اعتصاب بزرگ و سراسری دهها هزار کارگر پیمانی و پروژهای نفت و گاز و پتروشیمی که نخستین جرقه آن با فراخوان ” شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” در روزهای پایانی خرداد ۱۴۰۰ زده شد تا به امروز ۱۷ مرداد ادامه یافته و وارد پنجاهمین روز خود شده است. بهرغم پایان اعتصاب در معدود شرکتهایی که کارگران با گرفتن برخی امتیازات به کار بازگشتهاند، اما اعتصاب کماکان ادامه دارد. اعتصاب سراسری و درازمدت کارگران پیمانی و پروژهای نفت تا همینجا دستاوردهای مهمی داشته است . ازجمله این دستاوردها میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
گرچه هنوز نتایج قطعی اعتصاب سراسری کارگران پروژهای و پیمانی نفت مشخص نشده اما این اعتصاب تا همینجا توانسته بسیاری از پیمانکاران را به عقبنشینی وادار کند. در برخی شرکتها، سرمایهداران طرح بیست روز کار ده روز مرخصی، افزایش دستمزد حتی تا میزان دو برابر را پذیرفتهاند. همچنین قول دادهاند وضعیت خوابگاه و غذاخوری و ایمنی محیط کار را بهبود ببخشند. روشن است که اگر اتحاد و اعتصاب و مبارزه کارگران نبود، پیمانکاران زالوصفت نیز هرگز حاضر به عقبنشینی و دادن این امتیازات نبودند. گرچه پس از بازگشت به کار کارگران، کارفرمایان ممکن است برخی از این امتیازات را باز پس گیرند، اما اولاً این اقدام آنها با مقاومت و اعتراض شدید کارگران روبرو خواهد شد و ثانیاً عقبنشینی سرمایهدار در هر حد و اندازه، درهرحال معنایش پیشروی کارگران است.
دستاورد بسیار مهم دیگر کارگران نفت، ایزوله کردن گرایش راست پرو رژیم در نفت است. کارگران آگاه و پیشرو نفت و ” شورای سازماندهی” که با چشمانی باز تلاش مذبوحانه وزارت کار و خانه کارگر و عمال آنها در گروه پایپینگ برای تسلط بر اعتصاب و به کجراه بردن آن، چه زمانی که مهره خود را بهعنوان نماینده کارگران عَلَم کردند و خواستهای کارگران را تقلیل دادند و چه زمانی که گروه پایپینگ موضوع “نظرسنجی برای پایان اعتصاب” را پیش کشید، دنبال میکردند، با برخوردهای آگاه گرا نه و بهموقع خود، این تلاشها را خنثی کردند. این گرایش ضد کارگری، بهرغم همه گونه امکانات و حمایت دولتی، تا این لحظه نتوانسته است کاری از پیش ببرد.
دستاورد مهم دیگر اعتصاب خود ” شورای سازماندهی” است. این شورا اگرچه همزمان با اعتصاب اعلام موجودیت کرد، اما در تمامروزهای سخت اعتصاب و در فقدان تشکل سراسری نفت توانسته است در حد امکان و توانایی خود، اعتصاب را رهبری و هدایت کند. بدیهی است که در جریان اعتصاب نیز تجارب زیادی آموخته و آبدیدهتر شده که این تجارب و آموختنیها بیشک در اعتصابات بعدی مورداستفاده قرار خواهد گرفت.
از اقدامات مهم و مؤثر “شورای سازماندهی” تعیین فوری ۴ خواست محوری بهعنوان کف خواستهای کارگران بوده است که کارگران در واحدها و شرکتهای گوناگون و پراکنده، بتوانند این خواستها را بهعنوان خواستهای پایهای و شرط مذاکره و پایان اعتصاب در مقابل کارفرما قرار دهند. این اقدام درجای خود تأثیرات مثبتی برجای گذاشت و کارگرانی را که ممکن بود در برابر پیشنهادهای کارفرمایان برای مذاکره و پایان اعتصاب دچار ابهام و سردرگمی شوند نجات داد.
موضوع بسیار مهم دیگر، رهنمودها و توصیههای ” شورای سازماندهی” برای مداخلهگری بیشتر و فعالتر کارگران هر واحد از طریق برگزاری مجامع عمومی و انتخاب نمایندگان واقعی کارگری است. این رهنمود که راه را بر هرگونه تصمیمگیری افراد و گرایشهای غیر کارگری از فراز سرکارگران مسدود میکند، بازخورد جالب و سریعی داشت و درمیان بخشهای وسیعی از کارگران شکل عملی به خود گرفت. روز ۱۰ مرداد ۱۴۰۰ طبق فراخوان قبلی، کارگران پروژههای نفتی و صنعتگران ساکن استان چهارمحال و بختیاری، با برگزاری مجمع عمومی خود در شهرستان هفشجان، ضمن ابراز مخالفت خود با گروه پایپینگ، بر ادامه اعتصاب تأکید کردند. از این قبیل مجامع کارگری پیش از آن در برخی شهرها و مناطق دیگر نیز برگزارشده بود. “شورای سازماندهی” در کانال تلگرامی خود در این زمینه نوشت:” روز ٣٠ تیر کارگران پیمانی پروژهای نفت ساکن کرمانشاه تجمع کرده و بر روی ادامه اعتصاب تا رسیدن به خواستهای خود تأکید کردند. تاکنون در مناطقی نظیر گهرو، لردگان، روستای پیان در ایذه ، آبادان، خرمشهر، اصفهان، سپیدانه، چغاخور، فارسان، فولادشهر، آلیکوه، اولاد حاج علی در تنگ گندمکار، ایذه، در پروژه نفتی مهران در جهان پارس و هفشجان برپاشده است. این تجمعات را میتوانیم در تمام شهرها برپا کنیم و زمینه را برای ایجاد مجامع عمومی خود و تصمیمگیری در مورد چگونگی جلو بردن مطالبات خود فراهم کنیم. ”
روشن است که برگزاری مجامع عمومی و انتخاب نمایندگان واقعی و حضور فعالتر واحدهای پراکنده در پیشبرد اعتصاب و تأثیر آن بر نتایج اعتصاب، یک دستاورد مثبت است. در این مجامع نهفقط میتوان نمایندگان واقعی را انتخاب کرد، بلکه بر پایه خرد و تصمیم جمعی میتوان ادامه اعتصاب را تضمین کرد و یا حتی در مورد شرایط پایان اعتصاب به بحث و تبادلنظر و تصمیمگیری پرداخت.حُسن انتخاب نمایندگان واقعی کارگری در هر واحد فقط این نیست که مسیر مشارکت فعال در اعتصاب و سرنوشت آن را هموار میکند، بلکه مسیر مشارکت فعال کارگران پیشرو برای ایجاد یک تشکل سراسری را نیز میکوبد و هموار میکند. چراکه نمایندگان منتخب هر واحد از طریق تماس و پیوند و ایجاد ارتباط باهم و در همراهی با “شورای سازماندهی” میتوانند یک تشکل مستقل سراسری و هماهنگکننده اعتصاب سراسری در بخش کارگران پیمانی و پروژهای را که از نیازهای مبرم مبارزات این کارگران در لحظه فعلی است، پایهریزی کنند. نیازی به توضیح نیست که انتخاب نمایندگان واقعی کارگری نهفقط به استحکام وحدت در صفوف کارگران کمک و در مبارزه علیه سرمایهداران، امکان تحقق خواستها را بیشتر میکند بلکه اتخاذ تصمیم در مورد ادامه یا پایان اعتصاب سراسری از نوع آنچه اکنون در جریان هست را نیز آسانتر میکند.
در لحظه کنونی یکی از مسائل بسیار مهم اعتصاب، ادامه یا چگونگی پایان دادن به آن است. شواهد بسیاری ازجمله مجمع عمومی کارگران پروژهای و پیمانی استان چهارمحال و بختیاری که ۱۰ مرداد در شهر هفشجان برگزار شد، حاکی از تمایل عمومی کارگران به ادامه اعتصاب است. اگرچه تأکید بر ادامه اعتصاب و پیگیری آن تا رسیدن به خواستها، درجای خود درخور تحسین است اما درعینحال باید در نظر داشت که اعتصاب ازلحاظ زمانی نامحدود نیست. هر کارگر آگاه و سازمانده، نیک میداند که اعتصاب هرچقدر هم طولانیمدت باشد اما نمیتواند بهطور نامحدود ادامه یابد. تردیدی در این مسئله نیست که چگونگی آغاز هر اعتصاب و طرح خواستها، یکی از نکات مهم در شکلگیری هر اعتصاب آنهم از نوع اعتصاب سراسری نفت است. این اعتصاب و ادامه آن، رشد و ارتقاء آگاهی سیاسی و سازمانیابی در صفوف زحمتکشترین کارگران نفت را اثبات کرد و شمهای از اتحاد و قدرت کارگران نفت را به نمایش گذاشت. اعتصاب نفت بسیار خوب و هوشیارانه و بر پایه خواستهای منطقی کارگران آغاز شد و خوبتر و هوشیارانهتر از آن، ادامه یافت. مهم فقط آغاز اعتصاب نبود و نیست، مهمتر از آن ادامه اعتصاب و این هست که اعتصاب، وقتیکه به موانع و مشکلات و محدودیتها برخورد میکند، بتواند آن را از پیش پای خود بردارد. اعتصاب اخیر نفت، از پسِ این موضوع بسیار مهم نیز برآمد و تقریباً تمام دسیسههای پیمانکاران و”گروه پایپینگ” و وزارت کار و عوامل ریزودرشت آنها برای تقلیل خواستها و پایان زودهنگام و بدون نتیجه اعتصاب را خنثی ساخت. نیاز به توضیح نیست اعتصابی که یک روز آغازشده و باقدرت ادامه پیداکرده، یک روزی هم باید به پایان برسد. اما بسیار بسیار مهم است که اعتصاب چگونه پایان بگیرد و کارگران درچه شرایطی به کار بازگردند. میتوان گفت که چگونگی پایان اعتصاب حتی از چگونگی آغاز و ادامه اعتصاب نیز مهمتر است. اکنون در پنجاهمین روز اعتصاب، این موضوع به یکی از مشغلههای اصلی کارگران آگاه نفت و ” شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” که از آغاز این اعتصاب تاکنون نقش فعال و رهبری اعتصاب را داشتهاند تبدیلشده است. “شورای سازماندهی” که شناخت دقیقتری نسبت به شرایط موجود برای ادامه اعتصاب دارد و موانع و مشکلات موجود را از نزدیک دنبال میکند، بهدرستی کارگران را بارها به مداخلهگری فعالانه، اتخاذ تصمیمات جمعی و ایفای نقش در چندوچون پایان(یا ادامه) اعتصاب دعوت نموده است.این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که میبینیم برخی از کارفرمایان و پیمانکاران، با پذیرش پارهای از خواستهای کارگران، خواهان پایان اعتصاب و بازگشت به کار آنها شدهاند. کارگران باید در این مورد تصمیم بگیرند. در همین رابطه “شورای سازماندهی” مینویسد: “هماکنون بحث چگونگی ادامه اعتصاب و شروط مذاکره و انتخاب نمایندگان واقعی خود برای مذاکرات در پیش مطرح است. پیمانکاران با برخی از همکاران تماس گرفتهاند و پیشنهادهایی دادهاند. بالاخره چه کسی باید تصمیم بگیرد که چه باید کرد و چه جوابی باید داد؟ با جمع شدن و بحث و فحص میتوانیم تصمیمات درستتری بگیریم“(تأکید از ماست)
از نیازهای مبرم و بسیار مهم لحظه کنونی اعتصاب نفت، انتخاب نمایندگان واقعی و مداخله فعال آنها در طرح و پیگیری خواستها و در صورت پذیرش آن از سوی کارفرما، پایان موفقیتآمیز اعتصاب است. این اقدام فوقالعاده مهمی است که نهفقط در لحظه فعلی میتواند اعتصاب را بر وفق نظر کارگران و خرد جمعی به سرانجام برساند، بلکه میتواند نقش مهم و سازمانگرانه ای در تمام اعتراضات و اعتصابات بعدی نفت که همه شواهد حاکی از گسترش آن است، ایفا کند. دعوت به دخالت گری بیشتر و فعالانهتر کارگران آگاه و پیشرو در واحدهای مختلف، انتخاب نمایندگان واقعی که با تکیه به خرد جمعی بتوانند با دفاع از منافع کارگران، دستکم با ۴ خواستی که در بیانیه شماره ۷ ” شورای سازماندهی” مورخ ۲۲ تیر ۱۴۰۰ بهعنوان کف خواستهای کارگران مشخصشده و در تمام بیانیههای بعدی نیز بر آنها تأکید شده است، وارد مذاکره با پیمانکار شوند. اگر این نکته بسیار مهم است که اعتصاب، بیموقع و زودهنگام پایان نیابد، به همان نسبت نیز مهم است که پایان اعتصاب، بد موقع نباشد و بیشازاندازه به تأخیر نیافتد. بهترین اعتصاب و موفقیتآمیزترین اعتصاب زمانی است که کارگران همه خواستهای خود را بر کارفرما تحمیل میکنند و به اعتصاب پایان میدهند. اما ممکن است اوضاع طبق خواستها و آرزوهای ما رقم نخورد و در بسیاری موارد همچنین است و کارفرما همه خواستهای ما را نمیپذیرد. اما کارگران میتوانند لااقل بخشهایی از خواستهای خود را بر کارفرما تحمیل کنند. پایان اعتصاب در این حالت شاید ایده آل نباشد اما بهتر از این است که اعتصاب بدون نتیجه پایان گیرد. بدترین حالت زمانی است که توده کارگران نتوانسته باشند هیچیک از خواستهای خود را بر کارفرما بقبولانند و به هر دلیل، مثلاً فشارهای اقتصادی و معیشتی مجبور شوند به اعتصاب پایان دهند. این، درواقع یعنی شکست اعتصاب. گرچه هر اعتصابی درسها و تجارب و دستاوردهایی برای کارگران دارد حتی اعتصابی که باشکست روبرو میشود، اما درهرحال خیلی روشن است که کارگران آگاه و سازمانده نباید اجازه دهند کار به اینجا کشیده شود. کارگران پیشرو و رهبری کننده اعتصاب، از اینکه کارفرما تا کجا حاضر است عقبنشینی کند و همچنین نیروی اعتصاب تا چه زمانی درصحنه هست و میتواند درصحنه بماند، باید ارزیابی مشخص و تا حد ممکن دقیقی داشته باشند. بسیار مهم و حیاتی است که پیش از فرسودهشدن کارگران که تلاش اکثر سرمایهداران در برخورد با اعتصاب و بیاعتنایی و بیپاسخ گذاشتن خواستهای کارگران اعتصابی، معطوف به همین خسته کردن و فرسوده ساختن کارگران است، و همچنین پیش از ریزش صفوف اعتصاب، دستبهکار شویم و هر طور شده مانع شویم کارفرما بدترین حالت را بر ما و بر اعتصاب تحمیل کند. تا آنجا که قدرت داریم به اعتصاب ادامه دهیم. زمان پایان اعتصاب را خود باید تشخیص داده و تعیین کنیم و بعدازآن، اعتصابی را که متحدانه آغاز کردهایم ولو با تحقق بخشی از خواستها،نه تکتک و جداجدا، ترجیحاً بهطور متحدانه پایان دهیم . پایان دهیم که قوای خویش را ترمیم و تجدید کنیم، صفوف خود را مستحکمتر ساخته از نو آرایش دهیم و برای اعتصابات بعدی خود را تجهیز و آماده کنیم. افزون بر تمام اینها، اتحاد در صفوف کارگران نفت را باید به سطحی بالاتر از سطح کنونی ارتقا دهیم. دهها هزار کارگر قراردادی و رسمی در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی مشغول به کارند که علیرغم برخورداری از سطح بالاتر دستمزد( بهطور نسبی) و مزایا، اما همطبقهای کارگران پیمانی و پروژهای هستند و در برابر طبقه سرمایهدار حاکم و دولت حامی آن، در کنار سایر کارگران، طبقه واحدی را تشکیل میدهند. برخلاف برخی خرده دیدگاههای انحرافی که کارگران را برمبنای میزان و سطح دستمزد از هم جدا وسعی میکند درراه اتحاد همهی کارگران نفت سنگاندازی کند، اما خوشبختانه کارگران آگاه پیمانی و پروژهای و “شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” بر اتحاد میان کارگران تأکید داشته و تاکنون بارها از مبارزات کارگران رسمی حمایت نمودهاند. اگر کمکاری در این زمینه وجود داشته باشد که دارد، مربوط به کارگران رسمی است که در اتحاد و اعلام پشتیبانی از رفقای کارگر پیمانی و پروژهای هنوز تحرک لازم را از خود نشان ندادهاند. فراموش نکنیم اعتصاب زمانی میتواند به نحو سریع و مؤثری کارفرمایان و کل طبقه حاکم را بهزانو درآورد که صرفنظر از یکلایه نازک اشرافیت کارگری در نفت، تمام کارگران اعم از رسمی یا غیررسمی، قرارداد معین یا قرارداد موقت، پیمانی و پروژهای پشتبهپشت هم دهند، بازو در بازوی هم گره زنند و صف واحد و شکستناپذیری را تشکیل دهند. چهل روز بعد از وعدههای ششم تیرماه کمیسیون انرژی مجلس در مورد رسیدگی به خواستهای کارکنان رسمی که منجر به لغو اعتصاب سراسری آنها در ۹ تیر شد، چنانکه پیشازاین نیز روشن بود، بهجز حذف محدودیت افزایش دو میلیون و پانصد هزارتومانی(۱)، هیچیک از خواستهای آنها عملی نشده است. کارکنان رسمی نفت، مطابق اطلاعیه شماره ۲۶ مورخ ۲۲ تیر ۱۴۰۰ که هشدار و اولتیماتوم داده بودند اگر خواستهایشان برآورده نشود، دوباره وارد میدان مبارزه میشوند و دست به اعتراض و اعتصاب خواهند زد، سلسله تجمعات و اعتصاباتی را در برخی واحدها آغاز نمودهاند که ازجمله میتوان به تجمع اعتراضی کارکنان عملیاتی شرکت نفت فلات قاره شاغل در سکوی عملیاتی فروزان، پرسنل منطقه بهرگان، پرسنل خشکی فلات قاره و سکوی ابوذر در ۸ مرداد، تجمع اعتراضی کارکنان عملیاتی شرکت نفت فلات قاره شاغل در منطقه عملیاتی لاوان در تاریخ دهم مرداد، تجمع کارکنان عملیات شاغل در سکوی بهرگانسر و اعتصاب کارکنان پالایشگاه نفت لاوان و قشم دریازده مرداد ۱۴۰۰ اشاره نمود. کارکنان سکوی گازی POGC نیز در نامهای مورخ ۱۶ مرداد خطاب به مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس هشدار دادهاند اگر مطالبات معوقه آنان در فیش حقوقی مردادماه نیاید از ۳۱ مرداد مجدداً اعتراضات خود را از سر خواهند گرفت .
کارگران پروژهای و پیمانی نفت که همواره از اعتراضات و خواستهای همکاران رسمی خود حمایت کردهاند، در تمام موارد فوق نیز چنین کردند و از هماکنون پشتیبانی خود را از خواستها و اعتراضات همکاران خویش در سکوهای گازی اعلام کردهاند. قدرت کارگران در اتحاد و همبستگی کارگران است. تکهتکه کردن و جداسازی کارگران و ایجاد نفاق و دودستگی سیاست طبقه سرمایهدار حاکم است که باید در برابر آن ایستاد و آن را خنثی کرد.همهی ما باید از تجارب ارزشمند یکساله مبارزات و اعتصابات در نفت بیاموزیم، خود را متشکل سازیم، صفوف خود را متراکمتر و اتحاد خود را مستحکمتر سازیم و برای نبردهای بزرگ آماده شویم.
زیر نویس
۱ – مجلس در بودجه ۱۴۰۰ تصمیم گرفت سقف افزایش حقوق برای کارکنان دولتی در سال جاری ۲۵ درصد باشد، مشروط بر آنکه این ۲۵ درصد از ۲میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بالاتر نرود که دراثر اعتراضات کارکنان نفت، این شرط حذف شده است.
نظرات شما