درباره سازماندهی طبقه کارگر

در سازماندهی هسته‌های سرخ يا حوزه‌های محله و کارخانه به‌نحوی که اين سازماندهی راهگشای فعاليت ما در امر تشکل کارگران، سازماندهی مبارزه طبقاتی آنان و رهبری اين مبارزه باشد، قبل از پرداختن به مسائل فنی و تکنيکی نحوه حرکت، بايد به مسئله اساسی‌تری توجه داشته باشيم. اين مسئله ضرورت انطباق شکل سازمانی با مضمون فعاليت ماست. نحوه سازماندهی تشکيلات به‌طور عام و واحدهای پايه‌ای آن در کارخانه‌ها و محلات نيز اگر با مضمون فعاليت ماهمخوانی نداشته باشد، نه تنها ما را در دست‌يابی به اهدافمان رهنمون نخواهد شد، بلکه اهداف و مضمون فعاليت ما در چارچوب تنگ و محدود اين شکل سازمانی نامناسب محصور می‌شود. در کارها وقفه پديد می‌آورد، انرژيمان هرز می‌رود و شکل سازمانی به سد راه فعاليت‌مان تبديل خواهد شد. در چنين شرايطی برنامه‌ها بر روی کاغذ باقی خواهد ماند و کردار ما مطابقت خود را با گفتارمان از دست خواهد داد.

همخوانی شکل سازمانی با مضمون فعاليت و اهداف يک سازمان از آن‌چنان اهميتی برخوردار است که رفيق استالين در اين باره گفته است: “پس از آن که مشی سياسی پی‌ريزی شد، اين کار تشکيلاتی است که درباره همه چيز تصميم می‌گيرد اين تصميم شامل خود مشی سياسی، موفقيت يا شکست آن نيز می‌گردد.” و به‌راستی نيز شکل سازمانی و نحوه سازماندهی يک تشکيلات و فعاليت‌هايش نقش موثری در موفقيت يا عدم موفقيت يا عدم توفيق يک حزب يا سازمان سياسی در پيشبرد مشی سياسی آن ايفا می‌کند. اين مسئله را با ذکر نمونه‌ای بيشتر بشکافيم.

اگر پروسه حرکت سازمان طی چند سال گذشته را بررسی کنيم، به عينه درمی‌يابيم که ناهمخوانی شکل سازمانی با مضمون فعاليت ما چه تاثيرات منفی در پيشبرد عمومی سازمان بر جای گذارده است. سازمان ما هدف نهايی خود را در مبارزه، برانداختن نظم طبقاتی موجود، استقرار سوسياليسم و کمونيسم قرار داده است و از اين‌رو تشکل و سازماندهی مبارزه طبقاتی کارگران و رهبری اين مبارزه را اساسی‌ترين وظيفه خود می‌داند وتا کنون تمامی انرژی و توان خود را در اين زمينه به‌ کار گرفته است. اما در پروسه حرکت سازمان در فاصله زمانی ميان کنگره اول و کنفرانس اواخر خرداد سال ۶۶، علی‌رغم به کارگيری نيروها و امکانات وسيع، سازمان ما نتوانست در اين زمينه توفيق جدی حاصل کند و در مبارزه طبقاتی کارگران شرکت فعال داشته باشد. با وجود آن که نيروها و امکانات گسترده‌ای در اختيار سازمان قرار داشت، تشکيلات وسيعی در کارخانه و موسسات، در مناطق مختلف از تهران گرفته تا دورافتاده‌ترين شهرها و روستاها ايجاد شده بود، اما تشکيلات مستحکم، منضبط و ادامه کاری در ميان کارگران ايجاد نشد تا بدين وسيله نفوذ ما در عمق، در ميان کارگران و زحمتکشان ريشه بدواند و بتوانيم رهبری مبارزات آنان را در دست گيريم. در توضيح علل اين امر البته می‌توان بر عوامل مختلفی انگشت گذارد که هر يک به نوبه خود دامنه اثربخشی فعاليت ما را محدود می‌ساخت اما شکل سازمانی و نحوه فعاليت ما در ايجاد اين نارسايی نقش موثری داشته است. شکل سازمانی و نحوه فعاليتی که توأم با سبک کار آغشته به روحيات غير پرولتری، نه تنها ما را به‌طور واقعی به اهدافمان نزديک‌تر نساخت، بلکه به ضربات وسيع و گسترده پليسی، به هرز رفتن انرژي‌ها و به محدوديت دامنه فعاليتمان انجاميد. ايجاد تشکيلاتی مستحکم، منضبط و ادامه کار در ميان کارگران مستلزم داشتن يک برنامه دقيق و حساب شده برای نحوه حرکت است و نيروهای اين تشکيلات بايد به دقت گزين شده، در فن مبارزه با پليس سياسی مهارت داشته باشند و به نحوی سازماندهی شوند که هر يک در جايگاه واقعی‌شان قرار گيرند، تا بيشترين کارايی را در جهت منافع جنبش داشته باشند. برای ايجاد تشکيلاتی مستحکم، منضبط و ادامه‌کار در ميان کارگران بايد متين و صبورانه حرکت کرد، از حرکات مقطعی و بدون پشتوانه پرهيز نمود و امر آموزش و پرورش نيروها را چنان سازمان داد که از نظر آگاهی و توان عملی مبارزاتی ارتقاء يابند و به رهبران واقعی کارگران و توده‌های زحمتکش تبديل شوند. اما در دوره مورد بحث ما، آنچه بر تشکيلات سازمان حاکم بود عبارت بود از: گسترش سطحی تشکيلات، بی برنامگی و سازماندهی مقطعی بخش‌های مختلف، عدم دقت در گزين کردن نيروها و بی‌توجهی به اين مسئله که آيا واقعا توان پيشبرد مسئوليت‌هايی را که به آنان سپرده می‌شد دارا هستند يا نه و فقدان يک برنامه آموزشی اساسی و دراز مدت برای آموزش و پرورش نيروها. در اين دوره که رژيم تمام هم خود را برای سرکوب انقلابيون به ‌کار گرفته و جو خفقان و سرکوب را گسترش می‌بخشد، نشان دادن اين‌که علی‌رغم شرايط سخت مبارزه ما همچنان به فعاليت خود ادامه می‌دهيم، به هدف تشکيلات تبديل شده بود. همه انرژی‌ها در اين راستا به‌کار گرفته می‌شد و نحوه برخورد غير پرولتری به امر تشکيلات که خودنمايی را جايگزين مبارزه واقعی نموده بود سبب می‌شد تشکيلات بزرگ‌تر و وسيع‌تر از آنچه واقعا هست نمايانده شود. از اين‌رو در بخش‌ها و مناطق مختلف کميته‌های سازمانی ايجاد می‌شدند بدون اين‌ که از نظر نقشی که در رهبری مبارزه طبقاتی در منطقه فعاليت خود دارند و از نظر توان و کيفيت نيروهای تشکيل دهنده‌شان بتوان واقعا نام کميته سازمانی بر آن‌ها گذاشت. در اين نحوه نگرش به مسئله تشکيلات، هر نيرويی که به سازمان روی آورده و خواستار فعاليت بود، سريعا در يکی از بخش‌های تشکيلات سازماندهی می‌شد، خط و مرز روشنی ميان آن نيروهايی که در درون تشکيلات سازماندهی شده بودند و نيروهای جنبی وجود نداشت. به اين مسئله در عمل بهايی داده نمی‌شد که تشکيلات سازمان بايد برجسته‌ترين عناصر را به لحاظ سطح آگاهی، درجه فعاليت، شورانقلابی و روحيه مبارزه‌جويی در درون خود سازماندهی کند، خط و مرزهای صريحا روشنی ميان اعضاء و کانديداهای عضويت و توده هوادار وجود داشته باشد و در اين صورت است که می‌توان کارها را به بهترين نحوی پيش برد. درصد ضربه‌پذيری را کاهش داد واز همه چيز و همه کس در راه پيشبرد مبارزه طبقاتی پرولتاريا استفاده نمود. در شکل سازمانی مورد بحث ما از آنجا که اساس فعاليت بر هياهو و جار و جنجال و انجام حرکت مقطعی و کوتاه مدت قرار گرفته بود به‌جای توجه به کيفيت نيروها آنچه مورد نظر قرار می‌گرفت سازماندهی برای گسترش تشکيلات به لحاظ کمی بود از اين‌رو نيروها غالبا در سطحی سازماندهی می‌شدند که از توان عملی برای پيشبرد وظايف سازمانی در آن حد برخوردار نبودند. اين امر به‌ويژه باعث می‌شد که نتوانند در برخورد به مسائل خلاقيت و قدرت ابتکار از خود نشان دهند، قادر به رهبری تشکيلات تحت مسئوليتشان درکليه وجوه نباشند، بر تشکيلات تحت مسئوليتشان احاطه نداشته باشند و با بی‌برنامگی که در کل تشکيلات در رابطه با پيشبرد نحوه حرکت تشکيلات وجود داشت، پس از مدتی با انبوهی از مسائل و سؤالات بی پاسخ روبرو می‌شدند و در حرکتشان اختلال ايجاد می‌شد. کميته‌ها و بخش‌های مختلف تشکيلات که بدين‌گونه سست و بی‌پايه سازماندهی شده بودند، به محض تشکيل موظف بودند، هر طور که شده خودی نشان دهند و از آنجا که نحوه سازماندهی و ترکيب آنها شديدا ضربه پذيرشان می‌ساخت در دوره کوتاهی مورد تهاجم پليس قرار می‌گرفتند. اما تاثيرات مخرب اين نحوه سازماندهی و اين بينش نسبت به امر تشکيلات خود را در کليه سطوح نشان می‌داد. هسته‌هايی که در کارخانه‌ها و محلات سازماندهی شده بودند، نه برنامه مشخصی برای گسترش پيوند و نفوذشان با توده کارگر داشتند تا بتوانند بر مبارزات آنان تاثير بگذارند و نه برنامه‌ريزی مشخصی برای ارتقاء سطح آگاهی سياسی – ايدئولوژيک اين هسته‌ها و مهارتشان در فن مبارزه با پليس سياسی وجود داشت. اين هسته‌ها به‌جای آن که با کار آرام و صبورانه در ميان کارگران انرژيشان در راستای يک سياست درازمدت به‌ کار گرفته شود، در خدمت اهداف تبليغاتی کوتاه مدت قرار می‌گرفتند. هسته‌ها به محض تشکيل در کارخانه‌ها و محلات قبل از اين که استحکام و انسجام لازم را به‌دست آورده باشند، سعی می‌کردند به هر نحوی که شده اظهار وجود کنند تا نشان داده شود در فلان کارخانه يا محله نيز هسته‌ای تشکيل شده است. بنا به علل ياد شده تشکيلاتی که طی چند سال گذشته در تهران و مناطق مختلف سازماندهی شده بود، علی‌رغم گستردگی، سطحی، فاقد استحکام وانسجام لازم و شديدا ضربه پذير بود و ساخت تشکيلات باعث می‌شد که پس از هر ضربه طيف وسيعی از نيروها دچار پراکندگی شده و از ادامه حرکت باز بمانند. نحوه نگرش غيرپرولتری نسبت به مسئله تشکيلات و اهداف تبليغاتی وکوتاه مدتی که جايگزين هدف اصلی ما ازايجاد و گسترش تشکيلات گرديده بود، در بازسازی بخش‌های ضربه خورده نيز تاثيرات مخرب خود را برجای می‌گذارد. پس از هر ضربه به‌جای آن که علل و عوامل آن مورد بررسی قرار بگيرد و روشن شود که چرا رژيم توانسته است با گسترش تورهای پليسی، به يک بخش از تشکيلات دست يابد، جمعی از رفقای تشکيلات شهيد و جمعی دستگير شوند و امکانات سازمان توسط رژيم به تاراج برود، بدون بررسی و جمعبندی، بازسازی بخش‌های ضربه خورده به سرعت و در سطح گسترده صورت می‌گرفت تا همگان بدانند که ما قادريم باز هم تشکيلات گسترده‌ای در مناطق مختلف ايجاد کنيم. به اين مسئله بهايی داده نمی‌شد که در بازسازی تشکيلات بايد با دقت و موشکافی فراوانی حرکت کرد بايد از ابتدا بازسازی را در سطح محدودی انجام داد و پس از گذشت مدت زمانی که از استحکام و ثبات يک بخش اطمينان حاصل شد، سازماندهی را گسترش بخشيد. اگر کمينترين ده‌ها سال پيش در باره تجديد سازماندهی به احزاب کمونيست رهنمود داده است: “آنچه به‌ويژه مهم است اين است که امر تجديد سازماندهی از همان ابتدا با دقت و انديشه کافی صورت گيرد. کار بس سهل و آسانی است که در هر سازمان همه اعضاء ‌را بر اساس يک شمای صوری در هسته‌های کوچک توزيع و تقسيم کرد و اين هسته‌ها را به شرکت در زندگی روزمره حزب فراخواند. اما چنين آغازی از بی‌عملی بدتراست.” (به نقل از تزهايی در باره ساختار، روش‌ها و کار احزاب کمونيست) در مقابل اين رهنمود کمينترن آنچه در بازسازی بخش‌های مختلف تشکيلات پس از هر ضربه انجام می‌گرفت، دقيقا همان “کار بس سهل و آسان” جمع کردن مکانيکی افراد (و نه حتا اعضاء) تحت عنوان کميته‌ها و حوزه‌ها بود. در هر بازسازی نيروی کم تجربه‌تری در رهبری بخش‌های مختلف تشکيلات قرار می‌گرفتند که قادر نبودند تشکيلات وسيعی را که تحت مسئوليت‌شان قرار داشت به‌طورهمه جانبه هدايت و رهبری کنند. در چنين شرايطی امر سازماندهی تشکيلات که اساسا می‌بايد در خدمت پيشبرد مشی سياسی ما قرار بگيرد، خود به عاملی سد کننده در پيشبرد وظايف سازمان تبديل شده بود. جمع کثيری از کادرها و نيروهای تشکيلات در نتيجه اين نحوه سازماندهی مورد تهاجم رژيم قرار گرفتند. بسياری از امکانات توسط رژيم ضبط شد و دامنه فعاليت واثر بخشی ما بر امر مبارزه طبقاتی به‌جای گسترش، محدودترگشت. در اين زمان مکانيکی بودن نحوه سازماندهی و نداشتن برنامه‌ريزی طولانی مدت برای حرکت سبب شده بود خود امر ايجاد و گسترش تشکيلات که اکنون به هدف تبديل شده بود نيز در مقاطعی ناممکن گردد. نتيجه اين‌که امروز با بررسی اشتباهات و نواقص فعاليت سازمان طی چند سال گذشته به عينه تاثيرات زيان‌بار ناهم‌خوانی نحوه سازماندهی تشکيلات با مضمون فعاليت‌های ما روشن می‌شود. امروز ما زمانی قادر خواهيم بود امر تشکل طبقه کارگر و رهبری مبارزه طبقاتی را به سرانجام برسانيم که ضمن گسست کامل از سبک کار گذشته، تجربيات به‌دست آمده از عملکرد اين سبک کار را به‌ کار بنديم. با درس‌آموزی از تجارب گذشته که آسان به‌دست نيامده‌اند و بر مبنای سبک کار کمونيستی حرکت خود را به‌ گونه‌ای سازمان دهيم تا سطح فعاليت‌مان ارتقاء يابد و دامنه نفوذ سازمان در ميان کارگران و توده‌های زحمتکش گسترش بيايد. ما در اين راستا با به‌کارگيری تمام توان و انرژی خود با دو ديدگاهی که هر يک به‌ نحوی از بيراهه سر در می‌آورند خط و مرزهای صريحا روشنی ترسيم می‌نماييم:

دو ديدگاهی که علی‌رغم متفاوت بودن نحوه حرکت اما نتيجه حرکتشان يکی است: تنزل مبارزه تاسطح شعارهای بی محتوايی‌که مسئله سازماندهی عملی مبارزه طبقاتی کارگران را بی پاسخ می‌گذارد.

اول آن ديدگاهی که گفتيم در امر نحوه سازماندهی بر تشکيلات سازمان حاکم بود و دوم ديدگاه ديگری که با دست‌آويز قراردادن شرايط خفقان و سرکوب به بهانه عدم وجود امکان حرکت‌های علنی و گسترده فرمان تعطيل مبارزه را (گرچه نه به صراحت بلکه در لفافه عبارت‌پردازی) صادر می‌کند مبارزه را تا سطح لفاظی و عبارت‌پردازی‌های بی‌محتوا تقليل می‌دهد، اگر خود توان و جسارت حرکت را ندارد کارگران را خواب می‌کند تا بلکه شرايط دمکراتيکی ايجاد شود و بتواند سر از لاک خود بيرون بياورد. ما ضمن نقد جدی سبک کار گذشته سازمان که نمی‌توانست ادامه کاری حرکت ما را تضمين کند، مصرانه بر اين امر تاکيد می‌کنيم که تنها از طريق شرکت فعال عملی در مبارزه کارگران و توده‌های زحمتکش و تنها با نثار بيشترين فداکاری‌ها در اين راه است که امر تشکل و رهبری مبارزه طبقاتی کارگران تحقق خواهد يافت. تشکل و سازماندهی تنها با تکرار اين کلمات و تاکيد بر ضرورت آن صورت نمی‌پذيرد. اين امر مستلزم برداشتن گام‌های عملی است و با توجه به ضعف‌ها و نارسايی‌های فعاليت‌مان در گذشته هر چه در اين زمينه نيرو و انرژی بگذاريم، باز هم مطمئنا دنيايی کار پيشاروی خود خواهيم داشت. برای جبران ضعف‌ها بايد آرام و متين و به دور از جنجال و هياهو اما پرانرژی‌تر از گذشته کار کنيم. در واحدهای اقتصادی، موسسات استراتژيک و محلات کارگر نشين، واحدهای پايه‌ای سازمان را ايجاد کنيم. اما بديهی است اين واحدهای پايه‌ای زمانی قادر خواهند بود وظايف خود را در زمينه انجام تبليغ و ترويج سوسياليستی و دمکراتيک و امر سازماندهی کارگران به‌خوبی پيش برند، پيشتازان فعال مبارزات کارگران و زحمتکشان باشند، ادامه‌کاری داشته و در پروسه به رهبران واقعی مبارزات کارگران و توده‌های زحمتکش تبديل شوند که: به‌طور اصولی هدايت شوند، از کيفيت لازم برخوردار باشند، وظايف عملی کاملا مشخصی برای حرکت کوتاه مدت و درازمدتشان تعيين شده باشد، افراد آن به لحاظ سياسی – ايدئولوژيک توان عملی، نفوذ در ميان کارگران و زحمتکشان و فن مبارزه با پليس سياسی، از کيفيت لازم برخوردار باشند. برنامه آموزشی منظم و سيستماتيکی برای ارتقاء آگاهی و توان عملی‌شان وجود داشته باشد، در دوره‌های زمانی مشخصی حرکتشان ارزيابی شده نقاط ضعف و قوت کارشان بررسی و اشتباهاتشان تصحيح شود تا قادر باشند، کار عميق، سيستماتيک و سازمان‌يافته‌ای را در محل فعاليت خود به پيش برند و به سطح رهبران مبارزاتی کارگران و توده‌های زحمتکش ارتقاء يابند.

۲۱۵

در بحث‌های گذشته گفتيم اساسی‌ترين وظيفه سازمان ما به‌مثابه يک سازمان مارکسيست – لنينيست که از منافع طبقه کارگر دفاع می‌کند، عبارت است از سازماندهی و تشکل طبقه کارگر و رهبری مبارزه طبقاتی پرولتاريا. انجام اين وظيفه به‌ويژه با توجه به شرايط کنونی حاکم برجامعه ما، به گسترش و تحکيم واحدهای پايه‌ای سازمان درميان کارگران و دروهله نخست در ميان کارگران صنعتی اهميت خاصی می‌بخشد. همچنين به اين نکته اشاره کرديم که طی چند سال گذشته سازمان ما بنا به يک رشته عوامل و از جمله شکل سازمانی و سبک کارغير پرولتری علی‌رغم به‌کارگيری نيرو و امکانات خويش نتوانست در زمينه سازماندهی و تشکل طبقه کارگر توفيق جدی حاصل کند. اکنون بايد به اين مسئله پاسخ داد که حوزه‌های کارخانه و محله بايد چگونه سازماندهی شوند، چه خصوصياتی داشته باشند و به چه نحوی حرکت کنند که فعاليت آنان راهگشای ما در زمينه سازماندهی مبارزه طبقاتی کارگران باشد؟ مقدمتا نقش سازمان و موقعيتی را که در آن وظايف‌مان را به پيش می‌بريم و در اين راستا وظايف واحدهای پايه‌ای سازمان را تشريح خواهيم نمود.

نظام سرمايه‌داری برپايه استثمار کارگران و بندگی کارمزدوری استوار است. بورژوازی برای تداوم بخشيدن به استثمار اکثريت عظيم افراد جامعه، تمامی امکانات خود را به‌کار می‌گيرد تا کارگران را در انقياد سرمايه نگه ‌دارد. در مقابل بورژوازی که با استفاده ازابزار مستقيم و غير مستقيم سرکوب، با چنگ و دندان از موجوديت خويش دفاع می‌کند، طبقه کارگر اما برای رهايی از قيدستم واستثمار، هيچ راهی جز سرنگونی بورژوازی و محو نظام طبقاتی پيش روی خود ندارد و ناگزير است برای درهم شکستن مقاومت ضد انقلابی بورژوازی، در شديدترين جنگ‌های طبقاتی عليه استثمارگران و دولت سرکوبگر آنان شرکت کند. اما طبقه کارگر بدون آگاه شدن به منافع طبقاتی خود، و بدون اين‌که در سازمان سياسی – طبقاتی خود متشکل شده باشد قادر نيست به‌مثابه يک طبقه در برابر بورژوازی قرارگيرد و قدرت سياسی را از چنگ بورژوازی خارج نمايد. کمونيست‌ها به‌مثابه مظهر آگاه و وجدان بيدار طبقه کارگر موظفند آگاهی طبقاتی را به ميان کارگران ببرند، طبقه کارگر را به علم رهايی طبقاتی‌اش يعنی مارکسيسم – لنينيسم مجهز سازند و مبارزه طبقاتی کارگران را عليه بورژوازی سازمان داده و رهبری نمايند. فعاليت کمونيست‌ها در تشکل و سازماندهی و اشاعه آگاهی طبقاتی در ميان کارگران، اساس حاکميت بورژوازی را هدف قرار می‌دهد و بديهی است اين فعاليت‌های آگاهگرانه و بسيج کارگران عليه طبقه سرمايه‌دار، نمی‌تواند واکنش ديوانه‌ار بورژوازی را در پی نداشته باشد. از همين روست که کمونيست‌ها همواره تحت شديدترين پيگردهای پليسی و سرکوب خشن وحشيانه دولت بورژوازی قرار دارند و دستگاه‌های سرکوبگر پليسی – جاسوسی بورژوازی، از بی‌شرمانه‌ترين شيوه‌های سرکوب، شکنجه، اعدام، ترور و توطئه بهره می‌گيرند تا کمونيست‌ها را از ادامه فعاليت باز دارند و مانع آگاهی کارگران به منافع طبقاتی خود شوند. بر اين مبنا اساس فعاليت کمونيست‌ها در سازماندهی مبارزه طبقه کارگر در راه سرنگونی بورژوازی، بر پنهان‌کاری و مخفی‌کاری قرار دارد. کمونيست‌ها حتا در شرايطی که بنا به توازن طبقاتی به وجود آمده در جامعه، امکان فعاليت علنی و قانونی می‌يابند، از اين شرايط برای تبليغ و ترويج ايده‌ها و اهداف خود و سازماندهی طبقه کارگر به نحو احسن بهره می‌گيرند اما در همان شرايط نيز بر اين امر واقفند که بايد هسته اصلی فعاليت‌ها و روابط از چشم دشمن پنهان بماند. هر گونه نگرشی جز اين کم بها دادن به ضرورت کار مخفی و پنهان‌کاری و سهل‌انگاری در کاربرد آن، نشانه عدم درک نقش دولت بورژوازی به عنوان ابزار سرکوب و خشونت طبقاتی آن و بيانگر جدی نبودن يک حزب يا سازمان سياسی در سازماندهی و تشکل طبقه کارگر است. به‌ويژه در ايران جايی که ابتدايی‌ترين حقوق دمکراتيک و حتا حقوق انسانی طبقه کارگر توسط مرتجعين حاکم لگدمال شده است، جايی که کارگران از داشتن تشکل‌های خاص خود محروم‌اند و هر اعتراض، هر اعتصاب و حرکتی عليه وضعيت موجود با گلوله پاسخ داده می‌شود، ترور و خفقان بر جامعه حکم‌فرماست و خيل سرکوبگران و مزدوران رژيم عليه کارگران و زحمتکشان و پيشاهنگ طبقه کارگر بسيج شده‌اند، رعايت اصول پنهان‌کاری در فعاليت ما از ضرورت بيشتری برخوردار است. اما رعايت اصول پنهان‌کاری و سازماندهی مخفی به چه معناست؟ آيا مقصود از پنهان‌کاری صرفا حفظ خود و پنهان داشتن خود از چشم دشمن است؟ آيا رعايت مخفی‌کاری، مستلزم اين است که خود را از چشم توده‌ها پنهان کنيم. ارتباط خود را با جامعه، با کارگران و با توده‌های مردم قطع کنيم و به حداقل برسانيم؟ پاسخ مثبت به اين سئوالات بيانگر عدم درک صحيح جوهر اصلی کار مخفی و به عبارت بهتر درک وارونه آن است. کار مخفی در سازماندهی مبارزه طبقاتی پرولتاريا، يک شيوه کار توده‌ای است که کاربرد آن اين امکان را به‌وجود می‌آورد تا در عين داشتن رابطه فعال و زنده با توده‌ها، در عين انجام کار پيگر توده‌ای، کادرها و تشکيلات را از ضربات پليسی در امان بداريم. کار مخفی يعنی سيستم فعاليتی که ادامه‌کاری و بقای رزمنده تشکيلات، واحدهای پايه‌ای آن و کادرها را حفظ نمايد و زمانی نتايج مثبت خود را در حفظ ادامه‌کاری تشکيلات به‌بار خواهد آورد که با کار توده‌ای مستمر و برقراری يک رابطه زنده با توده‌ها توام باشد. پنهان‌کاری به‌خاطر خود پنهان‌کاری در فعاليت يک تشکيلات کمونيستی مفهومی ندارد بلکه جوهر فعاليت به شيوه مخفی در اين است که تشکيلات را قادر سازد وظايف خود را در زمينه تبليغ و ترويج و سازماندهی انجام دهد وبنياد تشکيلات را از ضربات پليسی محفوظ دارد. اگر کم بها دادن يا بی‌اعتقادی به ضرورت پنهان‌کاری، ادامه‌کاری تشکيلات را به مخاطره می‌افکند، ضربات پليسی را گسترش می‌دهد و نيروهای تشکيلات را به کام پليس سياسی می‌کشاند، عدم درک درست جوهر کار مخفی و داشتن ارتباط تنگاتنگ با توده‌ها به‌عنوان ملزومات کار مخفی نيز به بی‌عملی و پاسيفيسم منجر خواهد شد. “خصلت توده‌ای جوهرمخفی کاری در اين نيست که يک گروه کوچک افراد را از دشمن مخفی نمائيم، بلکه اين خصلت در اجرای پيگير کار توده‌ای و در اختيار داشتن سيل کمک‌های مداوم از جانب توده‌ها که در ارتباط فشرده با سازمان مخفی هستند، تبلور می‌يابد. يک حزب مخفی قوی، حزبی است که عميقا در توده‌ها ريشه داشته باشد و به‌وسيله تعداد زيادی از هواداران و فعالين انقلابی غير حزبی احاطه شده باشد.” (رهنمودهای کمينترن درباره تلفيق کار مخفی و علنی) بنابراين هنگامی که اساس فعاليت ما بر پنهان‌کاری قرار دارد، طبيعتا برای پيشبرد وظايف و انجام فعاليت‌مان به نيروهايی احتياج داريم که در فن مبارزه با پليس سياسی از تبحر و کارايی لازم برخوردار باشند، جوهر کار مخفی را درک کرده باشند، در عين رعايت اکيد اصول مخفی‌کاری از آن بی‌عملی را استنتاج نکنند و قادر باشند ضمن پيشبرد فعال وظايف خود با نهايت هشياری مبارزه با پليس سياسی را نيز به پيش برند. در محل کار، در محل زندگی، در پيشبرد وظايف تشکيلاتی خود، در ارتباط‌‌گيری با کارگران و در مبارزات توده‌ای، به نحوی حرکت کنند که ادامه‌کاری خود را حفظ نمايند. در همين‌جا بايد اين مسئله را ذکر کنيم که سازماندهی مخفی و رعايت اصول پنهان‌کاری مستلزم رعايت اکيد انضباط پرولتری است. به‌عبارت ديگر رعايت صحيح پنهان‌کاری بدون داشتن نظم و انضباط اکيد ميسر نيست. يک رفيق تشکيلاتی که در فلان حوزه سازماندهی شده است در صورتی قادر خواهد بود که پيگير و منضبط باشد و هر کادر ورزيده در فن مبارزه با پليس سياسی، قطعا در رعايت نظم و انضباط پرولتری هم کارآمد است.

وظايف حوزه‌ها

وظايف حوزه‌های کارخانه و محله عبارتند از تبليغ وترويج و سازماندهی مبارزات کارگران و توده‌های زحمتکش واحدهای پايه‌ای سازمان در کارخانه، در محله، در سربازخانه و… بايد به‌مثابه شاخک‌های حسی سازمان عمل کنند. از طريق واحدهای پايه‌ای است که سازمان مداوما در جريان مسائل کارگران قرار می‌گيرد، ارتباط زنده و فعال خود را با طبقه کارگر حفظ می‌کند و در کارگران و مبارزات آنان تاثير عملی می‌گذارد. واحدهای پايه‌ای سازمان بايد نزديک‌ترين ارتباط را با توده‌های کارگر و زحمتکش داشته باشند، در مبارزات آنان فعالانه شرکت کنند شعارهای سازمان را به ميان آنان ببرند و به تبليغ و ترويج سوسياليستی و دمکراتيک و سازماندهی مبارزات آنان بپردازند. واحدهای پايه‌ای سازمان صرف‌نظر از اين که در کجا تشکيل شده باشند، مضمون فعاليت يکسانی دارند، تبليغ و ترويج خطوط برنامه‌ای و مجموعه تاکتيک‌های ارائه شده از سوی سازمان و تلاش در جهت سازماندهی مبارزات کارگران و توده‌های زحمتکش، اما حوزه متناسب با محل تشکيل خود اين وظايف را به اشکال گوناگون پيش می‌برد.

اگر حوزه در کارخانه تشکيل شده است، رفقای متشکل در حوزه بايد ضمن شرکت فعال در مبارزات کارگران به تبليغ و ترويج در ميان آنان و سازماندهی مبارزاتشان بپردازند. آگاهی طبقاتی را به ميان کارگران ببرند و آنان را به منافع طبقاتيشان آگاه سازند. تبليغ و ترويج سوسياليستی و دمکراتيک به‌مثابه دو وجه تفکيک ناپذير از فعاليت آگاهگرانه حوزه‌های کارخانه هستند که از طريق شرکت در مبارزات روزمره پيش برده می‌شوند و بايد به کاربرد دقيق آن‌ها دقت داشت. در توضيح تبليغ و ترويج مختصرا می‌توان اشاره کرد که تبليغ عبارت‌است از طرح يک يا چند ايده محدود با استفاده از شواهد و مثال‌های ملموس و مشخص. فعاليت تبليغی به‌ دليل سادگی مضامين طرح شده در آن و قابل جذب بودنش، قادر است انبوهی از توده‌ها را برانگيزد و آن‌ها را به شور و شوق آورد. در مقابل ترويج عبارت است از طرح ايده‌های متعدد در بررسی يک پديده و توضيح زمينه‌های مادی وجود اين پديده و… لنين در توضيح چگونگی پيشبرد تبليغ و ترويج می‌نويسد:

“يعنی اگر مروج مثلا مسئله بيکاری را بردارد، بايد طبيعت سرمايه داری بحران‌ها را توضيح دهد وعلت ناگزير بودن آنها را در اجتماع کنونی نشان دهد، لزوم تبديل جامعه را به جامعه سوسياليستی شرح دهد و غيره. خلاصه کلام او بايد «ايده‌های متعددی» بدهد. به قدری متعدد که تمام اين ايده‌ها را به طور يک‌جا تنها اشخاص (نسبتا) کمی فراخواهند گرفت. اما مبلغ وقتی در همان موضوع صحبت می‌کند، برجسته‌ترين مثالی را می‌گيرد که همه شنوندگانش به خوبی از آن مسبوق باشند. مثلا از گرسنگی مردن خانواده کارگر بيکار، روزافزون شدن فقر و فاقه و امثال آن ‌را و تمامی مساعی خود را متوجه آن می‌سازد که با استفاده از اين واقعيتی که بر همه و بر هر کس معلوم است» به توده «يک ايده يعنی ايده مهمل بودن وجود تضاد بين ثروت و رشد فقر وفاقه را بدهد و می‌کوشد که حس ناخشنودی و تنفر از اين بيدادگری دهشتناک را در توده برانگيزد، ولی توضيح کامل اين تضاد را به مروج واگذار می‌کند.” (به نقل از چه بايد کرد) علی‌رغم ارتباط لاينفکی که ميان تبليغ و ترويج وجود دارد، اما در شرايط گوناگون پيشبرد يکی می‌تواند از اولويت برخوردار شود فی‌المثل در شرايط کنونی جامعه ما، تبليغ ايده‌های گوناگون از اهميت بيشتری نسبت به ترويج برخوردار است و می‌تواند تاثير بيشتری بر جای بگذارد. تبليغ و ترويج ايده‌های سوسياليستی و دمکراتيک نيز ارتباط لاينفکی با يکديگر دارند و يکی مکمل ديگری است. اشاعه ايده‌های سوسياليستی و مکراتيک بايد به موازات هم صورت گيرد و نبايد طبقه کارگر را در حلقه تنگ مسايل اقتصادی خويش محصور ساخت به قول لنين: “خواه تبليغات اقتصادی و خواه تبليغات سياسی هر دو به طور يکسان برای بسط شعور طبقاتی پرولتاريا ضروری می‌باشند. چه تبليغات اقتصادی و چه تبليغات سياسی به طور يکسان برای رهبری مبارزه طبقاتی کارگر روس ضروری می‌باشند زيرا هر مبارزه طبقاتی مبارزه‌ای است سياسی.” در اشاعه ايده‌های سوسياليستی و دمکراتيک، علی‌رغم اين‌که اشاعه آن‌ها به صورت موازی پيش برده می‌شوند، اما بايد اين مسئله را در نظر داشت و به کارگران توضيح داد که طبقه کارگر در مبارزات دمکراتيک خود اقشار و طبقات ديگر جامعه را نيز که به نحوی در معرض ستم جمهوری اسلامی هستند، به همراه دارد اما پرولتاريا در مبارزات دمکراتيک نيز پيگيرترين طبقه محسوب می‌شود. طبقه کارگر از آنجا که برای هدفی والاتر مبارزه می‌کند، در مبارزه برای دمکراسی نيز پيگيرتر از ساير اقشار و طبقات است. اما طبقه کارگر در مبارزه سوسياليستی خود يعنی مبارزه‌ای که سرنگونی بورژوازی و محو نظام طبقاتی را نشانه می‌رود، تنهاست زيرا ساير اقشار و طبقات جامعه هر يک به نحوی به جامعه بورژوايی وابسته‌اند. رفقای متشکل در حوزه‌های کارخانه برای پيشبرد تبليغ و ترويج سوسياليستی و دمکراتيک می‌توانند هر مسئله جاری کارخانه، جزئی‌ترين مسائلی را که در جامعه می‌گذرد، به يک ايده تبديل کنند، هر يک از بی‌شمار مسائل و معضلاتی که در برابر طبقه کارگر و زحمتکشان قرار دارد می‌توانند به يک ايده تبليغی يا ترويجی تبديل شود. اما در انتخاب ايده‌ها بايد در نظر گرفت طرح کدام مسئله يا معضل، قدرت بسيج‌کنندگی بيشتری دارد و شکل گرفتن مبارزه حول آن می‌تواند تاثير بيشتری در پرورش کارگران داشته باشد. در هر حرکت مبارزاتی کارگران رفقای تشکيل دهنده حوزه بايد تلاش کنند اين مبارزات رامتناسب با منافع و اهداف طبقه کارگر سمت و سو دهند، خواست‌های طرح شده توسط آنان را تکامل دهند و مناسب‌ترين اشکال سازماندهی اين مبارزات را بيابند. حوزه‌ها بايد ضمن برقرارکردن وسيع‌ترين و محکم‌ترين ارتباط با توده کارگران و کارخانه، از روحيات، مسايل و مشکلات کارگران و زمينه‌های حرکات اعتراضی موجود در ميان آنان مطلع شوند تا بتوانند بر مبارزات آنان تاثير بخشند. فعاليت حوزه‌ها درميان کارگران بايد بالارفتن سطح آگاهی کارگران و رشد و روحيه اتحاد و همبستگی در ميان آنان را تضمين نمايد. زمينه اتحاد و همبستگی کارگران، منافع مشترک طبقاتی آنان عليه سرمايه و خواست‌ها و اهداف انقلابی آنهاست. اين اتحاد در جريان و بر بستر مبارزات کارگران به طور بالفعل شکل می‌گيرد و تحکيم می‌يابد. تبليغ و ترويج در ميان کارگران بايد اين اتحاد و همبستگی را در ميان آنان تقويت نمايد. رفقا بايد اين ايده را در ميان کارگران اشاعه دهند که قدرت طبقه کارگر در اتحاد و تشکل کارگران است. بايد در برخورد به هر مسئله مشخص اين مسئله را برای کارگران روشن ساخت که کارگران برای پيشبرد منافع خود بايد تشکل‌های طبقاتی خود راداشته باشند. بايد ضمن استفاده از هر امکان قانونی و غير قانونی برای بردن آگاهی به ميان کارگران و سازماندهی مبارزاتشان، ضرورت ايجاد کميته‌های کارخانه به‌مثابه مناسب‌ترين شکل تشکل کارگران در شرايط کنونی را تبليغ کرد. اين کميته‌ها در اصل بايد دربرگيرنده تمام کارگرانی باشند که صرف‌نظر از ايدئولوژی واعتقادات خود، خواهان مبارزه بر سر مطالبات مشخص کارگری، مبارزه عليه تضييقات سياسی رژيم، عليه جنگ، اعزام اجباری به جبهه‌ها، بيکارسازی و… هستند اما در وهله اول می‌توانند توسط عناصر پيشرو به طور مخفيانه تشکيل شوند و در پروسه، توده کارگر را به عضويت و حمايت از کميته‌ها جلب نمايند. حوزه‌های کارخانه بايد ابتکار سازماندهی مخفيانه اين کميته‌ها را در دست بگيرند و در اتحاد عمل با ساير کارگران پيشرو کارخانه به ايجاد اين کميته‌ها مبادرت ورزند.

اگر حوزه در محله تشکيل شده است، اين حوزه بخش مهمی از فعاليت خود را به پخش نشريات، اعلاميه‌ها، تراکت‌ها و شعارنويسی اختصاص خواهد داد. پخش منظم و مداوم نشريات و اعلاميه‌ها و شعارنويسی وظيفه‌ای است که حوزه‌های محله بايد پيگيرانه به انجام آن مبادرت ورزند. توزيع نشريات و تبليغ در محله‌ها در شرايط مختلف می‌تواند از طريق گوناگونی صورت گيرد. حوزه‌های محله همواره بايد در صدد يافتن شيوه‌های جديدی برای تبليغ، بردن شعارهای سازمان به ميان توده‌ها و پخش نشريات باشند. همچنين حوزه‌های محله بايد پيشگام مبارزات توده‌ای باشند. بايد ضمن شرکت فعالانه در مبارزات توده‌ای اين مبارزات را سمت و سو دهند و اشکال و مضمون مبارزات را ارتقاء بخشند. انبوه معضلاتی که حاکميت جمهوری اسلامی گريبانگير توده‌ها ساخته، جنگ، گرانی، بيکاری، سرکوب و اختناق و جناياتی که رژيم درباره زندانيان سياسی انجام می‌دهد هر يک به نوبه خود می‌توانند زمينه‌ساز يک حرکت توده‌ای عليه وضعيت موجود و عليه رژيم باشند. در شرايط کنونی تبليغ عليه جنگ ارتجاعی و بسيج توده‌ها عليه جنگ و جمهوری اسلامی می‌تواند به محور فعاليت حوزه‌های محله تبديل شود.

حوزه‌هايی که در سربازخانه‌ها و جبهه‌های جنگ ارتجاعی تشکيل می‌شوند وظايف خود را با تاکيد بيشتر بر رعايت پنهانکاری انجام می‌دهند. حساسيت رژيم نسبت به اين مراکز، هشياری بيشتر رفقا را می‌طلبد. حوزه‌هايی که در اين مراکز تشکيل می‌شوند بايد ماهيت ارتش، سپاه و ساير نيروهای سرکوبگر را برای سربازان توضيح دهند و سربازان را به اين مسئله آگاه سازند که بورژوازی آنان را به مثابه گوشت دم توپ خود به جنگ ارتجاعی روانه می‌سازد و از آنان برای سرکوب توده‌های مردم بهره می‌جويد. بايد آنان ضرورت تبديل جنگ به جنگ داخلی را توضيح داد و اين ايده را در ميان آنان جا انداخت که بدون سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی و برقراری يک حکومت دمکراتيک، برقراری صلح دمکراتيک ممکن نخواهد بود.

حوزه‌ها زمانی قادر خواهند بود وظايف خود را به درستی پيش برند که مضمون وظايف برايشان روشن باشد حوزه‌ها موظفند خطوط برنامه‌ای و مجموعه تاکتيک‌های سازمان را به اساس فعاليت تبليغی و ترويجی خود مبدل سازند. حوزه‌ها در صورتی قادر خواهند بود مضامين سياسی – ايدئولوژيک برنامه سازمان را تبليغ و ترويج کنند، دامنه فعاليت مبارزاتی خود را گسترش دهند، آگاهی طبقاتی را به‌ميان کارگران ببرند و مبارزات کارگران و زحمتکشان را سازماندهی کنند که خود درک عميق و روشنی از بنيان‌های ايدئولوژيک خطوط برنامه‌ای سازمان داشته باشند و بر مواضع سازمان مسلط باشند. بنابراين در سازماندهی واحدهای پايه‌ای سازمان در کارخانه‌ها و محلات بايد اين مسئله را در نظر داشت که حوزه زمانی در پيشبرد وظايف خود به‌مثابه شاخک‌های سازمان از کارآيی و کيفيت لازم برخوردار است که اعضای تشکيل‌دهنده آن در فن مبارزه با پليس سياسی و رعايت پنهانکاری از تجربه و توان لازم برخوردار باشند، در پيشبرد وظايف خود فعال، پيگير و منضبط باشند. اگر در يک کارخانه يا در يک محله کارگرنشين تعداد زيادی نيرو وجود دارند که مايلند در ارتباط با تشکيلات فعاليت کنند، بايد بر اساس معيارهای دقيقی که مبتنی بر مهارت در فن مبارزه با پليس سياسی در رعايت مخفی‌کاری، سطح آگاهی و درجه فعاليت است، آگاه‌ترين فعال‌ترين و پرشورترين آنان را گزين کرد که در کار مخفی تبحر کافی داشته، قادر باشند نظم و انضباطی پرولتری و بی‌چون وچرا را در فعاليت‌های خود به ‌کار بندند در پيشبرد وظائفشان پيگير و فعال باشند. بديهی است حوزه‌ای که افراد آن به ترتيب گزين شده باشند به‌مراتب بيش از ۱۰ حوزه بی کيفيت کارايی خواهد داشت. حوزه‌ای که اعضاء تشکيل دهنده‌اش تجربه کافی را در کار مخفی نداشته باشد، حوزه‌ای که اعضای آن از لحاظ سياسی – ايدئولوژيک توانايی لازم را نداشته باشند، حوزه‌ای که اعضای آن حاضر نباشند تمام انرژی خود را در راه پيشبرد وظائف انقلابی‌شان به‌کار بگيرند حوزه‌ای که نيروهای متشکل در آن نظم و انضباط نداشته باشند، در انجام وظايفشان پيگير نباشند و در کار خود جديت و پشتکار نداشته باشند، حوزه‌ای که اعضای آن به مسايل مبارزاتی برخورد منفعل داشته و ليبراليسم، آشفتگی و بی‌برنامگی بر آن حاکم باشد نه قادر است امر تبليغ وترويج را به درستی پيش برند و نه توان شرکت فعال در مبارزات توده‌ای و هدايت آن‌ها را دارد و نه قادر است ادامه‌کاری خود را حفظ کند. عدم پيگيری، بی انضباطی و انفعال حاکم بر اين حوزه سبب می‌شود تمامی برنامه‌هايش برروی کاغذ باقی بماند و ليبراليسم و ولنگاری اعضای آن، ادامه کاريش را شديدا به مخاطره می‌افکند. به‌ويژه در شرايط کنونی بايد اين مسئله را در نظر داشت که سازماندهی حوزه‌هايی با اين کيفيت نه تنها گرهی از کار ما نمی‌گشايد بلکه ضمن اتلاف انرژی، به‌لحاظ امنيتی نيز تشکيلات را در معرض ضربات پليسی قرار می‌دهد.

۲۱۶

در مباحثی که تاکنون درباره سازماندهی طبقه کارگر داشته‌ايم، وظايف سازمان در زمينه اشاعه آگاهی طبقاتی در ميان کارگران و سازماندهی مبارزه طبقاتی پرولتاريا را بر شمرديم، بر ضرورت گسترش و تحکيم واحدهای پايه‌ای سازمان در کارخانه‌ها و محلات تاکيد نموديم، وظايف بيرونی حوزه‌های کارخانه و محله را مورد بحث قرار داديم و گفتيم اين حوزه‌ها زمانی قادرند وظايف خود را به‌خوبی پيش ببرند که متشکل از رفقايی فعال و آگاه باشند که در فن مبارزه با پليس سياسی مهارت داشته باشند. اينک اين مسئله را بررسی کنيم. چه اصول و ضوابطی را در حيطه پنهانکاری بايد رعايت نمود که حوزه‌ها، اعضای آن‌ها و تشکيلات از ضربات پليسی در امان بمانند و ادامه‌کاريشان حفظ شود.

اين واقعيتی است که رژيم جمهوری اسلامی نيروها و امکانات وسيعی را برای کشف، ضربه زدن و انهدام شبکه‌های مخفی سازمان‌های انقلابی به‌کارگرفته است. رژيم برای رسيدن به اين منظور خود، در شناسايی انقلابيون و شبکه‌های مخفی تشکيلاتی علاوه بر نيرو و امکانات گسترده از روش‌ها و شيوه‌های فوق‌العاده متنوع و گاه بسيار ظريف و پيچيده بهره می‌جويد. ساواما و مابقی ارگان‌های سرکوب رژيم، گذشته ازين‌که از تجربيات ساواک شاه استفاده می‌نمايند، طی چند سال سرکوب نيروهای انقلابی به تجارب جديدی دست يافته‌اند و اطلاعات ارائه شده توسط عناصر خائن و توابين نيز کارايی رژيم را در اين زمينه وسعت بخشيده است. هم‌اکنون تيم‌ها و کادرهای ورزيده‌ای از ارگان‌های مختلف سرکوب رژيم با آخرين اطلاعات خود از نحوه حرکت و از فعالين جنبش در زمينه تعقيب و مراقبت، دستگيری و سرکوب و شکنجه انقلابيون به فعاليت شبانه روزی مشغولند. افزايش تخصص و کارايی رژيم در به‌کارگيری روش‌های پيچيده تعقيب و مراقبت و گستردن تورهای پليسی برای شناسايی انقلابيون، به منظور کشف ارتباطات مخفی و يورش به امکانات سازمان‌ها و فعالين سياسی، ايجاب می‌کند که انقلابيون با نهايت هشياری ضوابط و نکات امنيتی را رعايت کنند تا تلاش‌های ضد انقلابی رژيم را ناکام بگذارند. به ويژه بايد در نظر داشت هشياری و نظم و انضباط در رعايت ضوابط امنيتی برای هر عنصر فعال سياسی، برای هر رفيقی که در ارتباط با يک حوزه و… فعاليت می‌کند، از آن‌رو امری حياتی محسوب می‌شود که رژيم با شناسايی يک فرد، از زاويه عنوان سرنخی برای کشف ارتباطات مخفی و دست يافتن به فعالين حتی‌الامکان رده بالای تشکيلات استفاده می‌کند و هرگونه بی‌دقتی و سهل انگاری يک رفيق در رعايت ضوابط امنيتی، هر گونه کم بها دادن به حتا ريزترين اصول مخفی کاری نه تنها خود اين رفيق بلکه بخشی از تشکيلات و امکانات آن ‌را در معرض حملات پليسی رژيم قرار خواهد داد.

رژيم به‌طور معمول برای کنترل و مراقبت اوضاع در کارخانه‌ها و ادارات، در مدارس و دانشگاه‌ها، در پادگان‌ها، در محله‌ها و در خيابان‌ها و مراکز عمومی از امکانات علنی و غيرعلنی، ثابت و متحرک گسترده‌ای استفاده می‌نمايد. در کارخانه‌ها و ادارات مزدوران و عوامل رژيم متشکل در انجمن‌های اسلامی، شوراهای اسلامی، و… وظيفه شناسايی مخالفين رژيم و گزارش‌دهی درمورد آنان به ارگان‌های بالاتر خود را برعهده دارند. در مدارس انجمن‌های اسلامی و مسئولين امور تربيتی، در دانشگاهها انجمن‌های اسلامی و آن دسته از کارمندان و استادانی که با رژيم همکاری می‌کنند به مراقبت از حرکات و رفتار دانشجويان و استادان مشغولند. در محله‌ها، مساجد، شوراهای اسلامی و برخی مزدوران رژيم که ظاهرا ارتباطی با شورا و مساجد ندارند، مسئول شناسايی مخالفين و رد کردن گزارش به ارگان‌های سرکوبگر در باره افراد به‌اصطلاح مشکوک می‌باشند. گشت‌های کميته‌ها، گشت‌های سپاه، گشت‌وزارت اطلاعات (ساواما) گشت ثارالله و گشت‌های مبارزه با منکرات نيز با استفاده از اتومبيل و موتورسيکلت در خيابان‌های اصلی و فرعی به مراقبت مشغولند و اتوبان‌ها، اماکن عمومی از قبيل ترمينال‌ها وغيره توسط عوامل رژيم به‌صورت آشکار يا در پوشش‌های گوناگون کنترل می‌شوند. در مقاطعی نيز نيروهای سرکوبگر رژيم دست به کنترل موضعی شهرها يا مناطق مختلف می‌زنند و به بازرسی اتومبيل‌ها و افراد پياده می‌پردازند. کنترل تلفن‌های داخل شهری، بين شهری و به‌ويژه کنترل تلفن‌های داخل به خارج از کشور و بالعکس و کنترل مراسلات پستی و نامه‌ها از ديگر ابزارهای رژيم برای تسلط بر اوضاع و کشف موارد مشکوک حاکی از فعاليت و ارتباطات تشکيلاتی می‌باشند. در شرايطی که رژيم به فرد، آدرس يا شماره تلفنی مشکوک باشد، اين کنترل‌های عمومی را به‌طور فشرده و سيستماتيک‌تری انجام می‌دهد تا به سرنخ‌های تازه و اطلاعات جديدی در مورد آن دست يابد. همچنين عناصر شناخته شده سياسی، افرادی که از زندان آزاد می‌شوند، و اماکن و شماره تلفن‌های لو رفته را نيز مداوما و يا به صورت متناوب تحت کنترل پليس قرار می‌دهد. بنابراين هر رفيقی در محل کار، در محل زندگی و در کوچه و خيابان بايد هشياری خود را در مقابل عوامل رژيم حفظ نمايد و در هر حال بايد به نحوی حرکت و برخورد کند که شک‌برانگيز و غير عادی نباشد. رفيقی که در يک کارخانه کارمی‌کند، در محيط کار خود بايد به شيوه‌ای فعاليت کند که کنجکاوی جاسوسان رژيم را نسبت به خود به عنوان يک عنصر سياسی فعال برنيانگيزد. استفاده از اصطلاحات مارکسيستی در بحث‌ها، صحبت‌های شعارگونه و حرکت‌های عجولانه و شتابزده در برخورد با کارگران و مسايل کارخانه بيش از آن که بتواند کارگران را تحت تاثير قراردهد، آنان را آگاه نمايد و به تشکل و اتحاد کارگران بيانجام، خود اين رفيق را زير ضرب می‌برد. رفيق کارگری که در محل کار خود هسته‌ای ايجاد کرده است، بايد ضمن استفاده از امکان محل فعاليت خود برای ارتباط‌گيری با افراد هسته و ساير کارگران مبارز، اين ارتباط را به نحوی سازمان دهد که ازچشم جاسوسان دور بمانند و توجيه و پوشش مناسب خود را داشته باشند. در محل زندگی، رفت وآمدها، نحوه زندگی و ترکيب افرادی که در يک جا زندگی می‌کنند بايدتوجيه باشد. در محل زندگی نيز بايد از رفتار و برخوردهايی که جلب توجه می‌کنند و کنجکاوی اطرافيان را برمی‌نگيزند، خودداری کرد. نوع برخوردها، ساعت‌های رفت و آمد، و نحوه زندگی در حدی که در معرض ديد همسايگان و افراد محل قرار می‌گيرند، بايد متناسب با فرهنگ منطقه مسکونی باشد. رفت و آمدهای بی‌موقع نسبت به آنچه در آن منطقه و با توجه به ترکيب طبقاتی افراد محل معمول است، نداشتن توجيه شغلی و نحوه گذران زندگی، احتراز جستن از برخورد و معاشرت با همسايگان و کسبه محل، نقل و انتقالات بدون توجيه و آمد وشد افرادی به خانه که با توجه به ترکيب ساکنان خانه معمولی نمی‌نمايد، همگی می‌توانند برانگيزنده ظن و کنجکاوی پيرامون شخصيت رفيقی باشند که در محل زندگی خود بدين گونه عمل می‌کند و در اين‌گونه موارد جاسوسان رژيم مراقبت سيستماتيکی را درباره وی به مرحله اجرا خواند گذارد. گسترش ارتباطات توده‌ای و حمايت شدن توسط توده مردم، در فعاليت مخفی، پارامتر بسيار مهمی است. نفوذ در ميان توده‌ها و ارتباطات توده‌ای از يک‌سو باعث می‌شود ارتباطات تشکيلاتی، جلسات و قرارها در لابلای اين روابط از چشم دشمن پنهان بمانند در صورتی که عوامل سرکوب و جاسوسی، تعقيب و مراقبت عليه رفيقی را سازمان داده باشند، ناگزير شوند انرژی بسيار وسيعی را برای کنترل ارتباطات او اختصاص دهند که اين امر بخشی از امکانات و انرژی آنان را به خود اختصاص می‌دهد. از سوی ديگر ارتباط با توده‌ها علاوه بر اين‌که امکانات و تدارکات پشت جبهه هر رفيق را وسعت می‌بخشد، اين امکان را پديد می‌آورد تا از تحرکات دشمن عليه خود مطلع شويم. فی‌المثل اگر عوامل رژيم برای دستيابی به روابط تشکيلاتی و شناسايی افراد تشکيلات، به مراقبت از محل زندگی، يا محل کار او می‌پردازند، در ارتباط با همسايه‌ها و همکاران می‌توان از اين تحرکات مطلع شد. اگر عوامل رژيم در مورد رفيقی به تحقيق محلی از همسايگان و کسبه محل دست بزنند، در ارتباط با افراد محل می‌توان از اين امر باخبر شده، ضمن حفظ هشياری عکس‌العمل مناسب و به موقع نشان داده و از وارد آمدن ضربه يا گسترش تور پليسی جلوگيری نمود.

همچنين در فعاليت مخفی اعمال ديسيپلين و نظم وانظباطی در انجام کار تشکيلاتی و عدم رعايت اصول پنهانکاری، برای يک تشکيلات پنهانکار امری مهلک است و بهترين امکان را برای دشمن فراهم می‌کند که به امکانات وارتباطات سازمان مخفی دست يابد، عوامل خود را در تشکيلات نفوذ دهد و اطلاعاتش را گسترش بخشد. عدم رعايت ديسيپلين تشکيلاتی، توجه نکردن به رهنمودها و ظوابط امنيتی که از سوی ارگان‌های بالاتر ارائه می‌شوند سهل‌انگاری در رمزکردن مطالب، تلفن‌ها و آدرس، دير رسيدن سر قرارها، فراموش کردن علامت سلامتی، اتلاف وقت و سستی در جابجایی نيروهايی که تحت تعقيب و مراقبت قرار دارند و… با زندگی و سرنوشت تک تک رفقا و با ادامه کاری يک بخش تشکيلات بازی می‌کند. در فعاليت مخفی و در اجرای ضوابط پنهان‌کاری با هر نوع خطا، سهل انگاری و بی انضباطی بايد شديدا مقابله کرد. ضرورت اعمال ديسيپلين و نظم و انضباط شديد بايد ملکه ذهن هر رفيقی باشد که در بخش‌های مختلف فعاليت می‌کند. تنها در اين صورت است که می‌توان از تضمين ادامه کاری تشکيلات مطمئن بود.

بنابراين مهم‌ترين مسئله در امر مخفی‌کاری، پيوند با توده‌ها ورعايت اکيد ديسيپلين و نظم و انضباط پرولتری است. با اين پيش شرط‌ها بايد فنون مخفی کاری از جمله چگونگی اجرای قرار و… را به درستی فراگيريم و به کار بنديم.

چگونگی اجرای قرار: يکی از موارد فعاليت مخفی که مستلزم نهايت دقت و رعايت اکيد مسايل امنيتی است، اجرای قرار می‌باشد. در اجرای قرار به لحاط تضمين سلامتی قرار و جلوگيری ازانتقال رد بايد اين موارد رعايت شوند:

قبل و بعد از اجرای هر قرار بايد با انجام دقيق ضد تعقيب خود را تصفيه نمود. در صورتی که قبل از اجرای قرار به هنگام ضد تعقيب متوجه موارد مشکوک و يا تعقيب و مراقبت شديد سر قرار حاضر نشويد. چه در غير اين‌صورت رد امنيتی را به رفيق يا رفقای ديگر منتقل می‌نمائيد. پس از اجرای قرار در صورت مشاهده تعقيب و مراقبت تا زمانی که از برطرف شدن آن مطمئن نشده‌ايد به محل اقامت، محل کار و يا اماکنی که به نحوی سرنخ اطلاعاتی از شما به دست می‌دهد، مراجعه نکنيد.

۲ – قرارهای حضوری بايد به‌نحوی تنظيم شوند که طرفين قبل از اجرای قرار از سلامت يکديگر مطلع شوند. در صورتی‌که قرار در منزل و اماکن سرپوشيده صورت می‌گيرد، بايد علامت سلامتی به‌گونه‌ای انتخاب شود که طرفين قرار قبل از ورود به مکان مورد بحث از سلامت آن مطلع شوند. هر يک از افرادی که بايد سر قرار حاضر شوند در صورتی که علامت سلامتی طرف مقابل و يا علامت سلامتی محل اجرای قرار را مشاهده نکردند، بايد از اجرای قرار خودداری کنند.

۳ – برای اجرای قرار بايد توجيهات کاملا مناسبی داشت تا در صورت برخورد اتفاقی با گشت‌های رژيم، بتوان علت بودن در آن نقطه مشخص، رابطه و سابقه آشنايی طرفين قرار، موضوع مورد بحث و… را توجيه نمود. اين توجيهات بايد از قبل آماده و نزد طرفين اجرای قرار مشترک باشند. هنگام حاضر شدن بر سر قرار نبايد اطلاعات زنده‌ای را به صورت يادداشت با خود حمل کرد. حتی‌الامکان بايد بدون حمل يادداشت، مدارک و غيره بر سر قرار حاضر شد و در صورت لزوم بايد مطالب مورد نياز را رمز کرده و جاسازی کرد.

۴ – قبل از اجرای قرارها بايد تمام مطالبی را که لازم است رد و بدل شوند، در ذهن آماده نمود تا وقت تلف نشود و چيزی از قلم نيافتد. بايد تعداد قرارهای حضوری را به حداقل رساند.

۵ – در اجرای قرار مطلقا نبايد از اتومبيل استفاده کرد چه عوامل رژيم با برداشتن شماره اتومبيل و يادداشت کردن رنگ و مدل آن به راحتی می‌توانند به تعقيب و مراقبت از اشخاصی اقدام کنند که از آن استفاده می‌کنند و اطلاعات خود را گسترش دهند.

۶ – در انتخاب زمان و مکان اجرای قرار بايد دقت کافی داشت. مکان‌هايی که برای رژيم حساس هستند و کنترل امنيتی شديدی روی آن‌ها صورت می‌گيرد برای اجرای قرار به هيچ وجه مناسب نمی‌باشند. همچنين تعطيلات مذهبی، روزهای خاصی که مزدوران رژيم به خيابان‌ها می‌ريزند و روزهای انجام تظاهرات و مانورها نبايد به‌عنوان زمان قرار مورد استفاده قرار گيرند. محل قرار نبايد برای دفعات متوالی ثابت باشد. همچنين محل قرار ثابت و محل قرارهای عادی نبايد يکی باشد. سر و وضع ظاهری اجراکنندگان قرار و حرکات آنان بايد با منطقه‌ای که قرار در آن اجرا می‌شود، همخوانی داشته باشد. گذاشتن قرار سر ساعت‌های مشخص، استفاده از علايم لو رفته، ايستادن متوالی در محل قرار، از مواردی هستند که سوء ظن عوامل رژيم را برمی‌انگيزند. در قرارهای خيابانی بهتر اين است که مسيرهای طولانی برای اجرای قرار در نظر گرفته شود و حرکت طرفين اجرای قرار به‌نحوی تنظيم شود که در نقطه‌ای با پوشش مناسب و عادی‌سازی به هم برسند و قرار را اجرا نمايند. رفقای مسئول هر حوزه در اجرای درست ضوابط امنيتی، آموزش چگونگی رعايت مسايل امنيتی و نظارت بر اجرای آن وظيفه سنگينی بر دوش دارند. رعايت مسايل امنيتی از سوی رفقای مسئول حوزه مورد ارزيابی قرار گيرد، اشتباهات، سهل‌انگاری‌ها وموارد مشکوک مشاهده شده قاطعانه مورد بحث قرار گيرند و برای برطرف نمودن آنها اقدامات لازم انجام شود. رئوس کلی مسائلی که بايد در هر حوزه توسط هر رفيقی رعايت شوند از اين قرارند:

الف – اطلاعات هر رفيقی بايد در حدی باشد که فعاليت تشکيلاتی‌اش ايجاب می‌کند. با پخش اطلاعات زائد بايد به شدت مبارزه کرد. اطلاع افراد حوزه‌ها از وضعيت و مشخصات ساير حوزه‌ها، اسامی واقعی و محل سکونت، موقعيت شغلی (در مواقعی که افراد حوزه به لحاظ شغلی با هم مرتبط هستند) به هيچ وجه مجاز نيست. با کنجکاوی‌های خرده بورژوايی برای کسب اطلاعات از ساير رفقا و بخش‌های ديگر تشکيلات بايد به شدت مبارزه کرد.

ب – هر رفيقی بايد حداقل اسناد را نزد خود نگه‌داری نمايد. تلنبار کردن اسناد، مدارک و نشريات روی يکديگر از لحاظ امنيتی دست و پاگير است و در صورت دستگيری، پرونده نگهدارنده اين اسناد را سنگين‌تر می‌کند. به هيچ عنوان نبايد اطلاعات، قرارها، شماره تلفن، آدرس، علايم ارتباطی و… را به صورت زنده نگه‌داری نمود. کليه اين اطلاعات بايد به صورت رمز شده در در حداقل حجم ممکن نگهداری شوند و در مواقعی که مورد استفاده قرار نمی‌گيرند، در جاسازی نگهداری شوند.

ج – هر رفيق و هر حوزه‌ای همواره بايد امکانات پشت جبهه و احتياطی برای خود مد نظر داشته باشد، تا در صورت لزوم، با امکانات و مناطقی که از نظر امنيتی آلوده هستند قطع ارتباط نموده واز امکانات احتياطی استفاده نماید.

د- هر يک از رفقای حوزه‌ها بايد کليه ارتباطات محفلی و غير تشکيلاتی خود را با عناصر سياسی رددار و شناخته شده قطع نمايند و از سر زدن به مناطقی که از نظر امنيتی سالم نيستند خودداری نمايند. همچنين در برقراری ارتباط با نيروهای هوادار و تشکيل هسته‌ها بايد نهايت دقت را در سالم بودن و سلامت امنيتی افراد مورد نظر به‌کار برد زيرا رژيم همواره سعی می‌کند عناصر خود را در پوشش هوادار سازمان به‌عنوان عامل نفوذی در ارتباط مخفی وارد نماید.

۵ – ارتباط‌گيری با افرادی که از زندان آزاد می‌شوند نهايت هشياری را می‌طلبد. رفقای حوزه‌ها به‌هيچ وجه مجاز نيستند با چنين افرادی روابط ممتد برقرار نمايند. عناصری که در زندان حاضر به همکاری با رژيم نشده‌اند يا رژيم به‌دليل اين‌که مدرکی از آن در دست نداشته، آزادشان نموده، در اکثر موارد پس از خروج از زندان تحت تعقيب و مراقبت قرار دارند. از سوی ديگر رژيم با آزاد کردن عده‌ای از خائنين سعی می‌کند از آن‌ها به‌عنوان عوامل نفوذی در سازمان‌ها استفاده نمايد. اين افراد ضمن تماس با آشنايان سابق خود که حدس می‌زنند به فعاليت مشغول هستند، خود را مبارز و خواهان فعاليت جلوه می‌دهند تا با نفوذ در سازمان‌ها و گروه‌ها ارتباطات تشکيلاتی آن‌ها را کشف نمايند. در هر دوحالت ارتباط‌گيری با افرادی که از زندان آزاد می‌شوند، می‌تواند منشاء خطرات جدی برای رفقا باشد. در صورت برخورد با افرادی که از زندان آزاد شده و خواهان ارتباط‌گيری هستند، مشخصات آنان را به سازمان برسانيد و تا پس از چک امنيتی آن‌ها، اقدامات مقتضی انجام شود.

و- هر حوزه‌ای موظف است مداوما وضعيت خود را از نظر امنيتی بررسی کند. در صورت وجود موارد ناروشن و مشکوک بايد با هشياری اقدامات احتياطی لازم را انجام داد. در صورت مشاهده موارد تعقيب يا مراقبت بايد بررسی دقيق و موشکافانه آن، مشخص نمود که آيا مورد مشاهده شده اتفاقی صورت گرفته و يا از مدت‌ها قبل ادامه دارد و رفقا تازه متوجه آن می‌شوند. بايد اين مسئله را در نظر داشت که رژيم در بسياری از موارد از تعقيب متناوب استفاده می‌کند. با کنار هم گذاشتن موارد مشکوکی که ظاهرا هيچ ارتباطی به هم ندارند، روشن ساخت که آيا اين موارد نمودهايی از تعقيب و مراقبت متناوب هستند يا نه. اگر در بررسی به اين نتيجه برسيم که موارد مشکوک مشاهده شده بيانگر اجرای تعقيب متناوب می‌باشند، به اين معنی است که رژيم سرنخ ثابتی از ما در دست دارد. چه رژيم در اين‌گونه موارد برای اين‌که ما متوجه سيستماتيک بودن تعقيب و مراقبت نشويم و بتواند اطلاعات خود را تکميل نمايد، در مقاطع مختلف و مناطق مختلفی تعقيب را انجام می‌دهد تا گمان کنيم که مورد مشکوک خاتمه يافته است. در صورتی که در ارزيابی خود از موارد مشکوک به اين نتيجه رسيديم که رژيم به تعقيب و مراقبت متناوب دست زده، بايد سرنخ ثابت اطلاعات او را کشف و حوزه اطلاعاتش را خنثا نمائيم.

ز- رفقای مسئول حوزه‌ها بايد بر اجرای ضوابط امنيتی در حوزه نظارت دقيق و مداوم داشته باشند. مداوما شيوه‌های گوناگون مبارزه با پليس سياسی، واشکال متنوع کاربرد ضد تعقيب چگونگی برخورد با مزدوران در صورت دستگيری و نحوه برخورد در زندان را به رفقای خود بياموزند. آخرين اخبار و اطلاعات و تجربيات زنده را در اين زمينه در اختيار حوزه قرار دهند تا کارايی حوزه به لحاظ مبارزه با پليس سياسی افزايش يابد. در هر حوزه تشکيلاتی ضرورت اجرای اکيد ضوابط پنهانکاری و رعايت مسائل امنيتی بايد به مسئله‌ای جاافتاده تبديل شود و با سهل انگاری و کوتاهی در اين زمينه بايد مقابله نمود.
ح_ رفقای حوزه بايد مداوما از سلامت يکديگر مطلع شوند. اطلاع از سلامتی يکديگر بسته به وضعيت حوزه، می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشند. اگر حوزه در کارخانه تشکيل شده است، رفقا هنگام مشاهده يکديگر بر سر کار، از سلامت يکديگر مطلع می‌شوند. در صورتی که افراد حوزه در يک محل کار و زندگی نمی‌کنند بايد با تعيين علامت‌های از پيش مشخص شده يکديگر را از سلامتی هم مطلع سازند. در صورت ديدن موارد مشکوک حاکی از تعقيب و مراقبت و يا در صورتی که رفيقی سر قرارهايش حاضر نشد، بايد اقدامات احتياطی لازم را انجام داد. در صورت دستگيری هر رفيق بايد کليه اطلاعات او را لو رفته تلقی کرد. ممکن است اطلاعات رژيم به شناسائی فرد دستگير شده محدود نشود و رژيم به حوزه‌های ديگری از فعاليت ما امکانات و ارتباطات‌مان دست يافته باشد و يا اين امکان وجود دارد به‌هنگام شکنجه رفيق دستگير شده به اطلاعات جديدی دست يابد. هر گونه خوش‌بينی و اتلاف وقت در اين موارد می‌تواند منشاء ضربات ديگری گردد.

ت- تلفن به‌عنوان يک وسيله ارتباطی می‌تواند در ارتباطات مورد استفاده قرار گيرد. اما به‌هنگام استفاده از تلفن بايد اين مسئله را در نظر داشت که رژيم امکانات وسيعی را برای کنترل تلفن‌ها به‌کار گرفته است. در رابطه با تلفن‌های شهری و تلفن‌های بين شهری گذشته از تلفن‌هايی که از نظر رژيم مشکوک قلمداد می‌شوند و تحت کنترل مداوم قرار دارند، ماموران سپاه و ساواما به‌طور اتفاقی به کنترل مکالمات تلفنی بپردازند. در رابطه با تلفن‌های خارج به داخل و بالعکس عموما اين مکالمات کنترل شده و در صورتی که توسط کنترل کنندگان مشکوک ارزيابی شوند، به ضبط آن‌ها اقدام نموده و متعاقبا پيگيری‌های بعدی را برای شناسايی محل تلفن و افرادی که از آن استفاده می‌کنند، انجام می‌دهند. هنگام استفاده از تلفن به‌عنوان يک وسيله ارتباطی بايد نکات زير را رعايت نمود:

۱‌- بايد اصل را بر اين قرار داد که مکالمات تلفنی توسط رژيم کنترل می‌شوند. بنابراين مکالمات، رد و بدل کردن پيام‌ها، تعيين محل و مکان قرار و… به هيچ‌وجه نبايد به‌صورت زنده صورت گيرند. اين مطالب بايد با استفاده از علائم قراردادی که از قبل تعيين شده‌اند در پوشش محاوره عادی رد و بدل شوند.

۲ – در مکالمات تلفنی بايد سعی کرد در حداقل زمان ممکن، مطالب را رد و بدل نمود، به درازا کشيدن مکالمه تلفنی اين امکان را برای رژيم به وجود می‌آورد که به منطقه شخص تلفن کننده نيز دست يابد.

۳ – برای تماس‌گيری همواره سعی کنيد از تلفن عمومی استفاده نمائيد. تلفن عمومی که مورد استفاده قرار می‌گيرند نبايد در منطقه محل سکونت و محل کار باشد. همچنين نبايد مداوما از يک تلفن عمومی استفاده کرد زيرا در صورتی که مکالمات تلفنی شما کنترل شوند، رژيم با پيدا کردن منطقه‌ای که از تلفن عمومی آن استفاده می‌کنيد به مراقبت از منطقه خواهد پرداخت.

۴ – هرگز نبايد از داخل به خارج کشور با شماره تلفن‌های علنی تماس گرفت. در صورت لزوم می‌توان از تلفن واسطی برای رساندن پيام يا مطلب مورد نظر استفاده نمود.

ی – کنترل نامه‌ها و ساير مراسلات پستی از ديگر ابزار رژيم برای کسب اطلاعات، پيدا کردن ارتباطات تشکيلاتی و شناسايی انقلابيون است. با اين‌که حجم مراسلات پستی چه در داخل و چه در ارتباط با خارج بسيار زياد است اما رژيم امکانات وسيعی را برای کنترل نامه‌ها و ساير مراسلات پستی به‌کار گرفته است. در استفاده از نامه برای برقراری ارتباط، رساندن مطالب و پيام‌ها همانند استفاده از تلفن بايد اصل را بر اين گذاشت که نامه‌ها کنترل می‌شوند. بنابراين متن نامه بايد يک متن عادی و بدون استفاده از اصطلاحات و کلماتی باشد که ايجاد سوء ظن می‌کنند. مطالب و پيام‌ها را بايد با استفاده از علائم و کلمات قراردادی در متن نامه عادی گنجاند، و يا با استفاده از جوهر نامرئی در لابلای خطوط نامه توجيهی نوشت. حتا در صورتی که مطالب مورد نظر را نامرئی‌نويسی می‌کنيد، قسمت‌های مهم اطلاعاتی آن را با استفاده از علائم و رمز بنويسيد زيرا در مواردی رژيم برای کسب سرنخ‌های جديد متن نامرئی‌نويسی شده را مرئی نموده و پس از خواندن، دوباره به حالت اوليه برمی‌گرداند و برای دريافت کننده نامه ارسال می‌دارد. در ارسال نامه به خارج بايد آدرس فرستنده را يک آدرس کامل اما غير واقعی نوشت. برای اين‌که احتمال کنترل نامه را ضعيف کنيم ظاهر نامه بايد عادی باشد و خود ايجاد شک نکند. آدرس فرستنده غير واقعی اما کامل، آدرس گيرنده، مقدار تمبر نه کمتر و نه بيشتر و حجم نامه نيز نبايد از حجم يک نامه عادی بيشتر باشد. نامه‌هايی که به آدرس‌های علنی خارج از کشور پست می‌شوند، حتما کنترل می‌گردند. بايد نامه‌ها را به آدرس مطمئن ديگری در خارج ارسال کرد تا سپس به آدرس علنی مورد نظر ارسال گردند. نبايد نامه‌های متعددی را به يک آدرس و با يک خط پست کرد چه در اين صورت احتمال دارد تمام اين نامه‌ها مورد کنترل قرارگيرند.

م – هر فرد انقلابی همان‌گونه که بايد با نهايت دقت و هشياری ضوابط امنيتی را رعايت کند تا خود و ارتباطات و امکاناتش را حفظ نمايد و از يورش سرکوبگران رژيم در امان بدارد، در عين حال بايد همواره آگاهی لازم برای روبرو شدن با مزدوران و دژخيمان رژيم را داشته باشد. بايد اين آمادگی را در خود و رفقايش ايجاد کند که در صورت دستگيری، در مقابل دژخيمان و تلاش‌های زبونانه آنان برای اعتراف گرفتن و کشف اطلاعات و سرنخ‌های جديد، با هشياری و مقاومت انقلابی، اسرار تشکيلاتی را در سينه خود حفظ کند و ارتجاع را در دستيابی به اهداف ضدانقلابی‌اش ناکام بگذارد. بايد همواره اين آمادگی را داشت که در صورت روبرو شدن با مزدوران رژيم با تسلط بر خويش و حفظ خونسردی، جواب‌های توجيهی مناسب را به سئوالات احتمالی سرکوبگران داد. بايد توجه داشت که رژيم برای گسترش اطلاعات خود در مورد ارتباطات مخفی سازمان‌ها و دستيابی به انقلابيون تنها از تعقيب و مراقبت استفاده نمی‌کند. بلکه مزدوران رژيم افرادی را که دستگير می‌نمايند به‌ويژه در ساعات و روزهای اوليه زير شکنجه روحی و جسمی قرار می‌دهند تا به ‌افراد و اطلاعات جديدی دست يابند و بتوانند ضربات ديگری بر پيکر نيروهای انقلابی وارد سازند. بايد از اين عرصه مبارزه طبقاتی نيز مفتخر و سربلند بيرون آمد. هر گونه عدم هشياری در پاسخ به سؤالات، بيان يک جمله نسنجيده و مرعوب جوسازی دژخيمان شدن، يک لحظه ضعف نشان دادن در برابر مزدوران مترادف است به کشف سرنخ‌های جديدی از ارتباطات ما توسط رژيم، مترادف است با دستگيری و زير شکنجه قرار گرفتن رفقايی که در راه آرمان مشترک‌مان مبارزه می‌کنند. مرعوب زندان و شکنجه شدن مترادف است با پيروزی دشمن که با گسترش سرکوب و خفقان و شکنجه و اعدام قصد دارد رعب و وحشت را در جامعه حاکم نمايد و سلطه طبقاتی‌اش را تزلزل ناپذير نشان دهد.

در رابطه با زندان و شکنجه و شيوه‌هايی که رژيم برای گرفتن اطلاعات از زندانيان استفاده می‌نمايد بايد به اين نکات توجه داشت:

۱ – همان‌گونه که گفتيم در هر حرکت بايد همواره توجيهات لازم را از قبل فراهم نمود تا در صورت برخورد با عوامل رژيم بتوان سؤالات آنان را پاسخ داد.

۲ – نکته بسيار مهم واساسی در رابطه با دستگيری، شکنجه و بازجويی حفظ خونسردی و آرامش است. دستپاچه شدن، از دست دادن خونسردی باعث خواهد شد که نتوانيم هشيارانه برخورد کنيم و با دادن جواب‌های ضد و نقيض دژخيمان را جری‌تر کرده و آنان را به اعمال شکنجه‌های شديدتر برای گرفتن اعتراف سوق دهيم.

۳ – نبايد مرعوب شکنجه و جوسازی دژخيمان شد. خطاست هر آينه اين تصور پيش آيد که تنها به ضرب شلاق و شکنجه از زندانيان اعتراف می‌گيرند، آمادگی، حفظ خونسردی و برخورد هشيارانه نقش مهمی در سرنوشت بازجويی دارد. مزدوران رژيم از ايجاد رعب و وحشت بيشتر از خود شکنجه برای درهم شکستن اراده زندانيان بهره می‌گيرند. پس نبايد مرعوب تهديدات و جوسازی‌ها شد.

۴ – معمولا در ساعات و روزهای اوليه دستگيری دژخيمان شکنجه سنگينی را در مورد زندانی به‌کار می‌گيرند تا بتوانند در اسرع وقت و قبل از اين‌که اطلاعات و قرارهايش سوخته شوند، او را به سخن بياورند. دژخيمان علاوه بر اعمال شکنجه، با رگبار سؤالات و اتهامات سعی می‌کنند تمرکز فکر زندانی را بر هم بزنند و او را به تناقض گويی وادارند تا از لابلای سخنان او، اطلاعات جديدی کسب کنند. در اين مورد نيز بايد هشياری خود را حفظ کرد.

به هنگام بازجويی که توأم با شکنجه است، بازجو معمولا بلوف می‌زند. بازجوها وانمود می‌کنند همه چيز را می‌دانند، همه افراد و امکانات تشکيلات را می‌شناسند و جرم زندانی را سنگين‌تر می‌گيرند تا با اين زمينه‌سازی‌ها روحيه زندانی را درهم بشکنند. به‌هنگام پاسخ دادن به سئوالات بازجو بايد به دادن پاسخ‌های کوتاه اکتفا کرد. بايد توجه کرد پاسخ سئوالات خود سئوال جديدی ايجاد نکند و سرنخ جديدی به بازجو ندهد. هنگام بازجويی بايد سعی کرد از نحوه برخورد بازجو و صحبت‌های او به ميزان اطلاعاتشان پی برد و متناسب با آن به سؤالات پاسخ داد. در مجموع در رابطه با دستگيری، زندان و شکنجه آنچه مهم است ايمان تزلزل ناپذير به طبقه کارگر و توده‌های زحمتکش، اعتقاد عميق به حقانيت راه، حفظ آرامش، هشياری و داشتن آمادگی قبلی و توجيهات لازم است. در اين صورت می‌توان حتا شکنجه‌های وحشيانه دژخيمان اسلامی را تحمل کرد و از دست‌يابی رژيم به امکانات و نيروهای تشکيلاتی جلوگيری نمود. اين امر را مقاومت قهرمانانه و حماسی هزاران انقلابی که زير شديدترين شکنجه‌های قرون وسطايی رژيم لب از لب نگشودند و ايمان خود را به اهداف و آرمانشان به اثبات رساندند، به‌خوبی نشان می‌دهد.

از مجموعه آنچه فوقا به آن‌ها اشاره شد، نتيجه می‌شود که لازمه انجام کار مخفی و حفظ ادامه‌کاری هر رفيق و هر حوزه و تمامی تشکيلات، پيوند عميق با توده‌ها، انضباط پولادين، نهايت هشياری و رعايت اکيد ضوابط امنيتی است. بنابراين رفقا برای آن‌که بتوانند فعاليت انقلابی خود را استمرار بخشند بايد نکات ذکر شده را دقيقا به‌کار بندند.

۲۱۷

در تکميل بحث‌های تاکنونی در باره خصوصيات، وظايف، و چگونگی فعاليت حوزه‌ها، مسئله را از زاويه ديگری مورد بحث قرار می‌دهيم. مناسبات درونی حوزه‌ها چگونه تنظيم می‌شود، ارتباط آن‌ها با ارگان‌های بالاتر و بخش‌های گوناگون تشکيلات بر چه اساسی است، ضوابط و اصول ناظر بر فعاليت تشکيلاتی حوزه‌ها چه هستند و وظايف درونی حوزه‌ها کدامند؟

مناسبات درونی يک سازمان کمونيستی که تشکل و سازماندهی طبقه کارگر در راه رهايی اين طبقه را وظيفه خود قرار داده است، بر اصول سانتراليسم دمکراتيک مبتنی است. سانتراليسم دمکراتيک روح حاکم بر مناسبات درونی ارگان‌های مختلف، مناسبات ارگان‌های پائين با بالا، ارگان‌های رهبری با ارگان‌های تحت مسئوليت خويش و کل تشکيلات می‌باشد. سانتراليسم دمکراتيک محصول مناسبات آگاهانه و اعتماد رفيقانه انقلابيون کمونيستی است که حول يک برنامه واحد گرد آمده‌اند، در راه دستيابی به آرمانی مشترک مبارزه می‌کنند و بر مبنای همين مناسبات آگاهانه و اعتماد رفيقانه، الزام به اجرای تعهدات و قرارهای سازمانی را ماديت می‌بخشند. سانتراليسم دمکراتيک يعنی رهبری متمرکز بر پايه دمکراسی درون سازمانی و دمکراسی تحت رهبری متمرکز. سانتراليسم و دمکراسی اجزاء لاينفک مناسبات سالم حزبی محسوب می‌شوند. سانتراليسم صرف، سانتراليسمی که متکی به دمکراسی درون تشکيلاتی، رعايت حقوق اعضا و محصول آگاهی نباشد، به بوروکراتيسم می‌انجامد و دمکراسی درون تشکيلاتی بدون اعتقاد و الزام به سانتراليسم و تمرکز، ليبراليسم و آنارشی را به بار می‌آورد. در يک تشکيلات کمونيستی دمکراسی درون تشکيلات از مجاری بحث ومبارزه ايدئولوژيک فعال، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در ارگان‌های عالی سازمان و انتقاد و انتقاد از خود عملی می‌گردد و مکانيسم‌های اجرای سانتراليسم عبارتند از: تبعيت جزء از کل، تبعيت ارگان‌های پائين از ارگان‌های بالاتر، تبعيت اقليت از اکثريت و تبعيت کل سازمان از مرکزيت. حوزه‌های کارخانه و محله به مثابه بخشی از تشکيلات کمونيستی، در مناسبات درون سازمانی، تحت هدايت اصول سانتراليسم دمکراتيک قرار دارند.

اجرای دمکراسی درون تشکيلاتی برای رفقای متشکل در حوزه‌ها اين امکان را به وجود می‌آورد که در تعيين خط مشی، در پيشبرد سياست‌ها و نحوه حرکت سازمان، تاثير بگذارند و تبعيت از اصول سانتراليسم باعث می‌شود يکپارچگی و وحدت صفوف سازمان را حفظ نمايند. اگر حق انتخاب شدن و انتخاب کردن در ارگان‌های عالی سازمان اين امکان را ايجاد می‌کند که رفقا (رفقای عضو) نمايندگان مورد تائيد خود را انتخاب نمايند، اما ارگان‌های انتخاب شده بايد از قدرت تصميم‌گيری برخوردار باشند، تصميماتشان اجرا شود و عملکردشان از طريق اجرای مکانيسم‌هايی تحت نظارت و کنترل قرار بگيرد. بحث و مبارزه ايدئولوژيک فعال حول کليه مسائلی که در سازمان مطرح می شوند و به نحوی با سرنوشت سازمان و جنبش پيوند دارند، از ديگر زمينه‌های اجرای دمکراسی درون تشکيلاتی است. از طريق پيشبرد بحث و مبارزه ايدئولوژيک فعال و سازماندهی اصولی و هدفمند آن، هر عضو سازمان می‌تواند در حد توانايی و استعداد خود در تکامل مبانی نظری و عملی سازمان تاثير بگذارد. بحث و مبارزه ايدئولوژيک در حوزه‌ها، در جلسه‌های تشکيلاتی و در مطبوعات سازمانی، به ارتقاء توان نظری، شکوفايی و رشد استعدادها می‌انجامد هر آينه مضمون و هدف از پيشبرد آن به درستی درک شده باشد. بحث‌ها و محورهای مبارزه ايدئولوژيک در حوزه‌ها بايد با اين هدف پيش برده شوند که راهگشای حرکت حوزه و کل سازمان و تکامل دهنده نظری و عملی باشند، بحث‌های کشدار و بی‌انتها که به منظور ارضای تمايلات روشنفکرانه صورت می‌گيرند، وراجی‌های بدون محتوا، بحث کردن بر سر مسائلی که طرح آن‌ها نه به بهبود فعاليت سازمانی ما خواهد انجاميد و نه دردی را از جنبش دوا می‌کند. بحث کردن به خاطر نفس بحث کردن انرژي‌ها را به هرز می‌دهد و جز اتلاف وقت وانرژی ثمری به بار نخواهد آورد. انتقاد و انتقاد از خود مکمل بحث و مبارزه ايدئولوژيک و جزيی از اصول دمکراسی تشکيلاتی است. انتقاد و انتقاد از خود و تشويق آن در تمامی سطوح سازمانی از جمله در حوزه‌ها اين امکان را به وجود می‌آورد که با نقد آنچه کهنه و عقب‌مانده است، نقد عوامل بازدارنده و موانع کار، آلترناتيو‌های عملی فراروئی نو از کهنه، ماديت يابند. رفقای متشکل در حوزه‌ها بايد توجه داشته باشند انتقاد و انتقاد از خود همواره بايد به عنوان عامل سازندگی، عامل ارتقاء فعاليت و رفع موانع صورت بگيرد. از اين‌رو در طرح انتقاد و نفی يک پديده، يک حرکت، يک خصلت، همواره بايد برای آن جايگزين اثباتی داد. انتقاد و انتقاد از خود کمونيستی که به منظور حل تضادهای درون تشکيلاتی صورت می‌گيرد بايد به ارتقاء فعاليت بيانجامد مناسبات رفيقانه را تقويت نمايد. انتقاد و انتقاد از خود کمونيستی به کلی از انتقادهائی که به‌منظور تخريب صورت می‌گيرند، يک پديده را به کلی نفی می‌کنند بدون آن که جنبه اثباتی در نظر داشته باشند، از بيخ و بن متفاوت است. انتقاد و انتقاد از خود را نبايد با غرولندهای روشنفکرانه، نق زدن، بهانه‌جويی، مچ‌گيری و… يکی گرفت. انتقاد و انتقاد ازخود عامل سازندگی و تقويت مناسبات رفيقانه و کمک به وحدت و انسجام صفوف سازمان است.

همان‌گونه که گفتيم دمکراسی درون تشکيلاتی بدون سانتراليسم معنا و مفهومی ندارد ونمی‌تواند عامل وحدت‌بخش و تکامل‌دهنده يک تشکيلات و اجزاء آن باشد. سانتراليسم جزء لاينفک دمکراسی درون تشکيلاتی و تکميل‌کننده آن است. اگر ارگان‌های مختلف تشکيلات و نيروهای تشکيل دهنده آن، در عين برخورداری از حق بحث و مبارزه ايدئولوژيک بر سر کليه مسائل سازمان و انتقاد از سياست‌ها و نحوه حرکت، در عين حال خود را ملزم به پذيرش سانتراليسم ننمايند، سازمان نمی‌تواند به مثابه يک کل منسجم و واحد عمل کند، نمی‌تواند سياست واحد هماهنگی را پيش برد و نقش خود را ايفا نمايد. برای روشن‌تر شدن چگونگی و ضرورت اجرای سانتراليسم دمکراتيک به‌مثابه امری حياتی برای تشکيلات، يک حوزه تشکيلاتی را در حين انجام وظايف انقلابيش، بحث و بررسی شيوه‌های کار، بررسی سياست‌های سازمان، بحث بر سر ضرورت انجام يک حرکت مشخص و… در نظر می‌گيريم. فرض می‌کنيم يک حوزه کارخانه، جلسه‌ای برای تعيين نحوه پيشبرد تبليغ در ميان کارگران برگزار نموده است. بحث داغی ميان اعضای حوزه بر سر نحوه تبليغ در کارخانه درگرفته است. هر يک از رفقا روشی را پيشنهاد می‌کند. رفيقی معتقد است در شرايط کنونی با توجه به جو کارخانه، توان کمی و کيفی حوزه و… بهترين روش اين است که اطلاعيه‌ا‌ی تهيه شود و به طور مخفيانه در اختيار کارگران قرار گيرد. رفيق ديگری اين شيوه حرکت را رد می‌کند و تبليغ شفاهی را شکل عمده و اصولی حرکت تبليغی در شرايط فعلی می‌داند. يکی از رفقای حوزه معتقد است که بايد پخش اعلاميه را از خارج از کارخانه سازمان داد و… هريک از رفقا برای اثبات اصولی و عملی بودن پيشنهاد خود استدلال می‌کند و نقاط ضعف و ايرادات طرح‌های ديگر را بيان می‌دارد. در نتيجه بحث و روشن شدن جوانب مختلف مسئله، ۴ رفيق در باره نحوه تبليغ به نتيجه واحدی می‌رسند اما رفيق پنجم همچنان بر عقيده خود باقی است و معتقد است اين شيوه تبليغ در شرايط کنونی کارايی چندانی ندارد. در اينجا شکل اصولی و به اصطلاح تشکيلاتی برخورد رفيق پنجم به تصميم ساير رفقا چيست؟ طبيعی است رفيق مورد بحث بايد ضمن حفظ نظر و پيشنهاد خود تصميم جمع يعنی تصميم اکثريت حوزه را اجرا نمايد و سعی کند وحدت و يکپارچگی حرکت رفقا را تقويت نمايد. اگر رفيق مورد بحث ما به‌جای پذيرش نظر و تصميم اکثريت رفقای حوزه، در جهت عملی کردن طرح خود حرکت نمايد، به‌جای حرکت در جهت اجرای تصميم جمع به نق زدن و غرولند بپردازد، نه تنها کمکی به رشد و ارتقاء فعاليت حوزه در ميان کارگران نکرده بلکه خود آن را تضعيف نموده است. زيرا اين رفيق هنوز ابتدايی ترين اصول کارتشکيلاتی، مضمون صحيح دمکراسی درون تشکيلاتی و ضرورت اجرای ديسيپلين سازمانی را نياموخته است. اگر شيوه‌ای که اين رفيق در پيش می‌گيرد، در حوزه عموميت يابد، هر يک از رفقا در صورت مخالفت با امری، از اجرای تصميمات جمع سر باز زند، هر کسی کار خود را بکند و راه مورد دلخواه خود را برود، در اين صورت از يک‌پارچگی و وحدت انسجام، در حوزه خبری نخواهد بود. حوزه قادر به پيشبرد وظايف خود نيست و به قول معروف سنگ روی سنگ بند نمی‌شود، مورد تعميم يافته همين مثال، در رابطه ميان ارگان‌های پائين با بالا، اقليت با اکثريت و کل سازمان با مرکزيت، ضرورت تبعيت ارگان‌های پائين از بالا، تبعيت اکثريت از اقليت و تبعيت کل سازمان از مرکزيت را نشان می‌دهد.

حال با توضيح مختصر اصول سانتراليسم دمکراتيک به عنوان روح حاکم بر مناسبات درون تشکيلاتی و تنظيم کننده روابط تشکيلاتی حوزه، به وظايف درونی حوزه‌ها اشاره‌ای خواهيم داشت.

۱ – گزارش سيستماتيک مسائل و فعاليت‌ها به ارگان بالاتر: گزارش‌دهی و گزارش‌گيری يکی از اصول لازمه مناسبات درون تشکيلاتی است. از طريق گزارشات دقيق و واقعی است که ارگان‌های رهبری‌کننده تشکيلات، فعاليت خود را در معرض ديد ارگان‌ها و نيروهای تشکيلات قرار می‌دهند و از طريق گزارشات حوزه‌ها و بخش‌های مختلف به ارگان‌های بالاتر است که ارگان‌های رهبری کننده در جريان فعاليت، مسائل، کم و کيف نحوه حرکت و نقاط مثبت و ضعف ارگان‌های تحت رهبری خود قرار می‌گيرند. حوزه‌ها بايد مداوما گزارشات کاملی از فعاليت بيرونی، فعاليت درونی، جلسات تشکيلاتی، جلسات انتقاد و انتقاد از خود وضعيت امنيتی و اشکالات کارخود را به ارگان بالاتر ارائه دهند. اين گزارش بايد به قدری دقيق و کامل باشد که فعاليت کل حوزه و تک تک اعضا آن به طور عريان و واقعی در برابر انظار ارگان‌های رهبری تشکيلات قرار گيرد. اين گزارش بايد به تصويب جمع برسد و نظرات مختلف موجود در حوزه نيز در آن ذکر شود.

۲ – برنامه ريزی: رفقای متشکل در حوزه‌ها برای پيشبرد هدفمند وظايف خود بايد برنامه‌ريزی دقيقی برای حرکت کوتاه مدت و درازمدت خود انجام دهند. اين برنامه طبيعتا در چارچوب برنامه عمومی خواهد بود که از سوی ارگان‌های بالاتر برای حرکت حوزه تعيين شده است. ارزيابی منظم اين برنامه و اجرا يا عدم اجرای آن بهترين محک رفقای حوزه و ارگان رهبری برای کسب شناخت از جدی و فعال بودن حوزه، ضعف‌ها و نقاط قوت حرکت آنان است.

۳ – برخورد فعال: برخورد فعال داشتن با مسائل، يکی از معيارهايی است که درجه اعتقاد وميزان جدی بودن يک رفيق تشکيلاتی را می‌توان به وسيله آن مورد سنجش قرار داد. يک انقلابی کمونيست، رفيق عضو يک حوزه تشکيلاتی بايد به تمامی مسائل برخوردی فعال وجدی داشته باسد، در برخورد به مسايل و مشکلات کارگران و زحمتکشان، دراجرای وظايف سازمانی، در ارتقاء سطح آگاهی خود و ساير رفقا، در برخورد با سياست‌ها وکليه مسائلی که به سازمان و جنبش مربوط می‌شود، يک رفيق کمونيست که در صدد تغيير شرايط جامعه برآمده است، بايد برخوردی که بيانگر ميزان جدی بودن او در خواست تغيير انقلابی آن‌چه کهنه و ناخواسته است، به خواسته‌های نو است.

۴ – جلسات منظم سياسی و تشکيلاتی: رفقای حوزه‌ها بايد با برگزاری جلسات منظمی به بحث و بررسی حول پيشبرد وظايف تشکيلاتی خود ارتقاء سطح آگاهی سياسی – ايدئولوژيک و بحث حول مسائلی که در سازمان مطرح می‌شود بپردازند. فاصله زمانی اين جلسات می‌تواند بسته به شرايط تعيين شود ولی بايد تاکيد بسياری روی منظم بودن اين جلسات داشت. جلسات جمعی بحث و بررسی مسائل نقش مهمی در ارتقاء سطح آگاهی رفقا، گشودن نکات گرهی و گرفتن ايده‌های جديد دارد. در اين جلسات رفقا بايد مداوما نشريات درونی و بيرونی سازمان را نيز مورد بررسی قرار دهند. نتايج و جمع‌بندی اين بحث‌ها نيز بايد در گزارش عمومی رفقا به ارگان بالاتر ارائه گردد.

۵‌- بررسی مسائل امنيتی: بررسی مسائل امنيتی حوزه و تک تک رفقای تشکيل دهنده آن به طور منظم و مداوم از مسائل بسيار مهم و حياتی برای يک حوزه است که با ادامه کاری آن ارتباط مستقيم دارد. حوزه‌ها بايد مسائل امنيتی را با در نظر گرفتن مطالبی که در شماره ۲۱۶ نشريه کار در اين رابطه آمده است، رعايت کنند، مداوما وضعيت امنيتی خود را بررسی نموده، موارد مشکوک را ارزيابی نمايند و همواره آمادگی لازم برای عقب‌نشينی از امکانات مورد استفاده‌شان را با تدارک امکانات پشت جبهه داشته باشند. رفقای مسئول حوزه‌ها در اين زمينه بايد تجارب به‌دست آمده از فن مبارزه با پليس سياسی، جديدترين شيوه‌های رژيم برای تعقيب و مراقبت از انقلابيون و نفوذ در سازمان‌های سياسی را به رفقای حوزه منتقل نمايند. شيوه‌های خنثا کردن تعقيب و مراقبت و عادی سازی در برابر دشمن را به رفقا بياموزند و از اين طريق کارائی حوزه را در مقابله با پليس سياسی افزايش دهند. هر گونه سهل انگاری و بی‌دقتی در اجرای ضوابط امنيتی بايد در حوزه‌ها مورد انتقاد و پيگيری جدی قرار گيرد.

۶ – برگزاری منظم جلسات انتقاد و انتقاد از خود: انتقاد و انتقاد از خود وسيله پالايش سازمان سياسی است. رفقای حوزه‌ها بايد با برگزاری منظم جلسات انتقاد و انتقاد از خود به بررسی عملکرد کل سازمان، ارگان‌های مختلف، فعاليت حوزه و تک تک اعضای آن بپردازند، ضعف‌ها و نارسايی‌ها را ريشه‌يابی کرده، راه‌حل‌های اثباتی و شيوه‌های برطرف کردن نارسائی‌ها را نيز مورد بحث و بررسی قرار دهند. همان‌گونه که در ابتدای بحث گفتيم، روح حاکم بر انتقاد بايد تلاش برای سازندگی و ارتقاء فعاليت باشد. از اين‌رو در جلسات انتقادی بايد از برخورد‌های کين‌توزانه، طرح انتقاداتی که با هدف تخريب صورت می‌گيرد، برخوردهايی که کوبيدن طرف مقابل و از اين طريق توجيه خود و عملکرد خود را هدف قرار داده است، جداً اجتناب کرد. هر رفيق عضو حوزه بايد بياموزد که به انتقاد به‌مثابه وسيله‌ای برای کمک به برطرف کردن ضعف‌ها چه در حرکت سازمان، چه در فعاليت حوزه و چه در برطرف کردن خصائل غير کمونيستی يک رفيق بنگرد. تنها در اين صورت است که جلسات انتقاد و انتقاد از خود مناسبات رفيقانه را تقويت می‌کند و روح همکاری و تعاون را گسترش می‌دهد و سطح فعاليت را ارتقاء می‌بخشد.

از مجموعه آن‌چه تاکنون در باره خصوصيات و وظايف حوزه‌های سازمانی گفته‌ايم می‌توان نتيجه گرفت که حوزه‌ها به مثابه واحدهای پايه‌ای سازمان در ميان کارگران و زحمتکشان زمانی می‌توانند در آگاهی، تشکل و سازماندهی مبارزات کارگران و زحمتکشان نقش واقعی خود را ايفاء نمايند که اولا اعضای تشکيل دهنده آن‌ها، فعال وآگاه باشند، در فن مبارزه با پليس سياسی مهارت داشته باشند ثانيا به‌طور سازمان‌يافته آموزش ببينند و هدايت شوند. اگر به‌طور مداوم در جهت ارتقاء سطح آگاهی، توان عملی و تشکيلاتی حوزه‌ها و اعضای آن‌ها حرکت نشود، اگر برنامه معين و دقيقی برای فعاليت‌شان وجود نداشته باشد و اگر حرکتشان مداوما مورد ارزيابی قرار نگيرد، در نهايت به خرده‌کاری دچار می‌شوند و سطح آگاهی و فعاليت‌شان راکد می‌ماند و افق ديدشان درچارچوب تنگ فعاليت در کارخانه يا محله خود محدود می‌‌شود و از انجام وظايف خطير خود باز می‌مانند.

برگرفته از نشريه کار شماره‌های ۲۱۴ تا ۲۱۷، مهر ماه – دی ماه ۱۳۶۶

POST A COMMENT.