خواست‌ها و شعارهای سیاسی بی‌واسطه دانشگاه

انشگاه در همین آعاز سال تحصیلی دانشجویی با شعارها و خواست‌های بی‌واسطه سیاسی و با روحیه‌ای سرشار از اعتراض و مبارزه ظاهر شد. به‌رغم جو سرکوب و خفقان حاکم بر دانشگاه و ایجاد فضای شدید امنیتی بویژه در مهم‌ترین دانشگاه‌های پایتخت، دانشجویان مبارز در بسیاری از دانشگاه‌ها، سال تحصیلی جدید را با اعتصاب و تجمع و اعتراض نسبت به امنیتی ساختن فضای دانشگاه‌ها، حضور پررنگ نیروهای امنیتی و حراستی ، اعتراض به بازداشت‌ها، محاکمات و صدور احکام ظالمانه و سنگین برای فعالان دانشجویی و کارگری آغاز نمودند و بار دیگر به ابراز مخالفت شدید با پولی‌سازی و اخاذی‌های جدید از دانشجویان و کل سیاست خصوصی‌سازی آموزش و تحصیل دانشگاهی پرداختند.

۲۱ مهر دانشجویان دانشگاه پلی‌تکنیک تهران در اعتراض و مخالفت با پولی‌سازی دانشگاه تجمع اعتراضی وسیعی را سازمان دادند. “دانشگاه پولکی – نمی‌خوایم نمی‌خوایم”، “پولی تکنیک تهران – نمی‌خوایم نمی‌خوایم” از جمله شعارهای دانشجویان در مخالفت با خصوصی‌سازی دانشگاه بود. ۲۲ مهر دانشجویان دانشگاه صنعتی قوچان در اعتراض به دریافت شهریه دست به اعتراض زدند. در دانشکده علوم دانشگاه “امام خمینی” که مدیریت دانشگاه با استفاده از نیروهای حراست درصدد جداسازی درب ورودی دختران و پسران دانشجو برآمده بود، با اعتراض شدید دانشجویان روبرو گردید. دانشجویان با برپایی تجمع اعتراضی، تلاش مدیریت را خنثی ساختنند. در دانشگاه علم و صنعت که حدود ۲۰۰ تن از دانشجویان دچار مسمومیت غذایی شده بودند، دست به تجمع اعتراضی زدند. این اعتراضات چند شبانه روز ادامه داشت. قابل ذکر است که پیرو اجرای سیاست خصوصی‌سازی دانشگاه‌ها، رستوران این دانشگاه به پیمانکار خصوصی واگذار شده که طی سال جاری تاکنون دو بار موجب مسمومیت غذایی دانشجویان شده است.

اما برجسته‌ترین اعتراضات دانشجویی، اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران بود. در دانشگاه تهران روز ۲۴ مهر، همزمان با حضور نمایشی حسن روحانی رئیس جمهور رژیم در این دانشگاه به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید دانشجویی، دانشجویان تجمعات اعتراضی و راهپیمایی‌های متعددی را سازمان دادند. به‌رغم جو شدید امنیتی و تردد آشکار نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و تلاش آن‌ها برای مرعوب ساختن دانشجویان از جمله از طریق تفتیش و کنترل کیف و لباس دانشجویان، اما دانشجویان دانشگاه تهران در تجمعات اعتراضی خود که با حمل پلاکاردها و عکس‏ تعدادی ازدانشجویان و دیگر زندانیان سیاسی همراه بود، و سردادن شعارهایی دراعتراض و محکومیت فشارها و برخوردهای امنیتی و بازداشت دانشجویان، کارگران و معلمان ، خواستار آزادی آنان شدند. از جمله شعارهای دانشجویان دانشگاه تهران “ایستاده‌ایم در سنگر – دانشجو و کارگر”، “کارگر زندانی آزاد باید گردد”، “از هفت‌تپه تا تهران – زحمتکشان در زندان” بود که آشکارا بیان‌گر ادامه‌ی جهت‌گیری شعارها و حمایت جنبش دانشجویی از جنبش طبقاتی کارگران است. “معلم زندانی آزاد باید گردد”، “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد”، از جمله دیگر شعارهای دانشجویان بود. دانشجویان دانشگاه تهران که نقش فعال دختران دانشجو در آن برجسته‌تر بود، لیست اسامی یازده تن از دانشجویان زندانی همراه با مدت محکومیت زندان آن‌ها را با خود حمل می‌کردند و خواستار آزادی فوری و بی‌قیدوشرط آن‌ها شدند.

نام هایی که در این لیست آمده عبارت بودند از: مرضیه امیری ۱۰ سال، علی مظفری ۸ سال، سینا درویش عمران ۸ سال، پدرام پذیره ۷ سال، پریسا رفیعی ۷ سال، لیلا حسین زاده ۶ سال، روح‌الله مردانی ۶ سال، سها مرتضایی ۶ سال، محسن حق‌شناس ۲ سال، فرشته طوسی ۵/ ۱ سال، سیما ربیعی ۱ سال. شایان ذکر این‌که تعداد دانشجویان زندانی به افراد این لیست خلاصه نمی‌شود. دانشجویان معترض دانشگاه تهران نیز در شعارهای خود، علاوه بر دانشجویان این لیست، خواهان آزادی فوری همه‏ی دانشجویان زندانی شدند.

اعتراضات دانشجویان درست همزمان بود با حضور حسن روحانی در دانشگاه تهران. روحانی البته چیزی جز حرف‌های کلی و ادعاهای تکراری و دروغ‌های همیشگی که کسی البته به آن‌ها توجه یا آن‌ها را باور نمی‌کند، چیزی دیگر برای عرضه کردن در چنته نداشت. اما درست در لحظاتی که او به اصطلاح از سلامت و تغذیه و رفاه دانشجویان سخن می‌گفت، گروه گروه از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت که از غذای پیمانکار خصوصی رستوران، دچار مسمومیت غذایی شده بودند، در مسیر بهداری در رفت و آمد بودند. و باز درست در لحظاتی که بر خصوصی‌سازی آموزش دانشگاهی اصرار می‌ورزید و بر ضرورت “اتصال دانشگاه به بخش خصوصی” تاکید می‌کرد، دانشجویان دانشگاه تهران علیه حضور وی و علیه سیاست پولی‌سازی دانشگاه در حال اعتراض و راهپیمایی بودند و با شعارهایی چون “دانشگاه پول گردان – زحمتکشان در زندان”، “دانشگاه پولی شد – دانشجو زندانی شد” مخالفت خود را با سیاست خصوصی‌سازی دولت ابراز می‏داشتند. پایان تجمعات اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران، همراه بود با قرائت بیانیه فعالین صنفی این دانشگاه که در آن نیز از جمله نسبت به بازداشت دانشجویان و اجرای سیاست خصوصی‌سازی دانشگاه اعتراض شده بود.

حسن روحانی و تمام دارودسته‌ی وی در کابینه و کل رِژیم جمهوری اسلامی در حالی بر خصوصی‌سازی آموزش و از جمله خصوصی‌سازی دانشگاه اصرار می‌ورزند که اجرای این سیاست تا همین جا عواقب فاجعه‌باری ببار آورده است که مدرک‌گرایی، پایین‌آمدن دهشتناک کیفیت آموزش و تحصیل دانشگاهی و درصد بسیار بالای بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی از کم‌ترین نتایج آن است. از این گذشته، در حال حاضر اولاً فقط درصد بسیار پایینی از دانشگاه‌ها هنوز به اصطلاح دولتی و زیر پوشش وزارت علوم هستند. مطابق آمارهای انتشار یافته در رسانه‌های حکومتی ۸۵ درصد دانشگاه‌ها پولی هستند. آمار واقعی حدود ۹۰ درصد است. ثانیاً در همان اندک دانشگاه‌های به‌اصطلاح دولتی نیز روندهایی از قبیل اخذ شهریه و پولی‌کردن برخی خدمات دانشگاهی و تحصیلی در پیش گرفته شده است که اگر مقاومت در برابر آن و مبارزه موثر دانشجویان در مخالفت با آن نباشد، در آینده‌ای نه چندان دور، اثری از دانشگاه‌های دولتی باقی نخواهد ماند.

پولی‌سازی دانشگاه و ورود سرمایه و بخش خصوصی به آموزش دانشگاهی البته مربوط به امروز نیست و از دوره رفسنجانی در سال ۶۱ با ایجاد “دانشگاه آزاد اسلامی” کلید خورد. از آن به بعد ما شاهد ظهور و ازدیاد قارچ‌وار انواع دانشگاه‌ها هستیم با پسوندهای گوناگونی که همه پولی هستند. روند ایجاد و تقویت دانشگاه‌های پولی و خصوصی که از اواخر دهه هفتاد شتاب بیشتری گرفت، البته با تضعیف دانشگاه‌های دولتی و در عین حال افزایش هزینه تحصیل در این بخش همراه بوده است. مطابق گزارش خردادماه سال ۹۷ موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی وزارت علوم، در حال حاضر ۲۴۶۸ دانشگاه در کل کشور وجود دارد شامل ۵۳۰ دانشگاه آزاد اسلامی، ۳۰۹ دانشگاه غیرانتفاعی، ۹۵۳ دانشگاه جامع علمی کاربردی، ۴۶۶ دانشگاه پیام نور. تمام این دانشگاه‌ها چه آن‌ها که به کلی مستقل از دولت هستند و چه دانشگاه‌های پیام نور که وابسته به دولت اند، همه پولی هستند و دانشجو علاوه بر شهریه‌ی کلان، انواع سایر هزینه‌های تحصیلی را نیز باید بپردازد.ورود به این دانشگاه ها مستلزم هیچگونه آزمون و کنکوری نیست وسطح دانش داوطلب ورود به آن نیز شرط و ملاک نیست. یگانه شرط و ملاک، تمکن مالی و پول است. دانشگاه‌های پردیس خودگردان و دانشگاه‌های مجازی که در دهه هشتاد فعال بودند، امروز از لیست موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی وزارت علوم حذف شده‌اند. در هر حال سطح علمی در اغلب این دانشگاه‌ها پایین است و پول حرف اول را می‌زند. تنها ۱۴۱ دانشگاه دولتی وجود دارد و ۱۷۰ دانشگاه حرفه‌ای که وابسته به وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت و درمان است. به عبارت دیگر نسبت دانشگاه‌های دولتی به دانشگاه‌های خصوصی کم‌تر از یک نوزدهم است. این نسبت در سال ۸۹ حدود یک به پانزده بود.

اجرای سیاست خصوصی‌سازی و ورود سرمایه خصوصی به عرصه آموزش دانشگاهی، مدرک گرایی، رشد قارچ‌گونه دانشگاه‌های پولی و گسترش بی‌رویه مراکز دانشجویی را در پی داشته که مهم‌ترین هدف آن نیز کسب سود و درآمد بوده است. در عین‌حال افزایش روزافزون نرخ بیکاری در میان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نیز به نوبه خود، گویای ناکارآمدی سیستم آموزش عالی و عواقب مخرب رواج روزافزون پولی‌سازی آموزش در دانشگاه است. در حال حاضر نیز دانشگاه‌های به‌اصطلاح دولتی که زیر پوشش وزارت علوم قرار دارند، به شیوه‌های گوناگونی از دانشجویان اخاذی می‌کنند. دانشجویان شبانه، باید شهریه بپردازند. بسیاری از خدمات آموزشی و تحصیلی، خدمات خوابگاهی، تغذیه، ایاب و ذهاب، استفاده از استخر و امثال آن به پیمانکاران خصوصی واگذار شده‌اند. وزارت علوم برای اخاذی بیشتر از دانشجویان، اخیراً مقرراتی وضع کرده است که مطابق آن، دانشجویان روزانه کارشناسی در نیم سال دهم و یازدهم و دانشجویان روزانه کارشناسی ارشد در نیم سال پنجم و ششم از دایره شمول “حق تحصیل رایگان” حذف می‌شوند و تمام هزینه‌ها را باید از جیب بپردازند. این تصمیم وزارت علوم البته یکی از موضوعات اعتراضات اخیر دانشجویان بوده است.

این واقعیت بر کسی پوشیده نیست که سیاست خصوصی‌سازی و ورود سرمایه‌ خصوصی به عرصه آموزش و از جمله آموزش دانشگاهی عواقب فاجعه‌باری ببار آورده است. دانشگاه، امروز در حد یک بنگاه و موسسه‌ای است که بایستی سودآور باشد. این بنگاه از آن رو تأسیس می‌شود که صاحبان آن سود کسب کنند. آموزش و تحصیل، همان کالایی است که در این بنگاه و از طریق این بنگاه به بازار عرضه می‌شود تا با فروش آن، سود و درآمد سرمایه‌گذاران تامین شود. آموزش دانشگاهی اما به چنان کالای لوکس و گران قیمتی تبدیل شده است که هر کسی نمی‌تواند آن را بخرد. فقط کسانی می‌توانند این کالا را تهیه کنند که توانایی مالی آن را داشته باشند. هر کس پول دارد تحصیل هم می‌کند و آن که ندارد از تحصیل محروم می‌شود.

موضوع فقط این نیست که خصوصی‌سازی و پولی‌سازی آموزش دانشگاهی، فرزندان کارگران و اکثریت توده‌های مردم زحمتکش را از چرخه تحصیل دانشگاهی حذف و به بیرون پرتاب می‌کند و تحصیل دانشگاهی انحصارا در چنگ توانمندان قرار می‌گیرد – و بطورعمده قرار گرفته است- بلکه موضوع این هم هست که آینده شغلی جوانان یا در واقع بی‌آیندگی شغلی فرزندان کارگران و زحمتکشان نیز در جریان همین معامله وخرید و فروش و همین مبادله پول – کالا – پول رقم می‌خورد. کسانی می‌توانند از یک آینده شغلی بطور نسبی مناسب و تا حدی تضمین شده برخوردار باشند که پیش از آن ازثروت و اندوخته پولی لازم و توانایی مالی کافی برای خرید کالای آموزش دانشگاهی برخوردار بوده‌اند. روشن است که این‌ها کسان دیگری نیستند جز فرزندان قشر مرفه‌تر جامعه و فرزندان همین مدیران و مقامات حکومتی و پول‌دارها و سرمایه‌دارها!

البته در هر جامعه طبقاتی و نظام سرمایه‌داری، آموزش و پرورش بطور کلی، خصوصا آموزش و تحصیلات دانشگاهی نیز نمی‌تواند جدا از کل این نظام و مناسبات جاری آن و جدا از امیال و منافع طبقه به لحاظ اقتصادی مسلط بر جامعه باشد. رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی نیز از این قاعده عمومی مستثنا نیست. اما در کشورهای سرمایه‌داری غربی که توده‌های مردم طی یک رشته مبارزات طولانی خود دست‌آوردهایی کسب نموده و امتیازاتی بدست آورده‌اند، روال طبقه حاکم و دولت آن بر این بوده است که در یک سطح معینی هزینه‌های آموزش و پرورش و تحصیل دانشگاهی را تامین کند به نحوی که جوانان با استعداد وعلاقه‌مند به فراگیری تحصیلات علمی و آموزش دانشگاهی، مجاری گوناگونی برای بروز استعدادهای خود می‌یابند.

در جمهوری اسلامی اما این مجاری روز به روز محدودتر و تنگ‌تر شده و در حال انسداد کامل است. طبقه سرمایه‌دار در این جا به قدری حریص و آزمند است و ولع سود و مشغولیت ذهنی برای افزایش ثروت از هر راه و روشی، چنان سنگین و حجیم است که شکوفایی استعداد این یا آن جوان وابسته به اقشار فرودست جامعه و جویای تحصیل و آموزش دانشگاهی نمی‌تواند جایی در ذهن این طبقه و دولتی که حامی اوست داشته باشد و ندارد. لاجرم بسیاری از استعدادها نیز اساساً مجالی برای بروز و بطریق اولی شکوفایی نمی‌یابند.

از این روست که مبارزه علیه خصوصی‌سازی در جمهوری اسلامی اهمیت خاصی پیدا کرده است. مبارزه علیه خصوصی‌سازی بطور کلی و خصوصی‌سازی آموزش منجمله آموزش دانشگاهی به یکی از عرصه‌های مهم مبارزات دانشجویان، کارگران، معلمان و سایر اقشار زحمتکش تبدیل شده است. بیهوده نیست که دانشجویان مبارز دانشگاه‌ها، هم‌پای مبارزه برای آزادی‌های سیاسی، مبارزه برای آزادی کارگران، دانشجویان و معلمان زندانی، مبارزه علیه تمهیدات سرکوب‌گرانه رژیم و تشدید فضای امنیتی در دانشگاه‌ها، اعتراض علیه سیاست خصوصی‌سازی دولت و اعتراض علیه پولی‌سازی دانشگاه را یکی ازعرصه های مبارزاتی خود قرارداده و با سازمان دادن تجمعات اعتراضی با آن به مقابله برخاسته اند.

دانشجویان مبارزی که در نخستین روزهای آغاز سال تحصیلی جدید دانشجویی، با خواست‌ها و شعارهای بی‌واسطه سیاسی، دولت جمهوری اسلامی و سیاست‌های آن را به چالش کشیدند، می‌توانند و باید با حفظ و تقویت جهت‏گیری حمایت ازکارگران و همبستگی با جنبش کارگری، همراه کارگران که امروز قطب مهمی از کارزار مبارزه علیه خصوصی‌سازی را تشکیل می‌دهند، در صف مقدم مبارزه علیه خصوصی‌سازی‌ها و برای نابودی تمام آن نظمی تلاش و مبارزه کنند که آموزش و تحصیل را به کالا تبدیل کرده است. کالایی که صاحبان پول و قدرت خریداران ویژه‏ ی آنند.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۴۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.