وز شنبه ۱۵ شهریور ماه جاری مدارس کشور با دستورالعمل رسمی حسن روحانی بازگشایی شدند. بازگشایی مدارس در شرایطی صورت گرفته است که ویروس کرونا در ایران همچنان بیداد می کند، روزانه بیش از ۱۲۰ نفر بر اثر ابتلا به این ویروس جان خود را از دست می دهند و بیش از ۲ هزار نفر هم در روز به این ویروس مبتلا می شوند. بازگشایی مدارس در چنین وضعیتی خطرناک که اپیدمی کووید ۱۹ سرتاسر کشور را فرا گرفته و طبق نظر سخنگوی وزارت بهداشت در همان روز بازگشایی، ۱۳ استان کشور در وضعیت قرمز و ۱۵ استان در وضعیت هشدار بوده اند، اقدامی جنایتکارانه برای وقوع یک فاجعه انسانی است. اقدامی مرگبار برای کشاندن دانش آموزان، معلمان و خانواده های آنان به مسلخ ویروس کرونا.
موضوع بازگشایی مدارس که از چندی پیش به جدال میان دولت و ستاد مبارزه با کرونا تبدیل شد، سرانجام در روز چهارشنبه ۱۲ شهریور، با سخنان حسن روحانی در جلسه هیات دولت رسمیت یافت. روحانی در این جلسه با تاکید بر الویت آموزش حضوری در مدارس و بیان اینکه “برای ما مهم بود در تمام این مراحل که بگوئیم فاصله جان و نان معنا ندارد، فاصله جان و کار معنا ندارد، فاصله معیشت و سلامت معنا ندارد فاصله سلامت و دیانت معنا ندارد” در پی اجرای همان سیاست ایمنی جمعی عملا با به هیچ گرفتن سلامت و جان میلیون ها دانش آموز اعلام کرد: “از ۱۵ شهریور می خواهیم بگوئیم فاصله ای بین جان و یادگیری و آموزش وجود ندارد. هم می شود درس خواند و هم می شود مراتب تحصیلی را ادامه داد و هم جوانان می توانند به آینده خود امیدوار باشند. درس خواندن در همه مقاطع برای ما مهم است و با در نظر گرفتن تمام پروتکل های بهداشتی که از ستاد کرونا اعلام شد، این کار به خوبی انجام می شود”.
حسن روحانی برای پیشبرد سیاست ویرانگر خود در کشاندن دانش آموزان به مسلخ ویروس کرونا، از کیسه خانواده ها هم مایه گذاشت و خطاب به آنان گفت: “خانواده ها هم باید در این زمینه همکاری کنند و خود معلمان و دانش آموزان هم باید موارد لازم را رعایت کنند”. روحانی به رغم بیان سخنانی این چنینی که دانش آموزان را برای رفتن به مدرسه تشویق می کرد و از خانواده ها و معلمان هم خواست تا در مقابل ویروس کرونا سینه سپر کنند، اما خود طبق سنت هر ساله که می بایست برای به صدا درآوردن زنگ مدارس در مدرسه ای حضور می یافت، در کمال بی شرمی حاضر به این کار نشد و از طریق مجازی زنگ مدارس را نواخت. اقدامی که خشم خانواده ها را برانگیخت و حتا در میان طرفداران دولت نیز ریاکاری و شارلاتانیزم او با انتقادهای شدیدی مواجه شد.
پوشیده نیست، اصرار و سرسختی دولت در بازگشایی مدارس آنهم در تمام سطوح و استان های ایران، حتی در مناطقی با وضعیت هشدار و قرمز، همانا عادی جلوه دادن شرایط کشور به لحاظ اپیدمی کووید ۱۹ و استمرار همان سیاست جنایتکارانه کشتار جمعی مردم در مبتلا کردن ۷۰ تا ۸۰ درصد کل جمعیت کشور به ویروس واگیر دار کرونا است. برای روشن شدن ابعاد فاجعه بار بازگشایی مدارس، فقط کافی است همان آمارهای رسمی و صد البته غیر واقعی سخنگوی وزارت بهداشت مورد نظر قرار گیرد تا عمق جنایات دولت جمهوری برای همگان آشکار شود.
سیما سادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت، در روز یکشنبه ۱۶ شهریور، تعداد مبتلایان ویروس کرونا را طی ۲۴ ساعت گذشته ۱۹۹۲ نفر و تعداد جان باختگان را نیز ۱۳۹ نفر اعلام کرد. بر اساس گزارش او، در “همان روز، ۱۳ استان تهران، مازندران، گیلان، قم، اصفهان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، کرمان، خراسان شمالی، سمنان، یزد، زنجان و قزوین در وضعیت قرمز و ۱۵ استان دیگر، یعنی استان های آذربایجان غربی، البرز، فارس، لرستان، هرمزگان، اردبیل، بوشهر، کرمانشاه، کهگیلویه و بویر احمد، خراسان جنوبی، مرکزی، ایلام، چهار محال بختیاری، کلستان و خوزستان در وضعیت هشدار” قرار داشتند.
در چنین وضعیت حادی از شیوع بیماری ویروس کرونا، اعلام بازگشایی مدارس با مخالفت شدید خانواده ها، رؤسای بیمارستان ها، سازمان نظام پزشکی، گروه های مختلف اجتماعی، وزارت بهداشت و مجموعه ای از افراد عضو ستاد ملی مبارزه با کرونا مواجه شد. دکتر محمد رضا ظفرقندی، رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور از جمله کسانی بود که روز ۱۵ شهریور، طی نامهای نسبت به بازگشایی غیر منتظره مدارس هشدار داد. طبق گزارش روابط عمومی نظام پزشکی، ظفر قندی، با اشاره به شرایط قرمز و هشدار در ۲۸ استان کشور خطاب به حسن روحانی نوشت: این تصمیم یقینا موجب تحمیل بیماران بیشتر بر جامعه پزشکی، پرستاری و کادر درمان خواهد شد.
عباس آقازاده، رئیس مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی ایران نیز در نامه سرگشاده ای خطاب به ستاد ملی مبارزه با کرونا که ریاست آن با حسن روحانی است، بازگشایی مدارس را به معنای “به خطر انداختن جان میلیون ها دانش آموز و آموزگار و خانواده های ایشان، و دخالت در کارشناسی تخصصی نحوه مقابله و مبارزه با بیماری از سوی مسئولین غیر مرتبط با امور بهداشتی” دانست و از دولت خواست تا از بازگشایی حضوری مدارس در همه مناطق “اکیدا جلوگیری” کند.
حاجی بابایی، وزیر آموزش و پرورش سابق نیز طی یادداشتی نسبت به بازگشایی مدارس هشدار داد و با اعلام اینکه اگر فرزند دانش آموز داشتم، آن ها را راهی مدرسه نمی کردم، از خانواده ها خواست تا فرزندان خود را به مدرسه نفرستند و به نوه های خود هم توصیه کرد تا از رفتن به مدرسه پرهیز کنند. خانواده ها اما با نفرستادن فرزندان خود به مدارس در گستره ای وسیع مخالفت خود را نسبت به این تصمیم دولت نشان دادند. مخالفت خانواده ها با بازگشایی مدارس آن چنان قوی بود که طبق گزارش وزیر آموزش و پرورش در روزهای اولیه بازگشایی، مدرسه ها عملا خالی و حداکثر تا ۱۲ دانش آموز در هر مدرسه حضور یافته بودند.
همزمان با اعلام مخالفت های عمومی در متن جامعه، تعدادی از نمایندگان مجلس نیز در انتقاد به بازگشایی مدارس “تبعات جبران ناپذیر” آن را هشدار دادند. جعفر قادری، نماینده شیراز در مجلس ارتجاع با انتقاد از حضور دانش آموزان در مدارس، آنهم در شرایط گسترش ویروس کرونا گفت: “متاسفانه آقای رئیس جمهور در حالیکه خود به خاطر کروناویروس به مجلس نمی آید و آیین بازگشایی مدارس را هم از طریق ویدئو کنفرانس برگزار می کند، اصرار دارد که دانش آموزان به شکل حضوری در کلاس درس حاضر شوند”. مخالفت نمایندگان مجلس تا بدانجا پیش رفت که تعدادی از آنان از جمع آوری امضا برای استیضاح محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش خبر داده اند.
حسن روحانی در جلسه روز چهاشنبه ۱۲ شهریور، فقط به ریاکاری در دعوت از خانواده ها به بازگشایی مدارس بسنده نکرد. او در توجیه بازگشایی مدارس، به دروغ بر رعایت تمام پروتکل های بهداشتی اعلام شده از طرف ستاد ملی مبارزه با کرونا و سازمان بهداشت جهانی هم تاکید کرد. پس از این ادعای روحانی، دکتر مسعود مردانی، عضو ستاد ملی مبارزه با کرونا به همشهری آنلاین گفت، سازمان جهانی بهداشت برای بازگشایی مدارس سه شرط اعلام کرده است. اول اینکه موارد جدید ابتلا به کرونا، نه در یک مدرسه بلکه در یک شهر به کمتر از ۱۰ مورد در هر ۱۰۰ هزار نفر طی یک هفته رسیده باشد. دوم اینکه کمتر از ۵ درصد تست های پی سی آر در هفته مثبت باشند و سوم اینکه تعداد مراجعه کنندگان به مراکز درمانی با علائم کرونا در هفته کمتر از ۵ درصد کل بیماران باشد. عضو ستاد ملی مبارزه با کرونا، در ادامه ادله خود برای مخالفت با بازگشایی مدارس، با تاکید بر اینکه ما در ایران به اندازه کشورهای اروپای غربی و آمریکا تست پی سی آر انجام نمی دهیم، چون همه کیت های آن وارداتی و در نتیجه هزینه بر است، لذا “در ایران رعایت پروتکل های سازمان بهداشت جهانی فراهم نیست و لذا مدارس باید غیرحضوری و آموزش می بایست به صورت مجازی” صورت گیرد.
در چنین سطحی از مخالفت ها و نیز در پی عدم حضور دانش آموزان در مدارس بود که حسن روحانی و وزیر آموزش و پرورش سه روز پس از بازگشایی مدارس از موضع قبلی خود عقب نشینی کرده و غیر الزام آور بودن حضور دانش آموزان در مدارس را اعلام کردند.
با عقب نشینی دولت و اعلام غیر الزام آور بودن حضور دانش آموزان در کلاس درس، موضوع آموزش به طریق مجازی یا همان طرحی که دولت از آن به عنوان “شبکه شاد” نام برده است، بحث های جدال برانگیز دیگری در متن جامعه شکل گرفت. شبکه شاد یک اپلیکیشن است که ازطریق آن دانش آموزان و آموزگاران می توانند با هم ارتباط برقرار کنند. شبکه ای که راه اندازی آن برای “آینده ای نزدیک” وعده داده شده و فعلا آماده سازی آن با مشکلات فنی عدیده ای مواجه است.
آنچه مسلم است راه اندازی سامانه “شبکه شاد” نیز کمترین گشایشی از گره کور میلیون ها دانش آموزی که در مناطق محروم زندگی می کنند، نخواهد گشود. بر اساس آمارهای رسمی، هم اکنون ۳ میلیون دانش آموز در مناطقی زندگی می کنند که دسترسی به اینترنت ندارند. علاوه بر این، میلیون ها دانش آموز دیگری هم که در شهرها زندگی می کنند، به دلیل شرایط فقر و نداری و تحمیل هزینه های سنگین بر خانواده، عملا قادر به خرید تلفن هوشمند، تابلت و یا کامپیوتر برای فرزندان دانش آموز خود نیستند. از این رو، آموزش مجازی و راه اندازی “شبکه شاد” نیز اگر روزنه ای برای آموزش از راه دور باشد، صرفا در خدمت آن دسته از دانش آموزانی است که از حداقل امکانات رفاهی برخوردارند.
برای آگاهی از وضعیت خطیر موجود، اساسا نیازی به دانش آکادمیک، هشدارهای سازمان جهانی بهداشت، نامه نگاری رئیس سازمان نظام پزشکی کشور، مخالفت هشدار گونه روسای دانشگاه های علوم پزشکی، روسای بیمارستان ها و حتا مخالفت ستاد ملی مبارزه با کرونا نبود تا روحانی و وزیر آموزش و پرورش پس از سه روز از بازگشایی مدارس متوجه عواقب وخیم اقدام جنایت کارانه خود می شدند. روشن است که دولت و وزیر آموزش و پرورش بیش از هر کسی به شرایط بحران کرونایی موجود در جامعه واقف بوده اند. حال با توجه به مجموعه شرایط پیش آمده می توان باور کرد که دولت جمهوری اسلامی صرفا به دلیل شدت مخالفت های موجود در بازگشایی مدارس تن به عقب نشینی داد یا رمز و راز دیگری هم در کار بوده است؟
شدت مخالفت با بازگشایی مدارس که از هفته ها قبل از اعلام رسمی بازگشایی مدارس برای حسن روحانی و وزارت آموزش و پرورش مسجل بود، پس چرا دولت پیش از آنکه خانواده ها با پرداخت هزینه های به ظاهر “اختیاری” مجبور به ثبت نام دانش آموزان خود شوند، غیر الزام آور بودن حضور دانش آموزان در کلاس درس را اعلام نکرد؟
تردیدی نیست دولت جمهوری اسلامی با بازگشایی مدارس، بیش از چیزی در پی اجرای همان سیاست ایمن سازی جمعی مورد نظر خود بوده است. اما این تنها هدف دولت نبود. حسن روحانی با بازگشایی مدارس، به دنبال کسب درآمد مالی برای دولت، وزاررت آموزش و پرورش و تامین منافع مافیای ثروت و قدرت بخش خصوصی هم بوده است. اکنون باید برای همگان روشن شده باشد، که یک مافیای قدرت و ثروت بر گلوی نظام آموزشی کشور، از مهد کودک گرفته تا دبستان و دبیرستان و دانشگاه چنگ انداخته است. این مافیای قدرت در بخش مدارس خصوصی که در دولت و هیئت حاکمه ایران نیز حضور پر رنگی دارند، منافع مادی و اقتصادی شان در بازگشایی مدارس گره خورده است. علاوه بر اعمال نفوذ این مافیای قدرت، وزارت آموزش و پرورش نیز که متولی ۱۵ میلیون دانش آموز است، سال ها است با کمبود بودجه و امکانات آموزشی مواجه است. اصرار بر بازگشایی مدارس و آموزش حضوری که با پرداخت هزینه ثبت نام ۱۵ میلیون دانش ممکن می شد، جدای از اینکه اقدامی جنایتکارانه برای وقوع یک فاجعه انسانی بوده، جدای از اینکه اقدامی برای تامین منافع همین مافیای قدرت و ثروت در بخش خصوصی بوده، اقدامی در جهت کسب درآمد برای وزارت آموزش و پرورش و دولت جهت تامین بخشی از کسری بودجه هم بوده است.
پیشبرد مجموعه ای از اهداف این چنینی، حسن روحانی و وزیر آموزش و پروش را بر آن داشت تا با دستور بازگشایی مدارس و فرستادن ۱۵ میلیون دانش آموز و معلم و خانواده های آنان به مسلخ کرونا، تنها به فکر منافع مادی و اقتصادی دولت و مافیای قدرت و ثروت در بخش خصوصی باشند.
نظرات شما