طی دو هفته گذشته جهان شاهد یکی از با شکوه ترین اعتراضات مردمی در بزرگترین و پر جمعیت ترین کشور آمریکای جنوبی بوده است. طی همین مدت، خیابان های بیش از صد شهر این کشور طنین پر صلابت گام های اعتراضی مردم را بر سنگفرش های شان تجربه کردند. اعتراضاتی که نه تنها برای حاکمان برزیل، بلکه برای بسیاری از مردم دنیا نیز غافلگیر کننده بود. ماجرا چه بود و چگونه آغاز شد؟.
همه چیز در مخالفت با یک اقدام به ظاهر ساده دولت شروع شد. افزایش ۱٠ سنت به قیمت بلیط حمل و نقل داخل شهری در شهر سائوپائولوی برزیل. درست همانند آنچه در اسفندماه سال ١٣٤٨ در تهران رخ داد. در آن سال نیز با افزایش بهای بلیط اتوبوس در تهران، موج اعتراضات دانشجویی از دانشگاه تهران جرقه خورد و در اندک زمانی اعتراضات دانشجویی با حمایت و پیوستن توده های وسیع مردم تهران به یک جنبش توده ای تبدیل شد. جنبشی عمومی که طی چند روز خیابان های اصلی تهران را به میدان اعتراضات عمومی مردم علیه ستم و استبداد رژیم سلطنتی مبدل ساخت. و اینک با افزایش ٧ درصد (۱٠ سنت) به بهای یک و نیم دلاری وسایل رفت و آمد شهر سائوپائولو برزیل، بیش از دو هفته است که بزرگترین کشور آمریکای جنوبی با قیام عمومی مردم مواجه شده است.
انگار انبار باروت نارضایتی مردم این کشور در انتظار جرقه ای برای شعله ور شدن بود. انگار جوانان و توده های محروم برزیل در انتظار فرصتی برای سرازیر شدن در خیابان ها بودند تا طنین پر صلابت خشم فرو خورده شان را به نمایش بگذارند. در واقع گران شدن ١٠ سنت بهای بلیط اتوبوس شهری در شهرهای سائوپائولو و ریودوژانیرو نقطه آغازی بر این انفجار نارضایتی عمومی مردم بود. انفجاری که در یازدهم ماه ژوئن در شهر سائوپائولو جرقه خورد و به سرعت بر دامنه اش افزوده شد و طی روزهای ٢٠ و ٢١ ژوئن به صورت یک قیام عمومی خشم و نارضایتی توده های میلیونی مردم برزیل را در بیش از صد شهر این کشور پهناور آمریکای جنوبی بازتاب داد. این اعتراضات که در بدو امر در مخالفت با افزایش بهای حمل و نقل شهری آغاز شده بود در اندک زمانی با طرح مطالبات عمومی توده های معترض گره خورد و عملا به یک جنبش همگانی علیه سیاست های دولت و ریاست جمهوری دیلما روسف تبدیل شد.
مقابله با رشوه خواری نمایندگان مجلس و فساد اداری، همچنین مخالفت با هزینه های سرسام آور برگزاری مسابقات جاری کنفدراسیون، بازی های جام جهانی ٢٠۱٤ و المپیک ٢٠۱٦ برزیل که منجر به کاهش ارائه خدمات رفاهی و عمومی مردم این کشور از جمله نقض خدمات آموزش و پزشکی شده است، بخشی از مطالبات توده های معترض بوده است. اعتراضاتی که در روزهای پس از ۱۱ ژوئن به صورت یک قیام عمومی و تظاهرات ضد دولتی سراسر برزیل را فرا گرفت.
منابع خبری از گسترش اعتراضات ضد دولتی در بیش از ١٠٠ شهر برزیل خبر داده اند. پلیس برزیل تعداد معترضین خیابانی را در شهر ریودوژانیرو ٣٠٠ هزار نفر اعلام کرده است. در شهر سائوپائولو ٦٥ هزار نفر به خیابان ها ریختند. در شهر فورتازلا در شمال شرق برزیل نیز دست کم ٣٠ هزار نفر از معترضین ضمن حرکت به سمت استادیوم محل برگزاری مسابقه فوتبال برزیل و مکزیک با پلیس درگیر شدند. در درگیری های این شهر که پلیس به سمت جوانان معترض گاز آشک آور و گلوله های پلاستیکی شلیک کرده است، شمار زیادی زخمی شده اند. در دیگر شهرهای بزرگ برزیل از جمله برازیلیا و سالوادور نیز ده ها هزار نفر بر ضد سیاست های دولت تظاهرات کردند. پنج شنبه ٢٠ ژوئن (٣٠ خرداد) اوج حضور اعتراضی سراسری مردم برزیل در خیابان ها بود. روزنامه برزیلی فولا دو سائوپائولو به نقل از آمار رسمی از حضور اعتراضی یک میلیون نفر در روز ٢٠ ژوئن خبر داده است. اعتراضاتی که در اغلب شهرها به علت شلیک گاز اشک آور و گلوله های پلاستیکی از طرف پلیس، به درگیری میان معترضین و پلیس منجر شده است. گزارش های رسمی تا کنون از کشته شدن دو نفر از جمله یک جوان ۱٨ ساله و زخمی شدن تعداد بسیاری خبر داده اند.
برزیل با ٢٠٠ میلیون نفر جمعیت، از جمله پهناورترین کشور آمریکای جنوبی است. کشوری که شرایط اقتصادی آن طی بیش از یک دهه با نوسانات بسیاری همراه بوده است. به دلیل کاهش سطح درآمدها در سال های ٢٠٠١ تا ٢٠٠٣ اقتصاد برزیل به طور میانگین تنها ٢/٢ درصد رشد داشت. به رغم اینکه اقتصاد برزیل از سال ٢٠٠٤ به بعد تا حدودی با رشد و توسعه همراه بوده است اما طی سال های ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٦ این کشور با افت چشمگیر ارزش پول مواجه گشت که در عمل به تعدیل شدید تراز حساب جاری این کشور منجر شد.
بزرگترین مشکل اقتصاد برزیل بدهی کلان این کشور است که از سال ۱٩٩٤ همواره روندی صعودی داشته است. اگرچه با اعمال سیاست های اقتصادی کاردوسو و پس از آن لولادوسیلوا دو رئیس جمهور پیشین برزیل، روند صعودی بدهی های این کشور در سال ٢٠٠٦ تا حدودی تحت کنترل در آمد. با وجود این، در سال ٢٠٠٨ حجم بدهی های عمومی برزیل به ٨/٣٨ درصد تولید ناخالص داخلی رسید. این رقم در سال ٢٠٠٩ دوباره افزایش یافت و اینبار ٨/٤٨ درصد تولید ناخالص داخلی برزیل را در بر گرفت.
طی همین سال ها، افزایش سیر صعودی مالیات بر حقوق و دستمزدها بخشی از اجرای سیاست نئولیبرالیستی بود که در برزیل به اجرا در آمد. با این اقدام ا گر چه درآمد سرشاری نصیب دولت شد، اما با افزایش بیش از حد مالیات، نیمی از نیروی کار برزیل به کار در بخش های غیر رسمی که مفری برای فرار از مالیات است روی آورده اند.
در سال های گذشته بنگاه های سرمایه داری جهان از قبیل بانک جهانی و صندوق بین المللی پول با تکیه بر افزایش درآمدهای دولت ، بدون توجه به فقر و نابرابری موجود در برزیل، بدون توجه به شرایط زندگی و سطح برخورداری توده های مردم از امکانات آموزشی، رفاهی و بهداشتی در این کشور، از برزیل به عنوان کشوری موفق در اجرای پسشبرد سیاست نئولیبرالیستی اقتصاد آزاد نام می برند. تا جاییکه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در سال ٢٠١٢ بر اساس تولید ناخالص داخلی، عنوان نهمین اقتصاد برتر جهان را به برزیل اختصاص دادند.
ارگان های تبلیغاتی سرمایه داری جهانی طی بیش از یک دهه در مورد رشد و شکوفایی اقتصاد برزیل آن چنان تبلیغاتی را در جهان به راه انداختند که گوئی برزیل در طی چند سال اخیر به برکت اجرای سیاست نئولیبرالیستی و آزاد سازی قیمت ها به کشور گل و بلبل تبدیل شده است. و این در شرایطی است که آمارهای توسعه انسانی برزیل در مقایسه با کشورهایی با درآمد متوسط مثل کاستاریکا و حتا برخی کشورهای کم درآمد نامطلوب است، تا چه رسد به کشورهای پیشرفته صنعتی.
دامنه و وسعت فقر در جامعه یکی از شاخص های اصلی توسعه انسانی و اجتماعی در هر کشور است. برزیل به عنوان یک کشور با درآمد متوسط رو به رشد با فقر زیاد روبرو است. هم اکنون ٧ درصد از کودکان زیر پنج سال با سوء تغذیه مواجه هستند. به رغم گزارش رسمی که بر محو کار کودکان در این کشور تاکید دارد، عملا بیش از ٧ میلیون کودک در برزیل کار می کنند. بر اساس مطالعه ای که توسط یک موسسه دولتی در برزیل انجام شده و برنامه توسعه سازمان ملل نیز آن را منعکس کرده است، ١٥ درصد جمعیت برزیل درآمدی کمتر از یک دلار در روز دارند.
دولت برزیل مبارزه با فقر را از طریق “انتقال پول مشروط” به خانواده های فقیر در دستور کار خود قرار داده است. بر طبق این برنامه، دولت به خانواده های فقیر پول نقد پرداخت می کند مشروط بر آنکه آنان بچه های خود را واکسینه کنند و به مدرسه بفرستند. در واقع این اقدام دولت برزیل، قسمتی از همان سیاست و توصیه های نئولیبرالیستی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است که در همه کشورها یکسان عمل می شود. جمهوری اسلامی ایران نیز به تبعیت از همین سیاست بنگاه های سرمایه داری جهانی با پرداخت گوشه ای از درآمد کلان حاصل از آزاد سازی قیمت ها و بالا بردن قیمت حاملهای انرژی به خانواده ها، تلاش دارد تا دزدی آشکار خود از جیب مردم را لاپوشانی کند.
نابرابری درآمدی از دیگر مشخصه های بارز برزیل است. آنچه درجه نابرابری را منعکس می کند سهم پایین درآمد است که عاید ٦٠ درصد جمعیت می شود. در عوض سهم بالای درآمد تنها نصیب ١٠ درصد می گردد. در برزیل ١٠ درصد جمعیت، ٤٥ درصد درآمد ملی را دریافت می کنند، در حالی که ٤٠ درصد جمعیت، فقط ٩ درصد درآمد را در اختیار دارند.
در واقع، آنچه هم اکنون در برزیل به صورت اعتراضات سراسری توده مردم در شهرها تجلی یافته است، خشم و نارضایتی عمومی مردم از وجود فقر، بی عدالتی و نابرابری در جامعه است.
خشم و انفجاری که به صورت قیام عمومی جوانان و توده های محروم این کشور از درون حجم تبلیغات کرکننده بلندگوهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول مبنی بر موفقیت آمیز بودن اجرای سیاست های اقتصادی این بنگاه های سرمایه داری در برزیل سر باز کرده است. اعتراضاتی که به بهانه افزایش ده سنت بهای بلیط رفت و آمد در شهر سائوپائولو جرقه خورد و در اندک زمانی به یکی از با شکوه ترین تظاهرات ضد دولتی در برزیل تبدیل شد.
به رغم اینکه دولت این کشور از افزایش بهای بلیط حمل و نقل شهری عقب نشینی کرده است، به رغم اینکه دیلما روسف رئیس جمهوری برزیل اعلام کرده است که به ده ها هزار از معترضینی که برای مطالبه آموزش، مدارس و حمل و نقل بهتر به خیابان ها آمدند “افتخار می کند” و همچنین به رغم اینکه رئیس جمهور برزیل ضمن اعلام پذیرش گفتگو با مخالفین، گفته است که دولت او “به این صداهای خواهان تغییر گوش می کند” اما جوانان و توده های معترض برزیل بی توجه به اظهارات فوق، همچنان در خیابان ها حضور دارند، بر مطالبات شان پای می فشارند و خواهان تغییر وضعیت موجود هستند.
اوج شگفتی قیام مردم برزیل، نا رضایتی و اعتراض عمومی شان نسبت به هزینه های مسابقات کنفدراسیون قاره آمریکا که هم اکنون در این کشور جاری است و نیز هزینه های سرسام آور دولت برای ساختن استادیوم های بزرگ ورزشی جهت آماده سازی مسابقات جام جهانی ٢٠۱٤ و المپیک ٢٠۱٦ در برزیل است. هزینه هایی که بخش اعظم آن با افزایش مالیات بر حقوق و دستمزد، از جیب کارگران و توده های تهی دست جامعه پرداخت شده است.
اما چرا شگفتی؟ به راستی شگفتی قیام مردم برزیل در کجاست؟ بر کسی پوشیده نیست که برزیل و مردم این کشور در عرصه جهانی با فوتبال شناخته می شوند. گرایش عمومی جوانان و مردم برزیل به فوتبال، صرفا در محدوده حضور در میادین و مسابقات ورزشی محصور نمانده است. استقبال عمومی مردم برزیل نسبت به فوتبال همواره بخش لاینفک زندگی روزانه مردم این کشوراست. به گونه ای که فوتبال به صورت یک ارزش و هویت ملی در فرهنگ اجتماعی و سیاسی عموم مردم برزیل نهادینه شده است. با درک این موضوع و تعمق بر آن، بهتر می توان به عمق نارضایتی مردم این کشور از مجموعه سیاست های اجرایی هیئت حاکمه برزیل در مسیر حذف و یا کاهش امکانات عمومی از قبیل نقض خدمات رفاهی ، درمانی و بهداشتی توده ها پی برد. در واقع عموم توده های مردم برزیل با همه تعصب و عرق ملی شان نسبت به فوتبال و تدارک میزبانی این کشور برای برگزاری هرچه با شکوه تر مسابقات جام جهانی ٢٠۱٤ و المپیک ٢٠۱٦، هرگز حاضر نشده و نیستند که تحقق این امر به ازای تهی شدن سفره شان و حذف امکانات رفاه عمومی، درمانی و بهداشتی شان صورت گیرد. و این اعجاز برانگیزترین محور اعتراضات کنونی مردم برزیل است. محوری که می تواند چراغ راهنمایی برای مطالبات طبقاتی توده های محروم همه کشورهای جهان باشد. پیام اعتراضی مردم برزیل را می توان در یک جمله خلاصه کرد. امر آسایش، رفاه و خوشبختی مردم همواره باید بر دیگر سیاست های دولت ها در الویت بالاتری قرار گیرند.
آزادی، رفاه عمومی مردم، آموزش و ارائه خدمات پزشکی رایگان، بهبود شرایط معیشتی کارگران و زحمتکشان، و در یک کلام، آسایش، خوشبختی و شادمانی عموم توده های مردم هر کشوری اولین و عاجل ترین وظیفه دولت ها در مقابل مردم آن کشور است. حتا فراهم شدن آزادی های سیاسی صرف بدون پاسخگویی به رفاه و خوشبختی مردم، بدون فراهم ساختن شرایط زندگی مناسب از نظر امکانات رفاهی و اجتماعی، بدون تحقق یک تامین اجتماعی کامل از گهواره تا گور، بدون تحقق تحصیل، درمان و بهداشت رایگان امری صوری و در بهترین حالت دوره ای گذرا و کوتاه مدت خواهد بود.
اگر این مطالبات در ذهنیت عمومی مردم و توده های هر کشوری نهادینه شود، اگر تحقق آسایش، رفاه و خوشبختی مردم به عنوان شاخک حسی و شناخت عینی توده مردم در برخورد به ماهیت هر نظام و دولتی مورد محک قرار گیرد، آنگاه طرح آزادی های سیاسی نیز بر بستر حقیقی و راستین خود جاری خواهد شد. آنگاه شعار به ظاهر آزادی خواهانه افراد، سازمان ها و دولت ها از قاب زیبای شیشه ای بیرون خواهد افتاد. با نهادینه شدن این مطالبات در ذهنیت عمومی توده های مردم هر کشوری، دیگر هیچ دولتی با طرح شعار کلی آزادی و آزادی خواهی، قادر به فریب کارگران و توده های محروم جامعه نخواهد بود.
این پیامی بود که مردم برزیل با قیام خود نسبت به کاهش و نقض خدمات رفاهی و بهداشتی شان به توده های مردم جهان مخابره کردند. وقتی جوانان و توده های مردم برزیل برای تامین بخشی از مخارج برگزاری مسابقات جام جهانی ٢٠۱٤ و المپیک ٢٠۱٦ برزیل حاضر نشده و نیستند تا هزینه های آن از جیب مردم آنهم با کاهش خدمات آموزشی، رفاهی، درمان و پزشکی شان تامین گردد و مهمتر از همه، حتا به افزایش ١٠ سنت بهای بلیط رفت و آمد شهری جهت تامین بخشی از هزینه های این مسابقات نیز تن ندادند، آنوقت باید به این سئوال پاسخ داد چرا و به چه دلیل همه زندگی، هستی و بود و نبود کارگران و توده های مردم ایران باید صرف مناقشات پرونده هسته ای رژیم جمهوری اسلامی شود. پروژه ای که هیئت حاکمه ایران زیر پوشش جاه طلبی های پان اسلامیستی اش تمام هزینه های سنگین آن را بر گرده مردم ایران گذاشته است. هزینه هایی که در همه عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، تباهی، ویرانی و ورشکستگی را برای توده های مردم ایران به ارمغان آورده است. هزینه هایی که کارگران و توده های مردم ایران را به فقر، بیکاری و تنگدستی نشانده است. پروژه ای که نه هویت ملی مردم ایران است و نه کمترین نفعی از قبل آن عاید کارگران و توده های زحمتکش ایران خواهد شد.
قیام سراسری توده های محروم برزیل در اعتراض به فقر، نابرابری، کاهش خدمات آموزش، درمان و پزشکی نمودی از خشم خفته کارگران و توده های محروم سراسر جهان است. این خشم انفجاری، واکنش نسبت به فقر و نابرابری روز افزون اجتماعی است که توسط نظام سرمایه داری بر آنان تحمیل شده است. اعتراضات موجود در مصر، ترکیه و برزیل نمونه هایی از سر باز کردن فریادهای سرکوب شده کارگران و توده های محروم جهان است. نمونه هایی با پیام های معین برای کارگران و توده های جان به لب رسیده مردم ایران. روزی که سنگفرش خیابان های شهرهای ایران نیز زیر طنین گام های سترگ کارگران و زحمتکشان ایران به لرزه در آیند دور نیست.
نظرات شما