یکی از شاخصههای برجسته عقب ماندگی کشوری مثل ایران در این است که هر حادثه طبیعی و غیر طبیعی، به یک فاجعه برای مردم این کشور تبدیل میگردد. اگر در نتیجه کمبود بارش باران و برف، خشک سالی پیش آید، پی آمد آن فاجعه قحطی یا کمبود محصولات، گرانی مایحتاج مردم و تبدیل شدن زمینهای قابل کشت به بیابان است. اگر برعکس، وفور برف و باران یا به اصطلاح تر سالی باشد، آن هم فاجعهای بزرگتر از خشکسالی است. سیل، ویرانی شهرها و روستاها، تلفات انسانی، بی خانمانی، آوارگی ،بیکاری، تخریب و بسته شدن جادهها، از حرکت بازایستادن وسایل نقلیه، قطعی آب، برق، تلفن و دهها معضل دیگر. اما نه خشک سالی فی نفسه فاجعه است و نه وفور برف و باران. این نظم اقتصادی- سیاسی حاکم بر ایران است که از آن ها فاجعه میسازد. می شود هم با خشک سالی مقابله کرد و هم از وفور برف وباران بهترین بهرهبرداری را برای پیشرفت کشور و رفاه مردم کرد.
در هفتهای که گذشت کافی بود در مناطق شمالی ایران دو روز برف ببارد تا منطقهای از گیلان تا آذربایجان، فلج شود. راه ها و جادهها مسدود گردند، آب و برق و تلفن و گاز قطع شوند، گروهی جان خود را از دست بدهند و مصدوم شوند، نه فقط رابطه روستاها با شهرها، بلکه با روستاهای همجوار، آن هم در استان گیلان و نه فرضا در بلوچستان دور افتاده قطع شود، بلکه تمام فعالیتهای شهرها نیز به مدت چند روز متوقف گردد و مردم حتا برای تامین نان و دیگر مایحتاج روزانه خود دچار مشکل شوند.
نتیجه دو روز بارش برف در گیلان برای مردم منطقه چه بود؟ تمام راهها و جادهها بسته شد. مردم در میان برف و سرما گرفتار شدند. برق و آب دهها هزار تن از مردم، چندین روز قطع شد. برطبق ادعای استاندار گیلان، برف، ۸۵ درصد خطوط انتقال برق استان را تحت تاثیر قرار داد. برق بیش از ۲۵۰ هزار مشترک بر اثر بارش برف قطع شد. سه روز گذشت و پس از آن بود که تازه وزیر نیرو وعده داد که با استفاده از امکانات استانهای دیگر، مشکلات مردم را حل خواهد کرد. گفته شد: “نمی توان انتظار داشت این وضعیت خیلی زود به طور کامل به شرایط عادی بر گردد.” معاون پیشگیری و مقابله سازمان مدیریت بحران کشور گفت: برق ۱۶۵ هزار مشترک در ۱۹۴ روستا در استان گیلان قطع شده است. معاون روحانی گفت: هم اکنون بیش از ۴۰۰ روستا درگیر مشکل قطع آب هستند. به گزارش ایرنا “در نقاط مختلف گیلان جاده ها بسته شد. حدود ۱۳۵۰ نفر از مسافران در راه ماندند و در میان برف و سرما و کولاک گرفتار شدند. نزدیک به ۲۵۰۰ دستگاه خودرو در طول جادها و مسیرهای مسدود شده رهاسازی شدند. در اکثر محورهای منتهی به رشت ترافیک خودرویی ۱۵تا ۲۰ کیلومتری در جاده ها شکل گرفت و خودروها زمینگیر شدند.” مردمی که با اتومبیلهای خود در جادهها ماندند چند روز وسط برف و سرما گرفتار شدند و از کمک رسانی خبری نبود. ایسنا از قول یکی از مسافران گزارش داد که به غیر از یک خودروی امدادی که در میان مسافران نان و پتو توزیع میکرد، نیروی امداد دیگری حضور نداشت و مردم پشت سر هم در برفی که ارتفاعش به ۸۰ سانتیمتر میرسیده حرکت میکردند. بین ۷ تا ۱۰ نفر جان خود را از دست دادند و صدها تن نیز مصدوم شدند..
یک هفته گذشت. ایرنا روز شنبه نوشت: برق بسیاری نقاط کلانشهر رشت تا روز جمعه قطع بود و تا روز شنبه ۲۶ بهمن، برق حدود چهار هزار مشترک روستایی قطع است.
مشکل در کجاست؟ معاون پیشگیری و مقابله سازمان مدیریت بحران کشورگفت: متأسفانه امکانات و تجهیزات لازم برای کاهش حجم برف را نداریم.
به گزارش ایرنا، استاندار گیلان روز پنجشنبه ۲۴ بهمن در جلسه ستاد مدیریت بحران با موضوع بررسی آخرین وضعیت آب و برق استان با حضور رییس سازمان برنامه و بودجه، وزیر نیرو و مدیران عضو ستاد بحران گیلان با بیان اینکه ۳۳ درصد از شبکه برق گیلان بیش از ۳۰ سال عمر دارد، افزود: به این سبب با وقوع هر اتفاق طبیعی ، قطعی برق و در پی آن مشکلات دیگری همچون قطعی آب و ارتباطات در گیلان بوجود می آید.
هرج و مرج و ناتوانی مقامات محلی از کنترل بحران به درجهای بود که بازرس کل استان گیلان گفت:
به عنوان مسئول نظارتی از شرایط موجود گلهمند هستم و به نظرم اگر ستاد بحران هم تشکیل نمیشد، تفاوتی در شرایط موجود ایجاد نمیشد. اما فقط در گیلان نبود که مردم گرفتار مشکلات ناشی از بارش برف شدند.
وضعیت در گیلان به حدی وخیم بود که روستاهای محاصره شده در برف آذربایجان فراموش شدند.
مدیرکل راهداری و حمل و نقل جادهای آذربایجانشرقی ۲۵ بهمن پس از گذشت نزدیک به یک هفته از بسته شدن راههای روستاهای این استان اعلام کرد: تلاش میکنیم پس از کولاک برف، راه ۷۰۰ روستای استان بازگشایی شود.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری اردبیل روز جمعه در جلسه فوق العاده مدیریت بحران خلخال گفت: با توجه به بینتیجه بودن تلاشهای صورت گرفته برای بازگشایی راههای مسدود شده ۹روستای صعبالعبور خلخال ، نان این روستاها از طریق بالگرد به این روستاها حمل خواهد شد.
مدیرکل راهداری و حمل و نقل جادهای استان اردبیل نیز گفت: برغم تلاشهای صورت گرفته و افزایش امکانات و ماشینآلات برفروبی برای تسریع در بازگشایی مسیرهای مسدود روستایی، برف و کولاک مانع از بازگشایی و برفروبی این مسیرها شده و راه ۶۰ روستای منطقه به علت ادامه بارش برف همراه با کولاک شدید همچنان مسدود است.
علت این همه مصیبت و بدبختی برای مردم چیست؟ علت این است که جمهوری اسلامی در طول چهل و یک سال موجودیتش، کمترین گامی برای مقابله با چنین شرایطی برنداشته است. حتا امکانات در حد وسایل برف روبی هم نیست. گیلان و آذربایجان اولین بار نیست که با این معضلات رو به رو هستند. گیلان، در سالهای ۸۳ و ۸۶ دو بحران برف را با همین معضلات داشته است. اما ماجرا همچنان تکرار شده است. تا وقتی که جمهوری اسلامی بر ایران حاکم باشد، همواره همین وضع ادامه خواهد یافت.
چند ماه پیش، سیل ویرانگر را در تعدادی از استانها داشتیم که فاجعه دیگری برای مردم ایران بود. دلیل آن هم آشکار بود. هیچگونه تمهیداتی از قبل برای مقابله با آن تدارک دیده نشده بود.
زلزله نمونه دیگری است که هر چند علم و تکنیک هنوز به آن درجه پیشرفت نکرده که بتوان فرضا مثل هواشناسی وقوع آن را دقیقا پیش بینی کرد، اما تا آن حد پیشرفت کرده است که مناطق و شهرهائی را که بر روی گسلهای فعال قرار دارند مشخص ساخته و در عین حال این امکان فراهم شده است که بتوان ساختمانهای مقاومتری را دربرابر پرقدرتترین زلزلهها بنا کرد. در ایران اما برای طبقه حاکم، اهمیتی ندارد که کدام شهرها بر روی گسل قرار دارند، چون قراری نیست اقدامی پیشگیرانه انجام بگیرد. زلزله همواره برای مردم یک فاجعه بزرگ است، چرا که با هر زلزلهای ساختمانهای غیر مقاوم بر سر صاحبان آن ها ویران میشوند و هر بار هزاران و دهها هزار تن از مردم جان خود را از دست میدهند. از زلزله بم سال ها میگذرد و خرابی های ناشی از آن هنوز ترمیم نشده است. دو سال از زلزله کرمانشاه میگذرد و هنوز گروهی از مردم مسکن ندارند.
واقعیت این است که در ایران هیچ اقدام پیشگیرانه و زیربنائی برای مقابله با حوادث طبیعی و حتا غیر طبیعی صورت نگرفته است. جادههائی را که هر سال ده ها هزار تن از مردم ایران در آن ها جان خود را از دست می دهند در نظر بگیرید. تولید و فروش اتومبیل که سود کلانی نصیب دولت و سرمایهداران می کند، هر چه وسیعتر انجام میگیرد، بدون این که جادهها و خیابانهای امنی ایجاد شود. نتیجه آن هم این می شود که ایران در صدر کشورهای جهان به لحظات تلفات ناشی از تصادفات جادهای قرار میگیرد. همه ساله درآمد این کشور از گاز و نفت دهها میلیارد دلار است. حتا در بدترین شرایط به حدود ۵۰ میلیارد دلار می رسد. در دوره احمدی نژاد حدود ۷۰۰ میلیارد دلار از این بابت عاید کشور شد. اگر بخشی از همین پول هنگفت صرف سرمایهگذاریهای زیربنائی و اقدامات پیشگیرانه میشد، مردم با این همه فاجعه و مصیبت رو به رو نبودند. اما در این کشور تمام این درآمدهای هنگفت غارت شد و به جیب طبقه حاکم و مقامات حکومتی رفت. نتیجه این میشود که در استان گیلان و نه دور افتاده ترین استانهای کشور، اعلام میکنند که وسایل برف روبی نداریم. استاندار گیلان هم که خود یکی از مهرههای همین نظام است، میگوید شبکه برق گیلان فرسوده است و با هر اتفاق طبیعی ، قطعی برق و در پی آن مشکلات دیگری همچون قطعی آب و ارتباطات در گیلان بوجود خواهد آمد. بازرس کل استان هم میگوید: “به نظرم اگر ستاد بحران هم تشکیل نمیشد، تفاوتی در شرایط موجود ایجاد نمیشد.” به بیانی صریح، خانه از پای بست ویران است. این مردماند که در پی هر حادثهای دچار عذاب و سختی میشوند و هر حادثه طبیعی و غیر طبیعی به یک فاجعه برای آنها تبدیل میگردد.
نظرات شما