“فریاد آبان”

دو سال از قیام آبان ۹۸ گذشته است. قیام سلحشورانه ای که اگرچه زیر ضربات باتوم و رگبار گلوله و آتش و خون، سرکوب شد، اما رقص شعله های فروزان آن قیام برآمده از اعماق، از کران تا کرانه ها پیداست. قیامی که پرده از چهره خوفناک جمهوری اسلامی برکشید، رژیم را رسوا ساخت و زان پس دره ای عمیق میان جمهوری اسلامی و توده های مردم ایران ایجاد شد. دره ای آنچنان عمیق و پر ناشدنی که در جای جای کرانه های خونین آن فریاد انتقام و سرنگونی جمهوری اسلامی به گوش می رسد.

قیام آبان با گران شدن قیمت بنزین شروع شد و طی ۵ روز سراسر ایران را شعله ور ساخت. اعلام گران شدن بنزین در نیمه شب ۲۴ آبان، بستری برای فوران خشم خروشان توده های مردم ایران شد. مردمی که از بامداد روز جمعه به اعتراض برخاسته بودند، گروه گروه در خیابان ها سر ریز شدند، در مقابل پمپ بنزین ها اجتماع کردند و صدای اعتراض شان هر لحظه پرطنین تر شد. فریادی پرطبل تر از حیات که در کوتاه زمانی زمین و زمان را زیر پای حکومتیان به لرزه درآورد. قیامی شکوهمند که طی پنج روز به سرعت برق و باد بیش از ۱۰۰ شهر و ۷۰۰ نقطه در ۲۹ استان کشور را فرا گرفت.

قیام آبان ۹۸ آنچنان بزرگ بود و شکوه و عظمت اش آنچنان حاکمان اسلامی را به وحشت انداخت که خامنه ای در روز ۲۶ آبان با اعلام اینکه “جمهوری اسلامی در خطر است” به مقامات ارشد امنیتی و دولتی دستور داد: “هر کاری که برای متوقف کردن اعتراضات لازم است انجام دهید”. با فرمان مرگبار خامنه ای، سرکوب علنی، عریان و مرگبار توده های معترض آغاز شد و طی چند روز، خونین ترین سرکوب خیابانی توده های مردم ایران رقم خورد.

خبرگزاری رویترز طی گزارش مبسوطی در دوم دیماه ۹۸، تعداد کشته شدگان آبان را ۱۵۰۰ نفر و آمار بازداشتی ها را بیش از ۷ هزار نفر اعلام کرد، که از این تعداد، دست کم ۱۷ نوجوان و حدود  ۴۰۰ نفر زن بودند. سازمان عفو بین الملل نیز در همان موقع، تعداد جان باختگان شناسایی شده را با درج اسامی آنان ۳۰۴ نفر اعلام کرد. این سازمان در آخرین گزارش خود که همزمان با دومین سالگرد کشتار خونین آبان منتشر شد، با شناسایی ۲۰ نفر دیگر، میزان کشته شدگان آبان را ۳۲۴ نفر اعلام کرده است. عفو بین الملل اما در تمامی دو سال گذشته همواره بر این نکته تاکید داشته که تعداد جان باختگان آبان به مراتب “بیشتر” از آمار اعلام شده است.

فاجعه سرکوب قیام آبان، فقط به تعداد انبوه جان باختگان و دستگیرشدگان آن روزها خلاصه نشد. بازداشت شدگان نیز، ماه ها زیر فشار و شکنجه بودند، زخمی ها از بیمارستان ها ربوده شدند، دارو  و درمان از آنان دریغ شد و بسیاری نیز زیر شکنجه جان باختند. همراه با بازداشت شدگان، خانواده های آنان نیز از هر طرف مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. عزاداری ممنوع و خانواده های داغدار با دستگیری و تهدید و پیگرد قضایی مواجه شدند. آنچه در روزهای قیام و هفته های پس از آن اتفاق افتاد، نمونه کاملی از درنده خویی، سبُعیت، آدمکُشی و بی رحمی جمهوری اسلامی بود که آشکارا در معرض دید جهان و جهانیان قرار گرفت.

هیئت حاکمه ایران با چنین حجمی از کشتار و جنایت و آدمکُشی، پس از پنج روز موفق به سرکوب قیام آبان شد. حماسه آفرینی توده های مردم ایران که برای سرنگونی جمهوری اسلامی خیز برداشته بودند، اگرچه به بی رحمانه ترین شکل ممکن سرکوب شد، اما اثرات بی بدیل آن هنوز هم در متن جامعه جاری ست. در دو سال گذشته، آبان و کشته شدگان آبان در هر حرکت اعتراضی مردم حضوری پر رنگ داشته اند. یاد جان باختگان آبان با طنین “آبان زنده است” و “ما فریاد آبانیم”، خواب راحت از چشم آدمکشان جمهوری اسلامی ربوده است. مادران جانباختگان آبان، با شجاعت و پایداری کم نظیری دادخواهی فرزندان خود را داد می زنند. فیلم ها و تصاویر منتشر شده از مادران و پدران و خانواده های جانباختگان آبان، به وضوح رژیم را به چالش گرفته اند. این خانواده ها، روشن تر از آفتاب، زندگی، شادی و هویت فرزندان خود را در سرنگونی جمهوری اسلامی جستجو می کنند. این مادران، هم اینک با تبلوری از شور و عشق و مبارزه مردم را به صف آرایی در مقابل رژیم آدمکش جمهوری اسلامی فرا می خوانند. هم اینک، شعله های آبانِ سرفراز، آبانِ ناتمام در شعر و ترانه و آوازهای ماندگار می رقصند و تصویر نمادین کشته شدگان آن بر دیوارهای شهر نقش بسته است.

آبان سرکوب شد، اما توازن قوای میان انقلاب و ضد انقلاب را تغییر داد، صفوف مبارزاتی جامعه را تقویت کرد، به کارگران و توده های اعماق نیرو بخشید، به مردم جسارت داد و به اعتراض در کف خیابان ها هویت بخشید. قیام آبان در میانه گلوله و آتش و خون سرکوب شد، اما شعله های بلند آن در خاکستر سرنگونی هواپیمای اوکراینی و جان باختن ۱۷۶ سرنشین آن روشن ماند. آبان سرکوب شد، اما بزرگی آن، در فریاد بلند معلمان تداوم یافت، به اعتراضات خیابانی بازنشستگان معنا بخشید، در فریاد بی آبی خوزستان تجلی یافت، در مقاومت زندانیان سیاسی گل داد، نخ خیمه شب بازی انتخاباتی رژیم را برید و در آخرین مضحکه انتخاباتی، تفی بر چهره رژیم شد. بر خشکسالی زاینده رود مشت افشان شد، و در گستره ای به وسعت ایران گل مژده های اعتراض افشاند.

قیام آبان سرکوب شد، اما کوس رسوایی جمهوری اسلامی در جهان پیچید. به همت مادران و خانواده های دادخواه، جمهوری اسلامی در افکار عمومی هرچه بیشتر منزوی شد. باور به ضرورت انقلاب جامعه را فرا گرفت. سرنگونی رژیم، امر مسلم کارگران و توده های مردم ایران شد. پرونده سیاست دو گانه سازی رژیم که در خیزش دیماه ۹۶ با شعار “اصلاح طلب اصول گرا، دیگه تموم ماجرا” ضربه کاری خورده بود، با قیام آبان به کلی بسته شد. شکست سیاست های هیئت حاکمه ایران در تمام عرصه های داخلی و خارجی برای مردم آشکارتر شد. بحران انقلابی که از سال ها پیش شروع شده بود، با قیام آبان شتاب گرفت. با ۱۵۰۰ کُشته آبان، کشتی فرتوت جمهوری اسلامی بر دریای خون شناور شد. دریایی متلاطم و سهمگین، که امواج خروشان آن راه هرگونه نجات و ادامه کاری بر هیئت حاکمه ایران را بست.

قیام توده های مردم ایران در غیاب حضور موثر و متحدانه طبقه کارگر به سرعت سرکوب شد. غیبت طبقه متشکل کارگر و اعتصابات سراسری ، عملا کار رژیم را در سرکوب بی رحمانه قیام آسان کرد و این درس بزرگی ست که می بایست از قیام آبان ۹۸ آموخت.

هم اینک، جامعه در تپ و تاب تغییر و تکان های بزرگ اجتماعی ست. بحران انقلابی سراسر کشور را فرا گرفته است. ایرانِ امروز آبستن حوادث غیر مترقبه است. فریاد آبان از هر طرف به گوش می رسد. وقوع طوفان های بزرگ اجتماعی بسیار محتمل است. در چنین چشم اندازی که پیش روست، اگر طبقه کارگر از هم اکنون در تدارک برپائی اعتصاب عمومی نباشد، اگر کارگران مبارز ایران به هنگام وقوع تکان های بزرگ اجتماعی به صورت یک طبقه واحد در صحنه سیاسی و مبارزاتی حضوری پر رنگ و علنی نداشته باشند، چه بسا هر قیام توده های مردم ایران در آینده نیز به سرنوشتی همانند قیام آبان دچارشود. پیشگامی طبقه کارگر و همراهی عملی و اعتصاباتی این طبقه، پیش و یا به هنگام وقوع تکان های بزرگ اجتماعی، ضامن پیروزی قیام توده های مردم ایران در مسیر تحقق انقلاب اجتماعی ست.

آبان سرکوب شد. قیام آبان به بی رحمانه ترین شکل ممکن سرکوب شد، اما فریاد آبان خاموش نشد. هم اینک دو سال از آن قیام سلحشورانه گذشته است، اما هنوز فریاد آبان – آبانِ خونین، آبانِ سرفراز، آبانِ خفته در آتش گلوله های سُربی داغ، آبانِ ناتمام، آبانِ بی قرار و آبانِ خون چکان- در جوشش نیزارهای خونفشان “جراحی” به گوش می رسد. دو سال از آبان ۹۸ گذشته است. دو سال در خشم و انتظار، دو سال ایستاده بر سکوی بلند انتقام، اما فریاد آبان – آبانِ قهرمان، آبانِ بی انتها، آبانِ سرود و چکامه و خون، آبانِ شوریده در میانه میدان، هم اینک در کرانه های فلات و خلیج و خزر جاری ست. آبانی که صدایش میرا نیست، آبانی که زمان را سرعت بخشید و بر چهره خوفناک رژیم پنجه کشید. آبانی که از درونش “آذر” جهید و رژیم رسوا شد. آبانی که هنوز مردم  “شهریار”، معصومیت کودکان و کشته شدگان خود را فریاد می زنند و شیراز در شعله های فروزان آن نفس می کشد. آبانی که در روزهای آتشفشانی آن، جوانان خوزستان از زمین و هوا به رگبار و آتش و گلوله بسته شدند و مادران عرب همچنان در پشت زندان “سپیدار”، بر رنج فرزندان خود مویه می کنند. آبانی که گل مژده های قیامش در گستره ای به وسعت صد شهر گُل داد، آبانی که بذر امید و  باورمندی به سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را در دل مردم کاشت.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۴۶ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.