آیا جمهوری اسلامی به مذاکره با آمریکا تن می دهد؟

روز سه شنبه سوم اردیبهشت ماه جاری، برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی الحره با اشاره به ۱۲ شرط آمریکا برای مذاکره با جمهوری اسلامی گفت: “اگر آنها می خواهند به میز مذاکره بازگردند، این خوب است”. برایان هوک، برنامه هسته ای، موشکی و پایان دادن به بازداشت “خودسرانه” شهروندان آمریکایی را از جمله ویژگی های مهم توافق جدید مورد نظر دولت آمریکا با جمهوری اسلامی دانست. او همچنین گفت که در صورت دستیابی به چنین توافقی، کابینه ترامپ امیدوار است “توافق جدید را در قالب یک پیمان” در کنگره آمریکا به تصویب برساند.

یک روز بعد از اظهارات برایان هوک، حسن روحانی در جلسه هیات دولت با یک واکنش به ظاهر تند، اعلام آمادگی آمریکا برای مذاکره با ایران را گامی تبلیغاتی دانست و در این رابطه گفت: ” بدون تردید قبول خواسته فرد چاقوکشی که به زور و به دروغ به دنبال مذاکره است، مطمئنا به جایی نخواهد رسید و ما با فرد چاقوکش و فرمول چاقو کشی مذاکره نمی کنیم و قبول چنین مذاکره ای به معنای ذلت و تسلیم است”. روحانی، همچنین برای خنثا کردن تاثیرات تبلیغاتی موضع ترامپ و کابینه اش در مورد مذاکره با جمهوری اسلامی که طی ماه های گذشته دولت آمریکا به طرق مختلف آن را تکرار کرده است، گفت: “اصلا چنین نیست که برخی تبلیغ می کنند طرف آمریکایی برای مذاکره آمادگی دارد؛ آمریکا اصلا برای مذاکره آمادگی ندارد و اَعمالی که انجام می دهد برای شکست ملت ایران است و قصد دارد دومرتبه به ایران بازگردد”. روحانی، البته برای اینکه خود را خلع سلاح نکند و تمام راه های منتهی به مذاکره را نبندد، در لابلای واکنش تند و تهدیدآمیزش یک سیگنال دیپلماتیک هم به طرف مقابل داد و گفت: “ما همواره مرد مذاکره و دیپلماسی بوده همان طوری که مرد جنگ و دفاع هستیم، مذاکره در صورتی میسر است که همه فشارها برداشته شده، از اقدامات غیرقانونی خود عذر خواهی کنند و احترام متقابل وجود داشته باشد”.

علاوه براین سیگنال حسن روحانی، جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز که این روزها برای یک سری تماس های دیپلماتیک و سخن رانی در اجلاس چند جانبه گرایی و دیپلماسی در نیویورک به سر می برد، در پاسخ به سئوال خبرنگاران در خصوص موضع آمریکا در مورد مذاکره با ایران، گفت: “آمریکا مذاکره کننده معتبری نیست”. البته ظریف نیز در جریان همین سفر خود، بی مقدمه و با زبانی دیگر از پیشنهاد ۶ ماه پیش خود به دولت آمریکا مبنی بر مبادله زندانیان آمریکایی و ایرانی پرده برداشت. او در عین حال گفت که دولت آمریکا تاکنون به این پیشنهاد او هیچ واکنشی نشان نداده است.

موضوع مذاکره میان آمریکا و جمهوری اسلامی، از جمله موضوعاتی است که طی ماه های گذشته به دفعات از طرف دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه و برایان هوک، نماینده ویژه این کشور در امور ایران تکرار شده است. رئیس جمهور آمریکا، تاکنون چندین بار اعلام کرده است، که آنها [دولت ایران] دیر یا زود به میز مذاکره بر می گردند. ترامت پیشتر نیز از آمادگی خود برای مذاکره مستقیم و بدون قید و شرط با جمهوری اسلامی خبر داده بود. لازم به گفتن نیست که هیچ مذاکره و مذاکراتی یک جانبه پیش نخواهد رفت. اگر کابینه ترامپ مدام سنگ مذاکره را بر سینه می کوبد، طرف دیگر این معادله اما جمهوری اسلامی است که دست کم تا این لحظه مخالف هرگونه مذاکره با آمریکا است. خامنه ای اگرچه همواره بر عدم مذاکره با آمریکا پای فشرده است، در عوض موضع روحانی اما به استثنای اسرائیل، “تعامل” با بقیه کشورهای جهان است. حسن روحانی و کابینه اش به رغم واکنش های تند و تیزی که بعضا در ظاهر بیان می کنند، اغلب نگاهی دیپلماتیک هم به مذاکره با آمریکا داشته و دارند. مذاکراتی که از نظر روحانی لازمه اش “فراهم شدن شرایط” است. بنابراین از نظر کابینه روحانی و حتا هیات حاکمه ایران نفس مذاکره با آمریکا دست کم در سال های گذشته هرگز منتفی نبوده است. آنچه از نظر مسئولان جمهوری اسلامی ابتدا به ساکن لازمه پذیرش مذاکره با آمریکا است، همانا “فراهم شدن شرایط” مناسب است. این “شرایط” بی تردید در یک موقعیت کاملا بحرانی که مسئله بقاء و بود و نبود جمهوری اسلامی مطرح باشد، می تواند در اندک زمانی با نگاه توجیهی و تبعیت از سیاست کلان”مصلحت نظام” حتا خامنه ای را نیز به پای میز مذاکره بکشاند.

هیات حاکمه ایران تاکنون در دو مقطع تاریخی که بود و نبود نظام برایش مطرح بوده است، به ناچار تن به تصمیماتی داده است که تا روزهای پیش از آن، اساسا کسی فکر نمی کرد که این نظام به اتخاذ چنین تصمیماتی متضاد با شعارها و ملاک های ایدئولوزیک خود تن در دهد. تصمیم اول، خاتمه دادن به جنگ ارتجاعی هشت ساله میان ایران و عراق و پذیرش قطعنامه صلح سازمان ملل بود. در ۲۹ تیر ماه ۶۷، خمینی در مقابل چشمان شگفت زده جهانیان در تلویزیون جمهوری اسلامی ظاهر شد و با چهره ای منقلب، عصبی و درهم شکسته پایان جنگ و پذیرش قطعنامه صلح سازمان ملل را به مثابه “نوشیدن جام زهر” پذیرفت. خمینی و هیات حاکمه ایران در شرایطی به صلح با صدام تن دادند، که تا روزهای قبل از آن، جامعه لبریز از شعارهای جنگی بود. خمینی در هر سخنرانی خود شعار “جنگ جنگ تا پیروزی” را سر می داد، برای هر جمعی که به حضورش می رفتند، می گفت، “اگر جنگ بیست سال هم طول بکَشد، ما مرد جنگیم” و پیوسته تکرار می کرد، “راه قدس از کربلا می گذرد”. اما همه این ادعاها به تبعیت از اصل حیاتی “مصلحت نظام” به سرعت برق و باد در عرض یک هفته فرو ریخت و او با سرشکستگی برای “حفظ نظام” جام زهر را سر کشید.

برهه زمانی دوم، اعلام آمادگی هیات حاکمه ایران برای مذاکره جهت پایان دادن به بحران پرونده هسته ای بود. در این دوره نیز جمهوری اسلامی با وضعیتی کاملا بحرانی مشابه پایان جنگ ارتجاعی هشت ساله مواجه شده بود. بحرانی چنان ژرف و عمیق که موجودیت جمهوری اسلامی عمیقا تحت تاثیر بحران هسته ای میان ایران و شش قدرت جهانی قرار گرفته بود. اینبار نیز وقتی هیات حاکمه جمهوری اسلامی با موضوع مرگ و زندگی مواجه شد، به ناچار با یک پشتک وارو زدن خامنه ای آن هم تحت عنوان “نرمش قهرمانانه” چهره عوض کرد. همه شعارها و ادعاهای هسته ای مسئولان نظام به یکباره رنگ باخت. درست زمانی که جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری روی تداوم سیاست هسته ای خود گرد و خاک بلند می کرد، مسئولان نظام به پای میز مذاکره با کشورهای پنج بعلاوه یک رفتند. نشست ها و مذاکراتی که آمریکا نقش آفرین اصلی آن بود و سرانجام پس از دو سال به توافق “برجام” انجامید. توافقی که جمهوری اسلامی با لغو تحریم ها و دست یابی به حجم کلانی از دلارهای بلوکه شده، دست کم برای چند سال از آن شرایط بحرانی مرگ و زندگی خارج شد. اکنون یک سال است که آمریکا از “برجام” خارج شده است. با خروج ترامپ از “برجام” و بازگشت تحریم های اولیه و ثانوی آمریکا علیه جمهوری اسلامی، اینک از این توافق تابوتی بیش باقی نمانده است. گسترش تحریم ها، گنجاندن سپاه پاسداران در لیست سازمان های تروریستی و عدم تمدید معافیت های نفتی برای هشت کشور خریدار نفت جمهوری اسلامی، هم اینک شرایط وخامت باری را برای طبقه حاکم رقم زده است.

جمهوری اسلامی اکنون از هر طرف در تنگناست. در داخل با موجی از اعتراضات توده ای مواجه است. مردمی که مدام سرکوب شده اند و طی سال های متمادی کمترین پاسخی به مطالبات برحق شان داده نشده است، به اعتراضات علنی روی آورده اند. فقر و فلاکتی روزافزون بر گلوی کارگران و عموم توده های زحمتکش چنگ انداخته است. شرایط زندگی برای عموم مردم ایران آن چنان تیره و تار شده است که وضعیتی همانند آتش زیر خاکستر بر جامعه حاکم است. وضعیتی که عموم مردم ایران را به مرز انفجار رسانده و هر لحظه در انتظار روزنه ای برای اعتراض وعصیانند.

در بیرون از مرزها نیز جمهوری اسلامی به لحاظ پیشبرد سیاست توسعه طلبانه و پان اسلامیستی خود اکنون بیش از هر زمان دیگری تحت فشار است. هم اینک بجز عراق و ترکیه همه کشورهای منطقه در موضع دشمنی با جمهوری اسلامی قرار دارند، دوستی سوریه نیز بجز صرف میلیاردها دلار هزینه از جیب توده های مردم ایران، هیچ گرهی از معضل فرو بسته جمهوری اسلامی باز نمی کند. دو کشور چین و روسیه نیز به رغم تعاملات سیاسی و اقتصادی گسترده ای که با جمهوری اسلامی دارند، منافع اصلی شان همواره در تعامل با آمریکا گره خورده است. اکنون با عدم تمدید معافیت های نفتی و اعمال فشار حداکثری برای به صفر رساندن صدور نفت ایران، کشورهای دوست جمهوری اسلامی نیز از وضعیت بوجود آمده متضرر شده و تا حدودی در تنگنای تحریم ها قرار گرفته اند. وضعیت بوجود آمده فشار مضاعفی را بر جمهوری اسلامی جهت تغییر سیاست خارجی اش فراهم کرده است. در این عرصه فقط دولت آمریکا نیست که خواهان تغییرات اساسی در سیاست پان اسلامیستی جمهوری اسلامی در سطح منطقه است. در داخل کشور نیز علاوه بر کارگران و عموم توده های مردم ایران که در هر اعتصاب و اجتماعی با سردادن شعار “سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن” اعتراض خود را نسبت به پیشبرد این سیاست اعلام کرده اند، علاوه بر این، بخشی از نیروهای درون حاکمیت نیز نسبت به سیاست خارجی رژیم نظر مساعدی ندارند. لذا، مجموعه وضعیت پیش آمده اوضاع را برای هیات حاکمه ایران نسبت به دو بازه زمانی پایان جنگ ایران و عراق و شرایط پیش از مذاکرات “برجام” باز هم بحرانی تر کرده است. با این همه و به رغم شرایط وخامت باری که اکنون گریبان طبقه حاکم را گرفته است، این سئوال پیش می آید که آیا جمهوری اسلامی برای برون رفت از وضعیت موجود به مذاکره با آمریکا تن خواهد داد؟ پاسخ به این پرسش کمی نیاز به توضیح دارد.

اینکه جمهوری اسلامی ایران بنا به خصلت مذهبی و ایدئولوژیک خود به سادگی نمی تواند از سیاست توسعه طلبانه و پان اسلامیستی خود دست بردارد، هیچ بحثی در آن نیست. و باز اینکه مسئولان جمهوری اسلامی طی چهار دهه به طور مستمر از آمریکا به عنوان “شیطان بزرگ” نام برده اند و همواره با سردادن شعار “مرگ بر آمریکا” بر دشمنی خود با این کشور تاکید داشته اند، باز هم جای هیچ بحثی در آن نیست. اما همین حکومت، دست کم در دو بازه زمانی معین نشان داده است که اگر در شرایط ویژه ای قرار بگیرد که موجودیتش با خطر مواجه گردد، مجبور به پذیرش مذاکره و واقعیت های سرسختی خواهد شد که سال ها از آن دوری جسته است. از این نظر مذاکره با آمریکا نیز یکی از همین واقعیت ها است که به رغم هزینه های سنگین سیاسی که برای جمهوری اسلامی به همراه دارد، هیات حاکمه ایران دیر یا زود مجبور است تا در یک مقطع معین به این واقعیت تن در دهد. با این همه آنچه محتمل است این اتفاق تا پایان دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ رخ نخواهد داد. به رغم اینکه جمهوری اسلامی اکنون با یکی از رژف ترین بحران های سیاسی و اقتصادی دوران حاکمیت خود مواجه است، بحرانی که دست کم تعدیل و یا حل موقت آن در گرو مذاکره و سازش با آمریکا است، اما جمهوری اسلامی هنوز به سیاست “از این ستون تا آن ستون فرجی است”، دخیل بسته است. هیات حاکمه ایران تلاش می کند تا به هر شکلی که شده این شرایط بحرانی را تا دو سال تحمل کند. بدان امید که شاید تا دو سال دیگر ترامپ از کاخ سفید برود و با روی کار آمدن یک رئیس جمهور دمکرات، مفری تازه برایش باز شود.

مستثنا از اینکه این محاسبه سیاسی جمهوری اسلامی درست از آب در بیاید یا نه، تا آن زمان هر دو طرف نزاع سعی دارند تا از بروز هرگونه برخورد نظامی با یکدیگر پرهیز کنند. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی که این روزها در آمریکا بسر می برد، طی مصاحبه های متعدد با رسانه های آمریکایی از جمله شبکه فاکس نیوز تلاش کرده است تا زبان دیپلماسی را جایگزین هرگونه ادبیات تنش زای نظامی کند. ظریف روز سه شنبه ۲۳ آوریل در یک گفتگوی اختصاصی با شبکه فاکس نیوز، شبکه مورد علاقه ترامپ گفته که از نظر او ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا می خواهد به قول انتخاباتی خودش که همانا پرهیز از جنگ و لشکرکشی است، وفادار بماند. سیاستی که خود ترامپ نیز بارها بر آن تاکید داشته است.

به رغم اینکه جمهوری اسلامی در وضعیت کنونی با در پیش گرفتن سیاست “از این ستون به آن ستون فرجی است” در انتظار آینده ای نامعلوم است، اگر این رویای جمهوری اسلامی متحقق نشود و ترامپ در دور دوم نیز در کاخ سفید باقی بماند، طبیعتا هزینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این دفع الوقت کردن انجام مذاکره با آمریکا برای حاکمان اسلامی باز هم سنگین تر خواهد شد. مضافا اینکه در این میان عامل دیگری هم وجود دارد که برای هر دو طرف نزاع عنصر بسیار تعیین کننده است و آن تعمیق و گسترش مبارزات کارگران و توده های زحمتکش ایران است. جمهوری اسلامی تاکنون بارها نشان داده است که برای سد کردن مبارزات مردم ایران حاضر است دست همکاری به هر “دشمن” خارجی بدهد. از آنجاییکه کینه و عداوت جمهوری اسلامی در دشمنی با طبقه کارگر و عموم توده های زحمتکش مردم ایران بیشتر از دشمنی با دولت آمریکا است و آمریکا نیز در دشمنی با طبقه کارگر و قدرت گیری این طبقه و عموم توده های مردم ایران دست کمی از جمهوری اسلامی ندارد، پوشیده نیست که علاوه بر شرایط وخامت بار اقتصادی جمهوری اسلامی، وضعیت مبارزاتی کارگران و زحمتکشان ایران نیز عامل تعیین کننده ای در سرعت بخشیدن یا به تعویق انداختن زمان تصمیم گیری هیات حاکمه ایران برای نشستن در پای میز مذاکره با آمریکا خواهد بود. در هر صورت آنچه مسلم است، در وضعیتی که اکنون جمهوری اسلامی در آن قرار دارد، این رژیم نمی تواند تا زمانی طولانی از مذاکره با آمریکا سر باز زند و همچنان به شرایط استیصال کنونی ادامه دهد.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۱۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.