کریه اکنون صفتی ابتر است
چرا که به تنهایی گویای خون تشنگی نیست
تحمیق و گران جانی را اِفاده نمی کند
نه مفت خوارگی را
نه خود بارگی را
“شاملو”
روز چهارشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۹، حسن روحانی در حاشیه جلسه هیئت دولت در مورد رشد اقتصادی، موفقیت کارنامه ۷ ساله دوران ریاست جمهوری خود، مقابله “افتخارآمیز” دولت با ویروس مرگبار کرونا، افتتاح “پروژه های عظیم و بزرگ” آنهم در این شرایط بحران کرونایی، گزافه گویی های بسیار کرد. روحانی با سرهم کردن یک مشت دروغ و لاف زنی های خیالپردازانه، شرایط اقتصادی به شدت فرو ریخته جمهوری اسلامی را عادی، کارنامه ۷ ساله دولت را قابل قبول و شرایط کشور را به دور از هر گونه بحران توصیف کرد.
او با کتمان تعمیق بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جمهوری اسلامی و انکارکردن فقر و فلاکت کارگران و توده های زحمتکش ایران، با بیان اینکه از “ابتدای امسال تا کنون ۲۱ افتتاح بزرگ داشته ایم”، عملکرد کابینه خود را در شرایط کرونایی، “مایه افتخار دولت دوازدهم” دانست.
حسن روحانی، تا آنجا که در توان داشت از موفقیت دوران ریاست جمهوری خود سخن گفت، اما کمترین اشاره ای به بیکاری، تورم و گرانی افسار گسیخته، تشدید مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا، فقر و فلاکت حاکم بر زندگی کارگران و توده های مردم ایران و انبوه مشکلات لاینحلی که بر گلوی کارگران و توده های خشمگین ایران چنگ انداخته است، نکرد. او از شروع تا پایان سخنرانی طولانی خود، در مورد وضعیت طاقت فرسای زندگی توده های مردم ایران فقط به یک جمله کوتاه بسنده کرد. او گفت: “قبول داریم که مردم در زندگی شان سختی” می کشند. روحانی، با سرپوش گذاشتن بر نارضایتی عمومی مردم ایران و خیزش های انقلابی آنان در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸، که یکسره در خیابان ها با شعار “مرگ بر جمهوری اسلامی”، سرنگونی این نظام فاسد و تبهکار را فریاد زدند، به دروغ از “مقاومت ملت” و “ایستادگی” آنان در “برابر قدرت های بزرگ” ستایش کرد.
به رغم این همه لاطائلاتی که حسن روحانی برای سرپوش گذاشتن بر شکست دوران ۷ ساله ریاست جمهوری خود سر هم بندی کرد، اما کیست که نداند، بیان اینگونه سخنان با هدف “امید درمانی” برای کارگران و انبوه توده های مردم ایران که بطور روزانه در گرداب مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دست و پا می زنند، سخنانی یاوه، نفرت انگیز و حتا مایه تمسخر او در نزد توده هاست.
روحانی در باره نحوه مقابله دولت جمهوری اسلامی با ویروس کرونا و مقایسه آن با دیگر کشورهای جهان گفت: “در حالی که کشورهای بزرگ دنیا در مقابله با کرونا در زمینه تامین تخت های بیمارستانی، تجهیزات درمان، بهداشتی و دارو با مشکلات زیادی مواجه شدند، در مدت زمانی که ما با همه گیری کرونا درگیر شدیم، هیچ گاه پیش نیامد که در تامین تخت های بیمارستانی و مراقبت های ویژه دچار مشکل شویم”. فراتر از این ادعا، روحانی در مورد “مجانی بودن” درمان کرونا نیز مدعی شد، در دنیا نمی توانید جایی را پیدا کنید که درمان کرونا مجانی باشد، اما “مقابله با کرونا در ایران مجانی است”.
شنیدن این ادعاهای پوچ، آنهم با لحنی تمسخرآمیز، برای توده های مردمی که در ایران زندگی می کنند، خانواده هایی که شاهد مرگ و میر عزیزان شان در پیاده رو و کف خیابان ها بوده اند، آن دسته از بیمارانی که در راهرو بیمارستان ها خوابیدند، میلیون ها مردمی که هر روزه از نبود ماسک و تهیه آن به قیمت گزاف در بازار آزاد گله مند هستند، انبوه بیمارانی که از خرید آمپول های بسیار گرانقیمت آه و فغان شان بلند شده است، توده های مردمی که به رغم گذشت ۶ ماه از شیوع ویروس کرونا، همچنان به صورت روزانه با آمارهای سه رقمی جان می بازند، توهینی آشکار نسبت به شعور مردم ایران است.
ادعای مضحک روحانی، مبنی بر درمان مجانی مبتلایان ویروس کرونا، مجانی بودن ماسک و دیگر یاوه های تکراری او، دست کم برای انبوه کارگرانی که به دلیل عدم دستیابی به ماسک در کارخانه ها و مراکز تولیدی درکنار هم کار می کنند، توده هایی که در مسیرهای پُر رفت و آمد شهری بدون پوشش ماسک به صورت فشرده در مترو و اتوبوس کنار هم نشسته اند، برای هزاران پزشک و کادر درمانی بیمارستان ها که به دلیل کمبود ابتدایی ترین امکانات پوششی و بهداشتی طی ۶ ماه گذشته به ویروس کرونا مبتلا و یا جان خود را از دست داده اند و بالاخره برای پرستارانی که شبانه روز کار می کنند، اما از دریافت حقوق ماهانه شان باز مانده اند، چیزی جز بر انگیزاننده آتش خشم و نفرت آنان نسبت به دولت جمهوری اسلامی نخواهد بود.
ادعای مسخره حسن روحانی مبنی بر اینکه “در کشورمان، شرکت های دانش بنیان و بنگاه های تولیدی یک روز هم تعطیل نبودند و خیلی سریع توانستند مشکلات را حل کنند”، برای آن چند هزار نفری که هر روزه با ابتلا به ویروس کرونا با کابوس مرگ مواجه اند، برای آنانی که برای گرفتن جنازه کشته شدگان ویروس کرونا از بیمارستان ها، پول پرداخت می کنند، برای بازماندگان ده ها هزار نفر از مردم ایران که با پیشبرد سیاست “قرنطینه بی قرنطینه” طی ۶ ماه گذشته کشتار شدند و ده ها میلیون نفر دیگری که با اجرای سیاست “ایمنی جمعی”، کماکان در صف ابتلا به ویروس کووید ۱۹ در انتظار مرگ محتوم ناشی از ابتلا به این ویروس مرگبار نشسته اند ، همانا پاشیدن نمک بر زخم ناسور کارگران و توده های محروم مردم ایران است.
یاوه گویی های فخر فروشانه روحانی مبنی بر عملکرد خوب دولت در مقابله با ویروس کرونا، تنها افاضات او در جلسه هیئت دولت نبود. او در باره رشد تولیدات کشاورزی، راه اندازی “پروژه های عظیم و بزرگ” صنعتی، آنچنان مهملاتی را به هم بافت که برای عموم توده های مردم ایران و به طور اخص برای کارگران و زحمتکشانی که به طور واقعی با شرایط مرگبار اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران دست به گریبانند، بسیار حیرت آور بود.
ادعای روحانی مبنی بر اینکه “در چهار ماهه اول امسال، علی رغم کرونا و مشکلات، تقریبا در تولیدات همه جا تولید بیشتر” بوده است، در زمره دروغ هایی است که با شنیدن آن، “مرغ پخته هم زنده خواهد شد”. روحانی در شرایطی از شکوفایی و “رشد تولیدات” کشور در چهار ماهه اول سال ۱۳۹۹، نسبت به “همه جای دنیا” سخن گفت، که با تعمیق شرایط رکود – تورمی حاکم بر اقتصاد ایران، هم اینک در بسیاری از کارخانه ها و مراکز اقتصادی کشور، میزان تولید به یک سوم ظرفیت واقعی کاهش یافته و رشد تولید ناخالص داخلی در مدت ۷ سال گذشته با نرخ منفی همراه بوده است. در این مدت، اگر سال هایی هم از رشد اقتصادی سخن به میان آمده است، علت آن، نه ناشی از رشد تولید در کلیت آن، بلکه به دلیل افزایش تولید و بهای نفت و درآمد حاصل از آن بوده است. این واقعیت را به وضوح می توان از طریق آمار صندوق بین المللی پول و بانک جهانی که آمارشان مبتنی بر آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی است، در طول سال های گذشته از جمله در سال های ۹۵ و ۹۶ که سیل دلارهای نفتی به درآمد جمهوری اسلامی سرازیر شد، دید.
بر اساس آمارهای صندوق بین المللی پول، رشد تولید داخلی ایران در سال ۱۳۹۲ (سال روی کار آمدن روحانی)، ۸ / ۱ – درصد، ۱۳۹۳، ۳ درصد، ۱۳۹۴، ۸ / ۱ – درصد، ۱۳۹۵، ۴ / ۶ درصد، ۱۳۹۶، ۷ / ۳ درصد، ۱۳۹۷، ۷ / ۴ – درصد و سال ۱۳۹۸، ۲ / ۸ – درصد بوده است. اگر متوسط این ارقام در دوره ۷ ساله زمامداری روحانی در نظر گرفته شود، به رغم افزایش درآمد نفت و نرخ مثبت رشد تولید ناخالص داخلی در سال های ۹۵ و ۹۶، نرخ رشد در بقیه این سال ها منفی بوده و تولید در هر سال به جای رشد، به طور متوسط حدود نیم درصد عقب رفته است. منطبق با آن، ارزش تولید ناخاص داخلی نیز کاهش یافته است. علاوه بر آمارهای فوق، خبرگزاری فارس هم، در رد ادعای روحانی که سال های زمامداری خود را “دوره گشایش و پیشرفت” اعلام کرد، در دوم تیر ماه ۱۳۹۹ نوشت: طبق قانون برنامه پنجم و ششم توسعه، میانگین ۸ درصد رشد اقتصادی برنامه ریزی شده است، در حالی که متوسط آن از سال ۹۱ تا ۹۸ “نزدیک به صفر” بوده است. خبرگزاری فارس همچنین به نقل از مرکز آمار ایران، رشد اقتصادی کشور در سال ۹۸ را با احتساب نفت منفی ۷ درصد اعلام کرده است.
روشن است با چنین تصویری از اقتصاد ازهمگسیخته، وضعیت جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۹، به مراتب بدتر از سال های گذشته خواهد بود. در چنین وضعیتی، با وجود شیوع ویروس کرونا و کاهش ۹ میلیارد دلاری حاصل از صنعت توریسم، توقف تقریباً کامل درآمدهای نفتی، تعطیلی بسیاری از مراکز خدماتی در ماه های اولیه سال جاری همراه با کسر بودجه ای که ۲۰۰ هزار میلیارد تومان پیش بینی شده است، ادعای روحانی مبنی بر اینکه در ۴ ماه اول سال ۱۳۹۹، چرخه اقتصاد کشور با افزایش تولید در عرصه داخلی همراه بوده است، حرف مفتی بیش نیست.
مضافا اینکه رشد سرسام آور قیمت ها، افت شتابان ارزش ریال در مقابل دلار و افزایش چند میلیونی تعداد بیکاران در شرایط شیوع ویروس کرونا، شرایط زندگی را برای کارگران و عموم توده های مردم ایران به مراتب سخت تر از سال های قبل کرده است. بیان این واقعیت ها، معنای روشن این حقیقت است که در طول ۵ ماه اول سال جاری، قدرت خرید کارگران و زحمتکشان ایران به میزان ۴۰ درصد کاهش یافته و آنان همچنان فقیر و فقیرتر گشته اند.
روشن است ادامه این وضعیت، برای کارگران، معلمان و بازنشستگان حداقل بگیر، به معنای مردن از گرسنگی و برای گروه هایی که حتا ۴ تا ۵ میلیون تومان حقوق و دستمزد می گیرند، به معنای پرتاپ شدن به اعماق فقر و نداری است. وضعیتی برده وار که زندگی توده های کارگر و زحمتکش ایران را به طور روزانه به سوی مرگ و گرسنگی و تباهی جسمی و روحی کشانده است.
حال در چنین شرایطی، حسن روحانی با چشم بستن بر همه این واقعیات تلخ و مرگبار تحمیل شده بر عموم توده های مردم ایران، با لودگی و لبخند و استهزا، از مقابله “افتخارآمیز” با ویروس کرونا سخن گفته و درباره رشد تولید و شکوفایی اقتصاد کشور در سال ۱۳۹۹، یاوه سرایی کرده است. پوشیده نیست، در چنین شرایطی از بهم ریختگی غیر قابل انکار شرایط بد اقتصادی کشور، سخنان روحانی در سرپوش گذاشتن بر زندگی برده وار کارگران و توده های مردم ایران و بسنده کردن او به گفتن یک جمله که “قبول داریم که مردم در زندگی شان سختی” می کشند، دیگر وقاحت نیست. اقدامی به مراتب فراتر از وقاحت و شارلاتانیزم است. سخنان اخیر روحانی، فقط ندیدن و کتمان شرایط طاقت فرسای زندگی کارگران و توده های مردم ایران نیست، بلکه یکسره به سُخره گرفتن شرایط سخت زندگی آنان است. این بدان معناست که کارگران و توده های زحمتکش ایران حتا در حد شعار و حرف نیز جایی در محاسبات نظام جمهوری اسلامی نداشته و نخواهند داشت.
نظرات شما