من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمی‌خیزند

  یادداشت سیاسی- مصلحی، وزیر پیشین اطلاعات، در اواخر فروردین ماه در جمع بسیجیان، هشدار داد: “دشمن… با استفاده از تجربه فتنه ۸۸ می‌خواهد این بار طبقه متوسط رو به پایین را تحریک کند چرا که در سال ۱۳۸۸ که طبقه متوسط رو به بالا را به کف خیابان آورد، آن‌ها با یک ترقه در کردن می‌ترسیدند و فرار می‌کردند.” او با اشاره به “برخی از ثبت‌نام‌ها” در انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت ۹۶ مدعی است که هدف، ایجاد “فتنه” است. پیش از این، نیز، در دی ماه در جمع دانشجویان علوم پزشکی شیراز، وی همین موضوع را مطرح کرده بود. (خبرگزاری مهر، ۱۱ دی ۱۳۹۵).
برای یافتن علت هشدار مصلحی، یکی از چهره‌های امنیتی و از جنایتکاران رده بالای رژیم، باید نگاهی به شرایط کنونی جامعه بیندازیم.
بحران ساختاری اقتصادی و شکست سیاست‌های نئولیبرالی جمهوری اسلامی، وضعیت مادی و معیشتی کارگران و زحمتکشان را چنان وخیم کرده است که جای هیچ انکاری حتا برای سران رژیم نیز باقی نمانده است. خامنه‌ای در سخنرانی نوروزی‌اش به “مشکلات اقتصادی [طبقه ضعیف] همچون گرانی، بیکاری، تبعیض‌ها، نابرابری‌ها و آسیب‌ها اجتماعی” اعتراف می‌کند. رکود و تورم، تعطیلی پی در پی واحدهای صنعتی و خدماتی، افزایش آمار بیکاری، دستمزدهای ناچیز موجب گشته تعداد هر چه بیش‌تری از توده مردم به زیر خط فقر رانده شوند. خصوصی‌سازی عرصه‌هایی چون بهداشت و خدمات درمانی و نهادهای آموزشی، بسیاری از مردم را از دسترسی به این خدمات اولیه محروم کرده است. به اعتراف سردمداران رژیم بیش از ۹۰ درصد از جمعیت ۱۳ میلیونی کارگران زیر خط فقر به سر می‌برند. حقوق‌ اکثر معلمان و کارمندان دولت زیر خط فقراست.
روحانی که با وعده رفع تحریم‌ها و بهبود وضعیت اقتصادی به ریاست جمهوری رسید، گرچه توانست با توافق با نیروهای امپریالیستی، به ویژه آمریکا، بخش عمده‌ای از تحریم‌ها را رفع کند، اما این امر چنان که قابل پیش‌بینی بود، گرهی از مشکلات اقتصادی نگشود. حتا حراج منابع طبیعی و نیروی کار ارزان کارگران پس از توافق برجام نیز نتوانست بهبود ملموسی در وضعیت اقتصادی پدید آورد و اندکی از مشکلات کارگران و زحمتکشان بکاهد. بازتاب شرایط وخیم معیشتی و مادی توده‌ها در شعارها و وعده‌های انتخاباتی کاندیداهای کنونی ریاست جمهوری به چشم می‌خورد. وعده‌هایی که عمدتا اقتصادی هستند و مسایلی هم‌چون “حقوق شهروندی”، “حقوق زنان”، “باز شدن فضای سیاسی” به حاشیه رانده شده‌ یا به کلی به دست فراموشی سپرده شده‌اند.
در برابر این فقر گسترده که هر ساله گروه‌های اجتماعی بیش‌تری را به کام خود فرو می‌برد، اقلیتی به مدد نزدیکی به مراکز قدرت، روابط سیاسی و خانوادگی، زد و بندها، رشوه‌خواری، دزدی و اختلاس، دریافت حقوق‌های چند ده میلیونی هر ساله بر ثروت خود می‌افزایند. در نتیجه‌ی تلنبار شدن فقر در نزد انبوهی از مردم و ثروت در دست قلیلی، شکاف طبقاتی جامعه ایران عمق بی‌سابقه‌ای یافته است.
در نتیجه، نابسامانی‌های اجتماعی گسترده‌تر شده‌اند و سال به سال بر آمار تن‌فروشی، کودکان کار، کارتن‌خوابی، حاشیه‌نشینی، کلیه‌فروشی و ده‌ها ناهنجاری اجتماعی دیگر افزوده می‌شود. از سوی دیگر، تبعیض‌های گوناگون جنسیتی، ملی و مذهبی، فشار های مضاعفی را بر توده های مردم واردساخته است.
گذشته از معضلات اقتصادی و اجتماعی، دوران ریاست جمهوری روحانی همراه بود با تشدید سرکوب و تنگ‌تر شدن فضای سیاسی. کارگران و زحمتکشان نزدیک به ۴ دهه است که از سرکوب و بی‌حقوقی و محرومیت از بنیادی‌ترین آزادی‌های سیاسی در رنج‌اند. طی دوران روحانی نه تنها این سرکوب و بی‌حقوقی ادامه یافت، بلکه کوچک‌ترین اعتراض برای خواست‌های برحق صنفی نیز با اخراج، زندان و شلاق پاسخ گرفت.
دامنه‌ی سرکوب به توده‌های مردم محدود نماند. جناح”اصلاح‌طلب” و پایه اجتماعی آن، یعنی گروه‌هایی از خرده بورژوازی مرفه که بر اثر اجرای سیاست‌های نئولیبرالی رشد کرده و به نان و نوایی رسیده اند، امیدوار بودند به مدد “دولت تدبیر و امید” روزنه‌ای برای تنفس خود و هم‌پالکی‌های‌شان بیابند. اما آنان نیز از این موج سرکوب در امان نماندند. گذشته از آن، با تعمیق بحران اقتصادی، لایه‌هایی از آنان نیز با مشکلات مادی دست به گریبان شده‌اند. نتیجه آن که، بخشی از آنان نیز به صف ناراضیان پیوسته‌اند.
همچنین ۴ سال گذشته، همراه بود با استمرار نزاع‌ها و کشاکش‌های درونی طبقه حاکم. افشاگری‌های متقابل جناح‌ها علیه یکدیگر در مورد چپاول‌ها و فساد موجود در جمهوری اسلامی، یکی از جلوه‌های این تضادها بود.
حاصل این شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، رشد نارضایتی و اعتراضات کارگران و زحمتکشان بوده است.
اگر این تصویر جامعه ایران در تمام سالیان حاکمیت جمهوری اسلامی بوده است، اما در ماه‌های اخیر، اعتراضات توده‌های مردم، به ویژه کارگران چهره‌ی دیگری به خود گرفته است. این اعتراضات بدون توهم به اصلاح‌طلبی و دنباله‌روی از اصلاح‌طلبان، بدون توجه به سرکوب و دستگاه‌های امنیتی – پلیسی رژیم، از چنان روحیه تعرضی برخوردار بوده که گاهی به طرح شعارهای مستقیم سیاسی انجامیده است. و نه تنها کارگران. بلکه اعتراضات بازنشستگان و معلمان نیز با جسارتی کم‌نظیر در سال‌های اخیر همراه بوده است. روحیه‌ای که در کوچه و خیابان‌های شهرها، تاکسی‌ها، اتوبوس‌ها، متروها و ناسزاهایی که مردم نثار رژیم می‌کنند، آشکار است.
مصلحی نیز گرچه در لفافه “انتخابات”، اما، دقیقاً به همین بحران و خطر پیش رو برای رژیم اشاره دارد. وی به درستی، نیروی شورشی آینده را نه طبقه متوسط، بلکه کارگران و زحمتکشانی برآورد می‌کند که اگر به میدان آیند، “با یک ترقه” نخواهند ترسید و فرار نخواهند کرد.
رژیم توانست اعتراضات سال ۸۸ را فرونشاند، زیرا آن اعتراضات فراگیر نشدند، خواست‌های مبرم کارگران و زحمتکشان در آن‌ها انعکاس نیافت و در نتیجه نتوانستند آنان را بسیج کنند. در نتیجه، به قشر متوسطی محدود ماندند که آبشخورشان عمدتاً تفکرات اصلاح‌طلبانه بود. بخش عظیمی از این قشر، گرچه از سرکوب و فشارهای رژیم ناراضی بود، اما حاضر به دست شستن از توهمات امکان امتیازگیری نبود و عزمی برای سرنگونی رژیم نداشت. اما نیروی اعتراضی کنونی، توده‌ای‌ست که به کلیت رژیم توهمی ندارد و از آن گذشته، تحقق یا عدم تحقق خواست‌ها، برایش مسئله مرگ و زندگی است.
شعارهای کارگران و معلمان نشان می‌دهند که آنان دیگر نمی‌توانند وضعیت کنونی را تحمل کنند. شعارهایی چون “مرگ بر این زندگی ارجح است”، “زیر بار ستم نمی‌کنیم زندگی، جان فدا می‌کنیم در راه آزادگی، وای از این وضع، وای از این وضع”. بی‌دلیل نیست که بسیاری جامعه ایران را به انبار باروتی شبیه می‌دانند که منتظر جرقه‌ای‌ست تا خرمن هستی رژیم را به آتش بکشد.
و این تنها مصلحی نیست که این هشدار را می‌دهد. سران و ایادی ریز و درشت رژیم به زبان‌های گوناگون و در مناسبت‌های مختلف به خشم و نارضایتی مردم و احتمال وقوع یک بحران سیاسی گسترده که پایه‌های رژیم را به لرزه درآورد، اشاره می‌کنند.
مصلحی در سخنان‌اش به “دشمن” اشاره می‌کند و از “انگلیس” و “امریکا” نام می‌برد. اما هر کس که زبان سران رژیم را بداند، می‌داند که منظور وی از “دشمن”، توده‌های کارگر و زحمتکش است. زیرا این توده ها، دشمن واقعی جمهوری اسلامی هستند. پس، اگر سران رژیم و دستگاه‌های سرکوب و تحمیق آن خود را برای مقابله با اعتراضات وسیع احتمالی آینده آماده می‌کنند، ضروری‌ست که کارگران و زحمتکشان، جریانهای کمونیست وانقلابی و همه پیشروان و فعالان جنبش های اجتماعی نیز آمادگی های لازم برای نبرد های بزرگ را درخود ایجاد کنند و تجهیزات و سازماندهی ملازم با نبردی سرنوشت ساز را تدارک ببینند.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۴۰ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.