“مردم را می کشند و زبان شان هم دراز است”

جنازه ام زیر چکمه های شما نمی ماند

بر می خیزد

شما را قدرت آن نیست که زمینگیرم کنید

تابوت من روان نمی شود روی دست ها

و پله ها برای رسیدن به من کوتاه است

ستاره ای می شوم، خورشید، ماه

با باران می بارم

و جهان از گل های کوچکم

سرشار می شود (ناظم حکمت)

بعد از ۶ ماه سکوت، بعد از ۶ ماه رازداری و پنهان کاری، بالاخره جمهوری اسلامی زبان از کام برکشید و با توسل به تجربه ترفندهای همیشگی اش، تعداد کشته شدگان آبان ماه را ۲۰۰ تا ۲۲۵ نفر اعلام کرد. رحمانی فضلی، وزیر کشور جمهوری اسلامی، شامگاه شنبه ۱۰ خرداد، با حضور دریک برنامه تلویزیونی با تائید اینکه ۲۰۰ تا ۲۲۵ نفر در اعتراضات آبان ماه کشته شده اند، گفت: “۸۰ درصد آنان توسط نیروهای امنیتی حکومت و ۲۰ درصد آنان با سلاح های غیر سازمانی کشته شده اند”.

دو روز بعد از رحمانی فضلی، مجتبی ذوالنور، مزدور امنیتی رژیم وارد گود شد و نتیجه سرکوب آبان ماه را شامل ۲۳۰ نفر کشته و ۲ هزار نفر زخمی اعلام کرد.

خبرگزاری ایسنا، روز ۱۲ خرداد، به نقل از ذوالنور نوشت: “۷ درصد در درگیری های مستقیم مسلحانه با نیروهای انتظامی جان باختند و ۱۶ درصد در حمله به مراکز نظامی و انتظامی در حالیکه مجهز به انواع سلاح های سرد و گرم بودند، جان خود را از دست دادند. ۳۱ درصد در حمله به مراکز عمومی مثل فروشگاه ها، پمپ بنزین ها، بانک ها و مساجد جان باختند و ۲۰ درصد از جان باختگان در قالب نیروهای تامین کننده امنیت و نظم که شامل بسیج و نیروهای مردمی می شوند بوده اند و ۲۶ درصد در اعتراضات حضور داشتند اما جزو آشوبگران نبودند و به دلایل نامعلوم جان باختند، مثلا شقیقه آن ها از فاصله ۳ متری هدف قرار گرفته است”. ذوالنور در ادامه لاطائلات خود و با بیان اینکه “رسانه های بیگانه آمارهای دروغین اعلام کرده و تا ۱۰ هزار نفر کشته اعلام کردند”، پزشکی قانونی را مرجع آمار مطرح شده اعلام کرد.

مجتبی ذوالنور، از جمله مزدوران امنیتی جمهوری اسلامی است که در دوره دهم مجلس ارتجاع، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس بود. او اکنون بجز نمایندگی قم در مجلس، هیچ پست و مقام رسمی دیگری ندارد. ورود این مامور امنیتی رژیم برای بیان جعلیات آماری مربوط به کشتار آبان ماه، بیانگر این امر است که جمهوری اسلامی بنا به سرشت و ذات سرکوبگرانه اش، هنوز هم حاضر به قبول هیچگونه مسئولیتی در بیان تعداد دقیق جان باختگان، زخمی ها و دستگیرشدگان آبان ماه نیست.

بعد از ۶ ماه سکوت و پنهان کاری، رحمانی فضلی و مجتبی ذوالنور در شرایطی از کشته شدن ۲۰۰ تا ۲۳۰ نفر خبر می دهند که پیش از این، سازمان عفو بین الملل، اسامی دست کم ۳۰۴ نفر از کشته شدگان قیام آبان ماه را اعلام کرده بود.

عفو بین الملل در گزارش مشروح خود علاوه بر تائید این تعداد از کشته شدگان در ۳۷ شهر و ۸ استان کشور اعلام کرده است: “بر این باور است که تعداد واقعی جان باختگان، احتمالا بیشتر از ۳۰۴ نفر است”. در گزارش عفو بین الملل، با توجه به تفکیک سنی، جنسیتی، مکان و نحوه کشتار معترضان آمده است: این تعداد، شامل ۱۳۰ نفر در تهران، ۵۷ نفر در خوزستان، ۲۳ نفر در استان البرز، ۳۰ نفر در کرمانشاه، ۲۴ نفر در فارس، ۲۱ نفر در اصفهان، ۷ نفر در کردستان و ۲ نفر در کرمان است. در میان کشته شدگان فوق، ۲۳۶ مرد، ۱۰ زن، ۲۳ جوان ۱۲ تا ۱۷ ساله بوده اند. عفو بین الملل همچنین گفته است، تا کنون نتوانسته سن و جنسیت ۳۵ نفر از جان باختگان آبان ماه را مشخص کند. به نوشته این نهاد بین المللی، بیش از ۴۰ درصد کشته ها ۲۰ تا ۳۰ ساله بوده اند که در فاصله روزهای ۲۴ تا ۲۸ آبان ماه کشته شده اند. در این گزارش، اطلاعاتی هم در باره میزان جراحات منجر به مرگ ۱۴۱ نفر از قربانیان ارائه شده است که در مواردی شامل دو گلوله یا بیشتر به نقاط مختلف بدن است. ۶۶ مورد هم در اثر برخورد گلوله به سر یا گردن بوده است، که این امر “نشان می دهد قصد نیروهای امنیتی شلیک به قصد کُشت بوده است”. در گزارش عفو بین الملل همچنین آمده است: “این سازمان، هیچ سندی ندارد که نشان دهد معترضان سلاح گرم در اختیار داشته اند و یا با رفتارشان تهدید جانی عاجلی متوجه نیروهای امنیتی بوده است. علاوه بر سازمان عفو بین الملل، خبرگزاری رویتر هم با استناد به منابعی از درون رژیم، آمار جان باختگان آبان ماه را ۱۵۰۰ نفر و دستگیر شدگان را بیش از ۷۰۰۰ نفر اعلام کرده است.

حال، بعد از ۶ ماه سکوت و پنهانکاری و با وجود گزارش مستند عفو بین الملل، بیان لاطائلات یک عنصر امنیتی جمهوری اسلامی، نیشتری زهرآلود بر زخم ماندگار کشتار آبان ماه است. کشتار و سرکوبی خونین که زخمی ناسور بر پیکر جامعه گذاشته است. روشن است که اثرات این زخم خونبار، به سادگی از ذهن و جان توده های مردم ایران نخواهد رفت. چنانچه، کشتار دی ماه ۹۶، از یادها نرفت. آنگونه، که کشتار ۸۸، در خاطره ها مانده است. آنگونه، که سرکوب قیام دانشجویی تیرماه ۷۸، فراموش نشد. همانگونه، که قتل عام فجیع بیش از ۵ هزار زندانی سیاسی در تابستان تفتان ۶۷، بی التیام در ذهن مردم خانه کرده است. آنگونه که کشتار خونین سال های نخست دهه ۶۰ بر روح و روان جامعه آوار شده است. همان گونه، که کشتن ۱۷۶ مسافر و کادر پرواز هواپیمای اوکراینی در ذهن مردم ایران و جهان ماندگار شده است.

حال، در چنین وضعیتی که خشم و نفرت حاصل از ۴۱ سال قتل و جنایت و کشتار، در زیر پوست جامعه به مرجله انفجار رسیده است، در شرایطی که هزاران تصاویر و ویدئوی آدم کشی جمهوری اسلامی در گستره جهان به نمایش درآمده است، آدمکش جنایتکار و مستبدی همانند خامنه ای، با گفتن “مردم را می کشند و زبان شان هم دراز است” به دادخواهی از مرگ جورج فلوید برخاسته است. جورج فلوید، یک شهروند سیاه پوست آمریکایی است که روز ۲۵ ماه می، در شهر مینیاپولیس در ایالت مینه سوتای آمریکا پس از بازداشت در مقابل یک مغازه، در اقدامی کاملا نژادپرستانه توسط پلیس آدمکش آمریکا کشته شد. ویدیوی منتشر شده از وقایع آن روز، نشان می دهد که یک مأمور پلیس پس از بازداشت جورج فلوید، به مدت ۸ دقیقه زانوی خود را بر گردن فلوید گذاشته و او را روی زمین نگه داشته است. در آخرین دقایق ویدیو، صدای فلوید شنیده می شود که مرتب می گوید: “نمی توانم نفس بکشم.”

حال، جنایتکاری همانند خامنه ای با استناد به همین ویدئو و مرگ دلخراش جورج فلوید، به حاکمان آمریکا نهیب می زند: “مردم را می کُشند و زبان شان هم دراز است”. این دادخواهی رذیلانه خامنه ای، از مرگ دلخراش یک سیاهپوست آمریکایی در شرایطی است، که صدها و هزاران ویدئوی دردناک کشتار خیابانی معترضان آبان ماه در شبکه های مجازی و در مقابل دیدگان مردم ایران و جهان است. ویدئوهایی که دیدن صحنه های آن به مراتب دردناک تر از تماشای قتل مرگ جورج فلوید است.

جورج فلوید، به دست یک پلیس نژادپرست آمریکایی کشته شد. پلیسی که اکنون بازداشت و به اتهام قتل درجه دو تفهیم اتهام شده است. شش ماه پیش، در آبان ۹۸، ۱۵۰۰ نفر به دستور خامنه ای و به ضرب گلوله های مستقیم ماموران امنیتی جمهوری اسلامی کشته شدند. تصاویر و ویدئوی بسیاری از این صحنه های شلیک و کشتار مردم در گستره جهانی منتشر شده اند. در بسیاری از این ویدئوها، چهره آدمکشان جمهوری اسلامی به روشنی دیده می شود. جانیانی که از فاصله چند متری مغز و سینه معترضان را هدف گرفته اند. فیلم تبلیغاتی لیلا واثقی، فرماندار قلعه حسن خان به طور رسمی از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است. فیلمی که در آن، لیلا واثقی با افتخار می گوید: “من گفته بودم بهشون که هر که وارد فرمانداری شد رو بزنید”. لیلا واثقی از طرف وزیر کشور جمهوری اسلامی، مورد تقدیر قرار گرفت. رسانه های ایران هم در مورد کشتار آبان ماه نه تنها لام تا کام سخنی نگفتند، بلکه همصدا با آدمکشان جمهوری اسلامی، معترضان را اراذل و اوباشی دانستند که مستوجب مرگ بودند. در آمریکا اما، وقتی جورج فلوید توسط یک پلیس کشته شد، مردم، رسانه ها و خبرگزاری های معتبر آمریکا یکسره به اعتراض بر خاستند. وقتی دونالد ترامپ، رئیس جمهور نژادپرست این کشور اعلام کرد که برای سرکوب معترضان “ارتش را به خیابان ها” گسیل می کند، رسانه ها و خبرگزاری های معتبر آمریکا با واکنش سریع، ترامپ را از بیان چنین دستوری سرکوبگرانه پشیمان کردند. در جمهوری اسلامی اما، وقتی خامنه ای، رهبر مستبد و آدمکش این رژیم فاسد و تبهکار دستور کشتار مردم را در آبان ماه صادر کرد، نه تنها هیچ رسانه ای لب به اعتراض نگشود، نه تنها خبرگزاری ها و مطبوعات کشور سخنی علیه این فرمان فاشیستی خامنه ای ننوشتند، بلکه تمام روزنامه، رسانه ها و خبرگزاری های موجود ایران، فرمان سرکوبگرانه خامنه ای را با آب و تاب منتشر کردند. در آمریکا، طی همین دو هفته ای که مردم این کشور نسبت به مرگ جورج فلوید و رفتار نژادپرستانه پلیس آمریکا دست به اعتراض زده اند، بخش بزرگی از رسانه ها و خبرگزاری های معتبر آمریکا، بی وقفه در حال خبر رسانی از اعتراضات مردم هستند. سرکوب ها را بازتاب داده اند. در مقابل فرامین نژادپرستانه ترامپ موضع گرفته اند. هر اقدام خشونت بار پلیس در خیابان ها به روی مردم معترض، به سرعت در رسانه های عمومی این کشور بازتاب یافته اند. در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی اما، نه تنها هیچ گزارش و خبری از کشتار و سرکوب مردم در روزنامه های رسمی داخلی منتشر نشد، نه تنها کمترین واکنش اعتراضی نسبت به اقدامات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی نشان داده نشد، بلکه برعکس، تمام رسالت مطبوعاتی و سمت و سوی حرکت خبرگزاری های داخل کشور در تبلیغ و ترویج فرامین مرگبار خامنه ای خلاصه شده است.

در آمریکا، یک نظام سرمایه داری با دموکراسی پارلمانی حاکم است. نظامی که با همه تبعیضات نژادی و فقرو فلاکتی که در گوشه و کنار این کشور بزرگ سرمایه داری موجود است، رسانه ها، مطبوعات و خبرگزاری های داخلی آن در چهارچوب همان دموکراسی پارلمانی از آزادی های دمکراتیک برخوردارند. کنگره، مجلس سنا و دستگاه قضایی آن، نهادهایی مستقل از اراده رهبر و رئیس جمهوری هستند. هیچ خبرنگار و نویسنده ای به اتهام مقابله با سخنان نژادپرستانه ترامپ و انتشار صحنه هایی از وحشی گری پلیس این کشور بازداشت و محاکمه نمی شود. تمام مقامات کشوری و لشکری در مقابل رفتار و عملکرد خود مسئول و پاسخگو هستند.

در ایران تحت حاکمیت نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی اما، فقط یک اراده مستبدانه حاکم است و آن هم اراده شخص خامنه ای به عنوان “پیشوا” و رهبر نظام است. کمترین واکنش نقادانه نسبت به اقدامات رهبری، با بازداشت و شکنجه و زندان و مرگ همراه است. مجلس، یکسره مجیز گوی رهبری نظام و پیش برنده سیاست های ویرانگر اوست. دستگاه قضایی، به جای دادرسی از ظلمی که بر مردم می شود، تماما در خدمت فرامین سرکوب و کشتار مردم قرار دارد. ماموران امنیتی رژیم، در پی هر کشتار و جنایت و شکنجه ای که اعمال می کنند، بجای مجازات، تقدیر و ارتقاع مقام می یابند. رسانه های خبری، مطبوعات و خبرگزاری ها، یکسره در خدمت تبلیغ و ترویج دستورات و نظرات ارتجاعی خامنه ای و نظام جمهوری اسلامی هستند.

حال، در چنین وضعیتی از سرکوب و کشتار و مرگ، که جای جای ایران را فرا گرفته است، در چنین شرایطی که نام و آوازه جمهوری اسلامی در بی رحمی و شقاوت و آدمکشی، در سرتاسر جهان انعکاس یافته است، در شرایطی که هنوز کشتار ۱۵۰۰ نفر از معترضان آبان ۹۸ در یادها نفش بسته است، آدمکش و جنایتکاری همچون خامنه ای، در اعتراض به مرگ جورج فلوید فریاد بر کشیده است: “مردم را می کشند و زبان شان هم دراز است”.

شرم آورتر اینکه، همان مجموعه رسانه های خبری و مطبوعاتی ایران که در جریان کشتار آبان ماه سکوت مطلق پیشه کردند، اکنون جمله به اصطلاح دادخواهی خامنه ای را در تیتر خبرهای خود نشانده اند. در مقابل این روزنامه‌های مزدور اما واکنش کاربران اجتماعی بسیار تحسین برانگیز است. کاربرانی که در مقابل وقاحت خامنه ای، تک تک روزها و سال های کشتار جمهوری اسلامی را یاد آور شده اند و با فرا خوان هشتگ “مردم را می کشند و زبان شان هم دراز است” وقاحت رهبر جمهوری اسلامی را بر چهره اش کوبیده اند.

براستی که وقاحت خامنه ای و جمهوری اسلامی را اندازه نیست. رژیمی که ۴۱ سال آدم کشته است، ۴۱ سال ویرانی به ببار آورده است. جانیانی که پس از ۶ ماه سکوت و پنهانکاری، کشته شدگان آبان ماه را ۲۳۰ نفر اعلام می کنند. آدمکشانی که “مردم را می کشند و زبان شان هم دراز است”.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۷۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.