با اعتصاب نفت، فاز نوینی در جنبش طبقه کارگر گشوده شده است

با آغاز اعتصاب همزمان کارگران نفت و گاز و پتروشیمی در روز یازده مرداد ۹۹ ، عملاً فصل نوینی در تاریخ مبارزات کارگران ایران گشوده شده است. اعتصاب و تجمع شاغلین نفت در ۹ تیر سال جاری، گویای وجود یک نارضایتی عمیق در نفت بود و نشان می‌داد که نفت، آبستن اعتراض علنی و اعتصاب است. اعتصاب گسترده مردادماه، انفجار و سرریز شدن همین نارضایتی عمیق و تراکم یافته است. ارتجاع اسلامی که پس از سرنگونی رژیم شاه بر سرکار آمد و از نقش و وزن و جایگاه کارگران نفت در سرنگونی رژیم سلطنتی و دست‌به‌دست شدن قدرت سیاسی به‌خوبی آگاه بود ، از ناحیه کارگران نفت احساس خطر می‌کرد. رژیم جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را برای تضعیف کارگران نفت و از این طریق، تضعیف جنبش طبقه کارگر بکار بست. به سرکوب و قلع‌وقمع کارگران پرداخت. تعداد زیادی از کارگران پیشرو نفت بازداشت و زندانی شدند. شماری از کارگران آگاه و پیشرو و عضو شوراهای کارگری را به جوخه مرگ سپرد و صدها کارگر نفت ازکار اخراج شدند. پس‌ازآن، با انجام یک‌رشته اقدامات ازجمله ارتقای شغلی برخی کارگران نفت در احکام اداری، آن‌ها را به شکل صوری از کارگر به کارکن تبدیل کرد، بی آن‌که البته از تسهیلات جدید و معنی‌دار شغلی برخوردار شده باشند یا وظایف عملی آن‌ها دچار تغییر ماهوی شده باشد. رژیم جمهوری اسلامی با دامن زدن بر تبعیض میان کارگران و کارمندان، ایجاد فضای شدید پلیسی و شرایط شبه پادگانی در نفت، همچنین با واگذاری بخش‌های گوناگون نفت و گاز و پتروشیمی به بخش خصوصی و شرکت‌های پیمانکاری، تکه‌تکه کردن آن و پراکنده‌سازی و تبعیض میان کارگران رسمی، قراردادی و پیمانی، توانست حلقه استثمار را بر گردن کارگران نفت تنگ‌تر سازد و به‌طور موقت یک فضای سکوت نسبی را بر نفت مسلط کند. طی چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی به‌ویژه از دهه هفتاد، کارگران ایران در تمام صنایع از معادن و خودروسازی‌ها گرفته تا برق و مخابرات و کشت و صنعت‌ها و پتروشیمی‌ها و غیره بارها دست به اعتراض علنی زده و به اعتصاب روی آورده‌اند. در نفت اما در این دوره عموماً یک سکوت نسبی حاکم بود. با اعتصاب فرا واحدی کارگران نفت اما، طلسم سکوت درهم‌شکسته و چشم‌انداز جدیدی فراروی جنبش طبقه کارگر گشوده شده است.

اعتصابی که روز یازده مرداد در پنجاهمین روز اعتصاب کارگران مبارز هفت‌تپه، به‌طور همزمان در چند پالایشگاه و پتروشیمی آغاز شد، در روزهای بعد بخش‌های دیگری را نیز در برگرفت. نه‌فقط کارگران نفت و گاز و پتروشیمی، بلکه کارگران نیروگاه‌های برق و سایر کارگران نیز به اعتصاب پیوسته‌اند. علاوه بر پالایشگاه آبادان،پالایشگاه کنگان، پالایشگاه پارسیان، پالایشگاه پارس جنوبی، پالایشگاه ماهشهر، پالایشگاه جفیر اهواز، پالایشگاه قشم و پالایشگاه اصفهان، کارگران پتروشیمی لامرد، پتروشیمی رازی، پتروپالایش کنگان، پتروشیمی پارس جنوبی، پتروشیمی عسلویه و پتروشیمی بوعلی نیز در این اعتصاب شرکت دارند.افزون براین واحدها، هپکو و هفت‌تپه نیز از قبل در اعتصاب بودند و در این چند روز کارگران نیروگاه سیکل ترکیبی مشهد، نیروگاه برق در بید خون عسلویه، نیروگاه حرارتی و گازی تبریز، نیروگاه برق پارس جنوبی، برق اردبیل، نیروگاه برق رود شور تهران، سیکل ترکیبی ارومیه، کنتور سازی، آسفالت طوس و فولاد گوشان و چند واحد دیگر نیز به اعتصاب پیوسته‌اند. امروز یکشنبه ۱۹ مرداد در هشتمین روز اعتصاب سرا سری کارگران نفت و گاز و پتروشیمی، روند اعتصاب و گسترش آن ادامه دارد.

نیروی اصلی اعتصاب در تمام این واحدها، کارگران پیمانی و قراردادی هستند که اکثریت کل کارگران نفت و گاز و پتروشیمی را تشکیل می‌دهند. این کارگران تحت شرایطی سخت و دشوار ، با دستمزدهای ناچیز، عدم ضمانت شغلی و درحالی‌که پس از پایان قراردادهای پیمانی، یک‌ماهه ، سه‌ماهه و گاه سفید امضا، نمی‌دانند قراردادشان تمدید می‌شود یا نه و درحالی‌که از مزایا و امتیازات قانونی کارگران رسمی و گاه حتی از بیمه و دفترچه بیمه درمانی محروم‌اند، به کار مشغول‌اند و به شدت استثمار می‌شوند. ساعات کار، میزان دستمزد، اضافه‌کاری و غیره در این واحدها تابع هیچ‌گونه قانون و مقرراتی نیست و توسط کارفرما تعیین می‌شود. فشار و ساعات کار و استثمار و بی حقوقی در این شرکت‌ها فوق‌العاده بالاست. شرایط کاری چنان سخت و دشوار و غیرانسانی است که حتی رسانه‌های دولتی نیز آن را “برده‌داری مدرن” نامیده‌اند. در عصر سرمایه داری و “پیشرفت”‌های آن در اقصا نقاط جهان، شرایط کار کارگر ایرانی اما هنوز شبه برده‌داری است. صدها هزار کارگر نفت و گاز و پتروشیمی در چنین شرایط وحشتناکی استثمار می‌شوند.

از اوایل دهه هفتاد که پای شرکت‌های پیمانکاری در نفت باز شد تا امروز، هرسال تعداد بیشتری از شرکت‌ها و مؤسسات دولتی به بخش خصوصی و شرکت‌های پیمانکاری واگذارشده و کارگران آن از زیرپوشش مقررات وزارت نفت خارج‌شده‌اند.تعداد کارگران پیمانی و قراردادی مدام افزایش‌یافته و از تعداد کارگران رسمی پیوسته کاسته شده است. مطابق آمار وزارت نفت که ایلنا نیز آن را انتشار داده، تعداد کارگران پیمانی در سال ۸۴ حدود ۵۳ هزار نفر بوده‌اند. این رقم در سال ۹۱ به۱۳۶ هزار نفر رسیده و از ۹۱ به بعد نیز نیروی کار پیمانی صنعت نفت با سرعت بیشتری افزایش‌یافته است. نسبت کارگران رسمی و دایمی به کارگران پیمانی و قراردادی مدام کاهش یافته است. دربرخی موارد استثنایی هنوز حدود یک سوم کارگران رسمی هستند. برای مثال در پالایشگاه گاز پارس جنوبی در سال ۹۸ حدود ۴ هزار و ۲۲۳ نیروی رسمی وجود داشت و در همان حال بیش از ۸ هزار و ۸۸۹ نیروی پیمانی مشغول به کار بودند. اگر شمار کارگران پیمانی در سال‌های اولیه رایج شدن شرکت‌های پیمانکاری رقمی ۱۰ تا۳۰ درصد کل کارگران بود این رقم در سال ۹۰-۹۱ به ۶۷ درصد و بعدازآن به بیش از ۸۰ درصد افزایش یافت. آخرین آمارها اما حاکی از این واقعیت است که درصد ناچیزی از کارگران صنعت نفت و گاز و پتروشیمی رسمی و مابقی پیمانی و قراردادی هستند. این موضوع را نایب رییس کمیسیون انرژی مجلس اعتراف کرد.  به دنبال اعتصاب سرا سری نفت، مجلس ارتجاع شتاب‌زده زنگنه وزیر نفت را فراخواند و نام‌برده با حضور در جلسه کمیسیون انرژی مجلس به پرسش‌ها پاسخ داد که کسی قانع نشد. به گزارش نفت آنلاین مورخ ۱۷ مرداد، در جلسه دیگری که با شرکت که فریدون عباسی رئیس کمیسیون انرژی مجلس و احمد مرادی نایب رئیس این کمیسیون و فرزین مینو معاون منابع انسانی و مدیران تدوین مقررات اداری و استخدامی و آموزش نیروی انسانی وزارت نفت در خصوص بررسی وضعیت و تعیین تکلیف نیروهای شرکتی قراردادی و رسمی شرکت نفت برگزار شد، احمد مرادی نایب رئیس این کمیسیون اظهار امیدواری کرد؛ به‌زودی مشکلات ۱۰۶ هزار نفر نیروهای پیمانکاری، ۳۴ هزار نفر نیروهای قرارداد کار موقت و ۴ هزار نفر نیروهای رسمی و پیمانی وزارت نفت از حیث تبدیل وضعیت، حقوق و دستمزد، بیمه تکمیلی، آموزش و طرح طبقه‌بندی مشاغل در وزارت نفت در سراسر کشور مرتفع شود. وی همچنین گفت؛ ۱۲۰۰ پیمانکار با وزارت نفت قرارداد پیمانکاری دارند.

همان‌طور که از این نقل‌قول نیز مشخص است، کم‌تر از ۳ درصد کارگران شاغل موردنظر احمد مرادی نایب رئیس این کمیسیون رسمی و بقیه پیمانی و قراردادی هستند.

استثمار بی‌حدوحصر و ظلم و ستم و فشار و بی حقوقی در میان نیروی عظیم کار تمرکزیافته در صنعت نفت، مدت‌هاست که روی‌هم تلنبار شده و اندک‌اندک به حد انفجار رسیده است. بخش‌هایی از این کارگران به‌ویژه کارگران پتروشیمی، طی سال های گذشته، اعتراضات و اعتصابات بزرگی را سازمان داده و علیه این شرایط و برای تغییر آن، بارها، حتی در شکل سرا سری دست به اعتصاب زده‌اند. ده سال پیش، پتروشیمی تبریز پیشاهنگ اعتراض و اعتصاب در پتروشیمی‌ها شد. اعتصاب یکپارچه کارگران پیمانی پتروشیمی تبریز در اسفند ۸۹ که موردحمایت کارگران رسمی نیز قرار گرفت، نمونه درخشانی از اتحاد میان کارگران رسمی و غیررسمی را به نمایش گذاشت. فروردین سال۹۰ پتروشیمی‌های منطقه ماهشهر، پتروشیمی بندر امام، پتروشیمی امیرکبیر، پتروشیمی تند گویان، پتروشیمی اروند، پتروشیمی مارون و پتروشیمی کارون همزمان دست به اعتراض و اعتصاب زدند و علیه شرکت‌ها و قراردادهای پیمانکاری به‌پاخاستند. کارگران پتروشیمی ماهشهر با تشکیل” کمیته اعتصاب کارگران مجتمع پتروشیمی ماهشهر” این اعتصاب را سازمان داده و هدایت کردند. این اعتصابِ هم‌زمان در چند پتروشیمی و شرکت هزاران کارگر در اعتصاب، طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن را به‌شدت به هراس انداخت. تا آنجا که دولت سراسیمه با صدور ابلاغیه‌ای، همه دستگاه‌های اجرایی را مکلف ساخت قراردادهای منعقده با شرکت‌های پیمانکاری را فسخ کنند. سال ۹۰ را باید سال گسترش مبارزات کارگران پتروشیمی نامید که دولت را نیز بخشاً به عقب‌نشینی وادار نمود و برخی کارگران پیمانی با تبدیل وضعیت، قرارداد مستقیم شدند. اما این عقب‌نشینی به‌سرعت متوقف شد و ابلاغیه دولت نیز روی کاغذ ماند. پتروشیمی اما ۴ سال بعد، با نیروی عظیم‌تر و متحد‌تر، در ابعاد سرا سری وارد اعتصاب شد. اعتصاب از پتروشیمی اروند شروع شد و به‌سرعت به پتروشیمی تند گویان، فارابی، فجر، فراورش، بندر امام، بوعلی و بسپاران تسری یافت و در ظرف دو سه روز پتروشیمی ماهشهر، عسلویه، خوزستان،نور( برزویه)،پاسارگاد، مبین و پتروشیمی اصفهان نیز به اعتصاب پیوستند. کارگران پتروشیمی که با هر اعتصاب امتیازی کسب می‌کردند، درهمان حال سازمان‌دهی اعتصاب دیگری را تدارک می‌دیدند و خود را برای اعتصاب و اعتراض بعدی آماده می‌کردند. در آذر همین سال، کارگران یک اعتصاب فرا واحدی دیگر در پتروشیمی‌ها را سازمان دادند. اما در ۲۷ دی ۹۴ نمونه برجسته‌ای از یک اعتصاب و اعتراض سرا سری در پتروشیمی را به نمایش گذاشتند. ۳۰۰ کارگر از پتروشیمی‌های منطقه ماهشهر و هلدینگ خلیج‌فارس، پتروشیمی اصفهان، پتروشیمی اراک و پتروشیمی تبریز به نمایندگی از هزاران کارگر پتروشیمی از شهرهای مختلف راهی تهران شدند و در برابر وزارت نفت تجمع اعتراض مشترکی را برگزار کردند.

علاوه بر پتروشیمی، تجربه اعتراض و اعتصاب فرا واحدی وسراسری در برق و مخابرات و تا حدودی در معادن زغال‌سنگ نیز وجود دارد. در همین سال‌ها صدها تن از کارگران برق و مخابرات از استان‌ها و شهرهای مختلف از سراسر کشور، راهی تهران شدند و بارها تجمعات اعتراضی مشترکی را در مقابل نهادهای دولتی سازمان دادند.

بنابراین جنبش کارگری درزمینهٔ سازمان‌دهی اعتصابات و اعتراضات فرا واحدی و رشته‌ای و سرا سری تجارب معینی را در ربع قرن اخیر کسب نموده و به این عرصه نیز ورود کرده است. در نفت اما طی این سال‌ها نوعی سکوت و خاموشی حاکم بود و اعتصابات و اعتراضات کار گران پیمانی نفت اینجا و آنجا به خاطر تعدد پیمانکاران و کارفرمایان، همواره پراکنده و ناهماهنگ و جدا از هم بود. اعتصاب هماهنگ فرا واحدی و سرا سری اخیر کارگران نفت در ۵ استان کشور اما تمام موانعی را که بورژوازی و رژیم سیاسی حاکم بر سر راه کارگران قرار داده بود یکسره از سر راه خود روبید و نقطه عطف جدیدی را در نفت رقم زد. نفس اعتراض و اعتصاب فرا واحدی و رشته‌ای و سرا سری در نفت، نشانه روشنی از پیشرفت جنبش طبقه کارگر است. هرکس این را می‌داند که اعتصاب در هر کارخانه و مؤسسه منفرد مستلزم سازمان‌دهی در آن کارخانه و مؤسسه است و سازمان‌دهی، بیان روشنی از حضور کارگران پیشرو متشکل در جمع‌ها و کمیته‌های مخفی است. به همین سیاق هر اعتصاب فرا واحدی و رشته‌ای وسراسری در چند شهر و استان نیز حاکی از حضور و ارتباط فعال کارگران پیشرو در این واحدهاست. بدیهی است که باید درجه معینی از ارتباط و هماهنگی میان واحدهای مختلف وجود داشته باشد که کارگران آن واحدها به‌طور هم‌زمان و هماهنگ دست از کار بکشند و به اعتصاب روی‌آورند. این هماهنگی اگرچه بر حضور نطفه‌ای نوعی تشکل هماهنگ‌کننده دلالت دارد و گامی به‌پیش محسوب می‌شود اما برای تداوم موفقیت‌آمیز و گسترش اعتصاب هنوز کافی نیست. این تشکل نطفه‌ای هماهنگ‌کننده را باید تا حد ایجاد شورای هماهنگی یا کمیته هماهنگی ارتقا داد که نمایندگان کارگران از شرکت‌ها و بخش‌های مختلف نفت در آن حضورداشته باشند و اعتصابات رشته‌ای وسراسری را سازمان‌دهی و رهبری کنند. ورود به مرحله اعتصاب سازمان‌یافته سرتاسری تا حد زیادی درگرو پیشرفت و گسترش اعتصابات و اعتراضات فرا واحدی و رشته‌ای و در ادامه آن ایجاد تشکل سرتاسری است. بنابراین بی‌درنگ باید کمیته‌های اعتصاب و کارخانه را در تمام بخش‌های نفت و گاز و پتروشیمی سازمان و گسترش داد، با استفاده از روش‌ها و امکانات گوناگون و با ابتکار عمل کارگران آگاه و پیشرو، ارتباط‌های لازم میان این کمیته‌ها برقرار ساخت و با ایجاد شورای هماهنگی کارگران نفت، به استقبال اعتصابات سرا سری رفت.

نفت تجارب فراوان و فوق‌العاده باارزشی درزمینهٔ ایجاد کمیته‌های اعتصاب و ایجاد هماهنگی میان کارگران بخش‌های مختلف و ایجاد تشکل سرا سری داشته است که می‌توان از این تجارب استفاده کرد. کارگران نفت تا قبل از شهریور ۵۷ در بخش‌ها و شهرهای مختلف خوزستان کمیته‌های اعتصاب و کمیته‌های مخفی محلی را ایجاد کردند و در جریان رشد مبارزات، از نمایندگان کمیته‌های مختلف، یک کمیته سرا سری درنفت بوجودآمد که نقش عمده‌ای در مبارزات سرا سری کارگران نفت ایفا کرد. این کمیته بعداً به شورای سرا سری کارکنان نفت تبدیل شد که تا مدتی تمام امور شرکت نفت را تحت کنترل خود درآورد. این کارگران نفت بودند که ماه‌ها قبل از قیام سال۵۷ در مهر و آبان و آذر، اعتصابات بزرگی را سازمان دادند و علاوه بر خواست‌های اقتصادی، با مطالبات مشخص سیاسی وارد میدان شدند و ضربه نهایی را بر رژیم شاهنشاهی وارد ساختند.

موج اعتصاب فرا واحدی و سرا سری نفت که بیش از یک هفته ادامه یافته، علاوه بر سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی کمونیست و چپ، موردحمایت سندیکاها و تشکل‌های کارگری، بازنشستگان، فعالان کار گری، و دانشجویی نیز قرارگرفته است. در سطح خارج کشور نیز بیش از ۳۰ تشکل و اتحادیه بزرگ کارگری از اروپا و آمریکای لاتین و برخی کشورهای خاورمیانه و جنوب غربی آسیا از این اعتصاب حمایت نموده‌اند. این موج اما ممکن است با تحقق برخی مطالبات این یا آن بخش از کارگران پیمانی و پایان اعتصاب در این یا آن شرکت، بطور موقت فروکش کند. تردیدی اما در این مسئله نیست که بر زمینه شرایط اقتصادی و سیاسی موجود،  موج‌بلند تری از راه خواهد رسید و بخش‌های بیشتر و شمار زیادتری از کارگران را به حرکت درخواهد آورد. حفظ “آرامش ” ظاهری در نفت قابل‌دوام نبود و نیست. تشدید فشار برگرده کارگر نفت و التهاب درونی آن باید از جایی سرباز می‌کرد و سرباز کرده است. جمهوری اسلامی طی سالیان دراز در پی ایجاد یک”آرامش” نسبی درنفت بوده است و با استفاده از تاکتیک‌های مختلف و ابزارهای گوناگون سرکوب و حصارکشی بر حریم نفت، کوشش زیادی به‌کاربرده بود که نفت را از شعله‌های اعتراض علنی و اعتصاب مصون دارد. اکنون اما در آخرین سال‌های حاکمیت خویش با شکست و ناکامی کامل روبرو شده است. شعله‌های سرکش اعتراض و اعتصاب که پیش‌ازاین بارها در پتروشیمی‌ها زبانه کشیده بود، نفت را نیز مشتعل ساخته است. شعله‌هایی که می‌رود حریقی بزرگ به پا کند، کارمزدی و مناسبات شبه برده داری را از ریشه براندازد و تمام نظم موجود را خاکستر کند.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۸۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.