سی و پنج سال پس از قیام ۲۲ بهمن

۳۵ سال از قیام مسلحانه ی توده ها و سرنگونی رژیم سلطنتی گذشت. قیام مسلحانه ی ۲۲ بهمن چه درس هایی برای ما دارد؟

برای پاسخ به سوال بالا، ابتدا نگاهی خواهیم داشت به زمینه ها و مهم ترین علل بروز و موفقیت قیام مسلحانه ی توده ها در روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمن.

در پی رفرم ارضی شاه در سال  های ۴۱ و ۴۲، مستقر شدن نظام سرمایه داری و تغییراتی که در شکلبندی و موقعیت گروه های اجتماعی شکل گرفت، تضادهای درونی نظامی که اکنون به شکل مسلط مناسبات تولیدی تبدیل شده بود، آرام آرام سر برآوردند.

درمسیر چنین تغییرات و بربستر مجموعه ای ازشرایط داخلی و بین المللی بود که سازمان های سیاسی جدیدی از جمله سازمان چریکهای فدایی خلق ایران شکل گرفتند. سازمان هایی که حضورشان بازتاب نارضایتی اقشار آگاه تر جامعه و حتا گروه های مختلف اجتماعی بوده و نیز بازتاب دهنده ی مناسبات نوین.

در شرایطی که رژیم شاه با رفرم ارضی کوشیده بود بر تضادهای جامعه ی کهن و تاثیرات سیاسی و اجتماعی آن غلبه کند، تضادهای جدیدی شکل گرفتند که در عرصه ی اقتصادی به ویژه در بحران سال ۵۳ و در عرصه ی سیاسی در فعالیت و اعتراضات گروه های گوناگون اجتماعی حتا بخشی از بورژوازی که از قدرت محروم مانده بود، قابل مشاهده بودند.

حرکت های اعتراضی توده ای و اعتصابات کارگری نیز به صورت تک نمادهایی در این مرحله وجود داشتند که به ویژه می توان از تظاهرات به مناسبت درگذشت تختی و به آتش کشیدن اتوبوس های داخل شهری به دلیل گران شدن بهای بلیط در تهران نام برد.

جنبش اعتراضی ساکنان خارج از محدوده که از سال ۵۵ آغاز گشت، یکی از نمودهای برجسته و عینی تضادهایی بود که مناسبات نوین با خود به همراه آورده بود، مناسباتی که با فروپاشی نظام کهنه، جمعیت ساکن در روستاها را به حاشیه های شهری بزرگ هم چون تهران رانده بود.

دوران طلایی شاه بسرآمده بود. دیکتاتوری در کنار گسترش بوروکراسی، فساد مالی گسترده ای را نیز بوجود آورده بود که از سویی بر دامنه ی نارضایتی ها می افزود و از سوی دیگر از کارآمدی رژیم برای مقابله با گسترش نارضایتی می کاست.

با عمومی شدن اعتراضات خیابانی در سال ۵۷، رژیم شاه بدون توجه به زمینه های نارضایتی در میان توده ها، به سرکوب و نشنیدن صدای مردم ادامه داد (و وقتی هم اعتراف به شنیدن صدای مردم کرد که دیگر دیر شده بود). حکومت شاه ۱۶ شهریور حکومت نظامی اعلام کرد و در فردای آن روز کشتار میدان ژاله اتفاق افتاد و به رغم این کشتار، رژیم تلاش کرد تا اوضاع را عادی جلوه دهد. به همین خاطر در اول مهر مدارس و دانشگاه ها به روال معمول باز شد اما طولی نکشید که اعتراض و اعتصاب دانشگاه ها و مدارس را فرا گرفت و رژیم مجبور گردید تا مدارس و دانشگاه ها را رسما تعطیل کند.

سرکوب اعتصاب کارگران نفت نیز که ابتدا در بخشی از کارگران و با خواست های اقتصادی از مهرماه آغاز شده بود، در شرایطی که بحران سیاسی جامعه را فرا گرفته بود، نتیجه ای معکوس برای رژیم به بار آورد. اعتصاب در شرکت نفت به سرعت فراگیر شد و خواست ها، شکل و محتوای کاملا سیاسی به خود گرفتند. همین اعتصابات کارگری و به ویژه اعتصاب سراسری کارگران صنعت نفت بود که تأثیر مهمی درسقوط رژیم سلطنتی داشت.

تغییرات سریع در دولت و تغییر نخست وزیران نشانگر ناتوانی سیستم برای مقابله با موجی بود که دیگر نوید قیام و سرنگونی رژیم شاه  را می داد. اعتصاب عمومی که از درون طبقه کارگر سر برآورده و به دیگر بخش های جامعه فرا روئیده بود، منجر به فلج شدن سیستم بوروکراسی و ناتوانی دستگاه پلیسی و امنیتی رژیم گردید. خیزش انقلابی توده ها سیستم سیاسی کشور را در بحران فرو برده بود.

در چنین شرایطی بود که قیام ۲۲ بهمن شکل گرفت. درحالی که بالایی ها نمی توانستند به شکل سابق حکومت کنند و پایینی ها نیز نمی خواستند و نمی توانستند وضع موجود را تحمل کنند. در چنین شرایطی و در حالی که روحانیت همراه با نمایندگان سیاسی به اصطلاح بورژوازی لیبرال با اعتقاد به رفتنی بودن رژیم شاه و حتا اعلام پیوند بخشی از ارتش با خمینی، با اعلام دولت موقت خود را برای جایگزینی و به دست گرفتن قدرت سیاسی از طریق سازش با ارتش و قدرت های امپریالیستی آماده می کرد، جرقه ای کافی بود تا آتش قیام شعله ور گردد.

حمله ی نیروهای گارد به پادگان نیروی هوایی با مقاومت نیروهای مستقر در پادگان نیروی هوایی روبرو گردید. پیوستن مردم به همافران و به ویژه پیوستن نیروهای سازمان چریکهای فدایی خلق به قیام که در همان روز و در تظاهرات ده ها هزار نفری برای اولین بار حماسه سیاهکل را در خیابان های تهران پاس می داشتند، منجر به شکست ارتش و پیروزی قیام کنندگان شد. در حالی که قیام در شرایط پیروزی و حکومت نظامی در عمل با سلاح توده ها برچیده شده بود، خمینی هراسان از قیام توده ها و از دست دادن کنترل بر آنها تازه اعلام کرد که مردم به حکومت نظامی اعتنا نکنند!! در واقع دیگر قدرتی برای اعمال حکومت نظامی باقی نمانده بود تا مردم به آن اعتنا کنند.

این گونه بود که حکومت شاه سرنگون و خمینی به قدرت رسید. بختیار رفت، بازرگان آمد.

با توجه به آن چه که به اختصار در رابطه با خطوط کلی حوادثی که به قیام ۲۲ بهمن منجر گردید در این بخش آمد، می توان انقلاب ۵۷ را به طور عمده نتیجه و معلول عواملی چند دانست، که مهم‏ترین ان تضادهای درونی مناسبات سرمایه داری بود که در سال ۵۳ حتا به بحران اقتصادی منجر گردید و تاثیر این تضادها بر نارضایتی در میان گروه های مختلف اجتماعی و یا جنبش خارج از محدوده که پیش از این به آنها اشاره شد. یکی دیگر از نتایج رشد تضادها، فساد فراگیری بود که بر توان رژیم برای مقابله با معضلات موجود در جامعه تاثیر منفی گذاشته بود و عامل مهم دیگر دیکتاتوری عریان رژیم شاهنشاهی و سلب آزادی های سیاسی مردم بود.

اما انقلاب ۵۷ که قیام ۲۲ بهمن نقطه ی اوج آن بود چه نتایج و دستاوردهایی را به همراه آورد؟ یکی از مهم ترین دستاوردهای قیام ۵۷، آزادی های سیاسی بود که تا مقطعی تداوم داشت. حکومت اسلامی از همان ابتدا تلاش کرد تا آزادی های سیاسی را محدود و  سپس به کلی ممنوع کند. ولی آن خلایی را که در اثر سرنگونی شاه و انقلاب توده ها بوجود آمده بود، نمی شد یک روزه پُر کرد. مردم آزادی را با عزم و مبارزه ی جدی ودرجریان انقلاب  خود به چنگ آورده بودند و رژیم که هنوز بر تمامی عرصه ها مسلط نشده بود، نمی توانست به یکباره این آزادی را از توده ها بگیرد.

این آزادی و خلاء قدرت دو دستاورد مهم داشت. اولین دستاورد آن بالا رفتن آگاهی توده ها بود. در روزهای انقلاب و پس از آن، توده ها به تجارب سیاسی بسیاری دست یافتند و در شرایطی که گروه های سیاسی امکان انتشار علنی نشریات خود را یافتند و روزنامه ها و کتاب های گوناگونی که پیش از این امکان انتشار نداشتند، منتشر گردیدند؛ این امکان برای گروه های بیشتری فراهم گردید تا بر بستر تجارب سیاسی ناشی از دوران انقلابی، به شناخت دقیق تری از تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه دست یابند که نتیجه ی آن را در روآوردن میلیونی به سازمان های چپ و دمکرات می توان دید.

دومین دستاورد مهم، تجربه ی شوراها بود. بعد از قیام، کارگران درابعادی بسیار وسیع و دراغلب کارخانه ها و واحد های تولیدی بزرگ ، شورا های خود را برپا کردند. حتا تشکل های سراسری کارگری در برخی نقاط و یا صنایع هم چون صنعت نفت، گیلان، تبریز و تهران بوجود آمدند. شوراها در زمانی که در اثر انقلاب از قدرت مدیریت کاسته شده و حتا در جاهایی مدیریت کارخانه را به حال خود رها کرده بود، از قدرت برخوردار شدند و رتق و فتق بسیاری ازامور کارخانه، مانند استخدام وجلوگیری از اخراج کارگران ، تلاش در راستای بهبود وضعیت حقوقی و معیشتی کارگران  را خود به دست گرفتند .این شورا ها البته هنوز ارگان های سیاسی حاکمیت طبقه کارگرنبودند بلکه نطفه چنین ارگان هائی محسوب می شدند. اما تجربه ی شوراها به همین خلاصه نشد. در برخی از مناطق هم چون کردستان، شوراهای شهر بوجود آمد. در ترکمن صحرا شوراهای سراسری خلق ترکمن با شعار زمین از آن کسانی ست که بر روی آن کار می کنند، بوجود آمد و بسیاری از امور منطقه را در دست گرفت. شوراهایی که منتخب مستقیم دهقانان و ساکنان ترکمن صحرا بودند.

اما جمهوری اسلامی که از قدرت گیری شوراها هراسان شده بود، بسرعت دست به سرکوب شوراها زد. نه فقط در کردستان و ترکمن صحرا که در کارخانجات نیز به دستگیری نمایندگان واقعی کارگران و اعضای شوراها پرداخت. ارتجاع تازه به قدرت رسیده، شوراهای کارگری را قبل از آن که مجالی برای تبدیل به ارگان سیاسی حاکمیت طبقه کارگر یافته باشند، با خشونت و بیرحمی قلع و قمع نمود. خانه کارگر را به وسیله مزدوران خود اشغال کرد و شوراهای ساختگی اسلامی را براه انداخت که نمایندگان آن می بایست مورد تایید انجمن های اسلامی و اداره کار می بودند.

انقلاب سال ۵۷ و قیام مسلحانه ۲۲ بهمن تجارب ارزشمندی برای سازمان‌های کمونیست، طبقه کارگر و عموم توده‌های زحمتکش داشت. باید این تجارب را پاس داشت و در انقلاب آتی به کار گرفت.

انقلاب، نقش اعتصابات عمومی، به ویژه اعتصاب عمومی سیاسی را به همگان نشان داد. اعتصابات عمومی اقتصادی، عموم توده‌های کارگر را در سراسر ایران، به عرصه مبارزه‌ای فعال کشاند. اعتصاب عمومی سیاسی ضربه خرده‌کننده‌ای به رژیم از نظر اقتصادی و سیاسی وارد کرد و تمام ارکان و ارگان‌های نظم موجود را فلج کرد. در جریان این اعتصاب، نقش برجسته کارگران به ویژه کارگران صنعت نفت در مبارزات آشکار گردید. اعتصاب عمومی سیاسی که میدان وسیعی برای تظاهرات توده‌ای و سنگربندی‌های خیابانی پدید آورده بود، شرایط را به لحاظ عینی و ذهنی برای روی‌آوری توده‌ها به قیام مسلحانه مهیا کرد. قیام مسلحانه نشان داد که توده‌های مردم قادراند با توسل به قهر مسلحانه، قدرتمندترین ارگان‌های سرکوب نظامی- پلیسی طبقه حاکم ستمگر را در هم بکوبند. به‌رغم سازش‌های مرتجعین در بالا برای انتقال مسالمت آمیز قدرت به یک دارو دسته مرتجع دیگر و به رغم توهمات توده‌ای نسبت به خمینی،  قیام مسلحانه ۲۲ بهمن ضربات جدی به ارگان‌های نظامی- بوروکراتیک دستگاه دولتی وارد آورد. اگر ارتجاع تازه به قدرت رسیده تا مدتی قادر نبود ، دست‌آوردهای انقلابی مردم را به کلی  از آنها سلب نماید و رژیم اختناق و دیکتاتوری عریان را مجددا برپا دارد، ضرباتی بود که توده‌های کارگر و زحمتکش با قیام مسلحانه به ارگان‌های نظامی- بوروکراتیک دستگاه دولتی وارد آوردند، مسلح شدند و آغاز به ایجاد ارگان‌های اعمال حاکمیت توده‌ای از نمونه شوراها نمودند. تجربه نشان داد که شوراها یگانه ارگان اعمال حاکمیت کارگران و زحمتکشان در ایران است. این شوراها از بطن اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه و تحول و ارتقاء کمیته‌های اعتصاب، زاده شدند. تجربه همچنین نشان داد که اگر توده‌های کارگر و زحمتکش دستگاه دولتی موجود را با تمام ارگان‌های نظامی و بوروکراتیک به کلی در هم نشکنند، شوراها قادر به  ادامه حیات نخواهند بود و مرتجین آنها را برمی‌چینند. همین اتفاق در جریان انقلاب گذشته و شکست آن رخ داد. انقلاب ۵۷ بار دیگر آموخت که اگر طبقه کارگر نتواند رهبری انقلاب را در دست داشته باشد، تمام تلاش و قهرمانی توده‌های مردم برباد خواهد رفت وانقلاب با شکست رو به می‌گردد. این تجارب برای پیروزی انقلابی که در پیش است، پاس داریم وبه کار بندیم.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۶۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.