وحشت رژیم از معلمان در چیست؟ در حمایت از محمد حبیبی معلم مبارز زندانی

بیش از یک سال از بازداشت و حبس محمد حبیبی معلم مبارز و عضو هیات مدیره “کانون صنفی معلمان تهران” گذشته است. محمد حبیبی در اعتصاب سراسری معلمان بیستم اردیبهشت ۹۷ که در بیش از ۳۰ شهر برگزار شد، بازداشت و زندانی شد. “اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی” اتهام تکراری و نخ نمایی‌ست که دستگاه قضایی و امنیتی، بازداشت و حبس محمد حبیبی را با آن توجیه کرده‌اند.

جرم حبیبی را اما همه معلمان می‌دانند که فعالیت و مبارزه متشکل برای تحقق خواست‌هایی چون آموزش و پرورش رایگان، افزایش حقوق معلمان و مخالفت با پولی‌سازی و خصوصی‌سازی آموزش و پرورش بوده که در عین حال خواست‌ها و موضوعات اصلی و محوری اعتصابات سراسری معلمان از جمله اعتصاب سراسری اردیبهشت ۹۷ بوده است.

بازداشت و حبس محمد حبیبی، از همان روز اول مورد اعتراض شدید معلمان و تشکل‌های صنفی آن‌ها بوده است. این تشکل‌ها چه در تهران و چه در شهرها و استان‌های مختلف کشور، بارها و بارها ضمن محکوم نمودن بازداشت و حبس محمد حبیبی، خواستار آزادی وی شده‌اند.

دستگاه قضایی و امنیتی اما نه فقط از آزادی محمد حبیبی خودداری نموده بلکه با اعمال فشار و تشدید زور و سرکوب و صدور حکم زندان و شلاق، با همدستی وزارت آموزش و پرورش درصدد اجرای حکم انفصال از خدمت و اخراج این فعال جنبش اعتراضی معلمان از آموزش و پرورش برآمده‌اند. در همین رابطه حسین تاج، وکیل محمد حبیبی در گفتگو با انصاف نیوز گفت “احتمال اخراج محمد حبیبی از آموزش و پرورش وجود دارد”.

خبر احتمال اخراج محمد حبیبی از آموزش و پرورش به سرعت و به‌نحو گسترده‌ای در میان معلمان زحمتکش و شبکه‌های اجتماعی بازتاب یافت و مقاومت و مخالفت وسیع و پرشوری را در برابر این تصمیم و در دفاع از محمد حبیبی برانگیخت. بار دیگر تشکل‌های صنفی متعدد معلمان، تشکل‌های کارگری، معلمان عدالت‌خواه، دانشجویان، بازنشستگان، تلاش رژیم برای اخراج این معلم مبارز را محکوم نموده و خواستار آزادی وی شدند. علاوه بر این، همبستگی بسیار گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی با محمد حبیبی شکل گرفت. کارزار “ما همه محمد حبیبی هستیم” و “نه به اخراج حبیبی” در توئیتر و تلگرام و سایر شبکه‌های اجتماعی، مساله زندان و اخراج محمد حبیبی را به میان صدها هزار نفر انسانی که نگران وضعیت کارگران و معلمان زندانی و سایر زندانیان سیاسی هستند بُرد و توانست همبستگی بسیاری از آن‌ها را جلب کند. پیش از این نیز در شبکه‌های اجتماعی با هشتک “جای معلم زندان نیست” حمایت‌های نسبتا گسترده‌ای از محمد حبیبی به‌عمل آمده بود. این حجم از فعالیت آگاه‌گرانه و اعتراض به اخراج یک معلم زندانی و مقاومت و مخالفت در برابر آن، کم سابقه بود. مخالفت گسترده با حبس و اخراج محمد حبیبی نشان داد که معلمان و عموم فعالان سیاسی و اجتماعی، بیشتر از گذشته در مورد همکاران خود احساس مسئولیت می‌کنند و هوشیارتر و حساس‌تر شده‌اند. کارزار حمایت گسترده از محمد حبیبی نشان داد که توده‌های زحمتکش در برابر رویدادهای اجتماعی و سیاسی نه تنها بی‌تفاوت نیستند، بلکه به فوریت از خود واکنش نشان می‌دهند و در قبال ارتجاع حاکم و تشدید اقدامات سرکوب‌گرانه آن، فعالانه برخورد و مداخله می‌کنند.

محمد حبیبی معلم مبارز و زحمتکش، هیچ جرمی مرتکب نشده که بخاطر آن در زندان باشد و یا از آموزش و پرورش اخراج شود. محمد حبیبی کارشناس ارشد علوم سیاسی است و در دبیرستان تدریس می‌کند و محبوب دانش‌آموزان است. وی یک بار در ۱۲ اسفند سال ۹۶ در مقابل مدرسه‌ای که در آن تدریس می‌کرد و در برابر چشم دانش‌آموزان با خشونت و اهانت و ضرب و شتم مزدوران رژیم بازداشت و پس از یک‌ ماه و نیم بازجویی و زندان، ۲۶ فروردین ۹۷ با سپردن وثیقه ۲۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. اما رژیم سرکوب‌گری که در برابر هر اعتصاب و اعتراض و تجمع مسالمت‌آمیز به سرکوب قهری و بازداشت و زندان متوسل می‌شود، محمد حبیبی را در جریان اعتصاب سراسری معلمان مورخ ۲۰ اردیبهشت ۹۷، طی یک یورش وحشیانه همراه با ۱۴ تن دیگر از معلمان و فرهنگیان بازداشت کرد. حبیبی را زیر ضربات مشت و لگد در حالی‌که او را روی زمین می‌کشیدند روانه زندان کردند. ۷ تن از بازداشت‌شدگان فورا آزاد شدند. ۷ تن دیگر نیز پس از ۴ روز و سپردن وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شدند. برای محمد حبیبی وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی تعیین شده بود. اما وقتی بستگان وی برای سپردن وثیقه به بازپرسی مراجعه کردند، سپردن وثیقه منتفی اعلام شد و ضمن خودداری از آزادی وی، پرونده او را به دادگاه فرستادند.

محمد حبیبی چه هنگام دستگیری و چه در زندان و در جریان بازجویی‌های فرسایشی به انحاء گوناگون مورد ارعاب و آزار و ضرب و شتم قرار گرفته است. در هنگام دستگیری (اسفند ۹۶) به صورت و چشمان وی اسپری فلفل زدند و جلو دانش‌آموزان او را مورد ضرب و شتم و اهانت قرار دادند و با گذاشتن کلت روی شقیقه‌اش او را تهدید به مرگ کردند. در دستگیری سال ۹۷ نیز او را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و سپس او را به “زندان تهران بزرگ” و کنار مجرمان عادی فرستادند و پس از ۴ ماه او را به زندان اوین منتقل کردند. شکنجه‌های جسمی و روحی توام با بازجویی‌های مکرر و ارعاب دائمی برای از پا درآوردن معلمی که هیچ جرمی جز حق‌خواهی و تلاش و مبارزه برای برخورداری تمام کودکان از آموزش و تحصیل رایگان و با کیفیت و مخالفت با خصوصی‌سازی و پولی‌سازی مدارس نداشته، روزها و هفته‌ها ادامه داشت. هنوز حتا یک ماه از بازداشت محمد حبیبی نگذشته بود که وزارت آموزش و پرورش در همدستی نزدیک با دستگاه امنیتی، در تاریخ ۹ خرداد ۹۷ حکم “غیبت غیرموجه” برای این معلم مبارز و زندانی صادر کرد و متعاقب آن از تیرماه پرداخت حقوق ماهانه وی قطع شد. دشمنی رژیم ارتجاعی حاکم با معلم مبارز و آگاه محمد حبیبی و برای تحت فشار قرار دادن وی و خانواده‌اش به این محدود نشد. سوم مهرماه درخواست مرخصی بدون حقوق حبیبی به اداره کل شهرستان‌های استان تهران ارسال شد. در حالی‌که قبل از آن موافقت آموزش و پرورش با مرخصی بدون حقوق معلمان زندانی سابقه داشت، اما با درخواست این معلم مبارز مخالفت شد. پاسخ منفی به این درخواست معلم زندانی که دشمنی وزارت آموزش و پرورش و کل طبقه حاکم با معلمان آگاه و مبارزی چون محمد حبیبی را بوضوح نشان می‌داد نیز مورد اعتراض وسیع معلمان و فرهنگیان قرار گرفته است. دستگاه سرکوب قضایی و امنیتی رژیم که می‌خواست انعطاف‌ناپذیری و بی‌رحمی خود در قبال معلمان مبارز و سایر فعالان جنبش‌های اعتراضی را به نمایش بگذارد تا آن‌ها را مرعوب سازد، محاکمات قلابی و دادگاه‌های فرمایشی خود را به راه انداخت. شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در ۱۲‌مرداد ۹۷ این معلم مبارز را به ده سال و نیم حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت از هرگونه فعالیت سیاسی و اجتماعی و ممنوعیت خروج از کشور و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد. این حکم فوق‌العاده ظالمانه مورد اعتراض شدید حبیبی و همکاران وی قرار گرفت. دادگاه تجدیدنظر وی در شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب مورخ ۱۲ آبان ۹۷ اما این حکم را تایید کرد.

در حال حاضر نزدیک به ۱۴ ماه از بازداشت و حبس محمد حبیبی، فعال جنبش اعتراضی معلمان گذشته است. ارتجاع حاکم به‌رغم اعتراضات داخلی و بین‌المللی گسترده نسبت به زندانی کردن محمد حبیبی – و دیگر معلمان مبارز – و خواست آزادی وی، هم‌چنان وی را در زندان و در بدترین و سخت‌ترین شرایط نگاه داشته است. در اثر پیگیری‌های “کمیته دفاع از محمد حبیبی” وزارت آموزش و پرورش ظاهرا وعده داده بود، حکم “آماده به خدمت” برای این معلم صادر کند که لااقل بخشی از حقوق وی قطع نشود، اما این وعده هرگز عملی نشد. نه تنها با درخواست مرخصی بدون حقوق و صدور حکم “آماده به خدمت” مخالفت شده و هیچ‌یک از خواست‌های محمد حبیبی و همکاران وی در “کانون صنفی معلمان تهران” مورد پذیرش قرار نگرفته، بلکه وزارت آموزش و پرورش، تصمیم به صدور حکم “انفصال از خدمت” و اخراج وی گرفته است. تصمیمی که البته مخالفت و اعتراض بسیار شدید و گسترده توده معلمان و فعالان سیاسی و اجتماعی و مدنی و شبکه‌های اجتماعی را در پی داشته است.

اعمال زور و خشونت و بریدن حبس‌های طولانی مدت برای معلمان آگاه و مبارزی چون محمد حبیبی، صرف‌نظر از هدف رژیم برای حذف آن‌ها از صحنه مبارزه، به‌منظور ارعاب و ترساندن معلمان پیشرو و آگاهی‌ست که ریسک مبارزه در شرایط حاضر و هزینه‌های متعاقب آن را می‌پذیرند و آگاهانه در راه مبارزه برای احقاق حقوق معلمان و دانش‌آموزان و والدین آن‌ها پیشقدم می‌شوند.

ارتجاع بطورکلی، خصوصاً ارتجاع حاکم همواره ازرشدآگاهی درمیان مردم وحشت داشته است.هرعنصرآگاه و هرمعلم پیشرو مجهزبه آگاهی علمی به خودی خود دشمن ارتجاع و تاریک اندیشی‏ست.یک معلم خوب و آگاه و دل‏سوز نه فقط به لحاظ وظیفه انسانی و اجتماعی‏‏اش بلکه حتی به‏اقتضای شغل خود، می تواند بذرآگاهی رادرذهن دانش آموزبکارد و ذهن جستجوگرجوان را به پرسش دراطراف شرایط و مناسبات حاکم برجامعه عادت دهد، اورا با علل وعوامل تبعیضات و نابرابری های اقتصادی و اجتماعی آشنا کند، فقر و نداری و بدبختی اکثریت عظیم وثروت های نامحدود تمرکزیافته دردست اقلیت کم شمارجامعه را ریشه یابی و آنگاه شورواحساس پاک جوان برای تغییر و زیروروکردن این دنیای وارونه را بیدار و تقویت کند.بنابراین دشمنی ارتجاع و آگاهی یک دشمنی آشتی ناپذیر است.

افزون براین واقعیت این است که معلمان زحمتکش جامعه که دربدترین شرایط اقتصادی به‏سر می برند، درسال های اخیرمبارزات خودراگسترش داده و به‏طورسازمانیافته تری به اعتراض و اعتصاب دست زده و چندین اعتصاب سراسری به نسبت موفقی را نیز سازمان داده اند. شکی نیست که گسترش تجمعات اعتراضی و اعتصابات سراسری معلمان، کینه مرتجعین حاکم را نسبت به معلمان آگاه و فعالیت‌های سازمان‌گرانه و متشکل آن‌ها تشدید نموده است. بویژه آن‌که میان اعتصابات، مبارزات و مطالبات معلمان در یکی دو سال اخیر با مبارزات، اعتصابات و مطالبات کارگران پیوندهای تنگاتنگ و محکمی نیز برقرار شده است.بیش‏ترین اعتصابات بزرگ و مبارزات مهم کارگری در یکی دو سال اخیر مورد حمایت معلمان قرارگرفته اند. فولاد، هپکو و هفت‌تپه این را به اثبات رساند. مراسم اول ماه مه (یازده اردیبهشت ۹۸) در مقابل مجلس نیز بار دیگر آن را تایید کرد. عکس این ماجرا نیز صادق است به این معنا که کارگران و تشکل‌های کارگری نیز در حمایت و پشتیبانی از خواست‌ها و اعتراضات معلمان همواره در صف مقدم قرار داشته‌اند. ایجاد این پیوند و همبستگی بسیار مهم و تحکیم و تقویت آن، از موضوعاتی است که رژیم جمهوری اسلامی و کل طبقه حاکم را هراسناک ساخته است. بویژه آن‌که معلمان در اتحاد با سایر زحمتکشان به ابتکار و پیشاهنگی طبقه کارگر تمام نظم موجود را به چالش کشیده و یک آلترناتیو شورایی را در برابر آن قرار داده‌اند.علاوه برموضوعاتی که فوقاً به آن اشاره شد، دلایل وحشت رژیم از معلمان را در این جا باید جستجو کرد. آن‌چه که نه فقط در شعارهایی چون “کارگر معلم اتحاد اتحاد!” بلکه هم‌چنین در عالم واقعی در جریان اعتراضات شورانگیز خیابانی کارگران هفت‌تپه در پاییز سال ۹۷ به نحو درخشانی رخ نمود و در مراسم اول ماه مه سال ۹۸ نیز در شکل دیگری تکرار شد.

اگرچه راه افتادن کارزار وسیع و گسترده حمایت از حبیبی و مخالفت با اخراج وی بخوبی نشان داد که رژیم ارتجاعی حاکم نمی‌تواند به آسانی و بی‌سروصدا معلمان آگاه و پیشرو را از صحنه مبارزه حذف کند، اما باید حمایت از این معلم زندانی و تلاش و مبارزه برای آزادی و بازگشت به کار او را در اشکال گوناگونی ادامه داد. “کانون صنفی معلمان تهران” با صدور بیانیه‌ای در تاریخ ده خرداد ۹۸ بار دیگر بازداشت و حبس عضو فعال این کانون و هم‌چنین اعمال فشار و خشونت سیستماتیک علیه وی برای “تزریق فضای ترس و یأس بر جامعه فرهنگیان” را محکوم نموده است. باید با تمام توان با سیاست تشدید سرکوب و تلاش مذبوحانه رژیم برای حذف فعالان جنبش‌های اعتراضی از صحنه مبارزه به مقابله برخاست و آن را خنثا کرد.

رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه امنیتی آن معمولا بعد از بازداشت و حبس فعالان جنبش‌های اعتراضی، خانواده و بستگان آن‌ها را نیز به شیوه‌های گوناگون مورد آزار و ارعاب قرار می‌دهد و محدودیت‌ها و محرومیت‌های گوناگونی را بر آن‌ها تحمیل می‌کند. از این رو ضمن حمایت از فعالان جنبش‌های اعتراضی و مبارزه برای آزادی آن‌ها، خانواده این فعالان را نیز نباید تنها گذاشت. معلمان و عموم فرهنگیان زحمتکش باید از همکاران و نمایندگان خود که تنها به خاطر فعالیت در راستای تحقق مطالبات عموم معلمان و برای بهبود کیفی وضعیت آموزش و پرورش و مخالفت با پولی‌سازی آموزش و پرورش بازداشت و زندانی می‌شوند، پیگیرانه دفاع و حمایت کنند و کوشش‌های هم‌زمان دستگاه امنیتی برای خارج ساختن این فعالان از صحنه مبارزه و نیز ترساندن دیگران برای گام نهادن در صف مقدم مبارزه، را خنثا سازند. جای معلم کلاس درس است نه زندان. محمد حبیبی معلم آگاه و مبارز باید آزاد شود و به کلاس درس بازگردد!

متن کامل نشریه کار شماره ۸۲۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.