قیامی که بشارت دهنده انقلاب است

قیام آبان‏ ماه ۹۸ که نخستین جرقه‏ های آن درخوزستان روشن شد و با سرعت شگفت انگیزی به سایر استان ها تسرّی یافت و به حریقی بزرگ در سرتاسر کشور تبدیل شد، تمام ستون‏ های نظم موجود را به لرزه افکند و به مدت یک هفته خواب و قرار از رژیم دیکتاتوری حاکم و سران مستبد و سرکوب‏گر آن ربود. توفان خشم تراکم یافته میلیون ها تن از فرودستان، زحمتکشان، بیکاران، زنان، جوانان و عموم تهی‏دستان و استثمارشدگان، خیابان های اکثر استان ها و شهرهای کوچک و بزرگ را درنوردید و رژیم حاکم را در مقیاس سراسری به چالش کشید. سنگربندی خیابانی، یورش گسترده به قرارگاه‏ های بسیج و سپاه، حمله به کلانتری‏ ها، آتش زدن بانک‏ ها، پمپ بنزین ها، دفاتر امام جمعه ها و مراکز اشاعه خرافات مذهبی، آتش زدن خود روها و وسایل نقلیه نیروهای نظامی و انتظامی، مبارزه و مقابله رو در رو با نیروهای سرکوب و در یک کلام استفاده از اشکال رادیکال ‏تر و عالی‏ تر مبارزه، نمایشی از روحیه اعتراضی قیام کنندگان و نشان از عزم و ارداه آن ها برای تعیین تکلیف با رژیم حاکم داشت و همین عزم و اراده بود که ترس و  وحشت مرگ آوری را به جان رژیم سرمایه داری حاکم و سران مستبد و ستم‏گر آن انداخت.

جمهوری اسلامی که پیش از این نیز بارها قیمت سوخت از جمله بنزین را رسماً افزایش داده بود، تصور نمی‏ کرد توده های مردم در این ابعاد وارد عرصه مخالفت با سیاست دولت شوند و از آن مهم‏ تر فکر نمی‏ کرد آتش خشم فروخفته اقشار زحمت‏کش و به‏ جان آمده مردم، با این حدت و شدت شعله‏ ور شود و تا تمام مراکزستم و سرکوب و تحمیق آن امتداد یابد. ارتجاع حاکم در بهت و حیرت گرفتار و غافل‏گیر و سراسیمه شد. ضربات کوبنده‏ ی قیام، موجودیت رژیم را به خطر انداخت. حتی در درون برخی حافظان نظم موجود تزلزل هائی پدیدار شد. آن‏گاه دیکتاتور بزرگ فرمان کشتار را صادر کرد و خون صدها قیام کننده بر زمین ریخت.

گفته شد فقط نیم درصد مردم در این اعتراضات شرکت داشته اند. قیام آبان را به دولت های خارجی منتسب کردند و با اظهارات دیگری از این دست، خواستند از ابعاد قیام بکاهند و آن را کم اهمیت جلوه دهند. عظمت قیام آبان را اما نمی ‏شد با این عبارات خدشه دار نمود. خورشیدی طلوع کرده و همه جا نور پاشانده بود. دیگر نمی ‏شد آن را کتمان کرد. ضربه قیام چنان سخت و کاری و ناگهانی بود و سران رژیم را چنان گیج و سراسیمه ساخت که علاوه بر فرمان کشتار و قتل عام قیام کنندگان، آنان را دچار تناقض گوئی و اعتراف ولو غیر مستقیم به عظمت قیام کرد.

عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور، سه شنبه پنج اذر در شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی در حالی که ادعا کرد در سرتاسر کشور ۱۳۰ تا ۲۰۰ هزار نفر در اعتراضات خیابانی شرکت داشته اند و برای بی اهمیت جلوه دادن قیام تهیدستان و گرسنگان اضافه کرد که این تعداد “نیم درصد جمعیت کشورهم نمی‏ شود” اما در عین حال نکات دیگری را نیز مطرح کرد که نه فقط از اهمیت قیام آبان نمی ‏کاهد، بلکه دلایل آشکاری بر اهمیت و عظمت آن نیز هست. وزیر کشور اعتراف کرد که اعتراضات توده ای در تهران از ساعت ده روز شنبه (۲۵ آبان) شروع شد. شهرداری غافل‏گیر شد. اتوبان ها مسدود شد و “ما در سی چهل نقطه با این مشکلات روبرو بودیم” وی عتراف کرد به بیش از ۵۰ پایگاه و پاسگاه نظامی و انتظامی، ۷۳۱ بانک، ۹ مرکز مذهبی، ۷۰ پمپ بنزین و ۱۸۳ خورو نظامی و انتظامی حمله شده است. وزیر کشور اعتراف کرد تظاهرات و سنگربندی های خیابانی علاوه بر شهرهای بزرگ “بیش از ۵۰ درصد در مناطق حاشیه ای شهرهای بزرگ بود”. وزیر کشور در مورد گسترش قیام و خطر تسخیر صدا و سیما به ‏دست قیام کنندگان در حالی که خود از آن‏چه که در تهران و سایر شهرها درحال وقوع بود به شدت نگران و مضطرب شده بود، رئیس صدا و سیما را از حرکت یک گروه ۵۰۰ نفره به سمت صدا و سیما باخبر می کند. می گوید “زنگ زدم به آقای علی عسگری رئیس صدا و سیما و گفتم ۵۰۰ نفر از اشرار در حال حرکت به سمت صدا و سیما هستند.”

ترس و وحشت و سراسیمه ‏گی از یک سو و عظمت قیام آبان از سوی دیگر را در سخنان سران رژیم حتی ده روز پس ازپایان آن هنوز می توان در این جملات دید و حس کرد. کسان دیگری نیز از درون حکومت، حرف های دیگری زده اند و آمار های دیگری ذکر نموده اند که با قوت بیشتری صحت این برداشت یعنی سراسیمه‏ گی و ترس از قیام و عظمت آن را تأیید می کند. مجتبی ذوالنور رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اعتراف کرد که روز شنبه ۲۵ ابان در ۱۴۷ نقطه در تهران و بیش از ۷۰۰ نقطه در سراسر کشور درگیری وجود داشته است. این ها همه نشانه هائی از قدرت و عظمت قیامی‏ست که وابستگان حکومتی به ان اعتراف می کنند. قیامی که نه ۲۰۰ هزار نفر بلکه بیش از یک میلیون نفر از تهیدستان و بیکاران و جوانان و فرودستان جامعه آن را رقم زدند.

وزیر کشور البته از حمله قیام کنندگان به اماکن عمومی، آمبولانس ها و خودروهای شخصی غیردولتی و امثال آن نیز نام برد که همه مردم می دانند اتهامات بی اساس و دروغ هائی بیش نیستند. دروغ هائی که جز برای توجیه خون‏ریزی بیشتر و سرکوب خونین تر اعتراض کنندگان نبوده است. این دروغ ها اما کسی را فریب نمی دهد. چرا که بسیاری از توده های معترض و کسانی که از نزدیک شاهد بودند به چشم خود دیدند مأمورین امنیتی و بسیجی که نقاب های متحدالشکلی بر چهره داشتند و از مرکز واحدی سازماندهی و هدایت شده بودند برای بدنام کردن قیام و صدور جواز سرکوب خونین و تیراندازی به قصد کشتن قیام کنندگان، دست به این کار زدند. برخی ویدئوهای منتشر شده در شبکه های مجازی نیز نیروهای وابسته به رژیم را که در حال تخریب اماکن عمومی و خودروهای شخصی در راه بندان‏ها هستند، بوضوح نشان می دهند.

وقتی که آتش فشان خشم میلیون ها بیکار و گرسنه حاشیه نشین شهرها فوران کند، این نیز محتمل است که برخی فروشگاه های بزرگ مواد غذائی دولتی وسرمایه داران بزرگ نیز در معرض تهاجم گرسنگان قرار گیرد. اما نسبت دادن اتهام تخریب اموال عمومی و خودرو های شخصی و امثال آن به اعتراض کنندگان و قیامی که شیپور سرنگونی رژیم را به صدا درآورد و بی استثنا در دل تمام سران حکومتی و بالاترین مقامات مذهبی رژیم رعب و هراس  و وحشت انداخت، نمی توان آن را بدنام کرد. در ترس و  وحشت رژیم همین بس که گفته شود شخص خامنه ای که خطر سرنگونی و شکاف و دودلی در میان پائین ترین رده های نیروهای سرکوب را زودتر از دیگران احساس کرد خیلی زود وارد معرکه شد و پی درپی به اظهار نظر پرداخت تا بلکه با سخنان خود در اطراف زنده کردن سرکوب های دهه شصت و تدارک آن، هلاکت خود و رژیم ‏اش را به عقب بیاندازد. خامنه ای در دیدار خود با بسیجیان در تاریخ ششم آذر، از قیام مردم زحمتکش به عنوان “یک توطئه عمیق وسیع بسیار خطرناک” یاد نمود. او ضمن اعتراف به عمق و دامنه قیام ابان، برسرکوب حداکثری و حفظ نظام به هر قیمت و حتی توسل به روش ها و تاکتیک های سرکوب ‏های خونین در دهه شصت تأکید ورزید. وی از بسیج خواست در تمام کشور و در تمام محله ها و در مقابل حوادث گوناگون آماده باشد، غافل‏گیر نشود و راهبردها و تاکتیک های آماده داشته باشد. دیکتاتور بزرگ ضمن تعریف و تمجید از بسیج، سعی کرد بسیجیانی را که در روزهای اول و دوم قیام تا حد زیادی روحیه خود را باخته بودند، ترغیب و تشویق کند و به آن ها روحیه بدهد. خامنه ای به بسیج هشدار داد مراقب باشد که “از درون دچار مشکل نشود”! خامنه ای پیش از آن نیز پیامی در روز یکشنبه ۲۶ ابان و زمانی که نه نیرهای سرکوب و بسیج و سپاه و نه کل حکومت از شوک و گیجی و سردرگمی ناشی از ضربه کاری قیام درنیامده بودند صادر کرده بود. وزیر کشور در سخنان خود در پنج آذر نیز به آن اشاره کرد. اوگفت “پیام رهبر انقلاب نافذ و مؤثر بود. پس از پیام رهبری وحدت در کشور ایجاد شد و نیروها انگیزه گرفتند، چرا که آن پیام روح بخش بود و همه باید شکرگذار ایشان باشیم.”

همراه با پیام های پی در پی خامنه ای، ارتجاع حاکم شدیدترین و خشن‏ ترین شیوه های سرکوب قیام را اتخاذ کرد. دستور کشتار و تیراندازی به سر و به قصد کشت، از بالا صادر شده بود. فرماندهان سپاه و بسیج و نیروی انتظامی، دستگاه قضائی و روحانی دلقک، همگی برسرکوب خونین و حداکثری قیام کنندگان پای فشردند. در ظرف فقط دو روز، با گلوله های مزدوران حکومتی، تیراندازی از روی پشت بام ها و شلیک از نزدیک، صدها قیام کننده در خون خود غلطیدند. آمار کشته شدگان اعلام نشده است اما شمار کشته شدگان بسیار بالاست. برطبق سومین لیست سازمان عفو بین الملل، ۱۶۱ تن از قیام کنندگان به دست جلادان به قتل رسیده اند. یک مقام وزارت کشور تعداد کشته شدگان ثبت شده در فرمانداری ها را ۲۱۸ نفر اعلام کرد. آمار ثبت شده دیگری که در شبکه های اجتماعی انتشار یافته، حاکی از آن است که دست کم ۳۶۶ نفر در سراسر کشور جان‏باخته اند. تعداد واقعی کشته شدگان قیام آبان ۹۸ اما به احتمال خیلی زیاد از این هم بیشتر است.

شمار زخمی ها نیز بسیار زیاد است و تا ۵۰۰ نفر تخمین زده می شود .

شمار بازداشت شدگان نیز گرچه رسماً اعلام نشده اما به ده هزار نفر می رسد. نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس، تعداد بازداشتی های قیام آبان را ۷۰۰۰ نفر اعلام نموده است. تنها در تهران ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ نفر را به زندان فشافویه منتقل نموده اند که گنجایش این تعداد زندانی را ندارد و شرایط آن بسیار وخیم است. در این زندان خرید و فروش و مصرف مواد مخدر و تجاوز جنسی یک امر عادی است و  همین چند ماه پیش (خرداد) جوان ۲۱ ساله ای که به اتهام سیاسی در این زندان بود، توسط دو زندانی شرور با کارد دست‏ ساز به قتل رسید. شایان ذکر است که تعداد زیادی از کشته شدگان و همچنین بازداشت شدگان قیام آبان را جوانان کم سن و زیر ۲۰ سال و نوجوانان و حتی کودکان ۱۳ تا ۱۷ سال تشکیل می دهند. در حال حاضر نیز شکنجه های وحشیانه، فشارهای گوناگون، پرونده سازی و اعتراف گیری های اجباری در ابعادی وسیع علیه بازداشت شدگان زندانی اعمال می شود. ارتجاع حاکم از طریق عوامل خود، علناً از زجرکش کردن بازداشت شدگان قیام آبان سخن می گوید. پنجم آذر، شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی، سخنان مرتجعی به‏ نام ابوالفضل بهرام پور مفسر قرآن را پخش کرد که به سبک گیلانی جلاد، خواستار زجرکش نمودن و بریدن دست و پای قیام کنندگان و سلاخی جوانان زندانی شد. افزون بر این، ارعاب و فشار و تهدید علیه خانواده ها فوق العاده شدید است. در برخی شهر ها در ازای تحویل جنازه کشته شدگان مبلغ ۱۴۰ تا ۱۶۰ میلیون تومان طلب نموده و در ضمن خانواده ها از هر گونه مراسم تشییع جنازه منع شده اند.

سرکوب و کشتار و آدم کشی گرچه بسیار شدید و گسترده و بعد از دهه شصت کم سابقه است اما مطمئناً رژیم را نجات نخواهد داد. این رژیم به پایان خط رسیده است و باید گورش را گم کند. به‏ ویژه آن ‏که قیام آبان به اعتراض کنندگان آموخت که با دست خالی نمی ‏توان در برابر تفنگ و گلوله ایستاد. یورش قیام کنندگان به پایگاه‏ های بسیج و سپاه و کلانتری ها اما نشان از این داشت که قیام کنندگان نه فقط از این بابت به این مراکز یورش برده اند که مراکز سرکوب مستقیم بوده اند، بلکه همچنین از این بابت که با تصرف این مراکز و دست‏یابی به سلاح و مهمات می توانند و باید خود را تجهیز کنند، به این اقدام دست زدند. این تجربه ای‏ست که در قیام بعدی آن را به ‏کار خواهند بست. قیام بعدی در نخستین امواج خود، دست به سلاح خواهد برد. با این ‏همه تعرض قیام کنندگان در مقیاس سرتاسری به این مراکز و کاربست تاکتیک ها و اشکال عالی و رادیکال مبارزه و چنگ در چنگ شدن با نیرهای سرکوب تا به دندان مسلح، یک نقطه عطف بزرگی را در مبارزات خیابانی توده ای رقم زد و دستاورد بسیار ارزشمندی را نه فقط برای قیام کنندگان آبان، بلکه قیام کنندگان آتی نیز به همراه داشت. توده های به‏ پا خاسته و قیام کننده ‏ی آبان ماه ۹۸ تمام مراکز ستم و سرکوب و تحمیق را شجاعانه مورد یورش قرار دادند، در برابر اعمال قهر و خشونت دستگاه سرکوب دست به مقاومت زدند و تا آن جا که می توانستند از خود دفاع کردند.

قیام آبان ماه ۹۸ سرکوب و در خون قیام کنندگان غرق شد، اما این تمام ماجرا نیست. وقتی که برپادارندگان نظام و نوکران خمینی از قماش میرحسین موسوی، سرکوب قیام آبان را با کشتار فجیع شهریور ۵۷ و شخص خامنه ای را با محمد رضاشاه مقایسه می کند، این در واقع نشان می دهد که وضعیت رژیم جمهوری اسلامی به چه میزان بالائی ناپایدار است و در اساس چیزی به پایان عمر نظام حاکم باقی نمانده است. با اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه سراسری که از هم اکنون باید آن را تدارک دید، باید تکلیف رژیم جمهوری اسلامی را یک‏سره کرد و به عمر ننگین آن پایان داد. قیام آبان سرکوب شد اما قیام توفنده تر بعدی زودتر از آن‏چه که رژیم تصور می ‏کند فرا خواهد رسید. قیام آبان در خون قیام کنندگان درهم شکست اما بشارت دهنده و آغازکننده انقلاب شد. قیام شکست خورد، زنده باد انقلاب!

متن کامل نشریه کار شماره ۸۴۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.