کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز و سؤالاتی که پاسخ می‌طلبند

پروین نیک‌آئین

اولین نشست سراسری کمپین جمع‌آوری “یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز”  روز ۲۳ آذر برگزارشد. بنا بر گزارشی که از این اجلاس در سایت کمپین (تغییر برای برابری) منتشر شده است، در این نشست فعالان و نمایندگان کمپین از تهران، کرمانشاه، گرگان، زنجان، مشهد، کرج، تبریز و همدان گردآمده بودند تا پیشرفت کمپین، و نقاط قوت و ضعف آن را بررسی کنند.

کمپین “یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز” ادامه تلاش‌های فعالان جنبش زنان و فعالان حقوق بشر است که  ۲۲ خرداد دو سال پیش تجمعی در مقابل دانشگاه تهران برگزار کردند. در بیانیه پایانی این تجمع، به ضرورت  لغو قوانین تبعیض‌آمیزعلیه زنان اشاره شده بود. اجتماع ۸ مارس و سپس ۲۲ خرداد امسال،  تداوم گردهمایی ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ بود که طی آن شرکت‌کنندگان مجددا خواستار تغییر قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان شد ند. این اجتماع اخیر مورد حمله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی قرار گرفت و به دستگیری حدود ۷۰ تن از شرکت‌کنندگان انجامید. چنانچه از نوشته‌ها و مصاحبه‌های دست‌اندکاران کمپین مستفاد می‌شود، به دنبال این مساله، فعالان زنان تصمیم گرفتند راه دیگری برای ادامه فعالیت‌شان بیابند. نتیجه‌، کمپین “یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز” است. بیانیه اولیه کمپین با امضای ۶۰ تن از فعالان مدافع حقوق بشر و جنبش زنان منتشر شد  و روز ۵ شهریور سازمان‌دهندگان این کمپین قصد داشتند با برگزاری یک نشست، آغاز کار کمپین را به طور رسمی اعلام کنند. جمهوری اسلامی مانع برگزاری این نشست شد. بنابراین، سازمان‌دهندگان پشت درهای بسته سالنی که قرار بود تولد رسمی کمپین را اعلام کنند،  بیانیه کمپین را قرائت کردند و به این ترتیب کار کمپین آغاز شد.  سازماندهندگان و فعالان این کمپین، مصمم‌اند تا جمع‌آوری یک میلیون امضا به حرکت خود ادامه دهند. امضاهای جمع‌اوری شده سپس در اختیار مجلس و مقامات جمهوری‌اسلامی قرارخواهند گرفت تا آن‌ها نسبت به تغییر قوانین تبعیض‌آمیز اقدام کنند. فعالان و سازماندهندگان کمپین جزواتی تهیه کرده‌اند که د رمراجعه به افراد برای جمع‌آوری امضا در اختیار آن‌ها قرارمی‌دهند. این جزوات شامل اطلاعاتی راجع به کمپین و اطلاعات حقوقی راجع به قوانین مربوط به زنان هستند.

کمپین “یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز” چه می‌خواهد؟

در بیانیه کمپین به برخی قوانین تبعض‌آمیز در رابطه با زنان، از جمله مساله دیه، حق سرپرستی فرزندان توسط مادر، شهادت، و چند همسری برای مردان اشاره شده  و در پایان متن آمده آست:

” از سوي ديگر، دولت ايران به ميثاق‎هاي بين‎المللي حقوق بشر ملحق و متعهد به اجراي مقررات آنان شده است. مهم‎ترين ضابطه در حقوق بشر عدم تبعيض برمبناي جنس، قوم، مذهب و… است. بنابر مباني فوق ما امضاءكنندگان اين بيانه خواستار رفع تبعيض از زنان در كليه‎ قوانين بوده و از قانونگذاران مي‎خواهيم كه نسبت به بازنگري و اصلاح قوانين بر اساس تعهدات بين‎المللي دولت اقدام نمايند.”(۱)

در توضیح کلیات طرح جمع‌آوری یک میلیون امضا، راجع به علل انتخاب این شکل از فعالیت و شیوه‌های کار کمپین توضیح داده شده و از جمله گفته شده است که ” جمع‎آوري يك ميليون امضاء، تنها يكي از اهداف محوري اين كمپين است”، اهداف دیگر آن “آشنايي و گفت و گوي رو در رو با گروه‎هاي مختلف زنان و شهروندان در سطح گسترده”، “اعتقاد به رشد آگاهي، ايجاد گفتگو ميان شهروندان و آموختن فعاليت‎هاي جمعي و دموكراتيك يعني اصلاحات از پايين، از درون جامعه‎ي مدني و نه از بالاست. ” و اینکه “اجراي موفق اين كمپين نشان خواهد داد كه خواسته‎ي برحق تغيير قوانين تبعيض‎آميز محدود به ۵ – ۴ هزار نفر از زنان نيست. بلکه اين خواسته، خواسته‎اي كاملا فراگير است”.(۲)  بندی از بیانیه توضیح کلیات طرح نیز  زیر عنوان ” خواسته‎هاي اين طرح ضديتي با اسلام ندارد” فرموله شده است(۳). در این بند توضیح داده می‌شود که آنچه کمپین یک میلیون امضا در پی تحقق آن است،  جزو اصول اولیه دین اسلام محسوب نمی‌شوند و تعدادی از آیت‌الله ها هم که نام برده شده‌اند، به این مساله اذعان دارند.

نوشته‌ها و مصاحبه‌های سازمان‌دهندگان و فعالان این کمپین، به ویژه نخستین امضاکنندگان بیانیه آن،  جنبه‌های دیگری از چرائی اتخاذ این شیوه پی‌گیری دفاع از حقوق زنان را روشن‌تر می‌سازند.  تمامی اظهارنظرکنندگان بریک نکته اتفاق نظر دارند و آن اینکه مهمترین نقطه قوت این شیوه، امکان همکاری تمام کسانی را که مدافع حقوق زنان در ایران هستند، علیرغم تمام اختلافاتشان فراهم کرده است ، اینکه این نحوه کار، مبارزه برای حقوق زنان را از محدوده گروه‌ها، ان-جی-او ها،  و تشکل‌های کوچک فراتر برده است،  اینکه امکان تماس با توده زنان را فراهم کرده،  اینکه به توده زنان آگاهی می‌دهد و سرانجام اینکه نشان می‌دهد مدافعان حقوق زنان خواستار براندازی نیستند و می‌خواهند به شیوه‌ای مسالمت‌آمیز و با تاکید بر” اصلاحات از پايين، از درون جامعه‎ي مدني و نه از بالا”  مطالبات خود را متحقق کنند.

تا آنجا که به بیانیه و اهداف کمپین مربوط است، این اقدامی است در چهارچوب حکومت اسلامی. اگر چه ترکیب امضاکنندگان نخستین بیانیه و کسانی که در دفاع از کمپین سخن می‌گویند نشان می‌دهد که این کمپین علاوه بر طیف متنوعی از گرایشات مختلف موسوم به اصلاح‌طلب،   فعالان سکولار و چپ مدافع حقوق بشر و حقوق زنان را نیزدر برمی‌گیرد، اما در بیانیه و در مطالباتی که کمپین برای تحقق آن‌ها تلاش می‌کند ردپائی از مطالباتی که اندکی با نفس تلفیق دین و دولت مرزبندی کند،  نیست. اصل دولت مذهبی پذیرفته می‌شود، اما از حاکمان خواسته می‌شود اصول دین را از فروع آن تفکیک کنند. کمپین، خواستار نشاندن آیت‌الله‌های “خوب”   که قادر به تفکیک اصول اولیه و ثانویه اسلام هستند، به جای آیت‌الله‌های “بد” می‌شود که همه چیز برایشان حکم اصول دین را دارد و حاضر نیستند اندکی انعطاف نشان دهند.  بنابراین تصادفی نیست که   این در بیانیه از برابری کامل حقوق زن ومرد صحبت نمی‌شود  و  بسیاری از مطالبات زنان که طرح آن‌ها به معنای نفی حکومت مذهبی است،  مسکوت مانده‌اند. از جمله مواردی که بیانیه در مورد آن سکوت کرده است، می‌توان به  مساله آزادی انتخاب پوشش، منع جداسازی جنسی و مساله حق زن بر جسم خویش، اشاره کرد.  شکل طرح مساله حجاب اجباری در بیانیه به تنهایی گویا است. در جزوه حقوقی که کمپین منتشر کرده است و ” تاثیر قوانین بر زندگی زنان” عنوان دارد،  مساله حجاب اجباری فقط برای زنان، پیروی مذهبی غیر از اسلام مذموم شمرده می‌شود(۴)، با اصل حجاب اجباری برای زنانی که مسلمان زاده شده‌اند مخالفتی نیست!

برگزارکنندگان کمپین اصل را بربی‌اطلاعی  دولتمردان حاکم می‌گذارند، می‌خواهند به آن‌ها نشان دهند که مخالفت با قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان،محدود به ۴-۵ هزار زن نیست، بلکه تعداد زیادی از زنان، که با اجرای این کمپین و جمع‌آوری امضاها تعدادشان به یک میلیون نفر می‌رسد، خواهان تغییر قوانین تبعیض‌آمیز هستند

برگزارکنندگان کمپین، اصل را بر این می‌گذارند که اگر بتوانند یک میلیون امضا جمع‌آوری کنند و در اختیار دولتمردان قرار دهند، آن‌ها مجاب می‌شوند که قوانین تبعیض‌‌آمیز را به نفع زنان تغییر دهند.برگزارکنندگان کمپین می‌گویند که خواهان “اصلاحات از پايين، از درون جامعه‎ي مدني و نه از بالا” هستند، اما کمپین آن‌ها در صورتی به سرانجام موفقیت‌آمیز خواهد رسید که “بالا”ئی‌ها،  اولا متقاعد شوند که طرفداران تغییر قوانین تبعیض‌آمیز، بیش از ۴-۵ هزارنفرند،  ثانیا بفهمند که احکام اولیه و ثانویه اسلام را باید تفکیک کرد،  ثالثا قوانین را تغییر دهند و رابعا ضمانت اجرای آن را فراهم کنند به نحوی که قوانین تازه تصویب شده هم به سرنوشت ده‌ها قرارداد و کنوانسیون بین‌المللی که جمهوری‌اسلامی امضا کرده اما در عمل پشیزی هم برای آن‌ها ارزش قائل   نیست، دچار نشوند.

سخنی با فعالان سکولار کمپین

در اظهارنظر فعالان سکولارکمپین بر این نکته‌ها انگشت گذاشته می‌شود که این کمپین موقعیت مساعدی برای همگرائی مدافعان حقوق زنان ایجاد کرده است.  مبارزه برای حقوق زنان را از محدوده تشکل‌های کوچک فراتر برده، امکان تماس با زنان را در سطح جامعه ایجاد می‌کند و مهمترین هدف آن ترویج آگاهی و آموزش زنان است.

این سوال مطرح می‌شود که همگرائی با که، برای چه، و به چه بهائی؟  نگاهی به بیانیه و اهداف کمپین کافی است تا روشن شود که “همگرائی” مدافعان سکولار حقوق زنان با اصلاح‌طلبان حکومت، در عمل به رفتن زیر چتر اصلاح‌طلبان و پذیرش کفی از مطالبات منجرشده است که برای مدافعان حکومت دینی با چهره‌ای متفاوت از احمدی نژاد قابل قبول هستند. این دیگر همگرائی نیست. این حل شدن در جنبش اصلاح حکومت دینی است و  بهائی که فعالان سکولار جنبش زنان برای این به اصطلاح همگرائی می‌پردازند، بسیار بیش از دستاوردهای احتمالی آن خواهد بود. این “همگرائی” در شرایطی صورت می‌گیرد که اصلاح‌طلبان حکومت دینی در پی شکست تلاش‌های خاتمی برای آرایش چهره حکومت اسلامی، با بحران و از هم پاشیدگی روبرو هستند و بخش غالب کسانی که در سال‌های گذشته پایه‌های  آن محسوب می‌شدند، از آن روی‌گردانند. کافی است فعالان سکولار طرح یک میلیون امضا نظری به جنبش دانشجویی بیاندازند که آرام آرام خود را از از بختک اصلاح ‌طلبی دینی رها می‌کند. دانشجویانی که روزی مدافع این جریان بودند، یا به اجبار در تشکل‌های وابسته به این جریان باقی‌مانده بودند، این اعتماد به نفس را یافته‌اند که خط خود را کاملا از  جریان اصلاح حکومت دینی جدا کنند و با زبان خود سخن بگویند. درست در چنین شرایطی، فعالان سکولار جنبش زنان به “همگرائی”  با اصلاح‌طلبان حکومت روی‌آورده‌اند. بدیهی است فعالان جنبش زنان تلاششان معطوف به این باشد که مطالبات مورد نظر خویش را هرچه و سیعتر به میان توده زنان ببرند، اما در این مورد گویا صرف رفتن به میان توده زنان به خودی خود  به هدف تبدیل شده است و مهم نیست که برای چه؟

مساله دوم فراتر رفتن از محدوده تشکل‌های کوچک، ان- جی- او ها و سازمان‌های کم اثر زنان است. در واقع فعالان سکولار جنبش زنان به دنبال راهی هستند که برمحدودیت فعالیت تشکل‌های کوچک زنان و بر بن‌بست فعالیت  ان- جی- او ها  فائق آیند. اما سوال این است که آیا کمپین جمع‌آوری یک میلیون امضا راه‌ کار حل این معضل است؟ آیا در پیش گرفتن جمع‌آوری امضا آن‌هم به گواهی نوشته‌ها و مصاحبه‌های فعالان کمپین با توسل به ناآگاه‌ترین بخش زنان (زنان مذهبی، مراجعه به مجامع مذهبی و روضه خوانی) آلترناتیو محدودیت فعالیت تشکل‌هائی است که اگر چه محدودند اما لااقل مشخص است که برای چه دور هم جمع شده‌اند؟ آیا می‌توان مشکلات عملی تشکل‌های محدود را با روی‌آوردن به بی تشکلی و شیوه‌های پوپولیستی پاسخ گفت؟

فعالان کمپین، به ویژه بخش سکولار آن، به کرات براین مساله تاکید می‌کنند که هدف مهم آنها آگاه ساختن زنان است.  یک فعال کمپین که برای تبلیغ اهداف آن و جمع‌آوری امضا به زنان رجوع می‌کند، جزوات و مطالب رسمی آن را مورد استفاده قرارمی‌دهد که در آن‌ها پایه‌ای‌ترین موارد تبعیض و بی‌حقوقی زنان مسکوت گذاشته شده، و این ایده را القا می‌کند که با وجود حکومت مذهبی فقط به شرط این که یک میلیون امضا جمع‌آوری شود، رفع تبعیض از زنان مقدور است. دوستان عزیز، این بردن آگاهی به میان زنان و توانمند کردن آن‌هاست یا توهم پراکنی نسبت به حکوت مذهبی؟! چگونه می‌توان این حقیقت را مسکوت گذاشت که شرط اولیه برابری آحاد جامعه در برابر قانون، کم کردن شر دین از سر دولت ونفی حکومت مذهبی است  اما در عین حال مدعی بردن آگاهی به میان زنان بود؟  چگونه می‌توان زنان را متوهم ساخت که اگر دولتمردان بدانند که یک میلیون نفر مخالف قوانین موجود هستند، این قوانین را تغییر خواهند داد اما در عین حال مدعی بود که این کار آگاه‌گرانه است؟ آیا به نظر شما تصادفی است که این کمپین به گواهی فعالانش بیشتر، از طرف زنان ناآگاه و مذهبی مورد استقبال قرار می‌گیرد(۵) که از قضا به سبب ناآگاهی‌شان پایه‌های جریانات اصلاح‌طلب حکومت مذهبی هستند، تا زنان مدرن و تحصیل‌کرده، و زنان کارگر آگاه؟!

فعالان کمپین زنان به کرات بر مسالمت‌آمیز بودن و غیر سیاسی بودن کمپین تاکید می‌کنند. د راین رابطه باید گفت درست است که جنبش زنان همانند هر جنبش اجتماعی دیگر ویژگی‌ها و قانونمندی‌های خود را دارد، اما همانگونه که سایر جنبش‌ها جزایر جداگانه‌ای نیستند، جنبش زنان نیز جزیره پرت و دورافتاده‌ای نیست که فعالان آن تصمیم بگیرند سیاسی یا غیر سیاسی باشند. به ویژه در ایران تحت حاکمیت اسلام، که از اندازه  روسری گرفته تا طول و رنگ روپوش اسلامی، دست دادن زنان با مردان، حق اظهار بیان و حتی حق نفس‌کشیدن همه از دید حاکمان معنای سیاسی دارند، چرا که حاکمیت اسلام را زیر سوال می‌برند،‌ تلاش برای ایجاد ذره‌ای تغییر و در عین حال فریاد برآوردن که این حرکت سیاسی نیست، از سوی کسی و به ویژه  از سوی حاکمان جدی گرفته نمی‌شود. مگر کارگران شرکت واحد که  برای پی‌گیری مطالبات صنفی‌شان سندیکا تشکیل دادند، قصد براندازی داشتند که مدتهاست در معرض سرکوب، دستگیری، اخراج و تحقیر و توهین قرار دارند؟  چه تعداد دانشجو تنها به این جرم که برای کسب حقوق مسلم ‌شان تلاش می‌کردند اخراج شده‌اند و یا دستگیرشده،  مورد شکنجه واقع شده و در زندان به سرمی‌برند؟ ! مگر کارگران کارخانه‌ها که به عدم پرداخت حقوق عقب‌افتاده‌شان و یا   به بسته‌شدن کارخانه و اخراج‌های گروهی اعتراض می‌کنند و دستگیر و شکنجه می‌شوند، چیزی بیش از حق مسلم و پیش‌پاافتاده‌شان را طلب می‌کنند؟ و فعالان جنبش زنان چگونه می‌توانند چشم بر این واقعیات ببندند ؟

کمپین “یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز” بنا براظهار سازمان‌دهندگان  آن تا جمع‌آوری یک میلیون امضا و حداکثر به مدت ۲ سال ادامه خواهد داشت. باید دید این کمپین تا چه میزان قادر خواهد بود اهداف اعلام ‌شده‌اش را عملی کند. تا آنجا که سخن از  تغییر قوانین به زنان است، هر تغییری ولو کوچک، که قادر باشد اندکی از درد و رنج زندگی روزمره زنان بکاهد، مثبت است. مساله اصلی اما این است که اولین شرط برابری حقوقی زنان و مردان نفی دولت مذهبی و برقراری حکومتی است که از شر دین و تمام آیت‌الله‌های “خوب” و “بد” رها شده باشد و همه افراد جامعه را-لااقل از نظر حقوقی- یکسان بشمارد. اما آن جا که به نقش  فعالان سکولار این کمپین بازمی‌گردد، می توان گفت که محدود ماندن در چهارچوب این کمپین، آن‌ها را از منابع اصلی انرژی و قدرت‌شان، از سایر جنبش‌های اجتماعی که از قضا واجد بیشترین شرایط برای همگرائی با جنبش زنان هستند محروم می‌دارد. جنبش کارگری و جنبش دانشجویی مناسب‌ترین جنبش‌های همگرایی با جنبش زنان هستند و از قضا مدت‌هاست که مرحله جمع‌آوری طومارو امضا، و توهم به اصلاح حکومت را پشت سرگذاشته‌اند. همگرائی با این جنبش‌ها می‌تواند اعتماد به نفس بیشتری به فعالان جنبش زنان بدهد، و همراهی با این جنبش‌ها چشم‌انداز روشن‌تری را پیش‌روی فعالان جنبش زنان خواهد گشود.

زیرنویس‌ها:

۱- بيانيه ”يك ميليون امضاء“ براي تغيير قوانين تبعيض‎آميز- سایت تغییر برای برابری

۲- كليات طرح ”يك ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيض‎آميز“- سایت تغییر برای برابری

۳- این بند به شکل زیر فرموله شده است:

“خواسته‎هاي اين طرح ضديتي با اسلام ندارد

تقاضاي بازنگري در قوانين تبعيض‎آميز نه تنها درخواستي غيرمشروع و مخالف اسلام نيست بلكه با تعهدات بين‎المللي دولت ايران نيز همخواني دارد چون ايران به ميثاق بين المللي حقوق مدني-سياسي و ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي-اجتماعي پيوسته و اولين گام در اين کنوانسيون‎ها منع هرگونه تبعيض است، بنابراين تبعيض بايد از بين برود چون منطبق با تعهدات بين المللي دولت ايران است.

از سوي ديگر اين درخواست هيچ‎گونه ضديتي با مباني اسلام ندارد زيرا جزو اصول دين به‎شمار نمي‎آيند. تغيير قوانيني كه در اين كمپين مورد درخواست است محل اختلاف بين مجتهدين و علماي دين است و بسياري از فقها از جمله آيت‎الله صانعي يا آيت‎آلله بجنوردي و شمار ديگري از مجتهدين سال‎هاست که بازنگري در قوانين تبعيض‎آميز عليه زنان را مورد تاييد قرار داده‎اند و تغيير آن‎ها را مغاير با اسلام ندانسته‎اند.

در هر حال طرح جمع‎آوري ”يك ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيض‎آميز“ قبل از هرچيز به مسئولان و به افكار عمومي جامعه نشان خواهد داد كه بسياري از زنان و مردان آزادانديش در ايران خواستار تغيير و بازنگري در قوانين تبعيض‎آميز و زن‎ستيز موجود هستند و اين خواست تغيير قوانين، تنها خواست يك گروه كوچك از زنان ايراني نيست. هم‎چنين طرح و درخواست گسترده براي تغيير و بازنگري در قوانين تبعيض‎آميز و جمع‎آوري اين امضاءها به قانونگذاران ثابت خواهد كرد كه زنان ايران در مورد درخواست خود جدي و استوار هستند.”

۴- در جزوه حقوقی کمپین با عنوان ” تاثیر قوانین بر زندگی زنان” زیر عنوان دیگر قوانین تبعیض‌آمیز مساله حجاب اجباری به این شکل فرموله شده است:  “پوشش اجباري براي کل زنان ايراني بدون توجه به مذهب و اعتقادشان وجود دارد. به عنوان مثال زنان مسيحي که مذهب‎شان آن‎ها را به داشتن حجاب مقيد نمي‎کند در صورت نداشتن حجاب مجازات مي‎شوند و در صورتي که بنابه سليقه‎ي مسئولان لباس نپوشند مي‎توانند به حبس يا پرداخت پول محكوم شوند.”

5- گفتگوی دویچه وله با فرناز سیفی- پنج شنبه ۲۱ دسامبر  ۲۰۰۶

فرناز سیفی از فعالان کمپین در پاسخ به سوال خبرنگار که می‌پرسد ” آيا كمپين توانسته خانم‌هاى جنوب شهر يا قشرهاى محروم و پايين را نه صرفا به عنوان امضاء كننده، بلكه بعنوان فعال جذب كند؟ سئوال به اين خاطر است كه در عكس‌هاى نشست اخير تنها تيپ‌هاى برگزيده وخاص ديده می‌شوند…”  پاسخ داد: ” من از تجربه‌هاى خودم و بچه‌ها می‌توانم مثال بياورم. برخلاف تصور اوليه، زنان مذهبى استقبال خيلى خوبى از كمپين كرده‌اند و از جلسات خانم‌هاى مذهبى خيلي امضاء جمع شده است. براى خود من هم بحث اقناعى و امضاء گرفتن از خانمهاى خيلى معتقد و مذهبى و متعلق به قشرهاى پايين‌تر جامعه خيلى ساده‌تر از كسانى بوده كه در قشر اليت هستند. مثلا خانم‌هاى قشر بالا يا اليت خيلى پرس و جو می‌كنند كه چه كسى پشت اين كمپين است؟ از كجا حمايت می‌شود؟ از كجا پول می‌گيرد و سوال‌هايى شبيه اين می‌كنند. اما تجربه شخصى خود من و ساير فعالان كه كوچه به كوچه به مردم مراجعه می‌كنند، اينست كه استقبال از كمپين بين خانم‌هاى مذهبى و قشر پايين بيشتر بوده اما جذب آنها و اينكه بعنوان داوطلب با ما كار كنند، انرژى بيشترى می‌برد و هنوز اينها حضور چشمگيرى ندارند. ما اميدواريم در آينده چنين شود.”

برگرفته از نشریه کار، شماره ۴۹۲، نیمه اول دی ۱۳۸۵

متن کامل در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.