وحشیگری پلیس مزدور دولت دینی اسلامگرای جمهوری اسلامی علیه زنان ادامه دارد. در روزهای اخیر اخبار و گزارشهای متعددی از تشدید ددمنشی بیرحمانه مزدوران موسوم به گشت ارشاد به همراه فیلمهای آن در شبکههای اجتماعی و تارنماهای اینترنتی انتشاریافته است. قساوت و بیرحمی که این مزدوران در جریان بازداشت زنان از خود نشان میدهند در تمام جهان نمونه ندارد. این دشمنی علیه زنان از کجا منشأ میگیرد و چرا اکنون چنین شکل بیرحمانهای به خود گرفته است؟
مقدم بر هر چیز جمهوری اسلامی ازآنرو که یک دولت دینی اسلامگراست، در ذات خود دشمن آشتیناپذیر زنان است. این دولت از همان بدو موجودیت خود نشان داد که زن را نه بهعنوان یک انسان همتراز مرد بلکه موجودی پستتر و در درجهای پایینتر از مرد میشناسد و آن را کتمان هم نکرده است. آشکارا در تمام قوانین و مقررات دولتی خود اعلام کرده است که میان زن و مرد، برابری اجتماعی وجود ندارد و آن را نفی میکند. از دیدگاه دولت دینی اسلامگرا، زن تابع و فرمانبردار مرد، و وظیفهاش خانهداری و آوردن و پرورش فرزندان است. در جهت عملی کردن این نگرش ارتجاعی به زن نیز، تمام امکانات تبلیغی و ترویجی دستگاه دولتی را به خدمت گرفت و موانع و محدودیتهای متعددی هم برای اشتغال و تحصیل زنان ایجاد کرد. اگر هم نتوانست بهطور کامل این باور ارتجاعی خود را عملی کند، مقاومت و مبارزه زنان بود، والا تمایل ذاتی آن در بازگرداندن جایگاه و موقعیت زن به قرونوسطا بود. ریشه این نگرش و سیاست ارتجاعی نیز در دین اسلام قرار دارد که دولت دینی اسلامگرای شیعی به باورهای آن متکی است.
انکار شدنی نیست که تمام ادیان دیدگاهی ارتجاعی نسبت به زن دارند. اگر برخی از آنها نیز در محدودهای ناگزیر به عقبنشینی شدهاند، نیازهای جامعه سرمایهداری و مبارزات جنبشهای زنان و طبقه کارگر بوده است. در اسلام مسئله بهکلی متفاوت است. دین اسلام که در پی ادیان دیگر منطقه خاورمیانه شکلگرفته است، تمام قواعد و نگرشهای زنستیزانه مذاهب عصر جاهلیت، بهویژه ادیان ابراهیمی را یکجا در خود جمع کرده و آنها را در قران جایداده است. سران این دین قرونوسطایی ارتجاعی بهعنوان پیشوایان و مفسران آن نیز تا جایی که توانستهاند در طول تاریخ بر غلظت زنستیزانه دین اسلام افزودهاند. از همین روست که اسلام زنستیزترین مذهب در تمام جهان است و هرگاه دست پیروان آن به قدرت سیاسی رسیده یا به نحوی قدرتمند و تأثیرگذار شدهاند، جنایات وحشتناکی آفریده و دمار از روزگار زنان درآوردهاند. هیچ تفاوتی هم میان شاخهها و فرقههای آن نیست. جمهوری اسلامی شیعه باشد یا داعش و طالبان سنی.جنایت، آدم کشی و زنستیزی در همه آنها مشترک است. چنین بوده و همچنان خواهد بود. بنابراین روشن است که چرا دولت اسلامی بهعنوان یک دولت دینی جبراً دشمن آشتیناپذیر زن است و جز این نمیتواند باشد. این شیوه برخورد دولت دینی حاکم بر ایران از همان آغاز موجودیت آن بوده است.
اما این زنستیزی دولت دینی از هنگامی تشدید شد و شکل وحشیانهای به خود گرفت که بیداری و آگاهی زنان در مقیاسی تودهای شکل گرفت و به مبارزهای مستقیم و علنی علیه جمهوری اسلامی روی آوردند. حقیقتی است که زنان از همان آغاز پیدایش جمهوری اسلامی در ایران به مبارزه علیه آن برخاستند و مبارزه خود را در طی چند دهه به اشکال مختلف ادامه دادند، اما از سال ۹۶ که دوران انقلابی در ایران آغاز گردید، زنان نقشی فعال، تعرضی و برجسته در تمام جنبشهای سیاسی ضد نظم موجود بر عهده گرفتند.
نسل جدیدی از زنان قدم به عرصه مبارزه سیاسی نهاده بود که نهفقط تکلیف خود را با رژیم زنستیز بلکه مذهبی که آبشخور دولت دینی است، روشن کرده بود. این نسل از زنان بهرغم تمام تلاشهای ارتجاعی جمهوری اسلامی برای اشاعه خرافات دینی در مدارس و دانشگاهها، دیگر باوری به دین اسلام ندارد. از همینجا بود که نسل شورشی زنان قد علم کرد. جسارت و شجاعت این زنان به درجهای بود که در بسیاری از جنبشهای تودهای نقش رهبری مبارزات را نیز در دست گرفتند. این حقیقت چنان آشکاربود که حتی فرماندهان پلیس و وزارت کشور رژیم از نقش رهبری کننده زنان در شورشهای سال ۹۶ و قیام ۹۸ دچار حیرت شده بودند و آن را در گزارشهای خود نیز منعکس ساختند. همین نسل از زنان شورشی است که در جنبش زن، زندگی، آزادی چنان درخشید و سیلی محکمی به پاسداران نظم حاکم زد که مرتجعین هرگز آن را فراموش نمیکنند.
برای نخستین بار زنان مستقیماً مقدسات اسلامی رژیم را لگدمال کردند. در مراکز عمومی رقصکنان روسری را که به نماد اسارت زن تبدیلشده، به آتش کشیدند. همدوش برادران مبارز خود به مراکز و مؤسسات مذهبی یورش بردند و آنها را نیز به آتش کشیدند. چهار ماه در خیابانها رودررو با نیروهای مسلح رژیم جنگیدند. در جریان این مبارزه البته دهها تن از زنان مبارز، جان باختند و هزاران تن اسیر شدند و به زندان افتادند. رژیم وحشیانهترین سرکوبها و شکنجهها را علیه زنان اعمال کرد، مدارس دخترانه را با مواد شیمیایی بمباران کرد، برای درهم شکستن مقاومت زنان، در خیابانها و در زیر بازجوئیهای وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و پلیس به زنان تجاوز کردند. بهرغم تمام ددمنشی رژیم، اما اراده زنان به ادامه مبارزه هرگز در هم نشکست. برعکس این مقاومت و مبارزهجوئی، این روحیه شورشی علیه نظم حاکم، ارتجاع را وحشتزده کرد.
با فروکش نسبی جنبش، ارتجاع حاکم تلاش کرد با تشدید سرکوب از زنان انتقام بگیرد. اینجا دیگر مسئله صرفاً پای رعایت خرافات اسلامی در میان نبود، بلکه در پی انتقام گرفتن از زنان بودند. ازاینجا بود که تمام ارگانها و نهادهای دولت دینی بسیج شدند تا قوانین جدیدی برای سرکوب و مهار مبارزه زنان وضع کنند. اما درنتیجه ادامه مبارزه و مقاومت زنان و شکافی را که این مبارزه در درون ارتجاع ایجاد کرد، شکست خوردند و قانون جدیدشان بلاتکلیف ماند. “طرح نور” را به مورداجرا گذاشتند. تلاش کردند بار دیگر با گسیل گلههای پلیس به مراکز عمومی، زنان را بازور اسلحه به پوشش حجاب اجباری وادارند. مراکز پر رفتوآمد، مترو، میدانها و پارکها را به اشغال خود درآوردند. اما مقاومت ادامه یافت. واداشتن زنان به پوشیدن حجاب اجباری شاید در ورودی مترو یا پارکها و غیره آنهم بهدشواری ممکن باشد، اما چند قدم فراتر از آن ناممکن است. شکست قطعی بود. ارتجاع کودن است. نمیشود میلیونها زن را در سراسر کشور کنترل کرد و به تبعیت از مقررات ارتجاعی اسلامی واداشت. حتی در یک شهر هم ممکن نیست. مبارزه و مقاومت زنان در هم شکستنی نیست. از همین روست که پسازآن همه وحشیگری ، سرکوب، زندان، جریمه، همچنان تلاش ارتجاعی رژیم برای تحمیل حجاب اجباری حل نا شده باقیمانده است. در چند روز اخیر بازهم تلاشهای عبث خود را تشدید کردهاند. این بار اما در وحشت از اعتلای مجدد جنبش زنان و گسترش مبارزات در شرایطی که مضحکه انتخاباتی به راه انداختهاند.
درگذشته معمولاً وقتیکه رژیم خیمهشببازی انتخاباتی به راه میانداخت، تلاش میکرد برای رونق دادن به معرکهگیری خود، در جهت مصرف خارجی، چند روزی فشار سرکوب را کاهش دهد. حتی مانعی نمیدید که تعدادی از زنان بدون حجاب اجباری در مراکز تجمع و سخنرانی حضور یابند. اکنون دیگر نهتنها از این خبرها نیست، بلکه برعکس فشارها تشدید شدهاند. علت آنهم روشن است. رژیم میداند که دوران این بازیها سپریشده و تمام موجودیتش به نیروهای مسلحش وابسته است. فراتر از آن وحشت دارد که درست در همین ایام کشمکش باندهای درون حکومت ، کنترل از دستش خارج شود و زنان جسورتر از گذشته به مبارزه برخیزند. از همین روست که پلیس وحشیگری علیه زنان را تشدید کرده و واحدهای موسوم به گشت ارشاد بیرحمانه زنان را سرکوب و بهزور به مراکز پلیس میبرند.اما تجربه یک سال و نیم اخیر بهوضوح نشان داده است، بازگرداندن زنان به گذشته محال است. زنان از دستاورد مبارزاتی خود دفاع میکنند. شکست تمام اقدامات سرکوبگرانه در طول چندین ماه اخیر به وضوح نشان داده است، وحشیگری کارساز نیست. جنبش زنان شکستناپذیر است.
نظرات شما