سران رژیم نگران‌اند، سیل مطالبات و مبارزات در پیش است

سران و مقامات جمهوری اسلامی شدیداً از عواقب اجتماعی و سیاسی سیل ویرانگری که نارضایتی مردم ایران را از وضع موجود صدچندان کرده است، نگران‌اند و این نگرانی را به اشکال مختلف بازتاب می‌دهند. توده‌های مردم ایران به‌درستی دریافته‌اند که مقصر این ویرانی بزرگ و خسارات جانی و مالی که سیل به بار آورده، نه طبیعت بلکه جمهوری اسلامی است. مردم ایران به‌درستی طبقه حاکم بر ایران و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن را مقصر تمام فاجعه می‌دانند، چراکه آگاه‌اند، پیشرفت علم و دانش بشری به آن مرحله رسیده است که بتوان به‌سادگی جریانات هوا و تغییرات جوی را پیش‌بینی کرد، از مسیر حرکت ابرها و حجم بارندگی پیشاپیش خبر داشت، مردم را از قبل آگاه نمود و فراتر از آن، پیشاپیش اقدامات عملی لازم برای کنترل طغیان آب رودخانه‌ها را به مرحله اجرا درآورد و از آن در خدمت رفاه و آسایش مردم بهره گرفت. اما به‌ویژه در چند روز نخست باران‌های سیل‌آسا در گلستان و شیراز، نه‌فقط هیچ هشدار جدی از سوی دستگاه‌های دولتی داده نشد، هیچ‌گونه تدارکی برای مصون داشتن مردم انجام نشد، بلکه حتی یک کمک‌رسانی جدی صورت نگرفت و غذا و آب آشامیدنی لازم هم برای مردم سیل‌زده فراهم نشد. آنچه که انجام گرفت، فقط با یاری و همدلی خود مردم بود. تازه وقتی‌که هشدار به راه افتادن سیل در مناطق غرب و جنوب داده شد و از مردم خواسته شد که شهرها و روستاها را تخلیه کنند، جایی برای اسکان این مردم تدارک دیده نشده بود. به مردم دستور تخلیه چندین شهر و روستا داده شد، اما معلوم نبود ده‌ها هزار تن از مردم به کجا باید پناه ببرند!

در هر کشوری قاعدتاً باید از قبل یک‌رشته اقدامات عملی احتیاطی برای مواقعی که با ریزش شدید باران‌های ادامه‌دار احتمال طغیان رودخانه‌ها وجود دارد، یا مواقعی که یک کشور با خشک‌سالی مواجه می‌شود، انجام‌گرفته باشد. در رژیم جمهوری اسلامی، اما مطلقاً کاری از این بابت انجام نگرفته است. نه‌تنها  رژیمی که هرگز به فکر جان و هست و نیست مردم نبوده، هیچ اقدام جدی برای مقابله احتیاطی با سیل و طغیان آب رودخانه‌ها انجام نداد، بلکه بالعکس، با ویران کردن طبیعت، نابودی جنگل‌ها، ساخت‌وسازهای محاسبه نشده و بی‌رویه، مسدود کردن مسیل‌ها، اغلب مسیرهای قبلی بسیاری از سیل‌ها را نیز در این سال‌ها از بین برد. رودخانه‌ها نیز هرگز لایروبی نشدند. سدهایی که ایجاد شد نیز به‌درستی مدیریت نشدند. بنابراین مردم درست می‌گویند که جمهوری اسلامی مسئول این فاجعه است و نه طبیعت، باران و طغیان آب رودخانه‌ها.

جمهوری اسلامی صدها میلیارد ثروت کشور را در طول این چهار دهه بر باد داد. سران و مقامات این رژیم هرچه می‌توانستند از درآمد و ثروت‌های کشور دزدیدند و غارت کردند. میلیاردها دلار را صرف هزینه جنون توسعه‌طلبی پان‌اسلامیستی و کمک به دولت‌ها و گروه‌های اسلام‌گرا کردند، اما هرگز اقدامی احتیاطی برای مقابله با دوره‌های خشک‌سالی و ترسالی صورت نگرفت. اگر نظمی در ایران حاکم می‌بود که در پی منافع توده مردم بود، می‌دانست باران در همه حال خواهد آمد. گاه محدود و گاه شدید و بیش‌ازحد معمول . بنابراین از قبل اقدامات احتیاطی صورت می‌گرفت تا آب مازاد برای سال‌های خشک‌سالی به‌قدر کافی ذخیره شود و بقیه آن در مسیر درست به‌سوی دریا یا رشته‌های دیگر رودخانه‌ها هدایت شود. اما جمهوری اسلامی مطلقاً کاری در این زمینه نکرد و مردم ایران فشار و خسارت این بی‌توجهی را هم در خشک‌سالی و هم ترسالی دیده و می‌بینند.

مردم مقصر اصلی را شناخته‌اند. شدیداً عصبانی‌اند و این نارضایتی و عصبانیت به درجه‌ای است که سران و مقامات رژیم هنگام به‌اصطلاح بازدید‌های نمایشی‌شان از مناطق سیل‌زده باخشم شدید مردم ناگزیر به فرار شده‌اند. در چند مورد نیز نیروهای مسلح رژیم به اعمال قهر و سرکوب علیه مردم متوسل شدند تا این خشم را فرونشانند. اما این خشم و نارضایتی فقط مقدمه‌ای بر آن چیزی است که هنوز در پیش است. به‌محض این‌که سیل فرونشیند، رژیم در سراسر مناطق سیل‌زده با موجی از اعتراضات و مبارزات مواجه خواهد شد.

از همین روست که سران و مقامات رژیم از هم‌اکنون هشدار می‌دهند و اظهار نگرانی می‌کنند. وزیر کشور در ستاد مدیریت بحران می‌گوید، مشکلات هنوز در پیش است.” سیل تمام می‌شود اما مشکلات باقی می‌ماند.” بله! آن‌هم سیلی از مطالبات و مبارزات که رژیم پاسخی برای آن ندارد. ده‌ها تن از مردم ایران جان خود را ازدست‌داده‌اند، صدها تن مصدوم و صدها هزار تن آواره، که کار و منبع تأمین معاش خود را ازدست‌داده‌اند. رژیم باید پاسخگوی این مردم داغ‌دیده و خسارت‌دیده باشد. ده‌ها هزاران تن از مردم ایران کار و منبع معاش خود را ازدست‌داده‌اند، آن‌ها خواستار دریافت حقوق و امکانات برای زندگی‌ کردن هستند. ده‌ها هزار واحد مسکونی و محل کار مردم در شهرها و روستاها یا به‌کلی ویران‌شده یا آسیب‌های جدی دیده‌اند. مردم خواستار جبران تمام این خسارات هستند. در روستاها، مساکن مردم به همراه مزارع، محصولات کشاورزی و دام‌های آن‌ها نابودشده‌اند، آن‌ها خواستار جبران تمام این خسارت هستند.

سران حکومت می‌دانند که نمی‌شود به‌سادگی مطالبات مردمی را که این‌همه آسیب و خسارت‌دیده‌اند، نادیده گرفت. بنابراین برای آرام کردن مردم، به‌رسم معمول و همیشگی‌شان از هم‌اکنون وعده‌ووعید را آغاز کرده‌اند. وزیر کشور می‌گوید: ” رهبر انقلاب خسارت‌های جانی و مالی را مطرح کردند و از دستگاه‌های اجرایی خواستند سریع‌تر این مشکلات را پیگیری و برای رفع آن تلاش کنند.” این‌ها حرف مفت است و مردم به وعده‌ها و ادعاهای پوشالی باور ندارند. این را رئیس مجلس رژیم هم فهمیده است. او در اهواز گفت: عده‌ای از بابت خانه، مزرعه و دام‌های خود نگران‌اند و به وعده‌ها اطمینان نمی‌کنند.

“به گزارش خبرگزاری دولتی تسنیم از اهواز، علی لاریجانی با اشاره به لزوم پرداخت خسارت به دامداران و روستاییان اظهار داشت: در سیل اخیر به خلاف دفعات قبل که آقایان خلف وعده کردند، به سبب دستور رهبری نسبت به پرداخت به‌موقع خسارات، آسیب‌هایی که به روستاییان واردشده پرداخت می‌شود.”

وی در بازدید از سد و نیروگاه کرخه در گفتگو با خبرگزاری صداوسیما نیز گفت: “دولت خسارت‌هایی که به کشاورزان و احشام زده‌شده بپذیرد و اگر ساختمانی از بین رفته اقدامات کارشناسی برای پرداخت وام‌های موردنیاز برای پرداخت وام به مردم انجام شود.”

اما وی در همان حال افزود: “معلوم نیست بتوانیم ردیفی برای پرداخت خسارت سیل در بودجه ۹۸ ایجاد کنیم. در بودجه ۹۸ متأسفانه ردیفی برای تأمین خسارت حوادثی مانند سیل دیده نشده و باید تصمیم دیگری برای تأمین پرداخت هزینه‌های خسارت سیل گرفته شود.”

این بار هم همچون صدها نمونه دیگر آن درگذشته، وعده می‌دهند. لاریجانی می‌گوید: مشکل است در بودجه بتوان ردیفی برای پرداخت خسارت سیل ایجاد کرد. صدها میلیارد تومان بودجه ارگان‌های نظامی و دستگاه انگل روحانیت دیگر چیزی باقی نگذاشته است. آن‌قدر هزینه‌های آن‌ها هنگفت است که بافرمان خامنه‌ای یک ونیم میلیارد دلار نیز از صندوق توسعه ملی برای «تقویت بنیه دفاعی ایران» برداشت شد. اکنون باید دید که چه می‌کنند. ورشکستگی مالی دولت آشکار است. هم‌اکنون بودجه دولت حدود ۱۰۰ میلیارد تومان کسری دارد. زمزمه‌هایی است که مبلغی از صندوق توسعه ملی برای جبران خسارت برداشت شود. اما معلوم نیست چقدر؟ برای هزینه‌های نظامی آن‌قدر دست و دل‌باز هستند که هرقدر لازم باشد اختصاص می‌دهند. در این مورد هنوز چیزی معلوم نیست. اما رژیم ورشکسته با معضلات جدی‌تری روبه‌رو خواهد شد. باید میلیاردها دلار نیز به‌فوریت صرف هزینه زیرساخت‌های ویران‌شده کند. همه این هزینه‌ها بحران اقتصادی و مالی را تشدید خواهد کرد. رژیم تلاش خواهد نمود بار آن را بازهم بر دوش کارگران و زحمتکشان قرار دهد. نارضایتی و اعتراض از این بابت نیز افزایش خواهد یافت.

اما آنچه که فوری است و به خسارات جانی و مالی مردم سیل‌زده مربوط می‌شود، این است که به وعده‌های رژیم مطلقاً نیاید اعتماد کرد. این رژیم دزد، فاسد و فریبکار، تلاش خواهد کرد با وعده‌ووعید مردم را سر بدواند و خسته کند. هنوز پس از گذشت سی سال از پایان جنگ، برخی خرابی‌ها باقی است. زلزله بم نمونه دیگری است. هیچ اعتمادی به وعده‌های رژیم نباید کرد. مردم تمام مناطقی که متحمل خسارات مالی و جانی شده‌اند، نباید اجازه دهند که دولت با پرداخت مبلغی ناچیز یا احیاناً وام‌های که مردم را مقروض خواهد کرد، از زیر بار جبران خسارت‌ها شانه خالی کند. مردم مناطق سیل‌زده باید از هم‌اکنون ابتکار عمل را در دست خود بگیرند. در هر محله، شهر و روستا، تعدادی از افراد مورد اعتماد خود را انتخاب و کمیته‌هایی را تشکیل دهند که یکی از وظایف آن‌ها ارزیابی خسارات مالی است که به هر فردی وارد آمده است. باید از طریق این کمیته‌ها مبارزه متشکلی را سازمان داد و دولت را واداشت که مطابق ارزیابی این کمیته‌ها، خسارات را فوری و بی کم‌وکاست جبران کند و هزینه معاش مردمی که کار و تمام منبع معاش خود را ازدست‌داده‌اند، نیز تأمین گردد.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۱۶ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.