحقق این مطالبات ضروریست. بدون توجه به این نکات، شناخت ما از موقعیت جنبش کارگری در سال ۸۷، فاقد عینیت و دقت کافی خواهد بود.
اولین نکته مهم در مورد خواستهای کارگری در سال ۸۷، این است که بسیاری از مطالبات کارگران، مطالبات اقتصادی و صنفی محسوب میگردند و عموماً خصلت دفاعی دارند، اما توده کارگران برای تحقق همین مطالبات، ، به مبارزه ای پیگیر و رو در روئی با کارفرما روی آوردهاند که در اغلب موارد نیز این مبارزات با واکنش نیروهای سرکوب رژیم روبرو شده است و درگیری کارگران را، از حد درگیری با یک کارفرما در یک کارخانه فراتر برده و کارگران را عملاً رو در روی دولت و رژیم سیاسی حاکم قرار داده است. به عبارت دیگر مبارزات کارگران، ولو برای تحقق خواستهای اقتصادی و صنفی، در غالب موارد، شکل سیاسی به خود گرفتهاند که نتیجۀ مستقیم و بلافصل این روند، رشد آگاهی سیاسی کارگران بوده است.
البته استفاده کارگران از اشکال علنی و مستقیم مبارزه، مانند تظاهرات، راه پیمائی، اعتصاب، تجمع اعتراضی، راه بندان، اشغال کارخانه و امثال آن، محدود به سال ۸۷ نمیشود. همچنین، این موضوع که مبارزات کارگران ولو برای تحقق خواستهای اقتصادی و صنفی، شکل سیاسی به خود میگیرند، این هم موضوع جدیدی نيست و به سال ۸۷ خلاصه نمیشود و علت اصلی آن هم، رژیم دیکتاتوری عریانیست که سه دهه است بر مردم حکم روائی میکند. اما نکته این است که در سال ۸۷، پدیدۀ سیاسی شدن مبارزه کارگران برای تحقق مطالبه اقتصادی و صنفی، عمومیت بیشتری مییابد و نمونهها نیز، از لحاظ کمّی، پرشمارتر میشوند. از آنجا که مبارزه کارگران، حتا برای تحقق مطالبات اقتصادی وصنفی ، غالباً شکل سیاسی به خود گرفته اند و پروسه رو در رو شدن آن ها با دولت و رژیم سیاسی حاکم، که مدافع منافع تمام کارفرمایان و کل طبقه سرمایه داراست، به شناخت بیشتر کارگران ازسیستم موجود کمک می کند و لذا موجب رشدآگاهی سیاسی کارگران می شود، ازاینرو ، می توان چنین نتیجه گرفت که؛ در سال ۸۷، آگاهی طبقاتی کارگران با سرعت بیشتر و در ابعاد گستردهتری نسبت به سالهای قبلتر از آن، رشد و ارتقاء یافته است. نکته مهم دیگر در زمینه خواستهای کارگری و شاید مهمترین نکته در این زمينه اينست که، مطالبات کارگران در سال ۸۷ به هيچوجه در محدودۀ مطالبات اقتصادی – صنفی ناشی از شرايطِ تحميلی طبقه سرمايهدار و دولت اين طبقه بر کارگران، باقی نماند. بهرغم اعمال خشنترين شيوههای سرکوب عليه کارگران در سال ۸۷، و به رغم تمام ممنوعیتها و محدودیتها، کارگران، به طرح یک رشته مطالبات مستقیم سیاسی و در رأس آن حق ایجاد تشکل مستقل کارگری پرداختند. علاوه بر حق اعتصاب و تجمع و اعتراض که کارگران هیچگاه در انتظار اعطای آن نمانده و هیچ اعتراض ، تجمع و اعتصابی را ملزم به صدور جواز سرمایه داران و دولت آن نساختهاند و آن را، در عمل و با مبارزۀ خویش به کف آوردهاند. حق ایجاد تشکل که چون کاکلی بر لیست مطالبات کارگری سال ۸۷ میدرخشید، نه تنها در سطح بسیار گستردهتری توسط کارگران به میان کشیده شد، بلکه کارگران در سال ۸۷، وسیعتر و پرشورتر و جسورانهتر از گذشته دست به کارِ عملی ساختن این حق زدند و تمام مرزهای قانوناً ممنوعه رژیم در این زمینه را نیز برهم زدند.
اگر در سالهای قبلتر، کارگران در مورد تشکل یابی طبقه کارگر، ضرورت متشکل شدن، اهمیت و نقش تشکیلات ومبارزه متشکل، آرام آرام تجربه میاندوزند و آگاهی و شناخت خویش را در این زمینه ارتقا میدهند و تکمیل میکنند، در سال ۸۷ اما موضوع، از حدّ شناخت و آگاهی نسبت به این ضرورت، بسی فراتر میرود و بیش از پیش، به یک مسأله عملی کارگری تبدیل میشود. در سال ۸۷، حق ایجاد تشکل مستقل کارگری، نه فقط به مطالبه عمومی کارگران لااقل در سطح واحدهای بزرگ و متوسط تبدیل میگردد، بلکه کارگران در بسياری از کارخانهها و موسسات صنعتی، برای متشکل شدن و ایجاد تشکل، گامهای عملی مشخصی نیز بر میدارند. برجستهترین نمونه تشکل مستقل کارگری در سال ۸۷، تشکیل سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه است، که بنا به اهمیت مبارزات با شکوه و کم نظیر کارگران هفت تپه، پیگیری و پشتکار کارگران برای ایجاد تشکل، حفظ اتحاد و هوشیاری و خنثی سازی تمامی ترفندهای رژیم برای ممانعت از پاگیری يا برای از هم پاشی آن، جا دارد مکث ویژهای روی آن داشته باشیم.
سندیکای کارگران شرکت نیشکرهفت تپه، نمونۀ برجسته تشکل توده ای کارگران در سال ۸۷
برجستهترین نمونه ایجاد تشکل مستقل کارگری در سال ۸۷، ایجاد سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه است. کارگران شرکت نیشکرهفت تپه، به ویژه کارگران فعال و پیشرو این شرکت، از زمان اعلام موجودیت سندیکای کارگران شرکت واحد و تا حدود زیادی تحت تاثیر آن، در صدد ایجاد یک تشکل تودهای برآمدند. پس از یک رشته فعالیتهای اولیه و تدارک مقدمات آن، در سال ۸۶ کارگران نیشکر هفت تپه، سعی کردند توسط هیأت موسس سندیکا، تشکل خود را از طریق اداره کار به ثبت برسانند. ادارۀ کار و سایر نهادهای دولتی نه فقط خواست کارگران را نپذیرفتند، بلکه با احضار و بازداشت اعضای هیأت موسس سنديکا و ارعاب و تهديد و زير فشار گذاشتن آنها، سعی کردند کارگران را مرعوب و از ايجاد تشکل مستقل کارگری منصرف سازند. اما هیچیک از اقدامات سرکوبگرانه رژیم، نتوانست از پیگیری و مبارزۀ کارگران برای ایجاد تشکل بکاهد و یا خللی در تصمیم آنها برای ایجاد سندیکا ایجاد کند. حق ایجاد تشکل مستقل کارگری، یکی از خواستهای بسیار مهم کارگران نیشکر هفت تپه بود که در تمام اعتصابات کوتاه یا بلند مدت خود در سال ۸۷ که در يک مورد ۵۰ روز ادامه یافت، و در تمام اجتماعات اعتراضی، راه پیمائیها و تظاهرات خیابانی پرشور و کم نظیر خویش، مصرانه پیگیری و بر آن تأکید داشتند. سرانجام، پس از لااقل یکسال و نیم تلاش کارگران پیشرو این شرکت، پشتکار و پایداریِ رهبران کارگران هفت تپه که از حمایت توده کارگران این شرکت برخودار بودند و پس از برگزاری یک نشست عمومی که با فراخوان هیأت موسس سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه برگزار گردید، این سندیکا در اول آبان ۸۷ اعلام موجودیت کرد.
دستگاه های امنیتی و سرکوب رژیم که نتوانسته بودند کوشش کارگران پیشرو جهت تشکل یابی کارگران را در نطفه خفه سازند و از تشکیل سندیکای کارگران هفت تپه ممانعت به عمل آورند، این بار به قصد از هم پاشی و نابودی سندیکا، برشدت اعمال سرکوبگرانه خود، علیه کارگران پیشرو و اعضای هیأت مدیره سندیکا افزودند. احضار و بازداشت و تهدید کارگران بیش از پیش تشدید گردید. دستگاه اطلاعاتی و قضائی رژیم آشکارا بر اقدامات ارعاب گرانه خود علیه کارگران افزودند و درهمان حال مدیریت شرکت نیشکر هفت تپه نیز همزمان با این اقدامات، در یک هماهنگی برنامه ریزی شده با ارگانهای سرکوب رژیم، مذبوحانه تلاش نمود تا از طریق بدبین ساختن کارگران نسبت به سندیکا و رهبران آن، و همچنین با ععَلَم کردن شورای اسلامی، در میان کارگران، تفرقه و دو دستگی ایجاد کند و اتحاد کارگران را از هم بپاشاند. اما کارگران نیشکر هفت تپه با تحریم گسترده و یک پارچۀ به اصطلاح انتخابات شورای اسلامی مورخ پنجم اسفند ۸۷، که توسط مدیریت شرکت و عوامل ریز و درشت دولت، سرِهم بندی شده بود، مشت محکمی بر دهان مدیریت و تمام حامیان آن کوبيدند. در جلسهای که به منظور انتخابات شورای اسلامی فراخوان داده شده بود، از مجموع حدود ۵۰۰۰ پرسنل و نزدیک به ۴۰۰۰ کارگر این شرکت، تنها حدود ۳۰ نفر در آن شرکت نموده بودند که تنها نیمی از این تعداد یعنی ١۵ نفر کارگر بودند!! کارگران هفت تپه، با تحریم یکپارچه بازی انتخابات شورای اسلامی، نه فقط یک بار دیگردست رد بر سینۀ شورای اسلامی زدند که پیش از آن نیز بارها تنفر و انزجار خود را از این ارگان ابراز نموده و خواستار برچیده شدن آن شده بودند، بلکه همۀ کسانی را که علیه سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و رهبران آن تبلیغ و خرابکاری میکردند و یا برای جای گزینی شورای اسلامی به جای سندیکا و یا حتا ایجاد ارگانی به موازات سندیکا و ایزوله کردن آن تلاش میکردند با وضوح شگرفی رسوا و مفتضح ساختند.
در برابر این تودهنی محکم و جانانه کارگران بر مدیریت شرکت و حامیان آن، و در برابر دفاع و حمایت کارگران از سندیکا و رهبران آن که از بلوغ سیاسی کارگران نیشکر هفت تپه حکایت میکند، دستگاههای امنیتی و سرکوب رژیم به آدم ربائی متوسل شدند، ارعاب و فشار و شکنجه و وحشیگری علیه کارگران را تشدید و احکام سنگین زندان و منع فعالیت برای رهبران سندیکا صادر کردند.
اقدامات سرکوبگرانه رژیم علیه کارگران هفت تپه، هر چند بسیار شدید، وحشیانه و انتقام جویانه است، اما تا این لحظه نتوانسته است کارگران را از تشکل یابی باز دارد. حق ایجاد تشکل کارگری، یک خواست عمومی کارگری است و کارگران شرکت نیشکر هفت تپه در پراتیک مبارزاتی و با اتکا به نیروی خود، این خواست خود را در سال ۸۷ عملی کردند و سندیکای خود را تا این لحظه، عملاً بر رژیم تحمیل کردهاند.
در سال ۸۷، اگر چه طرح مطالبۀ تشکل مستقل کارگری و عملی ساختن این خواست، به بهترین و برجستهترین شکلی در فعالیت و مبارزه کارگران شرکت نیشکر هفت تپه و سندیکای کارگران این شرکت تجلی مییابد، اما این مطالبه و تلاش برای شکل دهی و ایجاد تشکل کارگری به هفت تپه خلاصه نمیشود. اولاً خواست تشکل مستقل کارگری در سال ۸۷، رسماً در لیست مطالباتی بسیاری از کارخانهها و واحدهای تولیدی قرار گرفت که برای نمونه میتوان از پارس خودرو، ایران خودرو، لاستیک البرز، ایران برگ، لوله سازی اهواز،عسلویه، یخچال سازی خرم آباد و دهها واحد تولیدی دیگر نظیر اینها از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب کشور یاد نمود، ثانیاً در بسياری از کارخانهها و موسسات تولیدی، از جمله در واحدهای تولیدی یاد شده، موضوع تشکل کارگری، فقط در حد طرح نمیماند و به آن خلاصه نمیشود. مسأله به این صورت است که علاوه بر طرح این مطالبه، و یا در عین طرح این مطالبه، جمعهائی از کارگان نیز خود را متشکل ساختهاند. این جمعهای متشکل در هر کارخانه و موسسه تولیدی، نه فقط در سازماندهی مبارزات و پیگیری مطالبات کارگران همان مؤسسه و کارخانه نقش بسیار مهمی ایفا نمودهاند ، بلکه در زمینه مبارزات فرا کارخانهای و در حمایت و پشتیبانی از مبارزات و خواستهای کارگران در سایر کارخانهها نیز فعال بودهاند. در این زمینه نیز مثالها و نمونههای زیادی وجود دارد که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود. حمایت کارگران هفت تپه و سندیکای آنها از کارگران سنندج، لوله سازی اهواز، کارگران شرکت واحد، حمایت نمایندگان کارگران نساجی کردستان، کارخانه شاهو، ریسندگی پردیس و شرکت فرش ماشینی غرب بافت از لاستیک البرز، حمایت کارگران ایران خودرو، از کارگران کیان تایر، هفت تپه، فولاد، لوله سازی اهواز و دخالت فعال تقریباً در تمام مواردی که به کارگران و جنبش کارگری ارتباط پیدا میکند. اینها و دهها نمونه دیگر، نشانه ارتقاء آگاهی سیاسی و طبقاتی کارگران است و تقویت اتحاد و رشد همبستگی در میان کارگران را باز تاب می دهد. علاوه بر شکلگیری و فعالیت این تشکلها در سال ۸۷، باید به کمیتههای کارخانه یا کمیتههای کارگری نیز اشاره نمود. کمیتههای کارخانه اگر چه در لحظه حاضر نمیتوانند علنی باشند و به حکم شرایط حاکم بر جامعه، باید به صورت مخفی یا با تلفیق کار مخفی و علنی فعالیت کنند، و از همین رو افزایش یا کاهش این گونه تشکلها، مانند تشکلهای علنی و یا تشکلهای دیگری که علناً اعلام موجودیت نمودهاند، قابل مشاهده و شمارش نمیباشند، اما از روی حجم بالای اعتصابات و اجتماعات اعتراضی و ديگر اشکال مبارزه کارگری در سال ۸۷، و با توجه به اينکه هر اعتصاب، هر راهپيمائی يا اجتماع اعتراضی کارگری مستلزم درجه معینی از سازماندهیست، میتوان به این مسأله پی برد که در سال ۸۷، تعداد باز هم بيشتری ازکارگران پیشرو و فعالان کارگری برای ایجاد کمیتههای کارخانه تلاش ورزیدهاند و یا خود را در این گونه کمیتهها متشکل ساختهاند.
به تمام اینها، باید به تحرکات فعالان کارگری و هواداران طبقه کارگر، برای ایجاد و یا فعالیت در کمیتهها و تشکلهائی اشاره نمود که هدف خويش را دفاع از کارگران قرار داده و يا در راه ياری رساندن به ايجاد تشکلهای کارگری در محیط های کار و در راه اتحاد عمل کارگری، مصمتر و مجدانهتر از گذشته، به فعالیت پرداختهاند. این گونه تشکلها، در کلیه رویدادها و فعالیتهای مهم کارگری در سال ۸۷، آگاهانه، مداخله و مشارکت داشتهاند و با ابزارها و به شیوههای گوناگونی برای پیشرفت جنبش طبقاتی کارگران، نیرو گذاشتهاند. هرچند نباید این نکته را از نظر دور داشت که این گونه تشکلها کماکان از یک نقطه ضعف بزرگ، یعنی ضعف ارتباط با کارگران در محل کار و تولید و فقدان پشتوانۀ کارگری کافی رنج میبرند، اما بدیهیست که موجودیت و فعالیت اینگونه کمیتهها و تشکلها، در عین آنکه به رشد و ارتقاء آگاهی در صفوف کارگران کمک میرساند، در عین حال خود نشانهای از رشد و ارتقاء آگاهی کارگران و پیشرفت جنبش طبقاتی کارگران میباشد.
نتیجه گیری
بررسی ما از جنبش کارگری در سال ۸۷ نشان میدهد که علیرغم ادامه و تشدید تعرضات طبقه سرمایهدار و دولت این طبقه علیه طبقه کارگر، کارگران با روحیهای جسورانهتر، متشکلتر و درابعادی وسیعتردر برابر این تعرضات دست به مقاومت و اعتراض زدهاند. گارگران در مبارزه علیه کارفرمایان و سرمایهداران، از اشکال متنوع مبارزاتی، به ویژه اشکال مستقیم و علنی مبارزه مانند اعتصاب، اجتماعات اعتراضی، تظاهرات، راهپیمائی و ایجاد راه بندان و امثال آن سود جستهاند و مبارزات خویش را، بیش از سال ۸۶، به سطح خیابانها کشاندهاند و از همین رهگذر، کارگران نه فقط، صدای اعتراض خویش را در ابعاد وسیعتری به گوش سایر اقشار مردم رسانده و حمایت بیشتری را جلب کردهاند، بلکه در عین حال شمار زیادتری از اعضاء خانوادههای کارگری نیز با کارگران همراه شده و به رو در روئی مستقیم با دولت و نیروهای سرکوب آن کشانده شدهاند. شمار اعتصابات ،اجتماعات و اشکال اعتراضی و رادیکال مبارزه وهمچنین شمار کارگران شرکت کننده در این اعتصابات و اعترضات، نسبت به سالهای قبلتر از آن افزایش یافته است. علاوه بر این در سال ۸۷ بر تعداد اعتصابات طولانی مدت و تجمعات اعتراضی که با استمرار و پیگیری ادامه می یابند نیز افزوده شده است. مبارزات کارگران حتی برای تحقق مطالبات اقتصادی و صنفی، در اغلب موارد با واکنش شدید نیروهای سرکوب رژیم روبرو شد و عموماً شکل سیاسی به خود گرفت. میزان آگاهی سیاسی و همبستگی در صفوف کارگران آشکارا با رشد و ارتقاء همراه بود. طبقه کارگر ایران در سال ۸۷، حق ایجاد تشکل مستقل کارگری را به مثابه مهمترین و برجستهترین خواست سیاسی خود، در برابر طبقه سرمایهدار و دولت این طبقه قرار داد و پیگیرانه برای آن جنگید! جنبش طبقاتی کارگران به لحاظ تشکل یابی کارگران، گامهای مهمی دیگری به پیش برداشت و سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه، چون خاری بر چشم طبقه حاکم فرو نشست!
جنبش کارگری در پایان سال ۸۷،به لحاظ رشدآگاهی سیاسی و تشکل یابی کارگران، نه فقط با سال های پیش ازبازگشائی سندیکای کارگران شرکت اتوبوس رانی تهران و حومه ، قابل مقایسه نیست، بلکه حتا باسال های مابین بازگشائی این سندیکا و اعلام موجودیت سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه نیز قابل مقایسه نمی باشد ودر مسیر بالندگی خود، به پیشرفت های جدیدی نائل گشته است.
در سالی که گذشت، اگر که در مهمترین بخش کارگری یعنی در صنعت نفت متأسفانه تحرک چندانی دیده نمیشود و ستارۀ بزرگِ نفت عجالتاً خاموش، یا بسیار بسيار کم سوست! دهها ستاره اما در لاستیک البرز، لوله سازی اهواز، ایران خودرو، ایران صدرا، پارس خود رو، یخچال سازی، عسلویه و امثال آن روشن است. در این میان اما درخشش ستاره هفت تپه در آسمان جنبش کارگری بی همتاست.
نظرات شما