وظایف فوری انقلاب اجتماعی- اجرای مطالبات مشخص و فوری کارگران (قسمت آخر)

آزادی اتحادیه‌های کارگری و حق اعتصاب با پرداخت دستمزد کامل کارگران در دوران اعتصاب از جمله مواردی‌ست که در بخش مربوط به مطالبات فوری و مشخص کارگران در برنامه سازمان آمده است. در این بخش هم‌چنین بر نقش کارگران و تشکل‌های کارگری در دخالت و نظارت بر برخی امور کارخانه هم‌چون اخراج و نظارت بر استخدام و تدوین و تنظیم مقررات و آئین‌نامه داخلی مراکز تولیدی و نیز تدوین قانون کار تاکید گردیده است. در چهارمین و آخرین قسمت از سلسله مقالات “اجرای مطالبات مشخص و فوری کارگران” تلاش می‌کنیم تا این موارد از برنامه به‌ویژه موضوع آزادی اتحادیه‌های کارگری و حق اعتصاب را توضیح دهیم.

اعتصاب فراگیرترین و ملموس‌ترین شیوه‌ی مبارزه‌ی کارگران است. کارگران با بر زمین گذاشتن ابزار کار و توقف تولید، از سویی بر مهم‌ترین راز مناسبات سرمایه‌داری یعنی استثمار کارگران از طریق تصاحب ارزش اضافیِ حاصل از کار کارگر توسط سرمایه‌داران انگشت می‌گذارند و از سوی دیگر آن مناسبات را به چالش می‌کشند. از همین روست که از اعتصاب حتا به‌عنوان مهم‌ترین سلاح طبقه‌ی کارگر علیه سرمایه‌داران نیز یاد می‌گردد.

طبقه‌ی کارگر در طول مبارزات خود برای شرایط بهتر، اشکال متفاوتی از اعتراض را به‌کار بست. از مبارزات انفرادی تا درهم شکستن ماشین‌ها (به‌ویژه در سال‌های آغازین انقلاب صنعتی و وخیم‌شدن وضعیت کارگران در اثر افزایش بیکاری)، در پروسه‌ی این مبارزات،  کارگران آموختند که از اعتصاب به‌عنوان عمده‌ترین و موثرترین شکل مبارزه‌ی خود بهره جویند. اما در سوی دیگر، سرمایه‌داران نیز با شناخت از این حربه‌ی موثر کارگران، همواره سعی داشته‌اند تا کارگران را از این حق خود محروم سازند. تاریخ جنبش کارگری، حکایت‌گر مبارزاتی‌ست که طبقه‌ی کارگر برای به‌کرسی نشاندن حق اعتصاب از خود نشان داده‌است، مبارزاتی که هم‌چنان ادامه دارند.

اما طرح خواست‌های مشخص در هر اعتصاب، تنها جنبه‌ی اعتصاب برای کارگران نیست. اعتصاب هم‌چنین کارگاهی آموزشی است. آموزشگاهی که در آن کارگران به قدرت خود آگاه‌تر می‌گردند و در عین حال از دشمنان طبقاتی خود و ابزارهای‌شان شناخت بیشتری بدست می‌آورند. لنین در این رابطه می‌نویسد: “اعتصاب به کارگران می‌آموزد که بفهمند قدرت کارفرمایان و قدرت کارگران در چه نهفته است. به آن‌ها می‌آموزد که فقط راجع به کارفرمایان خودشان و یا کارگران همکار خودشان فکر نکنند بلکه تمام کارفرمایان، تمام طبقه سرمایه‌دار و تمام طبقه کارگر را در نظر بگیرند….به علاوه، اعتصاب چشم کارگران را نه فقط به ماهیت سرمایه‌داران بل‌که به ماهیت دولت و قوانین نیز باز می‌کند. اعتصاب‌ها به کارگران می‌آموزد که با هم متحد شوند، به آن‌ها نشان می‌دهد که آن‌ها فقط وقتی متحد باشند می‌توانند برعلیه سرمایه‌داران مبارزه کنند. اعتصاب به کارگران می‌آموزد که بر علیه تمام کارخانه‌داران و برعلیه حکومت پلیسی استبدادی فکر کنند. به این دلیل است که سوسیالیست‌ها اعتصاب را “مکتب جنگ” می‌نامند. مکتبی که در آن کارگران یاد می‌گیرند که با دشمنان‌شان برای آزادی تمام مردم، تمام آن‌هایی که زحمت می‌کشند، از زیر یوغ مامورین دولت و سرمایه جنگ کنند”(١).

کارگران از سلاح اعتصاب نه فقط برای دست‌یابی به خواست‌های اقتصادی مشخص خود در یک کارخانه که در مبارزه علیه قوانین حاکم به‌طور مثال ساعات کار، دستمزد و بازنشستگی استفاده می‌کنند. هم‌چنین اعتصاب عمومی سیاسی سلاحی‌ست که کارگران برای سرنگونی قدرت حاکم از آن بهره می‌برند. اعتصاب کارگران ایران در سال ۵٧ برای سرنگونی حکومت سلطنتی پهلوی در ایران، نمونه‌ای از اعتصابات عمومی سیاسی می‌باشد. بنابر این اعتصاب سلاحی است که کارگران هم در مبارزه‌ی اقتصادی و هم در مبارزه‌ی سیاسی خود علیه طبقه‌ی حاکم از آن بهره می‌جویند.

مارکس در این رابطه می‌نویسد: ” تلاش {کارگران } یک کارخانه یا یک {رشته} صنعت خاص برای واداشتن سرمایه داران به اجرای روزانه کار کوتاه تر و غیره، از طریق اعتصاب ،یک جنبش صرفا اقتصادی است. اما، جنبشی که برای اجرای قانون هشت ساعت کار و غیره، تلاش می‌کند، یک جنبش سیاسی است. بدین طریق از جنبش‌های اقتصادی جداگانه کارگران، در همه جا یک جنبش سیاسی یعنی یک جنبش طبقاتی رشد می کند که هدف آن کسب منافع اش در شکلی عام است، شکلی که دارای قدرت اجتماعی عمومی الزام آور‌ می باشد.” (٢).

اما یکی از مشکلات کارگران در زمان اعتصاب، مساله‌ی تامین معاش است. کارگر تنها با فروش نیروی کار خود می‌تواند معاش خود و خانواده‌‌اش را تامین کند. از همین روست که مساله تامین معاش در اعتصاب کارگران اهمیت فراوانی دارد. هم اکنون در برخی از کشورها که کارگران از حق اعتصاب برخوردارند، کارگران – اغلب – مزد خود را در زمان اعتصاب دریافت می‌کنند. از سوی دیگر در برخی از کشورها، اتحادیه‌های کارگری از صندوق‌هایی برای تامین نیازهای مالی ضروری کارگران اعتصابی برخوردارند. اما در ایران که کارگران براساس قانون از حق اعتصاب برخوردار نیستند، از امکان تشکیل صندوق اعتصاب نیز محروم می‌باشند. مصادره‌ی کمک‌های مالی و پول‌های موجود در صندوق اعتصاب (شماره حساب بانکی) کارگران اعتصابی نیشکر هفت‌تپه توسط مقامات حکومت اسلامی یکی از این موارد است. اساسا هرگونه تلاشی برای جذب کمک مالی و حمایت مالی از کارگران اعتصابی، با واکنش سریع مقامات امنیتی و دستگاه سرکوب رژیم روبرو می‌گردد.

از همین روست که در بخش مطالبات مشخص و فوری کارگران در برنامه سازمان، نه فقط بر تضمین حق اعتصاب، بلکه بر پرداخت بی‌ کم‌ و کاست دستمزد کارگران در جریان اعتصاب تا هر زمانی که طول بکشد، تاکید شده است.

همان‌طور که در مقاله‌های پیشین در ارتباط با دستمزد، ساعات کار و تامین اجتماعی توضیح دادیم، کارگران برای تحقق خواست‌های خود در این حوزه‌ها وارد مبارزه با سرمایه‌داران می‌شوند. در جریان این مبارزه است که کارگران به ضرورت تشکل و اتحاد خود پی می‌برند. کارگران می‌فهمند که مبارزه‌ی انفرادی چاره‌ی کار آنان نبوده و تنها با اتحاد و ایجاد تشکل است که می‌توانند با حیله‌های سرمایه‌داران مقابله کنند. براساس همین ضرورت‌ها بود که اولین تشکلات (صنفی) کارگری شکل گرفتند. مارکس این موضوع را این‌گونه توضیح می‌دهد: “ابتدا اتحادیه‌های کارگری از تلاش خودبه‌خودی کارگران برای از بین بردن یا حداقل محدود کردن رقابت ما بین خودشان تشکیل شدند تا در عقد قرارداد میان کارگران و سرمایه‌داران به شرایطی دست یابند که آن ها را حداقل در وضعیتی فراتر از بردگان قرار دهد. از این رو هدف فوری اتحادیه‌های کارگری دست‌یابی به نیازهای روزمره بود تا چون ابزار مسدود کردن راه دست‌اندازی‌های بی‌امان سرمایه عمل کند: در یک کلام مسایل دستمزد و زمان کار”(٣).

اصولا مبارزات اقتصادی طبقه‌ی کارگر از سویی اولین شکل مبارزه پرولتاریا در تاریخ بوده و از سوی دیگر به وسیع‌ترین شکلی کارگران را به مبارزه با سرمایه‌داران کشاند و از این لحاظ تاثیر غیرقابل انکاری در رشد آگاهی طبقه‌کارگر برجای گذاشت، هرچند که این مبارزه هرگز مبارزه‌ای برای لغو مناسبات سرمایه‌داری نبوده و نمی‌تواند باشد. یکی از دستاوردهای این مبارزات، شکل‌گیری، گسترش و در نهایت فراگیرشدن اتحادیه‌ها بودند.

اما در طول تاریخ، اتحادیه‌ها فقط در عرصه‌ی مبارزات اقتصادی باقی نماندند، اگرچه ضرورت شکل‌گیری اتحادیه‌ها براساس خواست‌های اقتصادی طبقه‌ی کارگر بوده و تا زمانی که طبقه کارگر و سیستم دستمزدی وجود دارند، این خواست‌ها نیز وجود داشته و اتحادیه‌ها نیز وجود خواهند داشت.

انگلس در این رابطه می‌گوید: “تا زمانیکه اصولا سیستم مزد وجود دارد، این مبارزه نیز وجود خواهد داشت. صرف موجودیت خود اتحادیه های کارگری به اندازه‌ی کافی این واقعیت را به اثبات می‌رساند؛ زیرا اگر آن‌ها بخاطر مبارزه بر علیه دستبردهای سرمایه به حقوق کارگران بوجود نیامده باشند، پس اصلا برای چه بوجود آمده‌اند؟…محصول کار طبقه کارگر میان این دو طبقه تقسیم می‌گردد و موضوع مبارزه دائمی درست بر سر همین تقسیم است. هر طبقه می‌کوشد که سهم بیشتری حاصل کند”(۴).

در این‌جا بر این نکته باید تاکید کرد که جنبه‌ی اقتصادی بیش از آن‌که توضیح دهنده‌ی وظایف اتحادیه‌ها باشد، در وهله‌ی اول بیان‌گر چگونه‌گی شکل‌گیری و ضرورت آن برای طبقه‌ی کارگر می‌باشد. در عمل اما اتحادیه‌ها در مناسبات سرمایه‌داری جدا از مبارزات اقتصادی، در مبارزات سیاسی طبقه‌ی کارگر نیز نقش پیدا کردند و این مبارزه سیاسی حتا تحت رهبری سندیکاهای انقلابی از نمونه سندیکاهای سرخ یک مبارزه سیاسی طبقاتی انقلابی بود. این نقش در شرایط انقلابی بسیار پُر رنگ‌تر می‌گردد. لنین از جمله کسانی است که در دوران انقلابی پیوند مستحکم‌تری بین مبارزات اقتصادی و اتحادیه‌ای کارگران با مبارزات سیاسی می‌بیند. از همین رو اعتصاب خودبخودی کارگران کارخانه پوتیلف پتروگراد در ژانویه ١٩٠۵ از نظر لنین نشانه‌ی روحیات انقلابی کارگران بود. روزا لوکزامبورگ نیز معتقد بود که در دوران انقلابی هر برخورد جزیی بین کار و سرمایه می‌تواند به انفجار بزرگی منجر گردد. لنین در عین حال در آثار خود بر شکاف زیاد بین آگاهی اتحادیه‌ای و آگاهی انقلابی طبقه‌ی کارگر در دوران غیرانقلابی تاکید داشت.

در یک کلام، اتحادیه‌ها از سویی برای وضعیت رفاهی کارگران از جمله دستمزدهای بهتر، امنیت شغلی و ساعات کار مبارزه می‌کنند و از سوی دیگر با متشکل کردن کارگران از رقابت بین آن‌ها – که نتیجه‌ای جز تن دادن کارگران به دستمزدها و مزایای ناچیز‌تر است – جلوگیری می‌کنند. اما در عین حال آن‌جا که این تشکلات در برابر قوانینی از جمله حداقل دستمزد کارگران و نوع تعیین آن مبارزه می‌کنند دیگر این یک مبارزه‌ی اقتصادی نیست و این‌جا است که اتحادیه‌ها به‌عنوان بازوی متشکل کارگران در جهت محدود کردن تلاش‌های دولت و طبقه‌ی سرمایه‌دار وارد عمل سیاسی می‌شوند.

در ایران نیز شکل‌گیری اولین اتحادیه‌های کارگری به انقلاب مشروطه و سال ١٢٨۵ برمی‌گردد که اتحادیه کارگران چاپ شکل گرفت. بعد از آن نیز کارگران ایران تجارب متعددی در سازماندهی تشکلات مختلف کارگری از جمله اتحادیه‌ها داشتند که به طور کلی می‌توان از ٣ دوره – که در سه مقطع مهم از تاریخ صد ساله اخیر ایران رخ دادند – به‌عنوان مهم‌ترین تجارب جنبش طبقه کارگر در ایجاد تشکلات کارگری یاد کرد.

اولین دوره، از تشکیل‌ اولین اتحادیه‌ی کارگری (١٢٨۵) آغاز می‌گردد که در نهایت به تشکیل شورای مرکزی اتحادیه‌های کارگری تهران در نیمه‌ی دوم سال ١٣٠٠ منجر شد تا  سال ١٣٠۴ – ١٣٠٢ که حکومت رضا خان دست به سرکوب اتحادیه‌ها و منحل ‌کردن‌شان زد. در این دوره است که برای اولین بار در تاریخ جنبش کارگری ایران، شورای مرکزی اتحادیه‌های کارگری تهران (سال ١٣٠١)‌ به عضویت اتحادیه بین‌الملل کارگری (بین‌الملل سندیکاهای سرخ) درآمد و در چهارمین کنگره آن محمد دهگان به عنوان نماینده کارگران ایران شرکت نمود.

دومین دوره از سال ١٣٢٠ و رفتن رضا شاه آغاز می‌شود. در این دوره و در سال ١٣٢١ شورای مرکزی اتحادیه‌های کارگری ایران شکل گرفت که ٣٠ هزار عضو داشت. در سال ١٣٢٣  شورای متحده مرکزی اتحادیه‌های کارگران و زحمتکشان ایران از اتحاد ۴ تشکل کارگری تاسیس گردید و در سال ١٣٢۵ به عضویت فدراسیون سندیکاهای جهانی درآمد. در این سال‌هاست که اعتصابات کارگران نفت، تاثیر تعیین‌کننده‌ای در جریان ملی‌شدن صنعت نفت از خود برجای گذاشت، اعتصاباتی که در طی آن چندین کارگر جان خود را از دست دادند. با کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢، رژیم اقدام به سرکوب تشکلات کارگری کرد و بار دیگر جنبش کارگری به رکود کشیده شد.

هر چند که در تمام این سال‌ها از جمله سال‌های رکود، کارگران دست از مبارزه برنداشته و در طی این سال‌ها نیز گاه شاهد اعتصابات بزرگ کارگری هستیم.

برای نمونه می‌توان به اعتصاب بزرگ کارگران نفت آبادان در سال ١٣٠٨ اشاره کرد. بعد از آغاز سرکوب رضا خانی در سال ١٣٠٢، رفته رفته وضعیت اقتصادی کارگران صنعت نفت نیز رو به وخامت گذاشت به گونه‌ای که دستمزد کارگران از حدود ١٢ تومان به ۶ تا ٩ تومان در سال ١٣٠٨ رسید.

از آن‌جا که ایجاد هرگونه تشکل کارگری در صنعت نفت ممنوع بود، کارگران نفت آبادان دست به ایجاد تشکل (اتحادیه) مخفی زدند. براساس یکی از گزارشات محرمانه مقامات شرکت نفت آن روز، در آبادان ٣٠ هسته کارگری وجود داشت. در سال ١٣٠٧ اولین کنفرانس اتحادیه کارگران خوزستان با حضور ۴٨ نماینده در نخلستان‌های کنار رود بهمن‌شیر برگزار گردید. در حالی که اتحادیه سرگرم مهیا ساختن اعتصاب بود، با لو رفتن تشکیلات مخفی کارگران، تعدادی از رهبران کارگری از جمله یوسف افتخاری دستگیر شده و کارگران که غافلگیر شده بودند دست به اعتصاب زده و حتا شهر را به تصرف خود در آوردند. حکومت رضا خان نیز با هشتصد پاسبان و چند هزار سرباز به آن‌ها حمله کرده، ٣٠٠ نفر را دستگیر و اعتصاب را در هم می‌شکند. اگر چه اعتصاب کارگران صنعت نفت در هم شکست اما همین اعتصاب به تجربه‌ی گران‌قدری برای کارگران تبدیل گردید.

از دیگر اعتصابات مهم در دوران رکود هم‌چنین می‌توان به اعتصاب کارگران نفت بین سال‌های ٣۴ تا ٣٧، اعتصاب کارگران کوره پزخانه در سال‌های ٣٨ و ۴١ و اعتصاب کارگران ایران ناسیونال در سال ۵۴ اشاره کرد.

سومین دوره را نیز می‌توان از سال ۵٧ تا ۶٠ دانست. از سالی که کارگران – به ویژه کارگران صنعت نفت – با اعتصاب خود شانه‌های رژیم شاه را بر خاک مالیدند تا سالی که رژیم اسلامی با تمام قوا و نیروی سرکوب‌اش به دستاوردهای قیام خونین بهمن ۵٧ هجوم آورده و در این هجوم تمامی تشکلات کارگری از شوراها گرفته تا سندیکاها را درهم شکست و به جای آن‌ها تشکلات پلیسی و زرد شوراهای اسلامی و انجمن‌های اسلامی را برای تداوم جو اختناق و سرکوب در کارخانه‌ها مستقر ساخت. در این سال‌ها نیز کارگران به تجارب بزرگی دست یافتند. اعتصابات درخشان کارگری، تشکلات متنوع کارگری، همه تجارب بزرگی برای جنبش کارگری به ارمغان آوردند که با گذشت سال‌ها می‌توان به جرات گفت که جنبش کنونی نیز تا حدود زیادی متاثر از همان تجارب می‌باشد.

جنبشی که با استفاده از تجارب گذشته‌ی خود، به‌خوبی استفاده از تمامی ابزارها را فرا گرفته است. از سویی با درک ضرورت کار مخفی در حکومت پلیسی حاکم دست به ایجاد تشکل‌های مخفی هم‌چون کمیته‌های کارخانه می‌زند و از سوی دیگر از ابزارهای کار علنی که لازمه‌ی پیشبرد فعالیت آگاه‌گرانه در عرصه‌‌ای وسیع‌تر از کارگران آگاه و پیشرو است، به‌خوبی بهره می‌گیرد. از این واقعیت که در شرایط حاکمیت پلیسی و اختناق توده‌های وسیع کارگر قادر به حضور در یک تشکل مخفی نیستند، این نتیجه را باید گرفت که برای کار با این توده‌ی کارگر لازم است از کلیه امکانات، هر چند موقتی و محدود استفاده نمود.

در این سال‌هاست که جنبش کارگری دو تجربه‌ی مهم دیگر کسب کرد. از تشکیل سندیکاهای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه می‌توان به عنوان دو تجربه‌ی مهم یاد کرد. در جریان شکل‌گیری و سرکوب فعالین این دو سندیکا و اعتصابات‌شان، کارگران آموختند که حضور سندیکای مستقل و منتخب کارگران (تشکل مستقل کارگری) چه اهمیتی داشته و تا چه حد می‌تواند در ارتقاء سطح مبارزه، اتحاد و منافع آن‌ها و در نهایت وادار کردن سرمایه‌داران به عقب‌نشینی موثر واقع گردد و از سوی دیگر این که رژیم اسلامی حاکم و قوانین آن چگونه به نفع کارفرمایان و علیه کارگران در این گونه موارد وارد عمل می‌شوند. کارگران بیش از گذشته، به‌ عینه دیدند و با تمام وجود لمس کردند که حکومت اسلامی چیزی جز حکومت خشن و عریان سرمایه‌داران نیست. حکومتی که هر تلاش کارگران برای زندگی بهتر را سرکوب و با تدوین قوانینی علیه آن‌ها و با بکارگیری زور منافع سرمایه‌داران را تامین می‌کند. لنین دستاوردهای اعتصابات و مبارزات کارگری را در جملات زیر به‌خوبی این گونه توضیح می‌دهد: “هر اعتصاب تمام توجه و کوشش‌های کارگران را به یک جنبه مخصوص از شرایطی که تحت آن طبقه کارگر زندگی می‌کند متمرکز می‌نماید. هر اعتصاب بحث راجع به این شرایط را ایجاد می‌کند، به کارگران کمک می‌کند که آنها را ارزیابی کنند، و بفهمند که ستم سرمایه‌داری در یک مورد به‌خصوص شامل چه چیزهایی است و برای مبارزه با این ستم از چه وسایلی می‌توان استفاده کرد. هر اعتصاب تجربه کل طبقه کارگر را غنی می‌کند. اگر اعتصاب موفقیت‌آمیز باشد به آن‌ها نشان می‌دهد اتحاد طبقه کارگر چه نیروی مقتدری است، و دیگران را وامی‌دارد که موفقیت رفقای خود را مورد استفاده قرار دهند. اگر که این اعتصاب موفق نباشد، باعث بحث درباره‌ی علل شکست آن و کاوش جهت یافتن شیوه‌های بهتر مبارزه می‌شود”(۵). و به همین شکل است سرنوشت و نتایج اعتصابات متعدد کارگران ایران در سال‌های اخیر از جمله اعتصاب کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، کارخانه نیشکر هفت تپه، لاستیک البرز، پتروشیمی تبریز، پتروشیمی ماهشهر و غیره و باز از همین زاویه بررسی نتایج و دستاوردهای تلاش‌های طبقه‌ی کارگر برای ایجاد تشکل مستقل کارگری ضروری می‌باشد. در طول تاریخ جنبش کارگری، اعتصاب و تشکل کارگری دو بازوی مهم کارگران در مبارزات‌شان بوده و هم‌چنان خواهند ماند.

از همین روست که در بخش مطالبات مشخص و فوری کارگران، از جمله بر حق اعتصاب، آزادی اتحادیه‌های کارگری، نقش و دخالت کارگران و تشکل‌های کارگری در تدوین قانون کار، اخراج کارگران کارخانه و غیره تاکید شده است.

پی‌نوشت:

١ – لنین – درباره‌ی اعتصاب.

٢ –  مارکس – نامه‌ای به بولت ١٨٧١.

٣ – مارکس – متن ارائه شده به اولین کنگره انترناسیونال اول.

۴ – انگلس – اتحادیه‌های کارگری.

۵ – لنین – پیش نویس و توضیح برنامه ای برای حزب سوسیال دمکرات.

متن کامل نشریه کار ۶۱۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.