دولت دینی سرمایهداری جمهوری اسلامی در طی چهلوچهار سال گذشته خشونتی سبعانه را در همه عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر زنان تحمیل کرده است. در سراسر دوران موجودیت جمهوری اسلامی در ایران، زنان همواره با بیرحمانهترین تبعیض، ستم، نابرابری و سرکوب مواجه بودهاند. تحمیل حجاب اجباری تنها یکی از وجوه سیاستهای ارتجاعی حکومت اسلامی علیه زنان بوده است. زنان در تمام این دوران، همواره علیه بی حقوقی، تبعیض، نابرابری، ستم و کلیت سیاستهای ارتجاعی زن ستیزانه رژیم حاکم، مبارزه کردهاند. این مبارزه اشکال بسیار متنوعی به خود گرفته است. از مبارزه علیه مناسبات خانواده سنتی-اسلامی مردسالار، تا مقاومت و مبارزه علیه قوانین و مقررات ارتجاعی دولت دینی در کوچه، خیابان و محل کار، از مبارزه و مقاومت فردی، تا مبارزه جمعی و متشکل، این مبارزه همواره در ابعادی به وسعت سراسر ایران در جریان بوده است.
در اعتراضات تودهای که از نیمه دوم دهه نود برای سرنگونی رژیم شکل گرفت، نقش زنان بینهایت برجسته بوده است. در بطن اعتراضات تودهای سال ۹۶ بود که زنان این جسارت را یافتند با برداشتن روسری در مراکز عمومی، در خیابانها و وسایل نقلیه عمومی، عموم زنان را به برافکندن حجاب اجباری دعوت کنند.
علاوه براین، زنان در همه جنبشهای اجتماعی اعتراضی دیگر، جنبش کارگران، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان، نقشی فعال بر عهده داشتهاند. در قیام آبان ماه سال ۹۸ این حضور فعال زنان چنان برجسته بود که در برخی شهرها و مراکز قیام، زنان رهبری مبارزات را نیز بر عهده داشتند. در اغلب تظاهرات و تجمعاتی که تا به امروز در سراسر ایران در جریان بوده است، همواره نیروی فعال این اعتراضات زنان بودهاند. زنان در این تجمعات و تظاهرات در ابعادی وسیع حضور یافته و با سخنرانیها و سردادن شعارها جمعیت را به ادامه مبارزه برانگیختهاند.
از شهریور ۱۴۰۱ و در پی قتل مهسا (ژینا امینی) توسط آدمکشان جمهوری اسلامی، این زنان بودند که آغازگر موج نوینی از توفان سیاسی در ایران شدند که چهار ماه سراسر ایران را فراگرفت.
در تاریخ مبارزات مردم ایران بهحق باید این سال را سال درخشش زنان در مبارزه برای آزادی و برابری نام نهاد. گرچه جنبش زنان ایران علیه تبعیض، ستم و نابرابری در تمام دوران موجودیت جمهوری اسلامی در اشکال مختلف ادامه داشته، اما نقش زنان در جنبش مبارزاتی اخیر از دو جهت برجسته است. نخست اینکه پس از مبارزات بزرگ زنان در اسفند سال ۵۷، زنان در یک جنبش تودهای گسترده، مستقیماً علیه تبعیض، ستم و نابرابری قیام کردند. شعارهای برجسته و محوری این جنبش “از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان” “زن، زندگی، آزادی” “مرگ بر دیکتاتور” بود. زنان در جریان این نبرد، قهرمانانه با مزدوران آدمکش رژیم جنگیدند و حماسه آفریدند. در تمام مبارزات و تظاهرات تودهای، سنگربندیهای خیابانی و زدوخورد با مزدوران رژیم، تجمعها، اعتصابات و تظاهرات دانشجوئی و دانشآموزی، از پیشگامان این جنبش مبارزاتی بودند. دلاوری دختران و زنان ایران در کف خیابان و حضور پرقدرت آنان در میدان مبارزه، آنچنان متهورانه ، بیباکانه و برجسته بود که تحسین مردم جهان را برانگیخت و افکار عمومی جهان و جهانیان را به خود جلب کرد.
حضور بسیار گسترده زنان در جنبش انقلابی اخیر ایران، آن را از تمام جنبشهای پیشین متمایز ساخت. زنان در جریان این مبارزه بیتوجه به قوانین و مقررات ارتجاعی اسلامی، در ابعادی تودهای حجاب اجباری را به دور افکندند و آن را به آتش کشیدند. این رویدادی چنان بااهمیت بود که باید آن را یک زلزله سیاسی در خاورمیانه اسلامی نام نهاد. چراکه درواقع به آتش کشیدن یکی از مقدسات ارتجاع اسلامی نهفقط در ایران بلکه در تمام منطقه خاورمیانه، این کانون اسلامگرائی قرونوسطایی بود. وسعت و فراگیری نفی حجاب در جریان این مبارزه، به درجهای بود که بهرغم فروکش نسبی جنبش، ارتجاع حاکم با وجود همه تلاشهایش تا به امروز نتوانسته، شرایط سابق را حتی با مصوبه فوق ارتجاعی و زن ستیز عفاف و حجاب مجلس که در آن مجازاتها علیه زنان تشدید شدهاند، احیا کند. با این همه نباید فراموش کرد که در این مرحله هنوز دستآوردهای زنان شکنندهاند و باید با تداوم مقاومت و مبارزه آنها را حفظ کرد.
بیتردید، موقعیتی را که اکنون زنان ایران در عرصه مبارزاتی به دست آوردهاند، حاصل بیش از چهار دهه مبارزات مستمر علیه نابرابری و تبعیضات جنسیتی تحمیلشده بر آنان است که اکنون اینچنین شکوهمند و پرافتخار در جنبش انقلابی ایران تبلوریافته است. در دوران انقلابی حاکم بر جامعه که تودههای مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی بپا خاستهاند و در موقعیت انقلابی کنونی و در شرایطی که بحرانهای عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تمام تاروپود نظام را فراگرفته است، روند حرکت اعتراضی مردم و تلاطمات جامعه بهگونهای است که دیگر هیئت حاکمه ایران قادر نیست زنان را به شرایط گذشته بازگرداند. آنچه اکنون موقعیت زنان را با گذشته متفاوت کرده است، نه فقط مبارزات قهرمانانه آنها، بلکه حمایت اکثریت مردم ایران بهویژه خانوادههای مبارزان از مطالبات و مبارزات آنهاست.
ویژگی جنبش زنان در مرحله کنونی فقط در این نیست که تحقق مطالبات زنان را در اتحاد با جنبشهای اجتماعی دیگر برای سرنگونی رژیم ارتجاعی زنستیز یافته است، بلکه دامنه این جنبش وسعت بیسابقهای به خود گرفته است. میلیونها زن کارگر، زنان خانوارهای کارگری، عموم زنان زحمتکش، معلمان، پرستاران، زنان سرپرست خانوار و میلیونها زن بیکار و فقیر و تهیدست در شهر و روستا که علاوه بر ستم جنسیتی، زیر شدیدترین فقر و فشار اقتصادی،استثمار، نابرابری دستمزد و ستم طبقاتی قرار دارند، به مبارزه علنی و فعال بانظم حاکم روی آوردهاند. تجربه بیش از ۴ دهه بی حقوقی زنان و ستمگری جمهوری اسلامی و نظم طبقاتی سرمایهداری حاکم بر ایران به عموم زنان ستمدیده نشان داده است که برای برانداختن هرگونه نابرابری، تبعیض و ستم علیه زنان، راهی جز سرنگونی نظم حاکم وجود ندارد. این تجربه به زنان آموخته است که تحقق مطالبات آنها در چهارچوب نظم حاکم و وعده وعید گروههای رنگارنگ بورژوائی و رفرمیست ممکن نیست. زنان در جریان مبارزات سالهای اخیر به ویژه مبارزات نیمه دوم سال گذشته این واقعیت را به وضوح دیدند که تنها جریانات چپ و کمونیست اند که پیگیرانه از مطالبات و مبارزات جنبش زنان علیه تبعیض، نابرابری و ستم دفاع میکنند.
سازمان فدائیان(اقلیت) بهعنوان یک سازمان کمونیست که همواره پیگیرترین مدافع برابری حقوق زن و مرد و رهایی قطعی زن از هرگونه تبعیض، ستم و نابرابری بوده است، برای سرنگونی جمهوری اسلامی، برپائی یک انقلاب اجتماعی و استقرار یک حکومت شورایی در ایران مبارزه میکند که از جمله فوریتری وظایف آن، الغاء بیدرنگ تمام قوانین و مقررات ضد زن، برانداختن هرگونه تبعیض و نابرابری میان زن و مرد و برخورداری زنان از حقوق کامل اجتماعی و سیاسی برابر با مردان، برخورداری آزاد و برابر زنان از امکان مشارکت در تمام شئون زندگی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و دسترسی به تمام مشاغل و مناصب در همه سطوح، برخورداری زنان از حقوق و مزایای کامل برابر با مردان درازای کار مساوی، ممنوعیت هرگونه فشار، تحقیر، اجبار، اذیت و آزار و خشونت علیه زنان در محیط خانواده و اعمال مجازاتهای شدید در مورد نقض آنها، لغو حجاب اجباری، برخورداری زنان از آزادی انتخاب پوشش، ممنوعیت ازدواج کودکان تا ۱۸ سال و ممنوعیت کودک آزاری و اعمال مجازاتهای شدید در مورد نقض آنها، آزادی کامل زن در انتخاب شریک زندگی خود، مصون بودن روابط خصوصی زن از هرگونه تعرض، به رسمیت شناخته شدن حق سقط جنین، بدون قید و شرط است.
کنفرانس نوزدهم سازمان فدائیان(اقلیت) زنان ستمدیده ایران را به مبارزهای متشکلتر، گستردهتر و پیگیرتر در اتحاد با طبقه کارگر و عموم زحمتکشان، برای سرنگونی جمهوری اسلامی، برپائی انقلاب اجتماعی و استقرار فوری حکومت شورایی فرامیخواند.
کنفرانس نوزدهم سازمان فدائیان(اقلیت) زنان انقلابی کمونیست را دعوت میکند که برای تقویت مواضع رادیکال جنبش زنان، به صفوف سازمان فدائیان(اقلیت) بپیوندند.
متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۳۹ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما