دیپلماسی و جنگ در سوریه

یاداشت سیاسی- مقامات دولتی آمریکا و روسیه، توافق بر سر نابودی سلاح‌های شیمیایی در سوریه را به‌عنوان آغازی برای پایان جنگ داخلی در این کشور اعلام کردند، جنگی که با دخالت نیروهای خارجی از جمله این دو قدرت بزرگ امپریالیستی، موجب فجایع بزرگی از جمله کشته شدن بیش از ١٠٠ هزار کودک و زن و مرد شده است.

قطعنامه شورای امنیت که “بان کی مون” دبیر کل سازمان ملل از آن به عنوان “قطعنامه‌ای تاریخی و امیدبخش در مورد سوریه” یاد کرد و اولین قطعنامه شورای امنیت و یا بهتر است بگوییم توافق دولت‌های قدرتمند امپریالیستی بر سر سوریه می‌باشد، در روز جمعه ۵ مهر در شرایطی به تصویب رسید که بمباران شیمیایی مناطقی در اطراف دمشق به تاریخ ٣٠ مرداد، می‌رفت تا به دخالت نظامی مستقیم آمریکا منجر گردد.

پیشنهاد روسیه برای نابودی سلاح‌های شیمیایی سوریه و استقبال دولت بشار اسد از آن، درست قبل از رای‌گیری کنگره آمریکا برای اقدام نظامی علیه سوریه و بدنبال آن مذاکرات وزاری خارجه آمریکا و روسیه در نیمه‌ی دوم شهریور، شرایط اصلی تصویب قطعنامه را در عمل فراهم نمودند. اما چرا دولت آمریکا که طبل جنگ را به صدا درآورده بود، به یکباره حاضر شد بر سر میز مذاکره بنشیند و حتا توافق با روسیه و سپس قطعنامه‌ی شورای امنیت را یک پیروزی بزرگ خوانده و وزیر خارجه‌اش می‌گوید: “شورای امنیت نشان داد که ما قادریم کارهای بزرگ انجام دهیم… ما باید با همین اراده با هم کار کنیم تا به بحران سوریه خاتمه دهیم”. شورای امنیتی که تا پیش از آن مقامات آمریکایی از فلج شدن آن در بحران سوریه سخن می‌گفتند.

در پاسخ به این سوال باید گفت، جدا از معضلاتی که دولت‌های امپریالیستی برای آغاز جنگی دیگر در خاورمیانه در ارتباط با افکار عمومی مردم کشورهای خود دارند، و این که امپریالیسم آمریکا نیز در موقعیتی نبود که خود به تنهائی درگیر جنگی مستقیم در سوریه گردد، علت توافق آمریکا با پیشنهادات روسیه و به تعلیق درآوردن حمله به سوریه را بیش از هر چیز باید در وضعیت کنونی بحران سوریه و صف‌آرایی نیروهای مخالف دولت بشار اسد دانست. هم اکنون نیروهای افراطی اسلام‌گرا به یک نیروی بزرگ در میان مخالفان دولت بشار اسد تبدیل شده‌اند، نیرویی که گفته می‌شود ده‌ها هزار فرد مسلح را از اقصا نقاط جهان گرد آورده است. آمریکا و متحدان‌اش انتظار داشتند تا اپوزیسیون مورد حمایت‌شان یعنی “ائتلاف ملی سوریه” با بازوی نظامی‌اش “ارتش آزاد سوریه” به نیروی اصلی مخالف دولت بشار اسد تبدیل شده و در نهایت جایگزین آن گردد. اما با طولانی شدن جنگ داخلی در سوریه، نیرویی که توانست رفته رفته به یک وزنه‌ی مهم در بحران سوریه تبدیل شود، نیروهای افراطی اسلام‌گرا بودند که نه تنها “ائتلاف ملی سوریه” را به‌رسمیت نمی‌شناسند، بلکه در روزهای اخیر با سازماندهی خود تلاش کرده‌اند تا برخی از نیروهای پراکنده را نیز به زیر چتر خود دربیاورند.

یکی از معضلات دولت آمریکا، گسترش جریانی افراطی‌ست که از اندیشه‌های “القاعده” بهره می‌جوید. تنها نگاهی به وضعیت کنونی منطقه می‌تواند به ما ثابت کند که جریان “القاعده” و تفکر منسوب به آن، بعد از ١١ سپتامبر ٢٠٠١ از افعانستان و پاکستان گرفته تا خاورمیانه، سومالی و شمال آفریقا و حتا در میان مسلمانان مقیم اروپا و آمریکا تقویت شده است. در شرایطی که افکار عمومی جهان بعد از ١١ سپتامبر – حتا در میان کشورهای مسلمان – همدردی با مردم آمریکا بود، با آغاز حمله به افغانستان، ادامه اشغال و در تداوم آن حمله به عراق، این احساس همدردی، در گروه‌های بزرگی از مردم در کشورهای اسلامی به احساس دشمنی با آمریکا تبدیل گردید و در این میان شعارهای اوباما در نفی دشمنی با اسلام و سخنان معروف‌اش در مصر و حتا مرگ “اسامه بن لادن” نیز نتوانست روند فوق را معکوس نماید.

در چنین شرایطی، سوریه به مرکز تجمع این نیروهای افراطی – که وحشی‌تر و جنایت‌کارتر از دیگر گروه‌های رقیب بوده –  تبدیل شده و تداوم بحران در سوریه می‌تواند به تقویت باز هم بیشتر آن‌ها منجر شود، نیروهایی که به همان میزان که ضد آمریکا و اسرائیل هستند ضد شیعه و دولت ایران نیز هستند. نیروهایی که رشد و گسترش نفوذ آن‌ها در منطقه، بحران‌هایی را در کشورهای هم‌جوار  بویژه در عراق دامن زده و یا حتا سبب شده است. عراق، امروز شاهد کشته شدن ماهانه صدها کودک و زن و مردی‌ست که نیروهای افراطی به بهانه‌ی جنگ شیعه و سنی آن‌ها را به خاک و خون می‌کشند.

بمباران شیمیایی محله غوطه در دمشق در واقع این فرصت را برای آمریکا فراهم آورده بود تا با تحرک دیپلماتیک و نظامی، نقطه پایانی بر روند کنونی بحران سوریه گذاشته و با کنار گذاشتن بشار اسد، دولتی مورد حمایت غرب بر سر کار آورد تا بتواند در مرحله‌ی بعد نیروهای افراطی اسلامی را نیز جاروب کند. در چنین شرایطی بود که روسیه به عنوان یکی از حامیان دولت کنونی سوریه که تاکنون نقشی بسیار مهم در حفظ حکومت بشار اسد داشته، ضمن مخالفت شدید با هر گونه دخالت نظامی آمریکا در سوریه، مسیر جدیدی را برای دیپلماسی باز کرد.

این توافق از طرفی راه را برای روی کار آمدن دولتی که تا حدودی مورد قبول قدرت‌های بزرگی چون آمریکا و روسیه باشد فراهم می‌آورد و از طرفی حمایت روسیه می‌تواند منجر به اقتدار هر چه بیشتر دولت آینده برای سرکوب نیروهای افراطی اسلامی شود. خلع سلاح شیمیایی سوریه و همکاری دولت بشار اسد با گروه خلع سلاح سازمان ملل، درگیری‌های اخیر نیروهای ارتش آزاد سوریه با گروه‌های اسلامی و مذاکرات ژنو ٢ را تنها از همین زاویه می‌توان درک نمود. در واقع تمامی این تحرکات نشان‌گر توافقاتی هستند که بین قدرت‌های خارجی در مورد آینده سوریه صورت گرفته و قرار است مذاکرات ژنو ٢ آغاز مرحله‌ی دیگری از آن باشد. طبیعی‌ست که تنها توافقات پشت‌پرده‌ی آمریکا و روسیه برای پایان یافتن بحران سوریه کافی نیست. در این میان نیروهای افراطی اسلام‌گرا و دولت ایران به همراه حزب‌الله لبنان و حتا بخشی از دولت کنونی سوریه از جمله موانع تحقق این توافقات هستند و همین موانع هستند که تاکنون باعث شده است تاریخ دقیقی برای مذاکرات ژنو ٢‌ که از سوی آمریکا خواسته شده تا اواسط نوامبر برگزار شود، تعیین نگردد. این موانع اگرچه مهم هستند، اما به نظر نمی‌آید که بتوانند مانع توافقات و قدم‌های عملی بیشتر قدرت‌های بزرگ خارجی شوند، هر چند که می‌توانند روند این کار را با مشکل و وقفه روبرو ساخته و آن را کُند کنند.

مشروط کردن دعوت از ایران برای شرکت در مذاکرات ژنو ٢، به پذیرش توافقات ژنو ١ که در آن بر تشکیل دولت انتقالی تاکید شده نیز از همین روست. از طرفی دولت‌های غربی برای از بین بردن مانع ایران، موافق حضور دولت ایران در مذاکرات ژنو ٢ ‌هستند، و از طرف دیگر حضور ایرانی را که مخالف تشکیل دولت انتقالی باشد، مانعی در پیشبرد و موفقیت ژنو ٢‌ می‌دانند. به همین منظور پیش شرط شرکت ایران را پذیرش توافقات ژنو ١ اعلام کرده‌اند.

اختلاف در منافع و سیاست قدرت‌های بزرگ امپریالیستی و در راس آن‌ها آمریکا و روسیه در سوریه یکی از عوامل موثری بوده که جنگ داخلی در سوریه را به این مرحله رسانده است، و بی‌شک کم شدن این اختلافات و رسیدن به توافقاتی می‌تواند در بحران سوریه موثر باشد. اما برای پایان جنگ داخلی و تحقق نقشه‌ی راهی که آمریکا و روسیه ترسیم کرده‌اند، هنوز راه درازی در پیش است و کنار رفتن بشار اسد از قدرت یک شرط لازم برای آن می‌باشد.

متن کامل نشریه کارشماره ۶۵۵ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.