جنگ رژیم تا بن دندان مسلح با توده‌های قهرمان ایران

ابتدا از این واقعیت شروع کنیم که تمام سلاح‌هایی که در دست طبقه حاکم قرار دارد و این روزها علیه مردم قهرمان ایران به‌کار گرفته شد و سینه آن‌ها – بویژه جوانان‌شان را – نشانه رفت، حاصل ثروت‌هایی‌ست که توسط کارگران ایران تولید شده، حاصل دارایی‌ها و ثروت مردمی‌ست که در چنگال رژیمی خون‌خوار گرفتار آمده و این رژیم جنایتکار این ثروت را غصب کرده است. ثروتی که حاکمان ایران با آن هم جیب خود را انباشته و به ثروت‌های افسانه‌ای دست یافته‌اند و هم دستگاه عریض و طویلی به‌راه انداخته‌اند که وظیفه اصلی‌شان امروز بر همه آشکار گشته است و آن سرکوب توده‌ها و حفظ حکومت اسلامی و مناسبات ظالمانه سرمایه‌داری است.

اگر تا دیروز پیشروترین نیروها، ما کمونیست‌ها بر این تاکید می‌کردیم که دولت به مفهوم عام خود، محصول مناسبات طبقاتی‌ست، وظیفه‌ای جز حفظ مناسبات موجود ندارد و هرگونه تلاش عوام‌فریبانه برای ساختن تصویری دیگر از دولت، تلاشی برای حفظ نظم موجود و وضعیت جاری است، امروز توده‌های شهر و روستا در سطحی به گستردگی ایران در تجربه عملی خود این موضوع را با پوست و گوشت و استخوان خود لمس کرده و آموخته‌اند.

دستگاه عریض و طویل نیروی انتظامی، بسیج، سپاه، ارتش، دستگاه قضایی، زندان‌ها، اطلاعات و بالاخره کابینه و مجلس اسلامی و خبرگان و شورای نگهبان و ده‌ها و صدها دستگاه و نهاد جیره‌خوار مذهبی و غیره همه در خدمت این نظم ظالمانه هستند، نظمی که چنین شرایط وخیمی را بر توده‌های مبارز و قهرمان ایران، از کارگران و زنان و جوانان و کودکان تا معلمان و دیگر زحمتکشان جامعه تحمیل کرده است. این را وقتی به روشنی روز می‌توان دید که توده‌های به پا خاسته با اعتراضات قهرمانانه خود نظم موجود را به چالش می‌کشند و در پاسخ تمام حاکمیت یک دست این توده‌ها را “اشرار” نامیده و به کشتار و به بند کشیدن آن‌ها افتخار می‌کند. احمد خاتمی آخوند مرتجع و جنایتکار در نماز جمعه تهران در بررسی قیام قهرمانانه توده‌ها، به این واقعیت این‌گونه اعتراف می‌کند: “در این عرصه تمامی سلیقه‌های داخل نظام همراه بودند و می‌گفتند باید مقابل این اشرار ایستاد”.

مبارزات مردم قهرمان ایران که از صبح روز جمعه ۲۴ آبان‌ماه آغاز گشت، آن‌چنان با ازخودگذشتگی، مبارزه‌جویانه و با فداکاری همراه بود که ارکان نظام اسلامی به یکباره به لرزه درآمدند و چه کنم و چه کنیم بسیاری از ارگان‌ها و نهادهای حاکمیت را فرا گرفت. این را به‌خوبی در ارائه طرح سه فوریتی در مجلس اسلامی برای بازگرداندن قیمت بنزین به قبل و توقف طرح افزایش بهای بنزین می‌توان دید. اما خامنه‌ای که به بهانه “درس خارج فقه” در جمع نوکران و چاکران دربار سخن می‌گفت با اعلام حمایت از افزایش بهای بنزین، “اشرار” خواندن توده‌های قهرمان و بپاخاسته علیه نظم موجود و بالاخره درخواست برقراری امنیت از نیروهای مسلح به تزلزل و دودلی که در میان ارکان حاکمیت ایجاد شده بود به‌طور موقت پایان داد.

واقعیت این است که رژیم جمهوری اسلامی پیش‌بینی اعتراضاتی تا این ابعاد را نداشت. این را حتا در اطلاعیه مهم‌ترین ارگان سرکوب رژیم یعنی سپاه پاسداران که سه روز بعد از شروع اعتراضات انتشار یافت می‌توان دید. در اطلاعیه سپاه به تاریخ ۲۷ آبان آمده بود: “آفرین بر شما ملت سلحشور، دشمن‌شناس و فداکار! که… در اکثر استان‌ها و شهرهای کشور، ضامن ثبات و آرامش جامعه بوده‌اید؛ به‌گونه‌ای که حتی یک گزارش ناامنی، تخریب، غارت و چپاول اموال عمومی از آن مناطق دریافت نشده است“. اطلاعیه سپاه در حالی از آرامش در اکثر استان‌ها سخن می‌گوید که فرماندهان سپاه در روزهای بعد حرف‌های متفاوتی زده و از سراسری شدن اعتراضات، فراگیری آن و این که حتا “خدا به داد ما رسید” سخن گفتند که البته در ادامه به آن بیشتر خواهیم پرداخت.

علی سعیدی رئیس دفتر عقیدتی و سیاسی “فرمانده کل قوا” و نماینده سابق خامنه‌ای در سپاه نیز در همین رابطه از غافلگیری جمهوری اسلامی سخن گفته و بر نقش خامنه‌ای بر پایان دادن بر دودلی‌ها و ترسی که بر ارکان رژیم افتاده بود تاکید می‌کند. وی در “همایش هادیان و مسئولان سیاسی نیروهای مسلح” گفت: “در مورد سال ۹۸ تحلیل این بود که با توجه به مجموعه تدابیر و هدایت‌های رهبر معظم انقلاب شرایط متفاوت پیش رفته است، اما متاسفانه برخی از بی‌تدبیری‌ها و عدم پیش‌بینی‌های لازم فتنه دیگری را رقم زد که ابعاد و گستردگی آن هنوز خیلی روشن نیست”.

بعد از حوادث دی ماه سال ۹۶ و مسیری که اعتراضات توده‌ای از آن زمان به بعد طی کرد از جمله اعتراضات کارگری در آبان و آذر ۹۷، اعتصابات و اعتراضات کامیونداران، دانشجویان، معلمان و دیگر گروه‌های اجتماعی و یا اعتراضات خیابانی مرداد ۹۷، جمهوری اسلامی به این باور رسیده بود که دیگر بازی “اصولگرا و اصلاح‌طلب” برای حفظ نظم موجود کارایی نداشته و برای مقابله با جنبش‌های اجتماعی می‌بایست از ابزار سرکوب خود بیش از پیش و به بهترین شکل بهره بگیرد. رژیم به این باور رسیده بود که خشم تلنبار شده‌ای در جامعه وجود دارد که از شعله‌ور شدن آن تنها با استفاده از نیروهای سرکوب می‌توان جلوگیری کرد. از همین روست که بویژه از اواخر سال ۹۷ سعی کرد از جمله با بهره‌گیری از تنش در سیاست خارجی، فضای سیاسی داخل کشور را بیش از پیش امنیتی کند. اما ترس رژیم از شعله‌ورشدن آتش خشم توده‌ها هم‌چنان باقی بود و برای همین هم است که در تمام این مدت – به‌رغم ورشکستگی مالی و باورهای عمیق دولت به سیاست‌های اقتصادی نئولیبرال – در رابطه با افزایش بهای سوخت از جمله بنزین محتاط عمل می‌کرد.

اما از سوی دیگر واقعیت‌هایی که ریشه در بحران و به عبارتی دقیق‌تر در همان ورشکستگی مالی دولت داشت، رژیم را مجبور می‌کرد تا راه‌هایی برای تامین نیازهای مالی خود ایجاد کند. این موضوع به‌طور خاص در اصلاحیه بودجه که آن‌هم مانند افزایش سه برابری قیمت بنزین در “شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران سه قوه” به تصویب رسیده بود آمده است. در این اصلاحیه برای جبران کمبودهای مالی دولت افزایش قیمت انواع سوخت از جمله بنزین، گازوئیل، گاز و حتا برق و نیز افزایش قیمت کالاهای اساسی تحت عنوان کاهش یارانه کالاهای اساسی که می‌تواند تاثیر مستقیمی بر مهم‌ترین اقلام مورد نیاز خوراکی و درمانی مردم از جمله نان بگذارد، تصویب شده بود.

در قدم اول نیز رژیم بهای نان را کمی افزایش داد تا واکنش توده‌های مردم را ببیند. در مرحله بعد یارانه نقدی بخش‌هایی از یارانه بگیران را قطع کرد تا باز به ارزیابی واکنش‌ها بپردازد. در مرحله بعد رژیم با افزایش بهای بنزین اولین قدم مهم را در راستای اجرای مصوبه اصلاحیه بودجه ۹۸ برداشت و در این‌جا باید تاکید کنیم که این تازه اولین قدم برای اجرای مصوبه اصلاحیه بودجه ۹۸ بود. پیش از آن نیز سران رژیم از جمله حسن روحانی سخنانی بر زبان آورده بودند که در واقع مقدمه اجرای طرح افزایش قیمت بنزین بود، سخنانی هم‌چون کسری ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی بودجه و غیره. جمهوری اسلامی می‌دانست که این گام از گام‌های دیگر بزرگ‌تر و در نتیجه متفاوت‌ است و بنابراین سعی کرد با پیش‌بینی تمامی احتمالات، راه‌های کنترل اتفاقات را ببندد. رژیم اولا برای اعلام این کار روز جمعه را انتخاب کرد که روز تعطیل است و دوما هشدارهای لازم را به نیروهای اطلاعاتی و مسلح داده بود تا هرگونه نارضایتی را در نطفه سرکوب کنند.

اما موج وسیع اعتراضات که به یکباره به پهنای کل کشور گسترده گردید و به اعتراف علی فدوی جانشین فرمانده کل سپاه، در همان روز اول ۲۸ استان را فرا گرفت، رژیم را غافلگیر و درمانده کرد. همین موج وسیع اعتراضات بود که افرادی هم‌چون حسن روحانی را که در جریان به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری کلید در دست گرفته بود، تمام قد با لباس سرهنگی وارد میدان کرد. او نه تنها مانند خامنه‌ای توده‌های قیام کننده را “اشرار و آشوبگر” خواند که براساس “برنامه طراحی شده از سوی ارتجاع منطقه، صهیونیست‌ها و آمریکا اقدام می‌کنند” بلکه حتا از دیگر افراد حکومتی نیز فراتر رفته و کسانی را که ماشین‌های‌شان را در وسط خیابان خاموش کرده بودند تهدید کرد و گفت” خوشبختانه آن‌قدر سیستم مانیتور و دوربین داریم که خودرو، پلاک آن و راننده مشخص می‌شود” و از رئیس دستگاه قضایی یعنی همان رقیب انتخاباتی خود خواست تا این افراد را به سزای اعمال خود برساند!!!

رژیم خونخوار و تا بن دندان مسلح با رهنمود خامنه‌ای دست به کشتار مردم زد. بویژه در استان‌های خوزستان، کردستان، کرمانشاه، شیراز آمار کشته شدگان بسیار بالا بود. براساس اخباری که با وجود قطع کامل اینترنت تاکنون منتشر گردیده، در ماهشهر ۲۸ نفر، در بهبهان ۱۰ نفر، در مریوان ۱۰ نفر، جوانرود ۱۴ نفر و کرمانشاه ۱۶ نفر جان خود را از دست داده‌اند. البته باید تاکید کنیم که آمارهای متفاوتی از تعداد کشته‌شدگان در شهرهای مختلف منتشر شده که احتمالا در روزهای آینده آمار دقیق‌تر و درست‌تری به دست خواهد آمد و ممکن است این آمار از دقت کامل برخوردار نباشد. ولی آن‌چه که مشخص است تعداد بالا و حتا غیرقابل مقایسه کشته‌شدگان آبان ۹۸ با دی‌ماه ۹۶ است. در این‌جا باید بر این نکته بسیار مهم نیز انگشت گذاشت که براساس تجارب قبلی و قتل دستگیرشدگان در زندان، این بار نیز باید با حمایت از دستگیرشدگان و با خواست آزادی تمامی زندانیان سیاسی، به دفاع از دستگیرشدگان برخیزیم.

رژیم جمهوری اسلامی حتا تهدید به اعدام گروهی از دستگیرشدگان کرده است و این تهدیدات جدا از این که با هدف ایجاد ترس و وحشت در جامعه صورت گرفته است و جدا از این‌که اساسا شرایط به رژیم چنین امکانی را خواهد داد یا نه، اما به هر حال باید جلوی این رژیم خونخوار برای درهم شکستن دستگیرشدگان و خطر اعدام آن‌ها ایستاد. در همین رابطه نویسنده فاشیست روزنامه کیهان از مقامات جمهوری اسلامی خواست تا طناب دار برای دستگیرشدگان آماده کند. احمد خاتمی امام جمعه تهران نیز در نماز جمعه تهران گفت: “آنهایی که ایجاد رعب کردند، باغی و محارب هستند و باید به اشد مجازات برسند. در رابطه با سیاه‌لشکرها هم به دستگاه قضایی می‌گویم به گونه‌ای قاطع عمل کنید که تا ابد پشیمان شوند و هوس نکنند وارد این ماجراها شوند و دیگران هم از این مساله درس عبرت بگیرند”.

رژیم اگرچه بعد از کنترل نسبی اوضاع و برقراری حکومت نظامی اعلام نشده اعلام پیروزی کرد، اما خود به خوبی می‌داند که در این نبرد شکست سختی از توده‌ها خورده است. بیهوده نیست که علی فدوی جانشین فرمانده کل سپاه اعتراض‌های اخیر را به عملیات “کربلای ۴” در جنگ ایران و عراق تشبیه کرده است، عملیاتی که نیروهای مسلح ایران شکست سختی از نیروهای مسلح عراق خوردند و شاید حتا بشود گفت بزرگ‌ترین شکست نیروهای مسلح ایران در برابر نیروهای مسلح عراق در جنگ هشت ساله. همین فرمانده سپاه به صراحت از مقابله نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با قیام کنندگان به عنوان “جنگ” نام می‌برد و می‌گوید “۴۸ ساعت جنگ کردیم و اعتراض‌ها را جمع کردیم”. سالار آبنوش فرمانده عملیات بسیج نیز با بیان این‌که “دفع فتنه جز با توجهات خدا و عنایات امام زمان” ممکن نبود، و این‌که “پدیده عجیب و جدیدی بود که یک دفعه کل کشور را فرا گرفت”، گفت: “به عنوان کسی که در صحنه بودم معتقدم فقط خدا ما را نجات داد… جنگ جهانی تمام عیاری علیه نظام و انقلاب وضع حمل کرد و خوشبختانه نوزاد آن در لحظه تولد فوت کرد”.

سخنان فرماندهان سپاه در ادامه سخنان خامنه‌ای و روحانی که توده‌های قهرمان ایران را “اشرار” نامیدند، اعلام جنگ رسمی جمهوری اسلامی با توده‌های قهرمان ایران است. توده‌های قهرمانی که تمامی گروه‌های اجتماعی، از کارگر تا معلم و دیگر زحمتکشان جامعه، از زن و مرد، از کودک و جوان، و تمامی ملیت‌های تحت ستم را در بر می‌گیرد. تمام آن‌هایی که امروز به معنای واقعی با خواست کار نان آزادی حکومت شورایی به میدان آمده‌اند. تمام آن‌هایی که آرزوهای‌شان در حکومت شورایی قابل تحقق است.

بر کسی پوشیده نیست که وقتی خامنه‌ای از برقراری امنیت صحبت می‌کند، منظورش امنیت جمهوری اسلامی و مناسبات سرمایه‌داری حاکم است، امنیت جمهوری اسلامی و مناسبات حاکم در برابر خواست توده‌های بپا خاسته. توده‌هایی که از فقر و بیکاری به ستوه آمده‌اند. توده‌هایی که از کشتار جوانان‌شان و به بند کشیدن کارگران، جوانان، معلمان، زنان و مدافعان حقوق ملیت‌های تحت ستم و غیره به ستوه آمده‌اند.

توده‌هایی که از دروغ‌ها و ریاکاری‌های رژیم حاکم به ستوه آمده‌اند، از نظم طبقاتی، از فاصله وحشتناک طبقاتی به ستوه آمده‌اند. توده‌هایی که در اثر گران شدن بنزین باز به فقر بیشتر محکوم شده‌اند و این را نتایج تمامی سیاست‌هایی که مُهر “اقتصاد نئولیبرالی” را با خود دارند ثابت می‌کند. سیاست‌هایی که در ایران نیز فاجعه آفریده است و یکی از آنان همان به اصطلاح “هدفمندسازی یارانه‌ها” بود که حتا براساس چهار پژوهش نهادهای دولتی اجرای این سیاست باعث شده است تا طی سال‌های ۸۹ تا  ۹۶  وضعیت معیشتی ۷۰ درصد مردم بویژه اقشار فقیر و متوسط جامعه بدتر شود.

بدون تردید توده‌ها به رژِیمی مسلح که به طورعلنی و رسمی به آن‌ها اعلام جنگ مسلحانه کرده است، روزی اعلام جنگ خواهند داد. قیام مسلحانه‌ای که پایان حکومت اسلامی و حکومت ننگین آن را رقم خواهد زد و در تاریخ ماندگار خواهد شد تا همه جنایتکاران از آن درس عبرت بگیرند.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۴۸ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.