یادداشت سیاسی- در روزهای گذشته، رسانههای حکومتی گزارشی به اصطلاح تحلیلی از وزارت اطلاعات انتشار دادند که چیزی نبود جز نشخوار حرفهای خامنهای که در روزهای اخیر همچون مجنونی دوره گرد که قدرت لایزال خود را در خطر میبیند، مدام مشغول سخنرانیست و به مقامات حکومتی هشدار پشت هشدار میدهد.
وزارت اطلاعات که وزیر آن منصوب خامنهای میباشد، در این به اصطلاح گزارش – که چیزی جز نظرات خامنهای و اطرافیان او نیست و هیچ نکتهی گزارشی در آن وجود ندارد – به بهانهی انتصاب “جیلیان برنز” به عنوان مسوول امور ایران در شورای ملی اطلاعات آمریکا (NIC) در تاریخ ٢۵ ژوئن سالجاری، در ٧ محور تلاشهای دولت آمریکا را دستهبندی کرده و در آخر آورده است: “نکته ای که تحلیلگران در تهران بر آن تاکید دارند این است که کل این محورها در قالب یک سناریوی بزرگ عملیات روانی پی گیری خواهد شد. به عبارت دیگر در ماههای آینده اقدام در حوزه عملیات روانی به اقدام در حوزه واقعیت پیشی خواهد گرفت و جنگ روانی از جنگ اقتصادی و دیپلماتیک بزرگتر خواهد بود“. در واقع آنچه که وزارت اطلاعات در اینجا میگوید هشدار در مورد نتایج سیاسی وضعیت کنونیست و اقدام “در حوزه عملیات روانی” نام رمز “بحرانهای سیاسی پیشِ رو” میباشد.
نگاه به ٧ محور این گزارش جدا از اینکه جهت سیاستهای حاکمیت را در ماههای آینده روشنتر میسازد، از سوی دیگر مهمترین دغدغههای حاکمیت را نیز بیان مینماید. در بررسی گزارش فوق میتوان ٧ محور برشمرده را در سه گروه کلی دستهبندی کرد. اولین مساله بحران اقتصادیست که تحت عنوان “کاهش درآمد و افزایش هزینههای ایران” از آن یاد شده و در بندهای دیگر نیز به مناسبتهای مختلف به آن اشاره شده است. بحران اقتصادی کنونی به آنچنان معضلی تبدیل شده است که هم اکنون به مهمترین موضوع خبری و بحث رسانهها و ارگانهای قدرت در حکومت تبدیل شده است. حتا خامنهای که “گویا چشماناش را نیز از دست داده” در سخنان خود در بجنورد به وجود مشکل گرانی و بیکاری اعتراف کرد و البته باز وعده داد – مانند همهی وعدههای تکراریاش که دیگر مشمئزکننده شدهاند – “به همت مسوولان حل شود”!! اما دو موضوع مهم دیگر که مربوط به تنشهای درونی حاکمیت و نارضایتی تودهها بهویژه کارگران است، در این گزارش بهنوعی به همین بحران اقتصادی که به ورشکستگی اقتصادی منجر شده است، ارتباط داده شدهاند.
این گزارش با اشاره به خطر ناامیدی مدیران حکومتی که نتیجهی آن میتواند انفعال و از دست دادن قدرت تصمیمگیری در آنها شود، اوجگیری تنش در میان جناحهای حکومتی از جمله بر سر ادامهی سیاست هستهای و نیز در جریان انتخابات ریاستجمهوری را هشدار داده است. همان نکتهای که خامنهای نیز در سخنان اخیر خود بر آن انگشت گذاشته بود. در این گزارش و در زیر عنوان “بالاگرفتن اختلافها درون خانواده نظام” آمده است: “برخی تحلیلگران مطلع میگویند پیشنهاد انگلیسیها به آمریکا این بوده است که موضوع انتخابات ریاست جمهوری به محور اصلی اختلافات در داخل جریان اصولگرا و همچنین آغاز منازعه جدید میان اصولگران و دولت تبدیل شود. یک نکته کلیدی اینست که غربیها عقیده دارند اگر حاکمیت منسجم و یکپارچه و سطح تنش داخلی در آن پایین باشد، فشار بیرونی هر چه هم تشدید شود موثر نخواهد بود”. در واقع استفاده از کلماتی چون “پیشنهاد انگلیسیها به آمریکاییها” و یا “عقیدهی غربیها” در این گزارش، تنها برای قبولاندن و اهمیت دادن به نظرات خامنهای است که هر بار موعظهکنان از “حواریون” خود میخواهد دست از اختلاف بردارند، اما این اختلاف که از هیچ بوجود نیامده با هیچ نیز از میان برداشته نخواهد شد. علتهایی که این بحران و تنشها را در درون حاکمیت ایجاد نموده، بحران فراگیر و همهجانبهای است که جمهوری اسلامی تاکنون با آن روبرو نبوده است و تا وقتی که این بحران ادامه دارد، تنشها در درون حاکمیت نیز ادامه داشته و حتا تعمیق خواهند یافت. اگر قرار بود با یک موعظه اختلافهایی که ریشههای مادی مشخصی دارند حل شوند، جمهوری اسلامی میتوانست با خیل موعظهگراناش بزرگترین معجزات تاریخ را بیافریند!!!
اما آخرین نکته و در واقع مهمترین مساله وزارت اطلاعات از تهیهی این گزارش که باید ترس را در میان قدرتمداران ایجاد کرده و آنها را به راه راست!! هدایت کند، مسالهی نتایج این وضعیت بر نارضایتی تودههاست که در ٢ محور از ٧ محور این گزارش به صورت مشخص مطرح شده است. در این گزارش ضمن تاکید بر فعالیتهای رسانهای مخالفان که با تاکید بر نتایج تحریمهای کشورهای غربی، وضعیت وخیم اقتصادی و تاثیر آن بر معیشت مردم، تلاش برای برانگیختن مردم به اعتراض دارند، آمده است: “محور دوم طراحی شده از سوی آمریکاییها آن است که حداقل در برخی نقاط و به طور کاملا محدود نارضایتیهای اقتصادی تبدیل به ناامنی شود. به همین منظور به برخی از رابطهای جریان فتنه ماموریت داده شده است که روی موضوع بحرانهای کارگری و نا امید کننده نشان دادن وضع معیشت مردم در رسانههای خود به طور جدی تمرکز کنند”.
انگشت گذاشتن بر “بحرانهای کارگری”، نشان میدهد که رژیم تا چه حد روی اعتراضات کارگری و فعالیت برای روشنگری و سازمانیابی کارگران حساس میباشد. رژیم و به طور مشخص وزارت اطلاعات بهخوبی میدانند آن نیروی اصلی که میتواند خوابهایشان را آشفته سازد و تاج و تختشان را براندازد کدام است. رژیم میداند که کارگران به ویژه در کارخانههای بزرگ به دلیل تمرکزشان در محیط کار و وظیفه و جایگاه تاریخیشان چه نقشی را میتوانند در مبارزه علیه حاکمیت برعهده بگیرند. از همینروست که وزارت اطلاعات این هشدار را میدهد و شکی نیست که این بیانگر سیاست درونی رژیم نیز میباشد. سیاستی که با حساسیت هر گونه تحرک در میان طبقهی کارگر را دنبال میکند. بیهوده نیست که بهویژه در یکسال اخیر بر تعداد عوامل اطلاعاتی در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی افزوده شده که یک نمونهی آن کاوه اشتهاردی معاون امور فرهنگی و اجتماعی وزارتخانه است. در اعتراضات اخیر نیز شاهد بودیم که نیروهای سرکوب بیش از هر چیز بر تهیه فیلم از اعتراض و شناسایی کارگران اصرار داشتند. برخورد با کارگران پیشرو نیز یکی دیگر از سناریوهای این سیاست است که بهویژه در چند ماههی اخیر شتاب گرفته است. علی نجاتی (عضو هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه) را در حالی که تنها ٢۴ ساعت از زندان آزاد شده بود، به بهانهی این که شاکی دارد به دادسرا احضار کردند. رژیم برای آنکه او را از هر گونه پیگیری حقوق کارگران منصرف کند، چند هفته پبش به بهانهی تبلیغ علیه نظام، اقدام به احضار همسر او کرد که با قرار کفالت وی را آزاد کردند. اینها همه چیزی نیستند جز تلاش رژیم برای منفعل کردن کارگران پیشرو. تلاشهایی که نشان میدهد رژیم تا چه حد مسایل مربوط به جنبش کارگری را با حساسیت زیر ذرهبین قرار داده است.
اما به رغم تمام اینها، آنچه که باید گفت و در لحظهی کنونی اهمیت دارد ناتوانی حکومت در کنترل وضعیت و ممانعت از افزایش اعتراضات کارگری است. شرایطی که نتیجهی آن رویآوری هر چه بیشتر کارگران به عمل و اندیشههاییست که برای رهایی آنها از این وضعیت پاسخی درست دارند. این روال تاریخ است و رژیم همانطور که تاکنون نتوانسته، بعد از این هم نخواهد توانست مانع آن گردد. شرایط آنقدر بحرانیست که دستگاه سرکوب رژیم قادر به مقابله با سیلی که روز به روز قدرتمندتر و بزرگتر میشود نخواهد بود.
نظرات شما