بیش از دو سال از برگزاری نخستین مجمع عمومی کارگران سندیکای شرکت واحد می گذرد. فعالین و اعضای هیئت مدیره سندیکا، در شرایطی که از همه سو تحت فشار و پیگرد قرار دارند، در تدارک برگزاری دومین مجمع عمومی و انتخابات دومین دوره ی هیئت مدیره و بازرسان سندیکا هستند. سندیکای کارگران شرکت واحد، تا آنجا که به دوره جدید فعالیت آن بر می گردد، از اواسط سال ۸۳ پا به عرصه وجود گذاشت.امااینکه آیاتضمینی برای ادامه کاری فعالیت این سندیکاهست یانه؟بایددیدکه آیاسندیکای کارگران شرکت واحدورهبران آن می توانندبه ضروریات فعالیت دراین دوره پاسخ درستی بدهندیانه؟
سندیکای کارگران شرکت واحد، گرچه از همان آغاز، به مهر “غیرقانونی” وزارت کار احمدی نژاد ممهور گردید و در برابر فعالیت آن، موانع متعددی نهاده شد، اما به همت فعالان سندیکا، که از حمایت توده کارگران این شرکت برخوردار بوده اند، فعالیت این سندیکا ، گرچه با افت و خیز ، گرچه به بهای تحمل شرایط بسیار دشوار معیشتی وگرچه به بهای اخراج و محرومیت و زندان،اما تا به امروز ادامه یافته است. اگر تخریب و اشغال مکان جلسات هفتگی سندیکا نتوانست کار این سندیکا را به تعطیل بکشاند و دو سال پیش کارگران شرکت واحد، تنها چند روز پس از یورش وحشیانه عمال رژیم به این مکان، توانستند مجمع عمومی خود را در کف خیابان و در محاصره نیروهای نظامی وامنیتی رژیم تشکیل دهند و رسما موجودیت سندیکای خود را اعلام نمایند، اگر تعلیق، ضرب و جرح، بازداشت و حبس کارگران و رهبران سندیکا نتوانست خللی در اراده آنهابه ادامه مبارزه ایجاد کند، اکنون که کارگران شرکت واحد، به ویژه فعالین و رهبران سندیکا که یک پروسه سخت و سنگین دوساله ی درگیری و کشمکش دائمی با رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه امنیتی آن را پشت سر گذاشته اند و درجریان این مبارزه و کشمکش، تجارب گرانبهائی نیز آموخته اند، دلیلی وجود ندارد که این بار نتوانند مجمع عمومی خود را به شکل موفقیت آمیزی برگزار نمایند و یا بر ادامه کاری سندیکا پافشاری نکنند.
هر چند در این زمینه کماکان موانعی موجود است و شرایط حاکم بر جامعه ، درمقایسه با دوسال قبل ، تغییراتی مبتنی بر تشدید بیش از پیش اختناق را شاهد بوده است، و هر چند اقدامات پلیسی و سرکوب گرانه علیه کارگران و فعالین کارگری نسبت به گذشته افزایش یافته است، اما کارگران شرکت واحد و فعالین سندیکائی نیز تغییراتی را از سر گذرانده اند و همان کارگران و فعالین سندیکائی دوسال قبل نیستند. آنان، چه از لحاظ ارتقاء آگاهی یا شناخت ازدستگاه حاکم و روش های بسیار مزورانه و گاه پیچیده آن در قبال فعالین کارگری و چه از جنبه جلب حمایت های بین المللی گام های قابل توجهی نیز به پیش برداشته اند.
طی دوسال جنگ و رودرروئی، که در آغاز، دامنه و شدت آن، شاید برای بسیاری از کارگران و فعالین سندیکا نیز غیر قابل تصور بود، سندیکای کارگران شرکت واحد، توانست در برابر دروغ بافی ها، دوز و کلک ها، تهدیدها و تطمیع ها، زور گوئی ها و روش های به غایت ضد انسانی و به شدت سرکوبگرانه رژیم مقاومت کند، تلاش رژیم وعوامل آن برای نفاق افکنی درمیان کارگران را خنثا سازد و از درون این کشمکش وجنگ نابرابر، سرفراز بیرون بیاید. کارگران پیشرو وفعالین سندیکای شرکت واحد که در جریان یک رشته جدال های مداوم، بی تردید تجارب عملی بسیار مهمی را نیز آموخته اند، با حفظ هوشیاری،ابتکارعمل کارگری واتکاء به توده کارگران قادرند بر موانع موجود در این زمینه نیز فائق آیندوبرغم تشدیدجوخفقان وسرکوب، درهمان مسیرپیموده شده ، راه خود را ادامه دهند.
البته سندیکای کارگران شرکت واحد یا هر تشکل کارگری مستقل دیگر و به طور کلی جنبش کارگری نمی تواند و نباید نسبت به تشدید سرکوب وافزایش فشارهای پلیسی علیه فعالین کارگری و نسبت به تلفات و خسارات خود دراین جدال، بی توجه یا بی تفاوت بماند. کارگران پیشرو و فعالین کارگری محصول سال ها کار و فعالیت آگاه گرانه، ثمره سال ها درد و رنج و صرف انرژی و زحمت اند و بی هیچ تردیدی در زمره ثروت های طبقه کارگر محسوب می شوند و طبقه کارگر نمی تواند و نباید این ثروت را بدون حساب و کتاب مصرف کند و یا دچار ولخرجی شود. برعکس در اینجا، در شرایط مشخص ایران که یک دیکتاتوری عریان وعنان گسیخته حاکم است، اجرای دقیق ترین صرفه جوئی ها و رعایت پنهانکاری، ضروری، و شرط ادامه کاری و بقاء فعال تشکل های کارگری و نیاز حیاتی جنبش کارگری محسوب می شود.
ادامه کاری و بقاء فعال سندیکای شرکت واحد، در گرو روش های مناسب سازماندهی و تلفیق معقول فعالیت مخفی و علنی است. گرچه بازتاب شدت اقدامات سرکوبگرانه کارگران واختناق تشدید شونده حاکم برجامعه، تا هم اکنون هم عملا برخی شیوه های اصلاحی فعالیت در میان کارگران را به فعالین کارگری و سندیکائی تحمیل نموده است، بااین همه روشن است که اتخاذ روش ها و مکانیزم هائی که ضربه پذیری این تشکل و خسارات و تلفات آن را کاهش دهد، ضرورتی است که باید به طور آگاهانه به آن پرداخته شود. ازاین طریق، درواقع بی آن که مضمون اهداف، فعالیت ها و مطالبات سندیکا را تنزل داد، نه فقط می توان دامنه تلفات وخسارات راکاهش داد، بلکه همچنین می توان اثرات سوء احتمالی این خسارات و تلفات بر روی توده کارگران و حتابرروی برخی از فعالین کارگری را نیز خنثا ساخت.به هررو، نباید گذاشت رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی، کارگران پیشرو و فعالین کارگری، این ثروت های اندوخته شده طبقه کارگر را به یغما برد.
اکنون هیچ کارگر ولو نیمه آگاهی نیست که به ماهیت ضدکارگری جمهوری اسلامی واین که این رژیم مخالف آزادی های سیاسی، مخالف تشکل های مستقل کارگری اعم از صنفی یا سیاسی و مخالف تشکل هایی از نوع سندیکای کارگران شرکت واحداست، پی نبرده باشد. دوسال بعد از اعلام موجودیت سندیکای کارگران شرکت واحد، نه تنها این سندیکا از سوی رژیم به رسمیت شناخته نشده و مجوز “قانونی” برای فعالیت آن صادرنشده است، بلکه کارگران این شرکت و رهبران سندیکای آن ها، مدام تحت فشار و پی گرد قرار داشته اند. منصور اسانلو رئیس هیئت مدیره سندیکا چند بار ربوده شده، ماه هابه حبس افتاده و اکنون به پنج سال زندان محکوم شده است. دهها تن دیگر از فعالین این سندیکا نیز دائما درمعرض تعقیب و پی گرد بوده و موردتهدید و ارعاب قرار گرفته اند ، تعلیق و اخراج شده اند، به دادگاه احضار شده اند و پیوسته در معرض بازداشت و شلاق و حبس بوده اند. اینها همه البته آن طور که گرایش سوپر راست و رفرمیست قانونگرا وانمود می کند، نه از آن روست که سندیکای کارگران شرکت واحد برای تحقق مطالبات کارگران، درنیمه دوم سال ۸۴ به اعتصاب روی آورد! و یا به این دلیل که اعضای هیئت مدیره سندیکا دچار “خود محوری” و “خودشیفتگی” شده اند و با رسانه های خارجی، زیادی مصاحبه می کنند و یا در جمع های دانشجوئی حضور یافته اند،(١) – کسی که درپوشش نقدسندیکای شرکت واحدچنین لاطائلاتی به هم می بافد، آگاهانه یاناآگاهانه، سرکوب سندیکاوکارگران شرکت واحدتوسط رژیم ضدکارگری جمهوری اسلامی راتوجیه می کندویا دربهترین حالت آن رابه گردن رهبران سندیکا میاندازد- بلکه از آن روست که رژیم جمهوری اسلامی که در آن دین و دولت به طور کامل وهمه جانبه درهم ادغام شده اند، رژیمی است ارتجاعی که ذاتا مخالف آزادی های سیاسی از جمله آزادی تشکل های مستقل کارگری است. این رژیم، مخالف تشکل یابی کارگران است و روشن است تشکلی را که به ابتکار و توسط خود کارگران به وجود آمده باشدوبرای تحقق مطالبات کارگران مبارزه نماید، نه تنها به رسمیت نمی شناسد و برای فعالیت آن مجوز صادر نمی کند، بلکه به دفتر آن نیز یورش می برد، آن را تخریب می کند و فعالین آن تشکل را نیز مورد تعقیب و پیگرد قرار می دهد. اکنون ٢۹ سال پس از حاکمیت ارتجاع اسلامی و دو سال پس از اعلام موجودیت سندیکای شرکت واحد کسی نمی تواند این واقعیت را، البته اگر که ریگی به کفش نداشته باشد، انکارنماید و برماهیت ارتجاعی و ضد کارگری نظام حاکم سرپوش بگذارد.
جمهوری اسلامی در طی این دو سال به انحاء مختلفی کوشیده است درمرحله نخست این سندیکا را از هم بپاشاند و در مرحله بعدی با تحمیل یک رشته درگیری ها و اقدامات فرسایشی بر کارگران و فعالین سندیکا و تبدیل آن به مشغله اصلی سندیکای شرکت واحد، رهبران سندیکا را از پرداختن به سایر مسائلی که توده کارگران با آن دست به گریبان اند، بازدارد.
با این همه باید به این مسئله نیز اشاره کرد که جنبش طبقاتی کارگران اکنون به مرحله ای رسیده است که مخالفت رژیم وتلاش هاواقدامات سرکوبگرانه آن نمی تواند به سادگی راه را بر فعالیت و ادامه کاری تشکلی از نوع سندیکای شرکت واحد به کلی مسدود کند. تشکلی که به نیروی خود کارگران ایجاد شده است، از طریق استمرار و گسترش مبارزه برای تحقق مطالبات توده کارگران، با اتکاء به نیروی کارگران وازطریق بسیج و سازماندهی این نیرو ، و در یک رویاروئی دائمی ست که می تواند خود را بر رژیم تحمیل کند و راه را برای ادامه کاری خویش باز نگاه دارد.
عضویت سندیکای شرکت واحد در “فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل” ITF))، شرکت و سخنرانی اسانلو به عنوان نماینده سندیکا در نشست آی تی اف که ٢۴ تا ٢۶ خرداد در لندن برگزار گردید، همچنین شرکت و سخن رانی وی دراجلاس سالانه کنفدراسیون اتحادیه های آزاد کارگری جهان (ITUC) در بروکسل، – صرف نظرازماهیت این اتحادیه ها- بیانگر چیز دیگری نیست جز آن که سندیکای شرکت واحد علی رغم تمام تلفات و خسارات، موجودیت خود را در این حدود بر رژیم تحمیل نموده است، ولو آن که رژیم، سندیکای شرکت واحد را به رسمیت نشناخته است و یا هر آینه ممکن است تعرض بزرگ تری را نیز علیه آن سازمان دهد.
اقدامی ازاین دست توسط سندیکای کارگران شرکت واحد، نه فقط کوشش رژیم و تشکل های دست ساز آن برای منزوی ساختن سندیکای شرکت واحد را خنثا می سازد، بلکه در عین حال می تواند توجه توده های کارگر متشکل در اتحادیه های عضو این نهادها را به معضلات و مسائل جنبش کارگری ایران جلب نماید و کسب حمایت آنها از جنبش کارگری ایران را نیز در پی داشته باشد واز این طریق به ادامه کاری سندیکا نیز یاری برساند. با این همه روشن است که سندیکای شرکت واحد ضمن جلب حمایت کارگران از سراسر جهان،برای آنکه سندیکای کارگران شرکت واحدبماند، قبل از هر چیز باید روی نیروی کارگران این شرکت و روی نیروی اتحاد کارگران ایران حساب کند. سندیکائی که به نیروی کارگران شرکت واحد ایجاد شده است، در وهله نخست، تنها با بسیج،اتحاد و تغذیه از نیروی همین کارگران است که می تواندموجودیت خودراتحمیل و ادامه کاری خود را تضمین کند.
درپایان نکته بسیارمهمی راکه حتمابایدبه آن اشاره نموداین واقعیت است که از اعتصاب بهمن ۸۴ به این سو، اقدامات سندیکای شرکت واحد در جهت بسیج نیروهای بدنه خود،بطورمحسوسی دچار افت شده است. بی هیچ گونه تعارفی، این یک روندی بسیار منفی است که تداومش چیز دیگری جز جدائی رهبران سندیکا از توده کارگران نیست و بی هیچ گونه تردیدی، به زیان بقاء فعال وادامه کاری سندیکاست.جدائی رهبران سندیکا ازتوده کارگران، یعنی رواج بوروکراتیسم درسندیکاوتبدیل سندیکابه یک تشکل بوروکراتیک.مشابه همین اتحادیه هائی که رهبران آنها، در بالا و از فراز سر کارگران تصمیم می گیرند و درهمان بالا و دورازچشم کارگران علیه منافع آنها به بند و بست می پردازند. رهبران سندیکای شرکت واحد،این روندمنفی رابایدهشداری جدی تلقی نمایند، پیش ازآنکه دیگرخیلی دیرشده باشد، به رویکرد اولیه خود به توده ها رجعت کنند. هشت هزار عضو سندیکا را دریابند وبا تغذیه و بسیج این نیروی عظیم، ١۷ هزار کارگر شرکت واحد را که جز تعدادی معدود، همه از سندیکای خود حمایت می کرده اند،حول مطالبات رادیکال کارگری به میدان مبارزه بکشانند.
بدون ارائه پاسخ های عملی ومناسب به این ضرورت هاو تحقق مواردی که به اختصاربدان اشاره شد،نه فقط تضمینی برای ادامه کاری و بقاء فعال سندیکای کارگران شرکت واحد متصور نیست، بلکه بتدریج این سندیکا ، اعتبار، نقش مثبت وجایگاه مهمی راکه تاکنون درجنبش کارگری کسب نموده است ، ازدست خواهدداد.
زیرنویس:
۱- نگاه کنید به مقاله “نقد کارگری بر سندیکای کارگری، ضرورت نقد در برابر خطای ناگزیر” به قلم حسین اکبری مندرج در سایت اخبار روز مورخ ۵ خرداد ۸۶.
نظرات شما