دلایل و نتایج ورود مستقیم ترکیه به جنگ در سوریه

بامداد روز چهارشنبه سوم شهریور ۹۵ (۲۴ اوت)، هم‌زمان با عبور تانک‌های ترکیه از مرزهای سوریه و ورود به شهر “جرابلس”، جنگنده بمب‌افکن‌های F16 این کشور نیز بر فراز آسمان سوریه در نقاط مرزی به پرواز درآمدند و مواضع “یگان‌های مدافع خلق” (Y.P.G) در خاک سوریه را بمباران کردند.
وضعیت پیچیده و بحرانیِ سوریه جنگ‌زده که با ورود قدرت‌ها و نیروهای مختلف به جنگ ویران‌گری که بر مردم سوریه تحمیل شد، روزبروز پیچیده‌تر و بحرانی‌تر شده بود که اکنون با ورود مستقیم ترکیه به این جنگ، بسیار پیچیده‌تر و بحرانی‌تر شده است. ترکیه که تاکنون نتوانسته بود همسنگ رقیب منطقه‌ای خود جمهوری اسلامی ایران به مداخله مستقیم نظامی در امور داخلی سوریه و سهم‌بری و بهره‌برداری از بحران سوریه به سود خویش بپردازد، اکنون به مداخله آشکار نظامی در امور داخلی سوریه روی آورده است تا از رقبای خود عقب نماند و به بهانه‌ی مبارزه با داعش، کردهای سوریه را بکوبد و مانع گسترش نفوذ آن‌ها شود.
اقدام تجاوزکارانه ترکیه اگر چه در نگاه اول یک اقدام ناگهانی به نظر می‌رسید، اما در واقع چنین نیست و نبود. پیش از ورود به این ماجرا، دولت ترکیه ، جوانب گوناگون این ماجراجوئی را به زعم خود سبک سنگین کرده بود و درعین حال در سطح دولت‌های منطقه و قدرت‌های بزرگ دخیل در بحران سوریه (آمریکا و روسیه) هماهنگی‌هایی صورت گرفته و توافقاتی نیز حاصل شده بود. بدون حمایت‌ها و توافق آمریکا، بدون رایزنی‌های قبلی، دید و بازدیدها و گفتگوهای مکرر ظریف و چاوش اوغلو وزیر خارجه ترکیه در آنکارا و تهران، دیدار ظریف با رئیس‌جمهور ترکیه، سفر اردوغان به روسیه و سفر روحانی به باکو و دیدار با پوتین و بالاخره بدون توافقات پشت پرده آمریکا و روسیه، ترکیه وارد خاک سوریه، متحد نزدیک جمهوری اسلامی و روسیه نمی‌شد. اگرچه لحن اردوغان در این اواخر نسبت به بشار اسد تعدیل یافته و تا حدودی نرم‌تر شده و پذیرفته است بشار اسد در مرحله انتقالی دولت حضور داشته باشد و علایمی نیز دیده شده است (۱) که ترکیه عجالتا پنجره دیالوگ با رژیم اسد را نیز تا اندازه‌ای گشوده و مواضع پیشین آن نیز تا حدی نرم‌تر شده است، اما نمی‌توان گفت سیاست ترکیه در قبال سوریه و بشار اسد دچار یک تغییر اساسی و صد و هشتاد درجه‌ای شده است. نکته مهم اما این است که مهم‌ترین هدف ترکیه از ورود به خاک سوریه در لحظه فعلی، سرکوب کردها و ممانعت از پیشروی یگان‌های مدافع خلق (Y.P.G) است که نیروی اصلی جنگنده با داعش است و این نه فقط منطبق بر سیاست‌های جمهوری اسلامی که حتا منطبق بر سیاست‌های رژیم بشار اسد نیز هست که داعش را بزرگ‌ترین دشمن خود می‌داند.
تنها چند ساعت پس از حمله تانک‌ها و جنگنده بمب‌افکن‌های ترکیه به شهر “جرابلس”، طیب اردوغان از ضرورت حفظ “تمامیت ارضی” سوریه سخن گفت که سه کشور ترکیه، ایران و سوریه بر آن تاکید دارند! و می‌دانیم که تحت عنوان همین عبارت دو کلمه‌ای “تمامیت ارضی” است که ، دولت‌های ایران و ترکیه، سرکوب و قلع و قمع کردها را توجیه کرده‌اند. دولت سوریه نیز به‌رغم آن‌که عملیات نظامی ترکیه را محکوم کرد و آن را نقض حاکمیت ملی خود خواند، اما در سرکوب کردها با جمهوری اسلامی و ترکیه همسو است. تردیدی نیست و از هم اکنون هم پیداست، به محض آن‌که رژیم بشار اسد از جانب داعش یا گروهای مشابه اپوزیسیون، خیالش تا حدی آسوده شود، به سرکوب کردها و (ی. پ. گ) خواهد پرداخت. چنان‌که در “حَسَکه” واقع در شمال شرقی سوریه نیز ارتش این کشور با کردها وارد جنگ شد. گرچه آتش جنگ میان طرفین به‌طور موقت خاموش شد، اما این آتش هر لحظه می‌تواند دوباره شعله‌ور شود.
اما در مورد موضع دولت آمریکا، “جو بایدن” معاون اوباما در سفر به ترکیه تصریح کرد برای اجرای این طرح، واشنگتن با ناتو هماهنگ بوده است. وی در دیدارش با نخست‌وزیر ترکیه، ضمن آن‌که چندین بار آمریکا را بهترین دوست ترکیه خواند، از توافق با دولت ترکیه و این‌که کردهای مسلح سوریه از حد کرانه غربی رودخانه فرات فراتر نروند سخن گفت. او از یگان‌های مدافع خلق خواست به شرق رودخانه فرات عقب‌نشینی کنند. به رغم سخنان طولانی جو بایدن در حمایت از ورود تانک‌ها و جنگنده‌های ترکیه به خاک سوریه، اما روسیه که البته در جریان این ماجرا قرار داشت، تنها به اظهار نگرانی نسبت به این اقدام ترکیه اکتفا کرد و در واقع ضمن ایجاد تفاهم و هماهنگی با جمهوری اسلامی و سوریه و ترکیه، موافقت ضمنی خود را با ترکیه اعلام کرده بود!
آمریکا مترصد بود تا تیرگی ایجاد شده در مناسبات خود با ترکیه را برطرف سازد. پس از کودتای نافرجام ترکیه روابط آمریکا و ترکیه اندکی شکرآب شد. اردوغان ضمن “بدگویی” علیه آمریکا، به سمت قدرت بزرگ دیگر یعنی روسیه اظهار تمایل کرد و راهی مسکو شد. وی ضمن عذرخواهی از پوتین به خاطر ماجرای سرنگونی سوخوی روسی که به احتمال زیاد، با دادن پاره‌ای از امتیازات دیگر به روسیه همراه بود، سعی کرد مناسبات تَرَک برداشته شده‌ی ترکیه و روسیه را مرمّت کند و به حالت قبل برگرداند. گرم شدن روابط ترکیه با روسیه از یک سو و با جمهوری اسلامی از سوی دیگر، تا حدی نگرانی آمریکا را در پی داشت. از این رو “جو بایدن” در حمایت از دولت ترکیه و بدست آوردن دل سران آن سنگ تمام گذاشت. تجاوز به خاک سوریه و بمباران مواضع کردهایی که خود را حامی آن‌ها قلمداد کرده بود، تایید کرد.
این واقعیتی‌ست که آزادی “منبج” توسط کردها سوریه و پیشروی آن‌ها به سوی غرب رودخانه فرات، ترکیه را شدیدا به وحشت انداخته بود. کردها در ادامه پیشروی‌های خود، تا آزادسازی شهر “جرابلس” که در اشغال داعش بود فاصله چندانی نداشتند. با بیرون راندن داعش از “جرابلس” کوبانی و عفرین که داعش مانع اتصال آن بود به هم وصل می‌شد. داعش نمی‌توانست در مقابل ی. پ. گ. و نیروهای ائتلاف ضد داعش مقاومت کند. اما ترکیه که از گسترش مناطق تحت نفوذ کردهای سوریه و تاثیرات بی‌واسطه آن بر کردهای ترکیه و تقویت پ. ک. ک. و بالاتر از آن، از ایجاد یک دولت مستقل کرد در شمال سوریه یا حتا چیزی شبیه اقلیم کردستان عراق، بی‌نهایت هراس دارد، وارد این ماجرا شد و عملیات نظامی “سپر فرات” را آغاز کرد. “جرابلس” سوریه را به تصرف خود درآورد و جای داعش را در این شهر گرفت. با ورود ترکیه به “جرابلس”، صرف‌نظر از آن‌که در این زمینه توافق و معامله‌ای میان داعش و ترکیه صورت گرفته باشد یا نه، داعش این شهر را ترک کرد. اگر بتوان خروج داعش از “جرابلس” و ورود ترکیه به آن را یک پیروزی برای اردوغان به حساب آورد که دبیر کل حزب عدالت و توسعه آن را یک پیروزی خواند، اما هر کس این را می‌داند که این پیروزی فقط نتیجه‌ی توافق عمومی دولت‌های درگیر در بحران سوریه است.
بنابر این تا جایی که به حفظ “تمامیت ارضی” سوریه – بخوان سرکوب کردها – و تا حدی مبارزه علیه داعش برمی‌گردد، نوعی هم‌گرایی میان دولت‌های ترکیه، جمهوری اسلامی، سوریه، آمریکا و تا حدی روسیه ایجاد شده است. صرف‌نظر از آن‌که با ورود ترکیه به خاک سوریه، مبارزه این دولت علیه داعش تا چه اندازه واقعی و یا در عمل قابل لمس و اندازه‌گیری باشد یا نباشد، اما این هم‌گرایی در هر حال نمی‌تواند طولانی مدت و پایدار باشد و نیست.
دولت‌های سوریه و جمهوری اسلامی گرچه به این راضی‌اند که جلو پیشروی کردهای سوریه گرفته شود و در نهایت سازمان های مبارز کرد سرکوب و قلع و قمع شوند، اما این را می‌دانند که اولا بسیار بعید است که ترکیه با داعش وارد یک جنگ جدی شود و به فرض که چنین کند، معضلی از دولت‌های سوریه و ایران حل نمی‌شود. چرا که در بهترین حالت، جای داعش را نیروی دیگری از همان قماش می‌گیرد. تا همین جا هم روزنامه‌های رسمی جمهوری اسلامی و هم‌چنین دولت سوریه، ترکیه و اردوغان را متهم کرده‌اند که قصد وی آن است که گروه‌های تروریستی دیگری را جانشین داعش کند که این البته با سیاست‌ها و اهداف هر دوی این دولت‌ها، هم سوریه و هم جمهوری اسلامی در تضاد است.
دولت فاشیستی ترکیه، همراه با بمباران هوایی و توپ‌باران مواضع کردها، لشگری از پیاده نظام را نیز وارد خاک سوریه ساخت. نزدیک به ۱۵۰۰ نفر مرکب از ۲۵۰ نیروی ویژه ترکیه و مابقی نیروها و گروه‌های مختلف تشکیل‌دهنده “ارتش آزاد سوریه” که در ترکیه آموزش دیده‌اند. به گفته “عمر موسی” عضو پارلمان سوریه، این نیروها وابسته به “جنبش نورالدین الزنکی”، “جیش الفتح”، “جبهه شام” و “ارتش آزاد” هستند که همگی تروریستی محسوب می‌شوند.
هفتم شهریور، جنگنده بمب‌افکن‌ها و توپ‌خانه ترکیه، برای دومین بار مواضع کردها در شمال سوریه را هدف گلوله و بمباران قرار داد که تعدادی کشته و زخمی بر جای گذاشت. به رغم آن‏که دولت سوریه تاکنون در برابر این حملات که آن را نقض حاکمیت ملی خود می‌داند، هیچ‌گونه واکنش نظامی نشان نداده است، اما این هیچ چیز از تخاصم میان دولت‌های ترکیه و سوریه کم نمی‌کند. ممکن است که در لحظه فعلی تعدیلی در لحن و نحوه‌ی برخورد ترکیه نسبت به بشار اسد بوجود آمده باشد، اما این نیز هیچ چیز از اهداف درازمدت و تجاوزکارانه‌ی دولت ترکیه کم نمی‌کند. مضاف بر این‌که حمله ترکیه به “جرابلس” مقدمه یورش تمام عیار آن به مناطق کردنشین سوریه در نوار شمالی این کشور است که ترکیه را زمین‌گیر خواهد کرد و آن را به گرداب جنگی مرگ‌بارتر خواهد کشاند. تقویت گروه‌های اپوزیسیون سوری که در حال حاضر هم توسط ترکیه، تسلیح و پشتیبانی می‌شوند، منجر به تشدید تضاد میان جمهوری اسلامی و سوریه با ترکیه خواهد شد و این هرج و مرج و بی‌ثباتی و جنگ و خون‌ریزی در سوریه و کل منطقه را بسی افزایش خواهد داد.
باید اضافه کرد که فقط تضاد و اختلاف ترکیه با جمهوری اسلامی و سوریه نیست که تشدید خواهد شد، بل‌که سیاست تقویت گروه‌های مسلمان شبه داعشی و اپوزیسیون بشار اسد، با سیاست روسیه در این کشور نیز ناهمخوان است و با آن تصادم پیدا می‌کند. بنابر این از این جهت نیز نمی‌تواند سیاستی پایدار باشد. پافشاری دولت ترکیه برادامه اشغال و جنگ درسوریه، به جنگ‌های بزرگ‌تری فرا می‌روید ونه فقط پای رقبای منطقه ای ترکیه بلکه پای روسیه، ناتو و قدرت‌های بزرگ دیگر نیز به میان کشیده می‌شود و کشمکش و درگیری و جنگ از حد کنونی بسیار فراتر می‌رود.
دولت آمریکا نیز اگرچه از ترکیه به عنوان یک عضو ناتو حمایت کرده است و حمایت خواهد کرد، اما این دولت نیز در مورد سیاستی که در قبال کردها پیش گرفته است بایستی پاسخگوی مردم کرد باشد. بدیهی‌ست که دولت امپریالیستی آمریکا، در راستای تامین منافع اقتصادی و سیاسی خود در منطقه، با کردها وارد معامله شده و با کارت آن‌ها در منطقه بازی می‌کند. بسیار بعید است که منافع کردها را به فرض بر منافع یک عضو ناتو (ترکیه) مُرّجح بشمارد و در هر حال میان این دو به لحاظ استراتژیکی در کنار ترکیه ایستاده است و خواهد ایستاد! دخالت نظامی ترکیه در سوریه و سرکوب کردها، هیچ خدشه‌ای به منافع استراتژیکی آمریکا وارد نمی‌سازد که هیچ، به ترکیه، امکان و اجازه داده می‌شود که در چارچوب این استراتژی، نقش فعال‌تری ایفا کند.
دولت فاشیستی ترکیه به رغم تلاش‌ها و روش‌های پیشین خود در چند سالی که از بحران و جنگ در سوریه می‌گذرد، نتوانسته بود همپای مهم‌ترین رقبای منطقه‌ای خود ایران و عربستان، به بهانه‌ی مبارزه با تروریسم و داعش، از مداخله در امور داخلی سوریه، سهمی نصیب خود کند، اکنون با عبور از مرزهای سوریه و ورود مستقیم به جنگ، این هدف را پی‌گیری می‌کند. حزب حاکم ترکیه و اردوغان، تمایلات پان ترکیستی خود را پنهان نکرده‌اند. دولت ترکیه در پی آن است که رویای دیرین خودرا که از آغاز بحران سوریه در پی آن بود، یعنی ایجاد یک “منطقه امن” برای به اصطلاح اسکان پناهندگان و آوارگان سوری، تحقق بخشد و در این مکان یا اردوگاه، نیروهای ارتجاعی و مزدور خود را تعلیم دهد و به جنگ با بشار اسد و کردها بفرستد و در نهایت همین نیروها را به قدرت برساند. “نومان کورتولموش” معاون نخست‌وزیر ترکیه در مورد ورود ترکیه به جنگ در سوریه، در حالی‌که عملیات نظامی ترکیه در “جرابلس” را کوتاه مدت خواند اما گفت، این عملیات تا زمانی که تمام تهدیدها علیه ترکیه از بین برود ادامه خواهد داشت!
نیازی به گفتن نیست که دولت فاشیستی ترکیه، کردها و سازمان‌ها مبارز کردستان سوریه و ترکیه را مهم‌ترین تهدید و دشمن خود می‌داند. بنابراین امروز وارد خاک سوریه نشده که فردا آن را ترک کند. روشن است که بسیاری از موافقان امروزی ورود نظامیان ترکیه به شهر “جرابلس” سوریه، با نقشه‌ها و برنامه های دراز مدت ترکیه مخالف‌اند. این مخالفت‌ها هر آینه بخواهد شکل جدی و عملی به‌خود بگیرد، نتیجه‌ای جز تنش بیشتر، جنگ‌های گسترده‌تر و بحرانی‌تر شدن وضعیت سوریه و کل منطقه نخواهد داشت.
این واقعیتی‌ست که مجموعه سیاست‌های حزب حاکم در ترکیه، “حزب عدالت و توسعه” و شخص طیب اردوغان، طی چند سال اخیر، یک ترکیه بی‌ثبات و ناامن و بحرانی را در پی داشته است. بحران‌ها و ناآرامی‌های داخلی ترکیه پیوسته در حال افزایش بوده است. درگیری‌های نظامی و بمب‌گذاری‌ها، مردم ترکیه را مستاصل کرده است. بحران اقتصادی تشدید شده است. سرعت رشد اقتصادی افت نموده و ارزش لیر ترکیه در ظرف سه سال اخیر نسبت به دلار آمریکا دست کم ۳۰ درصد کاهش یافته است. بعد از ماجرای سرنگونی سوخوی روسی و تیره شدن مناسبات دو کشور و از پی آن تحریم‌های روسیه، وضعیت اقتصادی ترکیه باز هم وخیم شده و نارضایتی توده‌ای افزایش یافته است. همین بحران و وخامت وضعیت اقتصادی بود که طیب اردوغان را به پا بوسی پوتین کشاند.
حزب عدالت و توسعه و در راس آن اردوغان، با دخالت در امور سوریه و ورود مستقیم به جنگ، بر این تلاش است که بحران‌ها و معضلات داخلی ترکیه را تحت‌الشعاع مسائل خارجی قرار دهد. اما این جنگ خارجی، نه فقط هیچ بخشی از معضلات و بحران‌های داخلی ترکیه را حل نخواهد کرد، بلکه بر ابعاد آن نیز خواهد افزود.
دولت فاشیستی ترکیه چنان‌که در کودتای اردوغان پس از کودتای نافرجام پانزدهم ژوئیه ۲۰۱۶ (۲۵ تیر ۹۵) نتوانست هیچیک از بحران‌هایی را که با آن روبروست حل کند، از اقدامات نظامی، لشگرکشی به سوریه و دمیدن بر شیپور جنگ نیز، جز آن‌که در باتلاق آن فرو رود، طرف دیگری نخواهد بست!
زیر نویس:
۱ – ترکیه چند روز قبل از آغاز عملیات نظامی، یک مقام بلندپایه سازمان اطلاعات ترکیه (میت) را به سوریه اعزام کرده بود.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۲۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.