عموما دربارهی “دروغ بزرگ” و کاربرد آن در سیاست، اصطلاحی که رژیم فاشیستی آدولف هیتلر آن را به کار برد چیزهایی شنیدهایم. یوزف گوبلس وزیر تبلیغات رژیم نازی بر این باور بود که “اگر دروغ بزرگ باشد و بر آن محکم پای فشرد قابل باورتر خواهد بود، حتا اگر کسانی آن را به تمسخر گیرند”. چیزی که وی از آن به عنوان “کارخانه دروغ چرچیل” نام برده است.
مقامات جمهوری اسلامی که شباهتهای بسیاری با مقامات حکومت نازی دارند، این موضوع را از پیشینیان خود به خوبی فرا گرفتهاند و با کمال وقاحت و بیشرمی دروغهای بزرگی را با قیافهای آن چنان حق به جانب میگویند که هر کس از اوضاع کشور خبر نداشته باشد، بهسادگی ممکن است آنها را باور کند و یا اینکه حداقل به خود میگوید “ممکن است تا این حد هم نباشد ولی بالاخره حتما چیزهایی است”. دروغهایی که این روزها مثل نقل و نبات در همه جا از سوی مقامات دولتی در مورد پیشرفتهای اقتصادی در سالهای حاکمیت جمهوری اسلامی پخش میشود، از این جمله هستند.
خامنهای که در راس هرم قدرت جا خوش کرده، حتا زمانی که هدفاش حمله به کابینهی روحانی است باز بر این اصل پایبند مانده و از پیشرفتهای عجیب و غریب کشور در دوران حاکمیت “جمهوری اسلامی” سخن میگوید. وی میگوید: “دشمن در تبلیغات وسیع خود بهدنبال نسبت دادن کمبودهای معیشتی و اقتصادی به نظام جمهوری اسلامی است تا اینگونه وانمود کند که نظام اسلامی قادر به حل مشکلات و گرهگشایی از زندگی مردم نیست”. وی با مقایسه دوران جمهوری اسلامی با دوران تحت حاکمیت رژیم سلطنتی از جمله به “افزایش شش برابری راههای کشور” می کند وادامه میدهد: “نظام اسلامی توانسته است با وجود فشار همهجانبه اقتصادی و تحریم دشمنان، خدمات بزرگ و ارزشمندی را تقدیم مردم کند”. تنها انگشت گذاشتن بر یکی از همان آمارهای وی کافیست تا هذیانهای این جنایتکار بزرگ تاریخ را آشکار ساخت. وی در حالی از حجم عظیم راهسازی در کشور سخن میگوید که جادههای ایران یکی از پرخطرترین جادهها در تمام جهان هستند. تنها در همین تعطیلات نوروزی و در دو روز اول به گفتهی جانشین رئیس پلیس راهور ۱۴۵ نفر در جادههای ایران کشته و ۲۹۵۰ نفر مجروح شدهاند. بنابر آمار رسمی طی سالهای ۸۴ تا ۹۳ در تصادفات جادهای ۲۱۹ هزار و ۱۷۲ نفر کشته شدهاند. به عبارت دیگر تعداد کشتههای ده سال تصادفات جادهای با تعداد کشته شدگان ۸ سال جنگ ایران و عراق تقریبا برابری میکند!! خامنهای در کدام کشور دنیا سراغ دارد که مردم شان این گونه در جادهها قربانی میشوند؟!! آیا او حاضر است تا تعداد کشته شدگان جادهای را در این ده سال با تعداد کشته شدگان جادهای در تمام دوران قبل از جمهوری اسلامی مقایسه کند؟!! براساس آمار سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۱۲ ایران رتبه پنجم از حیث میزان تصادفات و قربانیهای جادهای را در جهان داشته است. براساس این آمار، در حالی که در ایران تعداد کشته شدگان جادهای به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر ۴۰ نفر است در هلند و اسرائیل این میزان ۴ نفر است. در کشور آلمان با وجود آنکه تعداد ماشین بیش از سه برابر ایران است، و در بسیاری از اتوبانهای این کشور محدودیت سرعت وجود ندارد، تعداد کشته شدگان جادهای ایران بیش از شش برابر آلمان است. از این آمارها اگر بگذریم، خامنهای اعتراف می کند که جمهوری اسلامی نتوانسته مشکلات و بحرانهای موجود جامعه از جمله بحران اقتصادی و وضعیت وخیم معیشتی مردم راحل کند.
اما در روزهای اخیر که به “انتخابات ریاست جمهوری” نزدیک میشویم، روحانی و یاراناش رکورددار دروغهای بزرگ شدهاند. وی که به دلیل دروغ درآمدن وعدههای انتخاباتیاش در مخمصهی شدیدی قرار گرفته هر روز آمارهای جدیدی اززیر قبای خود بیرون میکشد به طوری که وی در سخنان نوروزیاش با اعلام رشد اقتصادی ۸ درصدی گفت: “آنچه در سال گذشته در مهار تورم، در رشد اقتصادی و اشتغال به دست آوردیم، در ۲۵سال گذشته بینظیر بود”. البته روحانی در این دروغ گفتنها تنها نبوده و “نوکران و چاکران دربار” نیز او را همراهی کردند. سعید لیلاز که خود را اقتصاددان میخواند در مقالهای در روزنامه “اصلاحطلب” شرق به تاریخ ۲۴ اسفند مینویسد: ” روحانی موفق شد نقش خود را در جایگاه رئیسجمهور به خوبی ایفا کند… ایران رکورد بالاترین رشد اقتصادی را که در سال ۲۰۱۶ رخ داده بود، شکست. اکنون بزرگترین اقتصاد جهان از منظر رشد اقتصادی، هند با ۵/ ۷ درصد است و در حال حاضر کاملا قابل پیشبینی است که ایران از هندوستان پیشی بگیرد. به نظر میرسد رشد اقتصادی سال ۹۵، از ۹ تا ۵/ ۹ درصد کمتر نخواهد بود… اتفاقی که در سال ۹۵ رخ داده، مافوق انتظار بوده است”.
اما براستی چه اتفاقی در سال ۹۵ و سالهای پیش از آن افتاد؟
سفرههای کارگران کوچکتر شدند، کارگران بسیاری از کار اخراج شدند، هم اکنون میلیونها کارگر به دنبال دستمزدهای عقبافتادهی خود هستند و هر روز صدای فریاد و اعتصابشان در این کشور بلند است. معلمان، پرستاران و دیگر زحمتکشان جامعه از ستم و فقر به فغان آمدهاند. بر تعداد حاشیهنشینان، کودکان بازمانده از تحصیل، کودکان خیابانی، گورخوابان و کارتنخوابان افزوده شد. حتا گروهی از کارگران شهرداری تهران در این سال به کارتن خوابی افتادند چرا که دستمزدشان کفاف هزینههایشان را نمیدهد. واقعیتهای اجتماعی و وضعیت معیشتی کارگران و زحمتکشان و میلیونها بیکار آنقدر واضح است که هیچ دروغی نمیتواند سایهای بر آن بیاندازد. این موضوعیست که دهها میلیون مردم ایران که در فقر و زیر ستم این جامعه نابرابر قرار دارند با پوست و گوشت و استخوان خود لمس میکنند، آن هم هر روز و هر ساعت، تنها چیزی که نمیبینند کمترین بهبودی در شرایط معیشتیشان است. در واقع هم وضعیت معیشتی و اعتراضات وسیع کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه است که مقامات جمهوری اسلامی از جمله خامنهای را از ترس وادار کرده تا حداقل به بحران بیکاری و وضعیت وخیم معیشتی اکثریت بزرگ جامعه اعتراف کنند.
آن چه که در سالهای ریاست جمهوری روحانی و نیز پیشینیان آن رخ داد تنها افزایش فاصلهی طبقاتی، ثروتمند شدن گروهی بسیار کوچک و رانده شدن اکثریت بزرگ جامعه به زیر خط فقر بوده است. و اتفاقا امسال برخلاف یاوههای اقتصاد دان های جیره خواری ازقماش سعید لیلاز، دقیقا از این جهت مهم است که به رغم فروش نفت به میزان پیش از تحریمها و افزایش حداقل ۶۰ درصدی درآمد دولت از محصولات نفتی، نه تنها کوچکترین بهبودی در معیشت کارگران و زحمتکشان رخ نداد که شرایط برای آنها بدتر از سال گذشته شد و این نشان میدهد که بالا رفتن درآمد حاصل از فروش نفت و محصولات جانبی آن تنها برای جیب سرمایهداران خوب است. همانطور که در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد این اتفاق افتاد و همانطور که سازمان ما بارها با تحلیلهای خود بر این مساله پای فشرد. سال ۹۵ ثابت کرد که ما درست میگفتیم و آنها که به مردم وعده میدادند در صورت رفع شدن تحریمها و و فروش نفت وضع معیشتی مردم خوب میشود دروغ میگفتند، دروغی بزرگ.
یک مثال بسیار ساده، آن هم با بهرهگیری از آمارهای دولتی میزنیم. وقتی که گفته میشود تورم یک رقمی شده اما نقدینگی طی یکسال ۲۶ درصد افزایش یافته، به چه معناست؟! به این معناست که حجم پول و شبه پول به صورت واقعی افزایش یافته است، اما چرا قدرت مالی یا حتا داراییهای اکثریت بزرگ جامعه نسبت به سال گذشته کاهش یافته است؟! به این دلیل ساده که ثروتمندان ثروتمندتر شده و در نتیجه پولها هر چه بیشتر در دستهای افرادی اندک تمرکز یافتهاند، به عبارتی روشنتر افزایش نقدینگی ۲۶ درصدی به معنای افزایش قدرت مالی سرمایهداران است و این یعنی افزایش فاصلهی طبقاتی در سال ۹۵ و البته بیش از هر چیز به همت افزایش درآمدهای نفتی. و این افزایش فاصلهی طبقاتی و همراه با آن رانده شدن هر چه بیشتر اقشار میانی جامعه به زیر خط فقر را مردم به راحتی درک کرده و میفهمند و لازم نیست هیچ اقتصادانی هم چون سعید لیلاز برای آنها در رابطه با “معجزهی قرن” روضه بخواند.
اما داستان رشد اقتصادی چیست؟ واقعیت این است که تمامی رشد اقتصادی ادعایی کابینهی روحانی مربوط به لغو تحریمها و افزایش فروش نفت، محصولات جانبی نفتی و در نهایت خودروسازی است. ادعای رشد در بخش کشاورزی نیز در حالی که هیچ سرمایهگذاری قابل بیانی در این رشته صورت نگرفته و به دلیل کمبود آب بسیاری از روستاها خالی از سکنه شدهاند ادعایی پوچ و بیارزش است. همین داستان خودکفایی در تولید گندم را که حسن روحانی در سخنان نوروزی خود مطرح کرد، پیش از این در سال ۸۳ نیز خاتمی با اعلام خودکفایی در تولید گندم، جشن شکرگزاری برپا کرده بود. اما واردات گندم دوباره آغاز و در سال ۸۶ به ۵/ ۵ میلیون تن و در سال ۹۱ به ۷ میلیون تن رسید. اساسا سرمایهگذاری لازمه رشد در هر بخشی از اقتصاد جامعهی سرمایهداری است، اما حتا براساس آمارهای دولتی هر ساله شاهد کاهش سرمایهگذاری هستیم به طوری که بیش از ورود سرمایه شاهد خروج سرمایه هستیم. بهگفتهی محمدرضا خباز معاون سابق معاونت پارلمانی ریاستجمهوری و استاندار فعلی سمنان، در گفتوگو با خبرگزاری “خانه ملت” متعلق به مجلس اسلامی در سال ۹۲، تنها در طی هشت سال بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار از کشور توسط سرمایهداران خارج شده است.
در بخش صنعت نیز همین مساله مصداق دارد. به طور واقعی تنها خودروسازیها که در اثر تحریم دچار کاهش تولید شده بودند، با رفع تحریمها تولید خود را افزایش دادند. سیف رئیس کل بانک مرکزی در یادداشتی که پیش از سال نو منتشر کرد رشد اقتصادی بدون نفت در نه ماهه اول سال ۹۵ نسبت به نه ماه اول سال ۹۴ را تنها ۹/ ۱ درصد اعلام کرد. البته صندوق بینالمللی پول که تحلیلهای خود را بر اساس منابع دولتی ارائه میدهد، رشد اقتصادی منهای نفت را در سال ۹۵ کمتر از دولت ایران و ۸/ ۰ اعلام کرده بود. اما این نکته مهم است که رشد ۹/ ۱ درصدی نسبت به سال ۹۴ براساس آمارهای دولتی در حالیست که سال ۹۴ رشد این بخش کمتر از یک درصد بوده و حتا رشد بخش صنعت منفی ۲/ ۲ درصد بوده است!! اگر نگاهی به آمارهای دولتی در سالهای اخیر بیاندازیم خواهیم دید که بهغیر از تولید نفت و محصولات نفتی که افزایش داشته در سایر بخشها نسبت به سال ۹۰ (سال قبل از آغاز تحریمهای نفتی) ما شاهد پسرفت بودهایم. براساس آمارهای دولتی که از زبان نیلی مشاور اقتصادی روحانی و یحیی آل اسحاق وزیر بازرگانی کابینه رفسنجانی و رئیس کنونی اتاق بازرگانی ایران و عراق اعلام شده، در حالی که در ۴۰ سال اخیر درآمد سرانه در اغلب کشورهای جهان بالا رفته است در ایران اما درآمد سرانه به ۷۰ درصد درآمد سرانه سال ۵۵ سقوط کرده که این نتیجهی عقبگرد اقتصادی و حاکمیت سالها رکود بر اقتصاد کشور است.
به گفتهی آل اسحاق همچنین “۶۰ درصد مردم درآمدهایشان کمتر از هزینههایشان میباشد و ساکنان شهرهای بزرگ دو سوم حقوق خود را صرف اجاره بهای مسکن میکنند”. وی با بیان اینکه “در حال حاضر ۹۴ درصد واحدهای تولیدی در بدترین وضعیت موجود قرار دارند”، گفت: “بیش از ۷۰ درصد واحدهای تولیدی کوچک و متوسط تعطیل بوده یا با ظرفیت ۳۰ درصدی مشغول به کار هستند”.
در مورد بیکاری نیز روحانی در حالی در روزهای گذشته در کردستان قول کاهش بیکاری را داده است که به گفتهی نماینده مریوان در مجلس اسلامی، نرخ بیکاری در برخی از شهرهای استان به ۶۰ درصد رسیده است. ادعای ایجاد ۶۱۵ هزار شغل از سوی روحانی نیز در حالیست که اولا به گفتهی امیدعلی پارسا رئیس مرکز آمار ایران، این تعداد مربوط به دو سال ۹۴ و ۹۵ است و دوم اینکه اساسا آمار شاغلین همیشه با شاغلین ناقص همراه بوده است و از این جهت باز مشخص نیست که چه تعداد شغل به صورت واقعی ایجاد شده است، اما تنها چیزی را که میتوان با اطمینان گفت، اخراج بسیاری از کارگران به دلیل تعطیلی و یا تعدیل نیرو در کارخانجات در طول سال ۹۵ بوده است.
کلام آخر آن که روحانی در نامهی خود به خامنهای نوشته است که در سال جاری با جبران کاستیهای موجود “کارنامه پرافتخار نظام را درخشانتر” خواهد ساخت. ۳۸ سال است که مردم ایران به چشم خود کارنامه جمهوری اسلامی را دیدهاند. وقتی روحانی و خامنهای این کارنامه فضاحتبار را درخشان میخوانند، مشخص است که نباید هیچ انتظاری از آنها داشت. آنها تنها با ریا و دروغهای بزرگ سعی میکنند امروز را به فردا برسانند. هر بار با دروغی، یک بار با دروغ خاتمی، یک بار با دروغ احمدینژاد و یک بار هم با دروغ روحانی. کارنامه جمهوری اسلامی در نزد کارگران، زحمتکشان و بیکاران جامعه کارنامهای سراسر جنایت و سیاه است. برای همین تنها یک راه برای آنها مانده و آن سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برپایی حکومت شورایی، سرنگونی نظام سرمایهداری و برقراری سوسیالیسم است.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۳۸ در فرمت پی دی اف
نظرات شما