سراسر ایران یک انبار باروت آماده انفجار است

بحران سیاسی که جامعه ایران را فرا گرفته است، به درجه‌ای عمق و وسعت یافته که دیگر قابل پرده پوشی نیست. ظاهراً سران رژیم نیز ادعاهای پوشالی پیشین خود را در مورد حمایت مردم از نظم حاکم کنار نهاده‌اند. تظاهرات‌ توده‌ای دی ماه ۹۶ و قیام آبان‌ ماه ۹۸، آشکارا نشان دادند که رژیم حاکم دیگر کمترین پایگاهی در میان توده‌های مردم ندارد و اکنون تمام اتکایش به دستگاه انگل دولتی با تمام ارگان های سرکوب و تحمیق است. خیمه‌شب بازی انتخاباتی رژیم در اواخر سال گذشته نیز با تمام رسوائیش چیزی جز تاییدی بر همین واقعیت نبود. ۸۰ درصد مردم تهران به حسب آمار رسمی دولتی در این خیمه شب بازی شرکت نکردند. در دیگر شهرهای بزرگ و مراکز کارگری نیز وضع بر همین منوال بود. رسوائی رژیم به جائی رسید که تعدادی از به اصطلاح نمایندگان مجلس ارتجاع اسلامی با چند هزار راَی وارد طویله اسلامی شدند. اکنون اما بن بست نظم موجود، رسوائی و انحطاط رژیم تا جائی پیش رفته که افراد و گروه‌هائی حتی از درون خود طبقه حاکم و نظریه‌پردازان آن، از طریق تریبون‌های رسمی حکومت، روزنامه‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و خبرگزاری‌ها، جار می‌زنند که نظم موجود دیگر هیچ چشم‌اندازی برای بقا ندارد و انفجار سیاسی حتمی است. هشدار از پی هشدار به ورد زبان مدافعان نظم موجود تبدیل شده است. در رسانه‌های خود رژیم نوشته‌‌ها و مصاحبه‌های متعددی در مورد ورشکستگی اقتصادی، سیاسی و اخلاقی رژیم حاکم انتشار می‌یابد و پیرامون خطرات آن برای نظم اقتصادی-اجتماعی موجود هشدار می‌دهند. گروهی فقر فراگیر در ایران و شکاف عمیق فقر و ثروت را نشانه‌ای بر حتمی بودن انفجار قریب‌الوقوع می‌دانند. گروهی سیاست اقتصادی نئولیبرال را مسبب بحران‌های عمیق کنونی معرفی می‌کنند. برخی فسادی که تمام ارکان نظام را فراگرفته، نشانه فروپاشی آن می‌دانند. گروهی بی‌اعتباری دولت دینی را مسبب تمام بحران‌ها موجود می‌دانند. اما این افراد و گروه‌های درونی طبقه حاکم به رغم این که خطر را دریافته‌اند، هیچیک راه حلی  در برابر بحران‌های علاج ناپذیرموجود، ندارند.

فقط این نیست که سیاستمداران طبقه حاکم در عمل به عموم مردم نشان داده‌اند که راه حلی ندارند، بلکه ایدئولوگ‌های آن‌ها نیز حرفی برای گفتن ندارند و اگر بخواهند راه حلی ارائه دهند، از محدوده راه حل‌های پلیسی برای مقابله با اعتراضات توده‌ای فراتر نمی‌روند.

چند روز پیش خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران گفتگوئی داشت با یک فرد به اصطلاح متخصص جامعه شناسی سیاسی. این آقای استاد دانشگاه و جامعه شناس، به نام جواد حسینی که گویا تحقیقاتی در مورد اعتراضات توده‌ای پس از سال ۹۶ داشته و قرار است در این گفتگو راه حلی برای بحران‌‌ها و اعتراضات ارائه دهد، نخست مانند دیگر مدافعان نظم موجود، به ناگزیر اعتراف می‌کند، وضعیت رژیم وخیم و بحرانی است  و می‌گوید: ” در سال های اخیر جمهوری اسلامی با یک روند اعتراضی مواجه بوده است، ما ناآرامی‌های سال ۹۶ و ناآرامی های سال ۹۷ و ۹۸ را داشتیم و احتمال ناآرامی در سال ۹۹ هم وجود دارد. نظر جامعه‌شناسی سیاسی این است که ما معترضین در جامعه را تیپولوژی و بررسی کنیم و ببینیم چگونه افرادی هستند.

مسلما ما اگر شناخت درستی از افرادی که به عنوان قشر معترض جامعه هستند، نداشته باشیم، طبعا مدیریت این افراد هم ناقص خواهد بود”

این معترضان که هستند، چرا معترض‌اند و راه حل این آقائی که وظیفه‌اش در دانشگاه امام صادق تربیت مدیران اسلام‌گرا و مکتبی برای نظم استبدادی حاکم است، چیست؟  پاسخ را بشنویم:  او می‌‌افزاید:

بر اساس آمارها حدود ۷ میلیون بیکار در کشور وجود دارد که دو و نیم میلیون از این رقم “نه مسئولیتی دارند، نه مشغولیت علمی دارند، نه مشغولیت کاری دارند و نه برای ورود به بازار کار آماده‌اند. این موجب می‌شود در بزنگاه ها و در شکل گیری بحران های اعتراضی‌ این جمعیت NEETها(۱) چون در حقیقت تعهدی به جایی ندارند می توانند در اعتراضات حاضر شوند.”

و ادامه می‌دهد: “ما چند دسته بیکار داریم، مثل کسانی که دچار معلولیت هستند یا کسانی که شغل های پنهان دارند، اما نکته ای که وجود دارد این است که تقریبا ۳۶ درصد از افراد بیکار ما جزو NEETها هستند. ”

این‌ NEETها ” نقش موثری در آشوب‌های اخیر در کشور داشته‌اند و بسیاری از خشونت های صورت گرفته و رفتارهای همراه با خشونت توسط این افراد صورت گرفته است . تعداداین گروه از بیکاران در استان‌هائی بیشتر است،  که ما شکاف اجتماعی قومیتی و شکاف تهران- شهرستانی داریم. در سیستان و بلوچستان حدود ۵۰ درصد، در کردستان حدود ۴۴درصد و استان هایی مثل کرمانشاه ۴۳ درصد، خوزستان ۳۸درصد. یعنی استانهایی که مستعد بحران هستند.

برخی آمارها می گویند ما در تهران حدود ۴۵۰ هزار تا ۶۰۰ هزار نفر NEET داریم، این یعنی ما با یک انبار باروت در تهران مواجه هستیم و باید به آن توجه کنیم چون این افراد درصد زیادی از شورش‌های اجتماعی که اتفاق می‌افتد را تشکیل می دهند.

از طرفی یک مسئله ای که در اعتراض های سال ۹۸ خیلی جدی بود مسئله بالا رفتن خشونت‌ها بود. میزان و درجه خشونت در اعتراض ها بالا رفته بود، اینکه خشونت در اعتراض های اجتماعی و سیاسی این میزان بالا رفته، بخشی از آن برمی گردد به همین مسئله.”

پس تمام معضل نظم حاکم و رژیم جمهوری اسلامی در این است که یک جمعیت ۵ / ۲ میلیونی از میان ۷ میلیون بیکار، کسانی هستند که “نقش موثری در آشوب‌های اخیر در کشور داشته‌اند و بسیاری از خشونت های صورت گرفته و رفتارهای همراه با خشونت توسط این افراد صورت گرفته است .”

اما راه حل جامعه شناس سخنگوی سیاسی پلیس چیست؟

” راه حل این است که ما این NEETها را شناسایی کنیم و برای آنها برنامه داشته باشیم. یعنی نهادهای مسئول باید برای اینها فکر کند، شاید نیاز باشد به اینها هزینه پرداخت شود، شاید نیاز باشد آنها را وارد بازار کار کنیم شاید نیاز باشد از لحاظ روانشناسی روی اینها کار کنیم چون بخشی از اینها رو به این سبک زندگی عادت کردند پس باید از نظر روانشناختی روی اینها کار کنیم و سازمان های مشاوره و روانشناسی اینجا فعال شوند.” این‌هم راه حل پلیسی جامعه شناس نظم پلیسی-استبدادی.

این آدمی که ظاهراً استاد دانشگاه، آن هم جامعه شناسی سیاسی است، گویا هرگز نه از طبقات چیزی شنیده ، نه از مبارزه طبقات، نه از فجایعی که نظم سرمایه‌داری حاکم بر ایران به بار آورده است، نه از بحران‌های عمیقی که سرتا پای نظم موجود را فراگرفته است. بنابراین گرچه می‌بیند که از سال ۹۶ مدام اعتراضات افزایش‌یافته و مبارزات اشکال قهرآمیزی به خود گرفته است، اما به عنوان نظریه‌پرداز سیاسی پلیس به این نتیجه می‌رسد که مشکل جمهوری اسلامی در ۵ / ۲ میلیون آدم‌های تنبل و مفت خور است که “حتی به خانواده فشار می آورند و سربار خانواده هستند .” راه حل مشکل هم در این است که دولت به آنها یک پولی بدهد ، یا وادارشان کند کار کنند و یا آنها را سراغ سازمان‌های مشاوره و روانشناسی بفرستند.

نخست این که برخلاف ادعای آقای جامعه شناس اسلام‌گرا، در تظاهرات توده‌ای دی ماه ۹۶ یا قیام آبان ماه، مردمی که در این مبارزه حضور داشتند، توده‌های کارگر و زحمتکش،  فقیر و بیکار بودند که نظم سرمایه‌داری آن‌ها را به کلی لگد مال کرده و به فقر، بیکاری و سیه‌روزی سوق داده است  و نه آنگونه که سخنگوی سیاسی پلیس می‌پندارد، افرادی که تمایلی به کار ندارند. تیپ اجتماعی که وی به آن‌ها  اشاره دارد این مردم کارگر و زحمتکش نیستند. فقط کافی است اشاره شود که در جدیدترین نمونه، رژیم جنایتکار حاکم، چند روز پیش یک کارگر به نام مصطفی صالحی  را به اتهام شرکت در تظاهرات سال ۹۶  اعدام کرد.  البته در جامعه سرمایه داری عناصر بی طبقه‌، ولگرد و بزهکاری وجود دارند که نه فقط  اهل مبارزه نیستند، بلکه اتفاقاً همدست پلیس اند و با پلیس در سرکوب مبارزان علیه نظم موجود، همکاری می‌کنند.  بیاد آوریم که حسین همدانی فرمانده پیشین سپاه محمد رسول‌الله تهران ، خودش در مصاحبه‌ای اعتراف کرد که در جریان سرکوب تظاهرات سال ۸۸ از همین افراد بزهکار و اوباش علیه مردم استفاده کرد. اما سرشت معترضین به نظم موجود در سال‌های ۹۶ و ۹۸ ، از این اوباش همکار پلیس به کلی جدا بوده و هست. مردمی که به ویژه از دی ماه ۹۶ به نبردی رو در رو با نظم حاکم برخاسته‌اند، کارگران، زحمتکشان و تهی‌دستان فقیر و بیکاری هستند که زیر شدیدترین فشار نظم اقتصادی و سیاسی موجود به نبرد برخاسته و طبیعی است که وقتی به مبارزه علیه این نظم روی می‌آورند، خشم خود را با حمله به نهادهای اقتصادی و ارگان‌های نظم استبدادی- پلیس نشان دهند و به قهر انقلابی متوسل ‌شوند. این خشونت نیست. این یک حق انکار ناپذیر مردمی است که رژیم پلیسی – استبدادی با وحشیانه‌ترین خشونت آن‌ها را به بند کشیده است.

اما فقط این جمعیت میلیونی بیکاران و گرسنگان در سراسر ایران نیستند که به گفته جامعه شناس در تهران، خوزستان، کردستان، کرمانشاه انبار باروت‌اند و هر لحظه قابل اشتعال. سراسر ایران یک انبار باروت است. موج وسع اعتراضات کارگری که هم اکنون در بخش بزرگی از ایران شاهد آن هستیم ، نمونه برجسته دیگری از انفجار خشم و نفرت عمومی کارگران و زحمتکشان از نظم ستمگرانه موجود است. مبارزاتی که هر روز دامنه وسیع‌تری به خود می‌گیرد و چیزی نخواهد گذشت که تمام نظم ستمگرانه حاکم را در آتش شعله‌های خود نابود خواهد کرد .

دلائل آن نیز پوشیده نیست. تمام مبارزاتی که در جامعه ایران به اشکال مختلف ادامه دارد، ریشه در تضادها و  بحران‌های عمیقی دارد که کلیت جوانب حیات اقتصادی- اجتماعی و سیاسی نظم حاکم را فراگرفته است. سیاست‌های تا کنونی طبقه حاکم برای تخفیف تضادها و تعدیل این بحران‌ها همه به شکست انجامیده اند. هرگز در طول حیات نظم سرمایه داری ایران، بحران اقتصادی در ابعاد بحران کنونی وجود نداشته است. عواقب اجتماعی این بحران، فقر، بیکاری، گرسنگی و تمام مصائب اجتماعی ناشی از نظم سرمایه‌داری، اکنون به اوج بی سابقه‌ای رسیده است. نظم سیاسی حاکم نیز دیگر هیچگونه اعتباری میان مردم ندارد و به کلی رسوا شده است. فساد درونی دستگاه دولتی اوج گندیدگی نظم موجود را نشان می‌دهد.

تجربه در تمام جهان به وضوح نشان داده است وقتی که یک نظم با بحران های لاینحل مواجه باشد، وقتی که تمام سیاست‌های طبقه حاکم حتی برای تخفیف بحران‌ها به شکست انجامیده باشند، وقتی که فساد تمام ارکان رژیم را فراگرفته باشد، بدان‌معناست که طبقه حاکم دیگر نمی تواند به شیوه پیشین بر مردم حکومت کند و جامعه به تغییر نیاز دارد. از دیگر سو، به نظر نمی رسد که اکنون دیگر بتوان کسی را پیدا کرد که این واقعیت را انکار کند که توده‌های مردم ایران  نمی خواهند و نمی توانند وضع موجود را تحمل کنند. آنها این واقعیت را به وضوح در مبارزات خود که در آبان‌ماه گذشته تا مرحله قیام ارتقاء یافت و هم اکنون موج گسترده‌ای از اعتصابات کارگری مهم ترین صنایع کشور را فراگرفته است، نشان داده‌اند. این همان موقعیت انقلابی است که جامعه ایران در آن به سر می‌ برد. این که تاکنون این وضعیت به انقلاب نیانجامیده است، علت آن چیزی جز عقب ‌ماندگی عامل ذهنی و آمادگی طبقه انقلابی برای انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی نیست. چرا که تمام شرایط عینی انقلاب در ایران فراهم است. با این همه طبقه انقلابی جامعه با مبارزات و اعتصابات گسترده خود به وضوح نشان می‌دهد که به سرعت برای روی‌آوری به انقلاب آماده می‌شود. این که تحت چنین شرایطی بالاخره جامعه چه مسیری را طی خواهد خواهد کرد، و پیروزی که بر که چگونه قطعیت خواهد یافت، البته وابسته به روند مبارزه طبقاتی و تحولات آتی جنبش است. اما در هر حال این واقعیت به جای خود باقی است که طبقه حاکم دیگر نمی تواند به شیوه گذشته بر مردم حکومت کند. سراسر ایران یک انبار باروت آماده انفجار است و تمام ترس طبقه حاکم و جیره‌خوران آن از انفجاری سیاسی است که طومار نظم موجود را در هم خواهد پیچید.

NEET-1 مخفف سه کلمه « Not inEducation» ، « Not in Employment» و « Not in Training» است.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۸۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.