روز سهشنبه ۹ دسامبر ۲۰۱۴ (۱۸ آذر ۹۳) گزارش کمیته اطلاعاتی سنای آمریکا درباره فعالیتهای “ضد تروریستی” سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در فاصله سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ منتشر شد. این گزارش، حاصل تحقیقات ۵ ساله کمیتهی سنا، بالغ بر ۶۷۰۰ صفحه است که تنها ۵۲۵ صفحه آن منتشر گردیده است.
در این تحقیق روشن شده است که در فاصله این سالها، سیا در سراسر جهان زندانهای مخفی داشته است و مأموران این سازمان، افراد مظنون به فعالیتهای تروریستی را خود یا به مدد مقامات پلیسی – امنیتی کشورهای مختلف میربوده و پس از انتقال به این زندانها با “روشهای بهینه بازجویی” میکرده است.
در گزارش درباره “روشهای بهینه بازجویی” آمده است، این روشها وسیله مؤثری برای کسب اطلاعات نبودهاند، سیا به مقامات و سیاستمداران درباره کارآیی این شیوهها، وضعیت زندانها، خشونت شیوههای بازجویی دروغ گفته است، افراد بیگناهی بازداشت شده و ماهها و سالها شکنجه شدهاند. برخی نیز مجبور به اعترافات غیرواقعی علیه خود شدهاند.
در این گزارش که گوشهی ناچیزی از “عملیات” سیا طی ۵ سال و آن هم محدود به یک جنبه از فعالیتهای این سازمان جاسوسیاست، از “زندانهای مخفی” در کشورهای مختلف نام برده شده است. زندانهایی عمداً سرد و تاریک و زندانیانی که در شرایط ایزوله و گاهی بدون لباس باید روزها و ماهها، این شکنجه و شکنجههای وحشیانه دیگری را تحمل میکردند. یکی از زندانیان پس از سپری کردن یک شب روی زمین سرد در حالی که تنها یک شورت به پا داشته است، میمیرد. شاید بسیاری تصور کنند این زندانها در کشورهایی مانند عراق، پاکستان یا عراق قرار دارند.
روز ۱۴ دسامبر، رئیس سابق اداره جاسوسی رومانی برای اولین بار اعتراف کرد که سیا “مراکزی” در رومانی داشته است. اما پیش از آن در گزارشی ۶۷ صفحهای که در سال ۲۰۰۶ از سوی “دیک مارتی”، گزارشگر “کمیته امور قانونی پارلمان اروپا” در پاریس منتشر شد، به وجود “بازداشتگاههای مخفی” به ویژه در رومانی و لهستان اشاره شده بود. وی همان زمان اعلام کرده بود: “اکنون روشن است که مقامات چندین کشور اروپایی در فعالیتهای غیر قانونی سیا شرکت فعال داشتند. برخی کشورها نیز دانسته این عملیات را نادیده گرفته یا تمایلی به آگاهی نداشتند.” مارتی گفت، کشورهای سوئد، بوسنی و هرزگوین، بریتانیا، ایتالیا، مقدونیه، آلمان و ترکیه به درجات گوناگون باید پاسخگو باشند و چند کشور دیگر در بازداشت یا انتقال افراد فعالانه یا غیر فعالانه همدست سیا بودهاند.
در سال ۲۰۰۷ نیز کمیته موقتی در اتحادیه اروپا تشکیل شده بود که در گزارش آن آمده است “در فاصله سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۵، حداقل ۱۲۴۵ پرواز هواپیماهای سیا در فضای هوایی اروپا یا توقف در فرودگاهها ثبت شده است.” آلمان، سوئد، اسپانیا، ایرلند، یونان، قبرس، دانمارک، ترکیه، مقدونیه، بوسنی و رومانی از جمله این کشورها بودهاند. و برخی کشورها مانند اتریش، ایتالیا، لهستان، پرتغال و انگلیس اطلاعات لازم را در اختیار کمیته قرار ندادهاند.
پس این زندانها چندان هم “مخفی” نبودهاند، یا حداقل برای مقامات و دولتهای کشورهای غربی، بلکه آنها یا همدست جنایات سیا بودهاند یا نظارهگر آن.
در گزارش ادعا شده است، سیا به کاخ سفید، مقامات و سیاستمداران دروغ گفته است. مسئول سابق برنامه بازجویی سیا، در مصاحبهای گفته است، سناتورهای ردهبالای حزب دمکرات کاملا از شیوههای بازجویی از جمله خفگی با آب، مطلع بودهاند. و بوش، رئیس جمهوری آن زمان آمریکا، کاملا از این شیوهها اطلاع داشته است. سخنگوی اوباما نیز در مصاحبهای اعلام کرد: “افرادی هستند که میگویند این ادعا حقیقت ندارد.”
اما در تاریخ ننگین سیا تنها شکنجهی زندانیان ثبت نشده است، بلکه تربیت شکنجهگران نیز جزو کارنامهی سیاه این سازمان است. در سال ۱۹۸۸ یکی از اعضای “گردان مرگ ارتش” هندوراس با خبرنگار نیویورکتایمز از آموزش خود در تگزاس توسط ارتش آمریکا و سیا سخن گفت: “آنها به ما روشهای روانشناختی یاد دادند – ترسها و نقاط ضعف زندانی را پیدا کنید. نگذارید بخوابند، لختشان کنید، ایزولهشان کنید، در سلولشان موش و سوسک بیاندازید، غذای بد به آنها بدهید، حیوانات مرده را به خوردشان بدهید، آب سرد رویشان بریزید….”
در “روشهای بهینه بازجویی” مأموران سیا، آشنایان با روشهای “گذشته”ی شکنجه شباهت زیادی مییابند.
پس از انتشار این گزارش، برخی از سیاستمداران آمریکایی، سناتورها و از جمله اوباما، رئیس جمهور آمریکا، گویی تاکنون بیخبر از جنایات سیا، به میدان آمدند و برای توجیه جنایات سیا، مدعیشدند این افراد برای حفظ امنیت و دفاع از منافع مردم آمریکا عمل کردهاند، گرچه “اشتباهاتی” نیز انجام دادهاند!
چند نکته در این میان فراموش میشود. نخست آن که وجود این “تروریستها” و “عدم امنیت” حاصل سیاستهای آمریکا و از جمله سازمان سیا است. آمریکا، در دهههای شصت و هفتاد، به تقویت بنیادگرایی اسلامی در کشورهای مسلماننشین روی آورد تا با خطر رشد کمونیسم در این کشورها مقابله کند. اما این شمشیری دو لبه بود. اسلامگرایان در تمامی این کشورها، پنهان و آشکار از حمایت امپریالیسم غرب و دولتهای دست نشانده آن برخوردارند. اما آنان، از سویی، برای یافتن پایگاه و محبوبیت در میان مردم منطقه و طرح خود به عنوان یک آلترناتیو نزد مردم ناراضی و خشمگین، که به درستی دشمن اصلی خود را امپریالیسم غرب میدانند، بایستی شعارهای ضد غربی دهند، از سویی دیگر بنا به ماهیت واپسگرای خود با بسیاری از دستاوردهای حتا مترقی غربی، از جمله آزادیهای سیاسی و حقوق دمکراتیک، دشمنی آشتیناپذیر داشته و دارند. واقعیتها نیز نشان داد که این نیرو تنها از نظر مقابله با کمونیسم و کشتار و سرکوب کمونیستها و کارگران و زحمتکشان این کشورها قابل اعتمادند، اما با اتکا به دیدگاه بنیادگرایانه و اسلامی خود به مخالفت با آمریکا و کشورهای غربی نیز برمی خیزند. طالبان یک نمونه است، القاعده، نمونهی دیگر، آخرین نمونه آن نیز داعشیان هستند. پس”عدم امنیت” مردم آمریکا حاصل سیاستهای دولتمردان آمریکاست.
دوم آن که، از کدام “منافع” و کدام “مردم” صحبت میشود؟ دولت آمریکا و دستگاه جاسوسی آن که همواره پشتیبان دیکتاتورها و دولتهای سرکوبگر جهان بودهاند. دولتهایی که به سرمایهداران آمریکا اجازه میدهند تا نیروی کار ارزان را استثمار و منابع کشور را غارت کنند.
سیا در سال ۱۹۴۷ در زمان ریاست جمهوری ترومن به وجود آمد. این سازمان از زمان تأسیس تاکنون، پرونده قطوری دارد از کودتاها، سوءقصدها و مداخلات در امور داخلی کشورهای جهان. مداخله در انتخابات دمکراتیک ایتالیا در سال ۱۹۴۷ برای ممانعت از روی کار آمدن حزب کمونیست، کودتا در ایران علیه مصدق در سال ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲)، حمله نظامی خلیج خوکها علیه کوبا در سال ۱۹۶۱، ترور پاتریس لومومبا در کنگو در سال ۱۹۶۱، کودتا در شیلی و سرنگونی و قتل آلنده در سال ۱۹۶۷، کودتا در یونان دو روز پیش از انتخابات و روی کار آوردن حکومت سرهنگها در سال ۱۹۶۷، کمک به سرنگونی دولت چپگرای ادوار ویتلمن در استرالیا در سال ۱۹۷۵، آموزش و تسلیح بنیادگرایان اسلامی در افغانستان در سال ۱۹۷۹، کودتا درهائیتی، هندوراس، پاناما، همه و همه تنها گوشههایی از عملیات سیا از زمان تأسیس تاکنون است که آشکار گردیدهاند. چه بسا پروندههایی که هنوز مشمول مرور زمان نشده و “سری” محسوب میشوند.
آنچه روشن است، در پی کودتاها و مداخلات نظامی – سیاسی سیا در امور کشورهای دیگر، مردم این کشورها هستند که کشته میشوند (تنها در اندونزی در سالهای ۱۹۶۶ – ۱۹۶۵ بین یک میلیون تا سه میلیون نفر به اتهام “کمونیست بودن” به قتل رسیدند)؛ در مقابل سیل سود است که به جیب سرمایهداران سرازیر میشود و مردم آمریکا هستند که هزینه “عملیات” را با جان و دسترنج خود میپردازند. تهیه همین گزارش کنونی، ۴۰ میلیون دلار خرج برداشته است. تنها یکی از هزینههای “شیوههای بهینه شکنجه”، پرداخت ۸۰ میلیون دلار به دو روانشناسی است که این برنامه را طراحی و نظارت کردهاند.
این نیز اولین بار نیست که عملیات سیا موضوع رسانهها شده است. به جز گزارشات متعدد درباره عملیات و جنایات سیا، در سال ۱۹۷۳ یک تحقیق درونی در مورد عملیات غیرقانونی سیا انجام شد که نتیجه آن به کنگره گزارش شد. در سال ۱۹۷۵ کنگره آمریکا تحت ریاست یک سناتور به نام “فرانک چرچ” کمیتهای به نام “کمیته چرچ” تشکیل داد تا درباره جنایات سیا تحقیق کند. این تحقیق منجر به انجام اصلاحاتی برای پاسخگویی بیشتر سیا در برابر سنا شد. این اصلاحات نتیجهای در برنداشت و سیا به عملیات مخفی خود ادامه داد. یک تحقیق در سال ۱۹۸۶ درباره ماجرای مکفارلین و معامله تسلیحاتی ایران با ایالات متحده و اسرائیل از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷ انجام شد. هیچ یک از این رسواییها و تحقیقات تاکنون در توقف یا حتا کاهش جنایات سیا ثمری نداشته است. انتظار دیگری نیز نمیتوان داشت. این سازمان یکی از ابزارهای مهم در حفظ و تثبیت منافع دولت و سرمایهداران آمریکاست.
بیش از ۶ دهه پس ازتشکیل سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا(سیا)، دولتها و رئیسجمهورها میآیند و میروند، هر از گاهی جنایتی برملا میگردد، افکار عمومی برآشفته میشود، اما تا زمانی که نظام سرمایهداری و منافع امپریالیستی وجود دارد، مأموران سیا همچنان به “وظایف” خود ادامه میدهند، جنایات و عملیات جدیدی را طراحی و اجرا میکنند، به کاخ سفید و سنا گزارش میدهند؛ کوس رسوایی که بر سر هر برزنی نواخته شد، تکذیبها و تأییدها روانه میشوند، افرادی جا به جا میشوند؛ پرونده سیا از بایگانی خارج میشود، برگ دیگری بر آن افزوده و دوباره به بایگانی سپرده میشود. گرچه این امر در عصر ارتباطات هر روز سختتر از گذشته میشود.
تصحیح: در مقاله فوق، تاریخ قتل آلنده به اشتباه ۱۹۶۷ ذکر شده که تاریخ صحیح آن ۱۹۷۳ است.
نظرات شما