یکی از طنزهای تلخ زمانهی ما، بلندکردن پرچم حمایت از زنان در جهان با برگزاری “اجلاس بینالمللی زنان و بیداری اسلامی”!! آنهم در یکی از ضد زنترین حکومتهای تاریخ است. در حالی که صدها زن با صرف هزینههای میلیاردی از ٨٠ کشور در این کنفرانس مضحک شرکت کرده بودند، چند خیابان آنطرفتر ماموران انتظامی به ضربوشتم و دستگیری زنان بهدلیل نوع پوشش آنها با استفاده از چماق و اسلحه مشغول بودند، زنانی که هزینههای این ولخرجیها از جیب آنها نیز پرداخت میشود.
“اجلاس بینالمللی زنان و بیداری اسلامی” در روزهای ٢٠ و ٢١ تیرماه در سالن همایشهای برج میلاد و با شرکت ١۵٠٠ نفر از ٨٠ کشور از جمله ایران برگزار گردید. برگزارکنندهی این اجلاس که هزینههای میلیاردی آن را پرداخت کرد، “مجمع جهانی بیداری اسلام” است که دبیرکل آن علی اکبر ولایتی مشاور خامنهای میباشد. این مجمع هر ساله مبالغ سرسامآوری را که باید برای بهداشت، درمان، آموزش و رفاه کارگران و زحمتکشان هزینه شود با ریختوپاشهای خود و دعوت از تعدادی افراد مرتجع و مزدور که برای مبلغی پول و سفر مجانی همیشه آماده هستند تا عکس خامنهای را بلند کنند، هدر میدهد. وظیفهی اصلی این مجمع، پرورش و حمایت از مزدوران و عوامل جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر میباشد. جمهوری اسلامی با استفاده از پایگاههایی که توسط آنها در کشورهای دیگر ایجاد میکند، تلاش دارد تا وزنهی خود را در چانهزنیها و منازعات بینالمللی بالا ببرد.
اجلاس “زنان و بیداری اسلامی” نیز که با استفاده از زنانی مرتجع و جیرهخوار تشکیل شد، هدفی جز این نداشته و چیزی جز این نیز از آن بیرون نخواهد آمد. مصاحبههای برخی از آنها با رسانههای دولتی ایران گویای میزان مزدوری این بهاصطلاح بانوان مسلمان است. یک زن الجزایری شرکت کننده در اجلاس، پس از دیدار با خامنهای میگوید: “احساس میکنم با جانشین پیامبر دیدار کردهام” و از این گونه هجویات در سخنان این مدعوین بسیار است. یک زن عراقی که عنوان استاد دانشگاه را نیز یدک میکشد با وقاحت تمام میگوید: “آنچه ما در مدت اقامت خود در ایران شاهد آن بودیم با تبلیغات سوء غرب درباره ایران بسیار منافات دارد، زنان در ایران از آزادی كامل برخوردارند ودر همه مسائل پیشتاز میباشند”. سخنان وی بهخوبی یک واقعیت را آشکار میسازد. همانطور که زنان نماینده مجلس در ایران نماینده زنان ایران نیستند، زنان شرکتکننده در این اجلاس نیز نماینده زنان کشورهای خود نمیباشند. همهی این زنان جاعل و شیاد، حافظان و پاسداران نظمی هستند که ستم و تبعیض جنسی بر زنان را روا داشته و از آن حفاظت میکنند. این واقعیتیست که زنان نیز همچون مردان از یک جنس نیستند. زنان کارگر، زنان زحمتکش، زنانی که خواهان برانداختن نظم کهنه سرمایهداری و پایان بخشیدن به ستم جنسی و طبقاتی هستند و زنانی که همچون مردانِ طبقهی حاکم خواستار حفظ نظم موجود میباشند.
آنچه که این کنفرانس سعی در تبلیغ دگربارهی آن داشت این تئوری ورشکسته بود که حرکتهای مردمی در کشورهای عربی نتیچهی بیداری اسلامی است و این چیزی جز واژگونه نشان دادن حقایق تاریخی برای بهرهبرداریهای سیاسی نیست. قیام مردم، قیام ستمدیدگان علیه ستمگران نه چیز جدیدیست نه محصول اسلام (که این کشورها ١۴٠٠ سال است به آن آلودهاند). تحولات تاریخی در تحلیل نهایی نتیجهی تضادهاییست که بین نیروهای مولده و مناسبات تولیدی بهوجود میآیند. این تضادها در مرحلهای منجر به فروپاشی مناسبات تولید – مناسباتی که انسانها در پروسهی تولید بین خود برقرار ساختهاند – میگردد. بررسی تاریخ شکلگیری و قدرتیابی بورژوازی و در نهایت شکلگیری امپریالیسم در قرنهای اخیر نشان میدهد که چگونه زنان کارگر و ستمکش دوشادوش همسران و فرزندان خود برای لغو ستم طبقاتی و جنسی مبارزه کردهاند. مبارزاتی که ریشه در بنبست نظام سرمایهداری و لزوم تحول انقلابی به سمت سوسیالیسم و کمونیسم و برپایی نظمی نوین داشته و دارد. خیزشهای تودهای سالهای اخیر در کشورهای عربی هم – صرفنظر از نتایج آنها – از این امر مستثنا نبوده و نتیجهی بنبست و ستمهای نظام سرمایهداری است، نظامی که جمهوری اسلامی و شخص خامنهای از مدافعان سرسخت آن هستند.
اما یکی از مفتضحترین قسمتهای این اجلاس، رفتن شرکتکنندگان به پابوسی خامنهای و سخنان وی در جمع “بانوان مسلمان” بود. سخنان خامنهای در این جمع نه تنها چیز جدیدی نداشت که گویای روشن تفکریست که قرنها پیشتر از زبان مرتجعینی از قماش وی تئوریزه شده بود. تفکری که تفاوتهای جسمی زن و مرد را به تقسیم کار اجتماعی بین زن و مرد تعمیم داده و با این تئوری از زنان میخواهد تا با انجام کار خانگی، بدون مزد به سرمایهداری در تولید و بازتولید نیروی کار خدمت کنند. از سوی دیگر همین تفکر از زنان میخواهد که تحت عنوان “عفاف زن” به سلطهی جنسی مرد تحت عنوان “تک همسری” تن دهند در حالیکه همزمان روابط جنسی آزاد برای مردان تحت عنوان حق مرد برای در اختیار داشتن ۴ زن و نیز بهطور نامحدودی زن تحت عنوان ازدواج موقت (صیغه) را تبلیغ میکند.
وی میگوید: “زن و مرد هر کدام براساس خصوصیات جسمانی خود، در ادامه آفرینش، رشد و تعالی انسان و حرکت تاریخ نقش خاصی به عهده دارند که در این میان نقش زن یعنی تداوم بخشیدن به نسل انسان، از نقش مرد مهمتر است”. او ادامه میدهد: “ضوابط اسلام درباره خانواده و محدودیتهای روابط جنسی را باید از این دید، مطالعه و درک کرد”. اما او نمیگوید که این محدودیتها فقط برای زن است و مرد در اسلام از این محدودیتها فارغ است.
آنچه که این زنان در طول دو روز کنفرانس و در بیانیهی پایانی آن نشخوار کردند، تکرار همان مهملات خامنهای در مورد نقش زن در تقسیم کار اجتماعی تحت عنوان فریبندهی “جایگاه زن مسلمان” بود. بیانیه پایانی با تاکید بر ضرورت حجاب برای زنان با افتخار نقش اصلی زن در جامعه را تربیت مفتومجانی نیروی کار برای استثمار و بهرهگیری سرمایهداران اعلام میکند. برای مثال در بیانیهی پایانی آمده است: ” خانواده اصلیترین نهاد اجتماعی برای تربیت نسل پیشرو با بینش صحیح سیاسی فرهنگی و اجتماعی است که میتواند به تحقق جامعه سالم اسلامی کمک نماید… توجه به جایگاه و نقش والا و حقیقی زن مسلمان در تربیت نسل آینده و توجه مضاعف به ارزشهای اسلامی از جمله حجاب و آموزشهای تربیتی عمومی زنان امری ضروری است”.
اما حکومت اسلامی ایران مانند هر دولت سرمایهداری، براساس نیاز سرمایه به نیروی کار زنان، در عین حال که از زنان میخواهد تا وظایف کار خانگی را برعهده گیرند، از آنها میخواهد تا مانند کارگر مرد، نیروی کارش را بفروشد و بدین ترتیب زنان هم در محیط کار مورد استثمار قرار میگیرند و هم بعد از پایان کار روزانه باید مجانی خدماتی را انجام دهند که در نهایت کمک به تولید و بازتولید نیروی کار میشود. سرمایهداری با خصوصی کردن کار خانگی، از کار بدون مزد زنان بهره میگیرد. زنان با انجام کار خانگی، از یک سو نیازهای ضروری یک کارگر را برای آن که بتواند روز بعد نیروی کار خود را عرضه کند فراهم میسازند و از سوی دیگر با بدنیا آوردن فرزند و تربیت و مراقبت از او نیروی کار آینده سرمایهداری را تامین میکنند و همهی آنها بدون این که سرمایهدار ریالی برای آن هزینه کند. در واقع راز سخنان فریبنده در مورد “جایگاه برتر و والای زن” هنگامی که به ضرورت کار خانگی زنان میرسد، برملا شده و فریب نظام سرمایهداری آشکار میگردد.
ستم دوگانه بر زنان کارگر ویژگی مناسبات سرمایهداریست، اما این تمام وجوه ضد زنِ حکومت اسلامی را نشان نمیدهد. جمهوری اسلامی علاوه بر این که به عنوان پاسدار نظم موجود بر ستم دوگانه بر زنان کارگر مهر تایید زده و آن را تئوریزه میکند، به عنوان حکومتی که خود را مدیون صفت “اسلامی” میداند، بهشدت تابع قوانین ضد زن و ارتجاعی اسلام نیز میباشد. تاریخ، حکومت اسلامی را بهعنوان یکی از ضد زنترین حکومتهای تاریخ معاصر میشناسد و این را بهراحتی از کارنامه سیوسهساله رژیم میتوان دریافت.
در قوانین حکومت اسلامی و براساس قوانین اسلام، زنان از حقوقی بهمراتب پایینتر از مردان برخوردار هستند که حق طلاق، ارث، شهادت در دادگاه، سرپرستی فرزند نمونههایی از آن میباشند. همچنین یک زن نمیتواند قاضی و یا یکی از مقامات بالای سیاسی مانند رئیس جمهور شود.
حکومت اسلامی همچنین مروج فحشای رسمی به نام ازدواج موقت است، قربانیان این فحشا عموما از میان اقشار پایین جامعه هستند که به دلیل معضلات اقتصادی مجبور به تن فروشی میشوند. فشار اقتصادی بهگونهایست که بسیاری از زنان متاهل و یا دخترکان کم سنوسال (براساس آمارهای دولتی تا ١٣ ساله) مجبور به تن فروشی در حکومت اسلامی شدهاند. فروش دختران کودک به مردان مسن به عنوان ازدواج یک نمونهی دیگر از اجبار به تن فروشی است. آمارها حاکی از افزایش آمار ازدواج کودکان است. در سال ٨۴ در سراسر کشور ٢٢۶ هزار دختر زیر ١٩ سال ازدواج کردهاند که این رقم در سال ٨٩ به ٣۴٢ هزار افزایش یافته است. در این میان ۴٢ هزار ازدواج کودکان ١٠ تا ١۴ ساله گزارش و ثبت قانونی شده است. براساس مقررات فرقه شیعه اسلامی سن بلوغ دختر ۹ سال میباشد و براساس همین حکم اسلامی، دختران کودک مجبور به ازدواج با افراد مسن میشوند.
جمهوری اسلامی همینطور بالاترین آمار اعدام زندانیان سیاسی زن را در کارنامهی خود دارد. هزاران زن – بهویژه در دههی ۶٠ – بهخاطر عقایدشان در زندانهای جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شدند و یا سالها در زندان بودند. در میان اعدامشدگان سیاسی همچنین دختران زیر ١٨ سال مشاهده میشوند. تمامی زندانیان سیاسی زن هنگام دستگیری و حتا در طول زندان بارها بهشکل طاقتفرسایی شکنجه شدند. همچنین امروز هزاران زن به اتهامهای گوناگون در زندان بسر میبرند که تعدادی از آنها زندانیان سیاسی میباشند، تمامی این زنان کموبیش در مراحل بازجویی به اشکال گوناگون مورد شکنجه قرار گرفتهاند.
دستمزد زنان کارگر نیز حکایت دیگری دارد و یکی از مشکلات زنان در جمهوری اسلامیست. وضعیت دستمزد حتا در میان کارگران مرد بهشکل اسفباریست اما در مورد کارگران زن وضعیت از این نیز بدتر است و بخش بزرگی از کارگران زن که در کارگاهها و یا کارخانجات کوچک بهکار گرفته میشوند، به رغم انجام کار بیش از ساعات قانونی مصوب، دستمزدی بهمراتب کمتر از حداقل دستمزد دریافت کرده و در بسیاری موارد حتا فاقد بیمه درمانی و بازنشستگی میباشند.
سرکوب وحشیانهی زنان در جریان حرکتهای مردمی سال ٨٨ یکی دیگر از جنایاتیست که جمهوری اسلامی علیه زنان صورت داده است. عمل وحشیانهی جمهوری اسلامی در مورد زنان معترض و نیز هم اکنون تحت عنوان مبارزه با بدحجابی و مانند آن در عینحال نشان میدهد که جمهوری اسلامی تا چه حد از میزان تنفر زنان نسبت به خود آگاه است و تا چه حد از نیروی آنها هراسان میباشد.
زنان در انقلابات قرنهای اخیر از انقلاب کبیرفرانسه و کمون پاریس گرفته تا قیام ۵٧ و اعتراضات تودهای سالهای ٨٨ و ٨٩ در ایران و تا قیامهای اخیر در کشورهای تونس و مصر، در همهجا نقشی مهم و غیرقابل انکار داشتهاند. نقشی که بیشک در قیام کارگران و زحمتکشان برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برای فردایی روشن نیز خواهند داشت. فردایی که در حکومت شورایی نه فقط از نظر حقوقی با مردان برابر میشوند و از زیر بار قوانین ضد زن جمهوری اسلامی رهایی مییابند که قدمهای اساسی برای رهایی اقتصادی زن نیز برداشته میشود و از یاد نبریم: رهایی اقتصادی زن مهمترین گام برای رهایی واقعی زنان است.
سوسیالیستها و کمونیستها همواره بر این حقیقت تاکید کردهاند که “در هر جامعهای درجه آزادی زن یک مقیاس طبیعی برای آزادی عمومی است” (چارلز فوریه – سوسیالیست فرانسوی قرن هیجده و نوزده)
نظرات شما