“مورچگان را چو بود اتفاق “

مبارزه کارگران برای تغییر وضع موجود، در بخش های مختلف ادامه دارد. شرایط جامعه و مجموعه فشارها و تنگناهایی که طبقه حاکم و دولت این طبقه بردوش طبقه کارگر آوار نموده ، این مبارزه را به یک امر ناگزیر تبدیل ساخته است. اشکال گوناگون مبارزه و اعتراض کارگری، از جمله تجمعات و اعتصاب های مستمر و پیاپی، گویای این واقعیت است که اعتراضات و پیکار روزمره کارگران، حکم مبارزه مرگ و زندگی به خود گرفته و امواج این مبارزه پیش از آنکه نتایج ملموسی برای طبقه کارگر به همراه آورده باشد، فرو نخواهند نشست. خیزش بزرگ و برآمد توده ای نیمه دوم سال ۱۴۰۱ گرچه با سرکوب وحشیانه و پیش از آنکه به بار بنشیند، فرونشست، اما شرایط زاینده‏ی چنین نبردها و تکان‏هایی، برجای خود استوار است. جامعه در عمق خود همچنان متلاطم است و آبستن نبردها و تکان های جدید حتی بزرگ تر! در تحت چنین شرایطی است که مبارزه ای گسترده و کم سابقه در شکل اعتصاب سراسری از درون پرستاران زحمتکش فوران می‏کند و به رغم اعمال قهر و سرکوب، بیش از سه هفته ادامه پیدا می‏یابد. خیابان های شهر صنعتی اراک که بعد از خروش و مبارزات وسیع و پرشور کارگران هپکو و آذرآب، مدتی در خاموشی قرار گرفته بود، دوباره به محل رژه کارگران مبارز واگن پارس بدل می‏شود و اعتصاب و راه پیمایی خیابانی کارگران، نزدیک به یکماه ادامه یافته است. افزون بر این، اعتراض و اعتصاب کارگران بخش های مختلف صنعت نفت، یک لحظه خاموش نمی‏شود و پرچم اعتراض و اعتصاب و مبارزه در این صنعت، همچنان در اهتزاز است.

طبقه کارگر ایران و همه‏ی دیگر اقشار زحمتکش جامعه، از نظم ستمگرانه موجود و استمرار آن به ستوه آمده اند. به رغم تحمل همه گونه کمبود ها و نارسایی‏های شدید معیشتی و تحمل شرایط سخت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، اما ادامه زندگی حتی درمحدوده‏های دوسال قبل نیز برایشان غیر ممکن شده است. کارگران و عموم توده های مردم در تمام مراحل زندگی روزانه، هربار بیش از گذشته به این نکته پی می برند که برای رهایی از وضع موجود، باید به یک مصاف بزرگ  با نظم حاکم برخیزند و در گام نخست با رژیم حاکم تعیین تکلیف کنند.

درمیان تمام اقشار زحمتکش اما وضعیت کارگران از همه وخیم تر و دامنه نارضایتی نیز وسیع تر است. تجمعات و اعتصابات رو به تزاید کارگری، خود گویای همین واقعیت است، تا جایی که به صنعت نفت بر می گردد که ظاهراً اوضاع کارگران باید از سایر بخش ها متمایز و بهتر می بود و در چند دهه قبل نیز چنین بود، اوضاع به غایت وخامت بار است. استثمار و ظلم و بی حقوقی، به نهایت خود رسیده است. به جرئت می توان گفت تمام کارگران شاغل در صنعت نفت، از وضعیت موجود به شدت ناراضی‏اند و برای تغییر آن، از چند سال قبل به تکاپو افتاده و به اعتراض برخاسته اند. به رغم تمایل و تلاش شدید رژیم جمهوری اسلامی برای حفظ “آرامش” در صنعت نفت و به رغم اجرای سیاست ضد کارگری و تقسیم کارگران به رسمی و غیررسمی برای ممانعت از اعتراض و اتحاد کارگران، اما اعتراض و اعتصاب، تمام بخش های کارگری شاغل در صنعت نفت را فرا گرفته است.

اوضاع در صنعت نفت به شدت ناآرام است و همه کارگران و کارمندان شاغل جز قشرنازکی از مدیران، ناراضی و نسبت به وضعیت موجود معترض‏اند و در تلاش برای رهایی از این وضعیت‏اند.

کارگران و کارمندان رسمی به ویژه  عملیاتی‏ها که همگی در پست های حساس مشغول به کارند، پیوسته در حال تجمع و اعتراض‏اند. اعتراضات روتین و منظم این بخش از نیروی کار شاغل در صنعت نفت اگرچه هنوز به اشکال عالی تر مبارزه به ویژه اعتصاب و خواباندن چرخ تولید گذر ننموده است اما با نظم و استمرار معینی از مهرماه سال گذشته تا کنون ادامه داشته و هر هفته چندین تجمع اعتراضی برپا نموده اند.

تجمعات ۱۰ روز اخیر کارکنان رسمی صنعت نفت در عین حال از موارد پیشین گسترده تر بوده و بخش های جدیدی به این اعتراضات پیوسته اند. برای مثال در ۱۴ مرداد کارکنان رسمی شاغل در شرکت نفت فلات قاره لاوان و سیری تجمعات اعتراضی برپا کردند. همین تجمعات در روز ۲۶ مرداد نیز تکرار شد. در ۲۶ مرداد کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری، پرسنل عملیاتی شرکت نفت مناطق مرکزی و کارکنان رسمی شرکت ملی حفاری تجمعات اعتراضی برپا کردند. همین تجمعات در روزهای ۲۸ و ۳۱ مرداد نیز تکرار شد. افزون بر این در ۲۹ مرداد، صنعت نفت شاهد مبارزات مهم دیگری نیز بود. کارکنان سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس( عسلویه)، شرکت مجتمع گاز پارس جنوبی، پالایشگاه فجر در بوشهر، کارکنان نفت و گاز پارس در چندین پالایشگاه دیگر، نفت و گاز پارس کنگان( سایت دو)، نفت و گاز پارس عسلویه (سایت یک) و سکوهای  ۴۰ گانه نفت و گاز تجمعات اعتراضی برپا نمودند. درسایت یک عسلویه، اعتراض کنندگان پس از تجمع، در حالیکه شعار می دادند دست به راه پیمایی زدند.

تجمعات اعتراضی و هفتگی کارکنان رسمی نفت در هفته نخست شهریور ماه نیز به روال گذشته ادامه داشته است.

تجمعات مستمر کارکنان رسمی صنعت نفت اما در این اواخر، صرف نظر از گسترش بیشتر، با دو مشخصه همراه شده که هردو در جای خود مهم‏اند. نخست اینکه این تجمعات در چند مورد با راه پیمایی همراه شده و از حالت انفعالی قبلی خارج شده و اعتراض کنندگان با حمل پلاکارد و سر دادن شعار به طرح مطالبات خویش پرداخته اند. و اما نکته دوم که حائز اهمیت جدی است، کارکنان رسمی نفت در تجمعات اخیر، اعضای خانواده خود را نیز به اعتراض و خیابان کشانده و همدوش آنان دست به راه پیمایی زدند. روز اول شهریور، زنان و کودکان و خانواده های پرسنل عملیاتی ساکن در شهرک های مسکونی پارس جنوبی، مطابق قرار قبلی دوش به دوش کارکنان رسمی دست به راه پیمایی اعترضی زدند . در بیانیه‏ی پایانی که در جمع اعتراض کنندگان قرائت شد،  از جمله نسبت به محدودیت های حقوقی، صدور بخشنامه های متعدد علیه پرسنل رسمی و سیاست مخرب دولت در زمینه تولید و بهره وری انتقاد و برایستادگی پرسنل رسمی در برابر این فشارها و سیاست ها تأکید شده بود.

پدیدار شدن اشکال جدید و تکمیلی اعتراضی از نمونه حضور میدانی خانواده ها و راه پیمایی را شاید بتوان آغاز یک چرخش در شکل اعتراض کارکنان رسمی نفت تلقی کرد که در صورت تداوم و گسترش آن، دولت ضدکارگری جمهوری اسلامی و وزارت نفت آن را با چالش های بزرگ و جدیدی روبرو خواهد کرد. این اشکال جدید اعتراض و مبارزه در بخش کاکنان رسمی نفت در عین حال گویای این واقعیت است که کارکنان رسمی شاغل در صنعت نفت از اشکال پیشین اعتراضی خود نتایج ملموسی بدست نیاورده و بر آن شده اند که به مبارزه در اشکال ترکیبی جدیدتری روی آوَرَند.

علی رغم این چرخش و رویکرد مثبت اما با کمال تأسف باید گفت گرایش محافظه کار درون این بخش از نیروی کار شاغل در نفت، مانع اتخاذ شکل مؤثر تر مبارزه و روی آوری به اعتصاب و خواباندن چرخ تولید است. کارکنان رسمی نفت شوربختانه همچنان چشم به بالا دوخته اند. از نامه نگاری به مقامات و امید بستن به جابجایی و معجزات مدیران خسته نمی شوند. با ارسال پیام تبریک  به پزشکیان از وی درخواست کردند فرد مورد نظر آن ها رابه عنوان وزیر نفت انتخاب کند- که البته کسی به آن وقعی ننهاد- و بعد از آن نیز از وزیر نفت پزشکیان خواستند مدیران ” پاکدستی” را در صنعت نفت منصوب کند. این گرایش محافظه کار که افق دید آن بسیار محدود است، از چهار چوب قوانین و مناسبات حکومتی فراتر نمی رود و در حال حاضر نیز در انتظار معجزات ” پاک نژاد” است که بر صندلی اوجی وزیر نفت قبلی  تکیه زده و انتظارش این است که وزیرجدید نفت، نجات بخش کارکنان رسمی شود!

کارکنان رسمی شاغل در صنعت نفت البته بخشاً این را می دانند و آنان که نمی دانسته اند اکنون باید آن را دانسته باشند که بدون اعتصاب و خواباندن چرخ تولید که دولت به شدت از آن وحشت دارد، کاری از پیش نخواهد رفت و کسی حاضر نیست خواست آن ها را برآورده کند. اگر ما واقعاً خواهان این هستیم که مطالباتمان را دولت و وزارت نفت آن بپذیرند، راه دیگری نداریم جز آنکه وارد اعتصاب شویم. شرایط جامعه مستعد و آماده اعتصاب است. توده های مردم  حامی اعتصاب‏اند. نگاه کنید به اعتصاب پرستاران که تمام استان ها را دربرگرفته و به یک اعتصاب بزرگ و سراسری تبدیل شده، چگونه مورد حمایت و پشتیبانی عموم مردم قرار گرفته است. کارکنان رسمی صنعت نفت باید این نکته را بدانند که اگر قرارباشد مطالباتشان محقق شود، باید وارد اعتصاب شوند که شرایط آن نیز از هرزمانی آماده تر است.

تجمع و اعتراض و نا آرامی در صنعت نفت به کارکنان رسمی خلاصه نمی شود. کارگران ارکان ثالثی که جمعیتی بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر را تشکیل می دهند، یکی از نیروهای اصلی  در صحنه مبارزه صنعت نفت اند. این کارگران که آینده شغلی ‏شان ناروشن و فاقد تضمین شغلی‏اند، ازتبعیضات فاحش و دستمزدهای اندک به شدت رنج می برند، هرماه چندین اعتصاب و تجمع داشته اند. برای نمونه تنها در نیمه دوم مرداد ماه کارگران ارکان ثالث شاغل در ده ها شر کت نفت و گاز و پالایشگاه دست از کار کشیدند و تجمعات اعتراضی برپا نمودند.

روز سه شنبه ۱۶ مرداد کارگران ارکان ثالث شاغل در مجتمع گاز پارس جنوبی ازجمله پالایشگاه ۵،۹،۱۰، و ۱۱ برای افزایش دستمزد  تجمع اعتراضی برپا کردند. اعترض به تعلیق دوکارگر بنام های یاسر احمدی نژاد در شرکت ملی حفاری و حجت رضایی کارگر اخراجی در پارس جنوبی، از جمله دلایل مهم دیگر اعتصاب و تجمع بود. کارگران این واحد ها همچنین بار دیگر خواهان آزادی دوکارگر بازداشتی به نام های رحیمی و بهرامی در شرکت توسعه فولاد گل گهر سیرجان شدند.

سه شنبه هفته بعد، ۲۳ مرداد نیز کارگران ارکان ثالث در پالایشگاه‏های ۳، ۵ ، ۷ ، ۹ ، ۱۰ و ۱۲ با خواست هایی چون افزایش مزد، حذف پیمانکار، رفع تبعیض، طبقه بندی مشاغل، آزادی دستگیر شدگان و بازگشت به کار اخراجی ها، مجدداً دست به تجمع زدند. سه شنبه هفته بعد( ۳۰ مرداد) نیز همین تجمعات در پالایشگا ه های فوق برگزارشد.

شایان ذکر اینکه کارگران ارکان ثالث در جریان اعتراضات و مبارزات خود از همه سو تحت فشارهای پلیسی و سرکوبگرانه قرار داشتند. در برخی پالایشگاه ها، حراست وارد عمل شد و شماری از فعالین کارگری را مورد بازخواست و بازجویی قرار داد. حراست مجتمع گاز پارس جنوبی در تمام دوران موجودیت خود نقشی سرکوبگرانه و پلیسی داشته و برای ایجاد فضای پادگانی در این مجتمع تمام تلاش خود را به کاربرده است. دربرخی دیگر از پالایشگاها نیز مدیران، فعالان کارگری را علناً تهدید نموده و آن ها را از حضور در اعتراضات منع کردند و از آن ها خواسته شد که این تجمعات را لغو کنند. تهدید کارگران به کاهش حق اضافه کاری و کسر حقوق نیز یکی دیگر از ابزارهای کارفرما علیه کارگران ارکان ثالث بوده است. در سایر پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی نیز مدیران به تهدید و ارعاب علیه فعالان کارگری متوسل شدند و سعی کردند از تجمعات کارگری جلوگیری به عمل آورند. اما علی رغم تمام این تهدید ها ومحدودیت ها، کارگران ارکان ثالث شاغل در صنعت نفت، اعتراضات گسترده هفتگی خود را سازمان داده و آن را برگزار نمودند.

کارگران ارکان ثالث همچنین در آخرین تجمع مرداد ماه خود، تصمیم گرفتند به ساعات تعطیلی کار و تجمعات اعتراضی خود بیفزایند. کارگران و ” شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیر رسمی نفت ( ارکان ثالث) تأکید کرده اند چنانچه اقدامات سرکوبگرانه ادامه داشته باشد، به اشکال اعتراضی دیگری متوسل خواهند شد و کار و تولید را تعطیل خوهند کرد.

افزون بر این، ده ها هزار کارگر قرارداد موقت شاغل در صنعت نفت و حفاری نیز چندین تجمع اعتراضی برگزار نموده اند. اخیراً نیز از برخی از آیتم های حقوقی کارگران در فیش حقوقی مرداد ماه کسر شده و از دریافتی کارگران ۳ میلیون تومان و در مواردی بیشتر از آن کاسته شده است. کارگران قرار داد موقت در قبال این دست درازی به حقوق ماهانه و راهزنی آشکار، فوراً به واکنش اعتراضی دست زدند و در همین رابطه تجمعاتی را سازمان داده و تجمعات گسترده تری را تدارک دیده اند.

کارگران پروژه ای صنعت نفت نیز که یک اعتصاب بزرگ و سراسری را در ۳۰ خرداد کلید زدند، توانستند گام های مهمی در جهت تحقق خواست های خود بردارند. در شمار زیادی از شرک ها که خواست ۱۴ روز کار ۱۴ روز استراحت و افزایش دستمزد را پذیرفتند، کارگران به سر کار بازگشتند. اما در برخی شرکت های دیگر که این خواست ها پذیرفته نشده، اعتصاب ادامه دارد. مبارزه کارگران با کارفرما و مقاومت کارگران دربرابر اقدامات کارفرمایان از نمونه تهدید و اخراج کارگران و جایگزینی آن ها با نیروهای جدید نیز ادامه دارد.

اعتراض و اعتصاب البته به کارگران صنعت نفت خلاصه نمی‏شود. ما هرساله با تجمعات اعتراضی و اعتصابات بزرگ کارگران در فولاد، ذوب آهن، معادن مس، سنگ آهن ، زغال‏سنگ و همچنین دربخش خدمات روبرو بوده ایم. دیگر اقشار زحمتکش نیز بارها و بارها تجمعات اعتراضی برپا ساخته اند. همین روزها نیز شاهد اعتصاب بزرگ و یکپارچه و دراز مدت و راه پیمایی خیابانی کارگران واگن پارس اراک هستیم. نمونه درخشان دیگر آن اعتصاب بزرگ و بی سابقه سراسری پرستاران زحمتکش است.

ایده آل این می بود که هماهنگی و اتحاد درمیان بخش های مختلف طبقه کارگر و زحمتکشان سازمان می یافت و رودخانه پرخروش حاصل از این جویبارها، زمینه ها و امکان یک مبارزه سازمان یافته سرتاسری را فراهم می ساخت تا در نبرد آشتی ناپذیر با نظم موجود، طبقه کارگر نقش بی همتای خود را ایفا کند. این مهم، به هر دلیل که اکنون میسر نباشد- که صدالبته برای آن در همه حال باید تلاش و مبارزه کرد – اتحاد و هماهنگی اما لا اقل در صنعت نفت شدنی است یا دست کم موانع آن بسی کمتر است.

هم اکنون آتش مبارزه در تمام بخش های صنعت نفت شعله ور است. هیچ بخشی از کارگران اعم از پیمانی، پروژه ای، ارکان ثالث، قرارداد موقت، رسمی یا غیر رسمی از اعتراض و تجمع و اعتصاب برکنار نمانده است. آنچه اما مایه دریغ و درد است، جدابودن این اعتراضات و اعتصابات از یکدیگر است. گرچه کارفرمای بزرگ ما یکی است، وزارت نفت و دولت و دشمن اصلی یکی است، صف ما کارگران اما یکی نیست. هرکدام از ما به تناسب زور و توان خویش ضربه ای بر پیکر این هیولا وارد می سازیم. این ضربات منفرد اما کاری نیست.

زمینه اتحاد و هماهنگی در صفوف کارگران غیر رسمی  صنعت نفت فراهم است. کارگران پروژه ای و پیمانی، ارکان ثالث، قرارداد موقت و غیره، می توانند صف واحدی را تشکیل دهند و در ادامه، همه کارگران غیر رسمی اتحاد محکمی را با کارگران رسمی بنا کنند. ضربات هماهنگ ما بر پیکر هیولا از ضربات جداجدا و منفرد و نیز از مجموع جبری آن بسی سنگین تر و کاراتراست و دولت و وزارت نفت آن را یارای مقاومت در برابر آن نخواهد بود.

آنچه اکنون در صنعت نفت حیاتی است، اتحاد است.انچه در صنعت نفت مبرم و ضروری است بازهم اتحاد است. قدرت ما کارگران در کجاست؟ بازهم در اتحاد است.  در اتحاد و با اتحاد است که قادریم دشمن را به زانو درآوریم.”مورچگان را چو بود اتفاق، شیر ژیان را بدرانند پوست”.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۸۴  در فرمت پی دی اف:

 

 

POST A COMMENT.