شیوع ویروس کرونا در ماه آبان آنچنان شتاب گرفت که حتا مقامات دولت جنایتکار جمهوری اسلامی از روزهای سیاه کرونایی سخن گفتند. در آخرین روز ماه آبان (جمعه) براساس آمار دولتی ۴۷۹ بیمار کرونایی جان خود را از دست دادند و بدینترتیب تعداد جان باختگان به حدود ۴۴ هزار نفر رسید. براساس آمار دولتی، بیش از یک سوم کل مبتلایان به کرونا در ۹ ماهی که از اعلام رسمی آن توسط دولت میگذرد در ماه آبان به کرونا مبتلا شدند. همچنین در این ماه ۱۲ هزار و ۲۴۶ نفر براساس آمار دولتی جان خود را در اثر ابتلا به کرونا از دست دادند که باز نزدیک به ۳۰ درصد کل آمار جانباختگان براساس آمارهای دولتی است. براساس آمارهای دولتی در ماههای مهر و آبان در مجموع ۱۹ هزار و ۲۰۰ نفر در اثر شیوع کرونا جان باختند که به معنای جان باختن حدود ۴۵ درصد از کل جان باختگان در اثر ابتلا به کرونا تنها در دو ماه اخیر میباشد.
البته حتا براساس اعتراف مقامات دولتی آمار واقعی مبتلایان به کرونا و درگذشتگان بسیار بالاتر از آمارهای “رسمی” است. ملکزاده معاون مستعفی وزارت بهداشت پیش از استعفا گفته بود آمار واقعی جان باختگان دو برابر و نیم آمارهای دولتی است. ظفرقندی رئیس سازمان نظام پزشکی نیز آمار واقعی را سه برابر آمار دولتی میداند. حتا حریرچی معاون کل وزارت بهداشت نیز اعتراف کرده بود که آمارهای واقعی میتواند بیش از دو برابر آمارهای “رسمی” باشد. بنابر این میتوان نتیجه گرفت که متاسفانه بیش از صد هزار نفر در اثر ابتلا به ویروس کرونا جان خود را در ایران از دست دادهاند و بدین ترتیب در میان تمامی کشورهای جهان به نسبت میزان جمعیت، ایران بدترین و دردناکترین آمار را از نظر میزان جان باختگان در اثر این بیماری دارد. اگر روند کنونی شیوع کرونا ادامه پیدا کند (که محتمل است)، در چند ماه آینده و قبل از پایان سال ۹۹ تعداد جان باختگان کرونایی متاسفانه حتا از تعداد جان باختگان در جنگ هشت سالهی دولتهای ایران و عراق (۱۹۰ هزار کشته براساس اعلام بنیاد “حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس”) بسیار فراتر خواهد رفت.
در چنین شرایطیست که جمهوری اسلامی تن به قرنطینهای نیم بند از اول آذر داد. براساس این تصمیم بار دیگر شهرهای ایران به قرمز و نارنجی و زرد تقسیم شدند. ۱۶۰ شهر در وضعیت قرمز، ۲۰۸ شهر در وضعیت نارنجی و ۸۰ شهر در وضعیت زرد قرار گرفتند. در حالی که ورود به شهرهای قرمز و نارنجی ممنوع شده است خروج از آنها منعی ندارد!!! تعیین این رنگها نیز براساس تعداد مبتلایان به کرونا است. مثلا اگر شهری به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر در روز ۴ بیمار داشته باشد زرد، ۶ بیمار نارنجی و ۱۰ بیمار قرمز محسوب میشود. اگر میزان واقعی مبتلایان را در عدد ۳ ضرب کنیم (که بهطور واقعی میتواند به دلیل کمبود تست بسیار بیشتر از آن نیز باشد) به این نتیجه میرسیم که حتا در شهرهای زرد نیز تعداد مبتلایان به کرونا در روز بیش از ۱۰ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است.
همچنین حتا در شهرهای قرمز، کارخانجات و کارگاهها در کنار بسیاری از خدمات دیگر مانند چاپخانهها، وسایل حمل و نقل عمومی و غیره به فعالیت خود ادامه میدهند. براساس تصاویر منتشره از وسایل حمل و نقل عمومی همچون مترو در روز اول آذر، وسایل حمل و نقل عمومی که یکی از مراکز مهم گسترش آلودگی به کروناست همچنان شلوغ بودهاند.
در بسیاری از شهرها حتا مراکز زیارتی تعطیل نشدهاند. در شهرهای بهاصطلاح زرد حتا مدارس و دانشگاهها باز بوده و به کارشان ادامه میدهند!!! در شهرهای بهاصطلاح نارنجی نیز تقریبا تمامی فروشگاهها باز میمانند. این تقسیمبندیها در حالیست که در طول این مدت بسیاری از شهرهایی که بهطور مثال در وضعیت زرد یا حتا سفید قرار داشتند بعدتر توسط وزارت بهداشت در میان شهرهای قرمز قرار گرفتند. در کل همه چیز حکایت از آن دارد که تقسیم شهرها به قرمز، نارنجی و زرد تنها تاثیرش شیوع بیشتر کرونا در شهرهای بهاصطلاح زرد یا سفید بوده است.
از همینروست که حتا بسیاری از کارشناسان دولتی قرنطینه نیمبند کنونی را ناکارآ دانستهاند. یکی از این افراد زالی مسئول “مدیریت بیماری کرونا در تهران” است که گفت: “کنترل ویروس کرونا نیازمند تعطیلی سراسری و رسیدن به گفتمان مشترک در تمامی دستگاههاست”. آشکار شدن ناتوانی جمهوری اسلامی در مهار ویروس کرونا همچنین موجب شکاف بیشتر بویژه در میان مقامات وزارت بهداشت و درمان گردید.
یکی از آنها محمدرضا محبوبفر بود که به دنبال اظهارنظرهایی در نقد عملکرد دولت در مقابله با شیوع کرونا از جمله گفتگو با روزنامه “جهان صنعت” که به توقیف موقت این روزنامه انجامید، مورد غضب حکومت قرار گرفت و حتا عضویت او در ستادهای مقابله با کرونا انکار شد. آخرین نمونه نیز استعفای ملکزاده معاون پژوهشی وزارت بهداشت و نوبخت حقیقی دبیر شورای مشورتی مدیریت کرونا است. ملکزاده در نامه استعفای خود که آن را در اینستاگرام نیز منتشر کرده از عملکرد وزارت بهداشت در مقابله با کرونا به شدت انتقاد کرد. او نوشت: “مدیریت بسیار غلط، پرنقص در پاندمی کرونا که به دلیل عدم مشورت و توجه شما به توصیهها و هشدارهای متخصصان و محققان نظام سلامت، موجب تلفات انسانی بسیار در ایران شده”. او همچنین در نامهای که چند ساعت پیش از استعفای وی منتشر گردید نوشت: ” پیش از معرکه ساخت واکسن و درس مدیریت بحران کرونا به جهان، به عنوان وزیر بهداشت گزارش دهید که کدام اجتماعات بزرگ ذیل نظر کدام دستگاهها از اجرای کامل مقررات بهداشتی سرپیچی کردهاند؟… هنوز مدیران ارشد اجرایی در برخی کشورها و از جمله در کشور ما این واقعیت تلخ را قبول نکردهاند که خطر کرونا جدی تر و وسیعتر از چیزی است که تصور میکنند و به دنبال یک راه حل میانبر و کوتاه مدت هستند“. جالب اینکه ملکزاده که خود زمانی وزیر بهداشت بود، پس از استعفا و نقد عملکرد حاکمیت در مقابله با کرونا با تهدید به برخورد قضایی روبرو شده است.
در حالی که اختلافات مقامات دولتی در اثر شکست سیاست “ایمنی جمعی” جمهوری اسلامی که عامل اصلی “قتلعام” مردم ایران است اوج گرفته، جمهوری اسلامی همچنان وقیحانه تلاش میکند تا مردم را مقصر وضعیت کنونی جلوه داده و از خود سلب مسئولیت کند. در یکی از آخرین نمونهها حسینعلی شهریاری رئیس فاشیست کمیسیون بهداشت مجلس اسلامی بدون اشاره به تاثیر فاجعهبار سیاستهای جمهوری اسلامی، شیوع کرونا را بر گردن مردم انداخته و خواستار استفاده از قوای قهریه علیه مردم شد. وی گفت: “دولت و ستاد کرونا، هر چقدر پروتکل بنویسند اما اجرا نشود موفقیتی به دست نمیآید و معتقدم مشکل ما اینجاست که نمیخواهیم از قوه قهریه استفاده کنیم چون فکر می کنیم مردم ما مردم فهمیده و فرهنگی هستند که وقتی خبرگان جامعه، مسئولین و پزشکان توصیه میکنند که پروتکلها رعایت شود، رعایت میکنند”.
اگر مقامات حکومتی سر خود را به زیر برف کرده و وقیحانه نقش خود را انکار میکنند، اما کارگران و زحمتکشان ایران بهخوبی میدانند که عامل “کشتار جمعی” مردم چه کسانی هستند.
همه به خوبی میدانند که جمهوری اسلامی از همان ابتدا به مردم دروغ گفت و شیوع کرونا و وسعت و میزان آن را از مردم با سانسور، تهدید و چماق پنهان نگاه داشت. اما رهبر شارلاتان و ریاکارش وقتی که دید طشت رسواییشان از بام افتاد، باز وقیحانه به میدان آمد و گفت: “مسئولان ما از روز اول با صفا، صداقت و شفافیت خبررسانی کردند و مردم را در جریان قرار دادند”!!! او همان کسی هست که کرونا را حمله بیولوژیکی “دشمن” دانست. او همان کسی هست که شفای کرونا را در دعا و نیایش به درگاه “خداوند” و خواندن صحیفه سجادیه دید و گفت “کرونا را خیلی بزرگ هم نکنیم، این مساله مدتی نه چندان طولانی برای کشور وجود خواهد داشت و سپس رخت برمیبندد”. او همان کسی است که طب سنتی – اسلامی را برای مداوای کرونا تجویز کرد، از آخوندهایی دفاع کرد که در حوزههای علمیه درس دینی خوانده، حتا کرونا را نمیتوانند به درستی تلفظ کنند و آن وقت برای مردم “روغن بنفشه” و “آب شلقم” و مانند آن را تجویز میکنند!!!
خامنهای همان کسیست که سلامی فرمانده سپاه و حلقه به گوش او بر صفحه تلویزیون ظاهر گردید در حالی که یک بشقاب در دست گرفته بود ، مدعی ردیابی ویروس کرونا با بشقاب شد. روحانی رئیس جمهور منصوب وی نیز بارها تاکید کرد که “قرنطینه نداریم، نه امروز نه فردا” و حریرچی معاون ذلیل و گوش به فرمان وزارت بهداشت نیز گفت: “قرنطینه مربوط به قرون وسطا است”. همهی اینها برای این بود که رژیم سیاست خود را بر “ایمنی جمعی” و یا بهقول خود “ایمنی گلهای” قرار داده بود و حسن روحانی به صراحت این سیاست را بارها اعلام کرد، از جمله وقتی که گفت: “۲۵میلیون جمعیت ایرانی از کرونا عبور کردهاند و بقیه جمعیت حدود ۳۰ تا ۳۵ میلیون نفر دیگر در معرض ابتلا در ماههای آینده خواهند بود” (۲۸ تیر) او در همان سخنان رعایت پروتکلهای اجتماعی را از این رو درخواست کرد که این ۳۰ تا ۳۵ میلیون نفر همه با هم مریض نشوند تا کادر درمانی بتواند از پس ماجرا برآید!!!
بنابراین آنچه باعث کشتار جمعی مردم و آبان سیاه کرونایی شد، سیاست جمهوری اسلامی در قبال شیوع ویروس کرونا بود، دولتی که سیاست خود را بر ایمنی جمعی گذاشت، شیوع کرونا را از مردم پنهان نگاه داشت، آمارهای دروغین داد تا مردم آن را جدی نگیرند، بیماری را جدی نگرفت و خواندن دعا و روغن بنفشه را تجویز کرد. این همه برای آن بود که جمهوری اسلامی به عنوان یکی از هارترین دولتهای سرمایهداری جهان معاصر نه برای جان کارگران و زحمتکشان ارزشی قائل است و نه حاضر است برای حفاظت از آنها ریالی خرج کند.
اگر از ابتدای شیوع ویروس کرونا، حکومت بدرستی اطلاعرسانی میکرد، در مناطق آلوده قرنطینه کامل اعلام میشد و برای اجرای قرنطینه همه گونه حمایت معیشتی از مردم صورت میگرفت، هرگز شاهد چنین کشتاری از جمله آبان سیاه کرونایی نبودیم. همانطور که حتا کشورهای فقیری چون ویتنام و بسیاری از کشورهای دیگر در آسیای جنوب شرقی موفق به انجام این کار شدند. اگر چین که مرکز شیوع کرونا بود موفق به مهار آن شد، این کار با قرنطینه صورت گرفت که تامین نیازهای معیشتی یک جزء ضروری موفقیت قرنطینه است، کاری که جمهوری اسلامی همچنان از انجام آن طفره میرود. جمهوری اسلامی حاضر است میلیاردها دلار از صندوق توسعه ملی به حساب سپاه پاسداران برای پیشبرد سیاستهای جنگی و کشتار زنان و کودکان در منطقه بریزد، اما همان پول را برای مهار کرونا و مردم ایران خرج نکند.
به عبارت دیگر سیاست کنونی و قرنطینه نصف و نیمهای که از اول آذر شروع شد و قرار است احتمالا تنها دو هفته ادامه یابد، در بهترین حالت خود سرعت گسترش بیماری را میگیرد و راه حل مهار آن نیست. باز کردن مدارس، تشویق به برگزاری مراسمهای مذهبی و غیره نتیجهاش چیزی جز کشتار مردم نبود و فاجعهای که امروز کشور با آن روبروست نتیجه همین سیاست است. سیاستی که باعث شده است حتا امثال حسینعلی شهریاری فاشیست که خواستار استفاده از قوه قهریه علیه مردم برای مهار کرونا شده است از امکان چهار رقمی شدن مرگ و میر در اثر کرونا در ماههای آذر و دی صحبت کند.
کار و نبود تامین اجتماعی علت اصلی بیرون آمدن مردم به خیابان است وگرنه هیچکس نمیخواهد به کرونا مبتلا شود. اما جواب مرگ از گرسنگی و شیون و زاری کودکان از گرسنگی را چه کسی میدهد؟! وقتی که امروز سخن از خط فقر ۱۲ میلیون تومانی است (که البته باز این مبلغ کم به نظر میآید)، پرداخت ماهانه ۱۰۰ هزار تومان به ۳۰ میلیون نفر برای چهار ماه که باز معلوم نیست تا چه حد عملی شود، چه دردی از مردم میتواند دوا کند؟! چگونه با این مبالغ مردم میتوانند در خانه بمانند؟! ۱۰۰ هزار تومان یعنی ۳ دلار!! ۳ دلار برای یک ماه؟!! تمام یارانه نقدی، کمک معیشتی و طرح جدید را با هم اگر حساب کنید، باز با خط فقر فاصلهای چندین برابری دارد و این یعنی محکوم کردن مردم بیکار به مرگ از گرسنگی و فقر و فراموش نکنیم که اغلب قربانیان کرونا همین مردمان فقیر هستند.
تنها راه حل مبارزه با شیوع کرونا قرنطینه کامل کشور حداقل برای یک ماه است، قرنطینهای که با تامین تمامی نیازهای یک خانواده از جمله پرداخت اجاره بهای مسکن و غیره همراه باشد، همانطور که در بسیاری از کشورها کسانی که کار خود را از دست دادهاند همچنان حقوق خود را دریافت میکنند و کسانی که قبل از آن نیز بیکار بودند همچنان از حداقل درآمدی که نیازهای معیشتیشان را تامین کند برخوردار هستند. تنها اینگونه میتوان به طور واقعی به جنگ کرونا رفت، اما در جمهوری اسلامی و طبقه حاکم بر ایران هیچ ارادهای برای این مبارزه واقعی وجود ندارد. تنها کاری که آنها خواهند کرد این است که همچون گذشته با ارائه آمارهای دروغین موفقیت خود را در مبارزه با کرونا جشن میگیرند و وقیحانه ادعا میکنند که “تمام کشورهای دنیا انگشت به دهان ماندهاند که ما چگونه این قدر خوب کرونا را مهار کردیم”!!!
نظرات شما