بحران کرونا در ایران بیداد می کند. آمار مبتلایان و کشته شدگان این بیماری، در روندی پر شتاب رو به افزایش است. اخبار فاجعه بار، و مرگ روز افزون مبتلایان ویروس کرونا جامعه را در بحرانی فراگیر فرو برده است. ترس و نگرانی از وضعیت اسفبار موجود و شیوع هرچه بیشتر آن، تمام کشور را فرا گرفته است. شهرها یکی پس از دیگری به طرز حیرت آوری به ویروس کرونا آلوده می شوند. هیچ گروه و قشری از توده های مردم ایران از حملات بی محابای ویروس کووید ۱۹ در امان نیست. حتا خامنه ای، روحانی و دیگر دزدان و چپاولگران و آدمکشان جمهوری اسلامی نیز اینروزها از بیم ابتلا به ویروس کرونا، در اتاق های پر زرق و برق شان خلوت گزیده اند. بی کفایتی و نالایقی مسئولان حکومتی در مقابله با ویروس کرونا، بیش از هر زمان دیگری برای عموم توده های مردم ایران آشکار شده است. از شعارهای دروغین و مسخره وار خامنه ای و روحانی که در روزهای آغازین شیوع ویروس کرونا در ایران با لودگی از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شد، دیگر خبری نیست. نه خامنه ای در قبال این فاجعه همگانی که خود از مسببین اصلی شیوع آن است، مسئولیت قبول می کند و نه دولت جمهوری اسلامی برای خدمات دهی به مردم گرفتار توجهی دارد و نه امکاناتی برای در امان ماندن توده های زحمتکش مردم ایران از ابتلا به ویروس کرونا فراهم شده است. جامعه یکسره به حال خود رها شده و همگان بدون پشتوانه های حکومتی و بی بهره از هرگونه امکانات دولتی، تنها به همت پزشکان و نیروی ابتکار و خلاقیت و امکانات شخصی خود در مواجهه با حملات مرگبار این ویروس ایستاده اند. ایستادنی که به دلیل عدم امکانات لازم پزشکی، گستردگی و همگانی شدن شیوع این بیماری، چندان هم موثر و راهگشا نبوده است.
با وجود اینکه کرونا بدون توجه به پایگاه طبقاتی و موقعیت اقتصادی و اجتماعی افراد به یکسان به سر وقت همگان می رود، اما اینگونه هم نیست که تبعات مرگبار آن برای تمام طبقات ولایه های جامعه یک سان باشد. مسئولان رژیم، نهادهای دولتی و مجموعه ارگان های حکومتی، که طی دهه های متمادی بر جان و مال توده های مردم ایران خیمه زده اند و همهی امکانات پزشکی، بهداشتی و درمانی کشور را به طور کامل در انحصار خود و نزدیکان شان گرفته اند، طبیعتا در مواجهه با ابتلا به این ویروس و خطر مرگ ناشی از آن در امنیت بسیار بالاتری قرار دارند. در عوض، عموم توده های زحمتکش مردم ایران، خاصه زنان کارگر که بدون برخورداری از کمترین امکانات مالی، پزشکی و درمانی اینروزها به حال خود رها شده اند، همواره با شدت بیشتری در معرض مرگ و میر و تبعات ناشی از ابتلا به ویروس کرونا قرار دارند.
در بحران مرگبار ناشی از شیوع بیماری کرونا در ایران، از میان ده ها میلیون نفری که اکنون با تبعات فاجعه بار ویروس کرونا دست به گریبانند، کارگران و در جمع آنان، زنان کارگر از جمله کسانی هستند که تنهاتر از هر زمان دیگری اینروزها به حال خود رها شده اند. میلیون ها تن از زنانی که در کارگاه های کوچک کار می کنند، زنانی که سرپرست خانوار هستند، زنانی که در فضای اقتصاد غیر رسمی یا اقتصاد زیر زمینی یا زیر پل ها، خارج از چتر قوانین اشتغال و حمایتی دولت مشغول به کار هستند، با بیشترین تبعات ویروس کرونا مواجه اند. زنانی همانند دستفروشان، فروشندگان خرده پا که خویشفرما هستند و برای خودشان کار می کنند، زنانی که در منزل، کارهای مختلفی انجام می دهند ازجمله محصولات خانگی و غذایی نظیر ترشی و مربا تولید میکنند، زنانی که برای بقاء و امرار معاش، محصولات و خدمات خودساخته خانگی را به تنهایی به بازار عرضه می کنند، اکنون بدون کمترین درآمدی به حال خود رها شده اند.
علاوه بر این بخش از زنان، زنان کارگر دیگری هم هستند که در بخش های عمومی اقتصاد کشور، بدون داشتن حق بیمه بیکاری، بدون برخورداری از حمایت های اجتماعی و بدون داشتن قراردادِ مشمول قانون کار فعالیت می کنند. همانند زنانی که بر اساس آمار رسمی ارائه شده توسط علی ربیعی (وزیر وقت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) در اردیبهشت ۹۶، بیش از ۲۵ درصد از جمعیت ۱۰ میلیونی شاغلان غیر رسمی کشور را تشکیل می دهند. یعنی جدای از جمعیت سه میلیونی زنان سرپرست خانوار و زنانی که به کارهای شخصی در خانه اشتغال دارند، دست کم بیش از ۲ میلیون زن کارگر نیز در اشتغال غیر رسمی بخش های صنعت و خدمات وجود دا رند. زنان کارگری که بدون برخورداری از کمترین حق و حقوق بیمه ای و چتر حمایتی مشغول به کار هستند. زنانی که به طور واقعی و بر اساس آمارهای غیر رسمی بیش از ۳ میلیون نفر هستند. ۳ میلیون زن کارگری که بر اساس داده های مرکز پژوهش های عالی تامین اجتماعی، از خدمات درمانی و دفترچه های درمانی محرومند، از حق بازنشستگی و بیمه بیکاری برخوردار نیستند، و در نهایت از همه قوانین حمایتی و قوانین ایمنی کار نیز محروم و بی بهره اند.
حال این جمعیت ۵ تا ۶ میلیونی زنان کارگر و شاغل که بخشی از آنان خویشفرما هستند و گروهی دیگر در بخش صنعت و خدمات کشور کار می کنند، جملگی بدون اینکه از کمترین حق بیمه بیکاری و درمانی برخوردار باشند، این روزها در تب و تاب شیوع بیماری کرونا، وادار به خانه نشینی شده اند. زنانی که معاش و هزینه های کمر شکن زندگی شان، فقط و فقط با همان درآمد محدود اشتغال روزانه شان تامین می شود. زنانی که به گفته سمیه گُلپور، رئیس کمیته بانوان کانون عالی انجمن صنفی کارگری، بدون بیمه در کارگاه های کوچک کار می کنند، از چک های سفید امضا و سفته هایی که کارفرمایان بدون رضایت خاطر از آنها گرفته اند، رنج می برند و از استثمار و بهره کشی شدید کارفرمایان مستاصل هستند. زنان کارگری که فاقد هرگونه حمایت های دولتی هستند؛ حمایت هایی که بتواند از جان و سلامت و حقوق شهروندی آنها محافظت کند. خصوصا، زنان دستفروش فضاهای عمومی و متروها که در شرایط عادی اغلب از دستگیری های گاه و بیگاه و تنگتر شدن روز به روز فضای اشتغال و کار در رنج بوده اند، تا چه رسد به شرایط کنونی که باشیوع بیماری کرونا، درد و رنج روزهای کاری زندگی شان با خانه نشینی و عدم تامین معاش نیز وخامت بارتر شده است.
در وضعیتی این چنین بحرانی که گسترش ویروس کرونا جامعه را فلج کرده و تمامی شهرهای ایران به ویروس کرونا آلوده شده اند، هنوز هم در جمهوری اسلامی کمترین اراده ای برای قرنطینه کردن شهرهای کاملاً آلوده نظیر تهران و قم و مشهد و رشت وجود ندارد. هنوز هم مسئولان حکومتی نظیر علیرضا زالی، مسئول مدیریت بیماری کرونا در تهران بر این باورند که “قرنطینه شهر نه مبنای علمی دارد و نه مناسب است”. هنوز هم حسن روحانی در روز یکشنبه ۲۴ اسفند طی سخنانی شرم آور اعلام میکند: “چیزی به نام قرنطینه نداریم، نه امروز و نه در ایام عید و همه در کسب و کار و فعالیت خود آزاد هستند”.
حسن روحانی در شرایطی از عدم قرنطینه شدن شهرها دفاع کرده است که شیوع ویروس کرونا به خصوص در تهران به شدت شتاب گرفته و منحنی آمار مبتلایان و کشته شدگان در تهران و سراسر ایران به سرعت رو به افزایش است. آخرین آمار رسمی دولت در روز یکشنبه از تعداد ۱۳ هزار ۹۳۶ نفر ابتلا به ویروس و کشته شدن ۷۲۴ نفر خبر داده است. در حالی که آمارهای غیر دولتی از چند برابر بودن آمارهای رسمی خبر می دهند. سیر صعودی آمار مبتلایان و کشته شدگان سبب شده تا اختلاف نظر های درونی حاکمیت در مورد عدم قرنطینه کردن شهرها نیز افزایش یابد. اقدامی که از همان روزهای نخست شیوع ویروس کرونا در قم می بایست این شهر را بطور کامل قرنطینه می کردند، اما نکردند. چرا که با اعلام قرنطینه شدن هر شهری، طبق پروتکل بهداشت جهانی، دولت ملزم بود تا تمام هزینه ها و معاش زندگی مردمی را که قرنطینه شده اند، پرداخت کند. این همان نکته کلیدی است که باعث شده تا به امروز دولت جمهوری اسلامی از قرنطینه کردن شهرها امتناع کند.
از این رو، هیئت حاکمه ایران بجای قرنطینه کردن شهرها، تنها به دستورالعمل خانه نشینی مردم بسنده کرده است؛ تا اولا حرفی زده باشد و در ثانی با پرهیز از بکارگیری لفظ قرنطینه، عملا دولت و نظام را از التزام به پرداخت تمامی مزد و حقوق کارگران و شاغلان خانه نشین شده در امان نگه دارد. نتیجه انجام این ترفند و اقدامات ضد مردمی جمهوری اسلامی آن شده است، که اکنون کل کشور به ویروس کرونا آلوده گشته، صدها نفر جان خود را از دست داده، ده ها هزار مبتلا شده اند و میلیون ها نفر دیگرهم در معرض ابتلا به بیماری و خطر مرگ قرار دارند.
درخواست خانه نشینی، آنهم بدون اینکه دولت کمترین اقدامی در جهت تامین معاش روزانه این جمعیت چند میلیونی زنان کارگر و سرپرست خانوار کرده باشد، عملا به معنای خودکشی و گرفتار کردن آنان در چنگال ویروس گرسنگی است. ویروسی که این روزها پا به پای ویروس کرونا، بخش هایی از جامعه از جمله زنان کارگر و سرپرست خانوار را تهدید می کند. رعایت دستورالعمل خانه نشینی دولت، دست کم برای آن دسته از زنانی که با فرا رسیدن شب عید نه حقوق ماهانه منظم دارند و نه عیدی و پاداش و نه کمک معیشتی دریافت می کنند، عملا دستور العملی فاقد اجرا است. چرا که آن دسته از زنان کارگری که اکثر قریب به اتفاق آنان سرپرست خانوار هستند و چرخه زندگی شان نیز به همان درآمد روزمزدی شان گره خورده است، اگر یک روز کار نکنند، برای آن روز درآمدی هم نخواهند داشت. نبود درآمد روزانه هم، یعنی در گرسنگی ماندن و از پا افتادن این بخش از زنان جامعه. پس آنان ناچارند خطر کنند از خانه بیرون بزنند، خطر ابتلاء به بیماری کرونا را بپذیرند و دستورالعمل های این چنینی دولت را هم به هیچ بگیرند، تا دست کم در شب عید لقمه نانی بر سر سفره خود داشته باشند.
تنهایی زنان سرپرست خانوار و زنان کارگری که اینروزها در تب تند ویروس کرونا، تنهاتر از هر زمانی دیگری شده اند، دردناکتر از دیگر لایه های توده های مردم ایران است. این بخش از زنان کارگر، نه به شکل فیزیکی در کنار هم کار می کنند که دست به اعتراض جمعی بزنند و نه تشکلی دارند که برای برون رفت از وضعیت موجود اعتصاب کنند. در چنین وضعیتی نابسامان، که آنان تنهاتر از همیشه هستند، وظیفه هرنیروی انقلابیست که از آن ها حمایت کند، صدای اعتراض بی حقوقی و روزمرگی آنان را پژواک دهد.
جمهوری اسلامی طی ۴۱ سال به دفعات نشان داده است که برای جان و زندگی و تامین معاش کارگران و زحمتکشان کمترین ارزشی قائل نیست. لذا جا دارد که طبقه کارگر ایران با استفاده از تمام ظرفیت های مبارزاتی خود، از اعتراض و اعتصاب گرفته تا دیگر اشکال مبارزاتی رادیکال، پیگیرانه به دفاع از منافع طبقاتی خود، خاصه منافع زنان و مردان کارگر و شاغلی که اینروزها به علت شیوع ویروس کرونا در تنهایی خود خانه نشین شده اند، برخیزد.
نظرات شما