واکنش وحشیانه رژیم اشغالگراسرائیل به اقدام نظامی ماجراجویانه گروه اسلامگرای حماس موسوم به “طوفان الاقصی” تبدیل به فاجعهای بزرگ برای مردم غزه و جنبش مردم فلسطین شده است. اقدامات نظامی اسرائیل در غزه تا کنون به مرگ بیش از ۸هزار فلسطینی، ۲۰ هزار زخمی ، آوارگی ۷۰۰ هزار تن از مردم و ویرانی بیش از ۵۰ درصد ساختمانهای غزه انجامیده است. آژانس امداد رسانی سازمان ملل متحد درغزه در گزارش خود گفته است که حدود ۶۲۹۰۰۰ پناهجو به منظور ایمنی از حملات هوایی اسرائیل در ۱۵۰ مرکز متعلق به سازمان ملل در سراسر نوار غزه پناه گرفتهاند. این بدان معناست که این پناهگاه ها تقریبا سه برابر ظرفیت مورد نظر خود پناهجو پذیرفتهاند. برنامه جهانی غذا نیز از کندی ورود مواد غذایی به غزه به خاطر تشریفات اداری انتقاد کرده است. در چنین شرایطی تمام تلاشهای بینالمللی برای متوقف ساختن کشتار فلسطینیان توسط اسرائیل ناکام مانده است.
رقابت و کشمکش قدرتهای امپریالیست که هر یک در پی تامین منافع و اهداف خود از این جنگ اند، مانع از آن شده است که شورای امنیت سازمان ملل بتواند قطعنامهای الزامآور برای متوقف ساختن جنگ صادر کند. آمریکا و اروپا قطعنامنههای روسیه و چین را وتو می کنند و روسیه و چین قطعنامههای بلوک رقیب را. برای آنها مهم نیست که مردم فلسطین قتل عام می شوند، مهم تامین منافع و اهداف آنهاست.
اتحادیه اروپا نیزکه یک قدرت جهانی دیگر است، بر سر این نزاع با اختلافات و شکاف میان اعضا رو به رو شده است. در حالی که دولت های انگلیس، فرانسه و آلمان آشکارا حمایت خود را از اقدامات نظامی اسرائیل با ادعای دفاع ازخود اعلام کردهاند، گروهی دیگر، نقض قوانین بین المللی در جنگ توسط اسرائیل را محکوم میکنند. ماحصل این کشمکش و اختلاف، بیانیه اجلاس پنجشنبه گذشته سران ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا در بروکسل بود که در این بیانیه باردیگر بر«حق اسرائیل برای دفاع از خود مطابق با حقوق بشر و قوانین بینالمللی» بر آزادی فوری اسرا بدون هیچ قید و شرط تأکید شده است. اما در همان حال خواستار «وقفه های بشردوستانه» یا ایجاد «وقفههای متعدد» شده است تا ظاهراً بتوان کمکهای بشردوستانه را به غزه فرستاد.
همچنین، در این بیانیه، ۲۷ کشور عضو تأکید کردند که اتحادیه اروپا به دنبال سازماندهی یک «کنفرانس بین المللی صلح» در آینده نزدیک است.
اتحادیه اروپا خواستار آتشبس نشد،اما هدف وقفههای کوتاه مدت چیست؟ آنها برای کنترل اختلافات خودشان خواستار آتش بس نشدهاند، چون دولتهائی امثال آلمان، اطریش، مجارستان، بر این نظراند که آتش بس دست اسرائیل را می بندد و به حماس اجازه می دهد خود را تجدید سازماندهی کند.اما اتحادیه اروپا زیر فشار افکار عمومی و ادعاهای حقوق بشری خواستار “دسترسی بشردوستانه ، ادامهدار، سریع، ایمن و بدون مانع برای کمک به نیازمندان به هر وسیله لازم، از جمله ایجاد کریدورهای بشردوستانه” شد. آنها ظاهراً این احتمال را مد نظر دارند که با این وقفهها شرایطی برای آزادی گروگان های اسرائیلی و کاهش تنش فراهم آید. ادعای آن ها در مورد سازماندهی یک کنفرانس بینالمللی صلح هم از همان وعده های توخالی است که سال ها به مردم فلسطین داده شده است. مادام که طبقه حاکم اسرائیل از درون و بیرون زیر فشار قرار نگرفته که دست از اشغالگری بردارد و حقوق مردم فلسطین را به رسمیت بشناسد، صد کنفرانس صلح هم نمی تواند به این نزاع پایان دهد.
رژیم اسرائیل حتی به این بیانیه اتحادیه اروپا برای وقفههای کوتاه در جنگ پاسخی نداد. تمام تلاشها که به شکست انجامید، مجمع عمومی سازمان ملل روز جمعه با ۱۲۰ رای موافق در برابر ۱۴ رای مخالف و ۴۵ رای ممتنع، قطعنامه کشورهای عربی منطقه را تصویب کرد و خواستار آتشبس فوری در غزه شد تا فرصت رساندن خدمات انساندوستانه فراهم شود.
از طرفهای درگیر خواسته شد بلافاصله به تمامی تعهدات بینالمللی خود به ویژه در خصوص حفاظت از جان غیرنظامیان و نیز حفاظت از زیرساختهای غیرنظامی عمل کنند.
اسرائیل اما نه تنها به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل و خواست ۱۲۰ کشور نیز تمکین نکرد، بلکه برعکس، اقدامات نظامی علیه مردم غزه را تشدید کرد و در نخستین ساعات بامداد روزشنبه سومین حمله زمینی و هوائی گسترده خود را همراه با بمباران های گسترده در چندین محورآغاز کرد. هدف اسرائیل از این حملات نه آنگونه که ادعا میکند، تنبیه و نابودی حماس بلکه همانگونه که نماینده تشکیلات خودگردان فلسطین در سازمان ملل گفت، کوچ اجباری فلسطینیان به خارج از غزه با تبدیل کردن غزه به زمین سوخته است. بنابراین، جنگ ارتجاعی حماس و اسرائیل تا همین جا وحشتناک ترین نتایج را برای مردم غزه در پی داشته که هیچ نقش و دخالتی در برافروختن آن نداشتند. با این وجود این جنگ برای برپاکنندگان آن نیز هیچ پیروزی د ر پی نداشته است. با قطعیت میتوان گفت برای آنهائی که این جنگ جنایتکارانه را برافروختند، چیزی جز شکست و رسوائی عاید شان نشده و نخواهد شد.
آنچه که عاید همه آنها و حامیانشان شده، شکست بوده است. این جنگ یک شکست بزرگ برای اسرائیل و راستترین جناح طبقه حاکم این کشوراست. کشته شدن ۱۴۰۰ نظامی و غیر نظامی اسرائیلی و متجاوز از ۲۰۰ اسیر، اتفاقی است که اسرائیل هرگز نمیتواند آن را جبران کند. این که با پیشرفتهترین سلاحها و حصارکشی به دور اسرائیل و گام به گام الحاق اراضی فلسطینیان می توان امنیت اسرائیل را حفظ کرد به پایان رسید. در همان حال، کشتار و آواره کردن مردم غزه به بهانه مبارزه با حماس که نه فقط با اعتراض و مخالفت مردم سراسر جهان، بلکه اکثریت دولت های جهان رو به رو شده است، شکست سیاسی بزرگ دیگری برای اسرائیل است. همین اتفاقات، قطعاً عواقب سیاسی وسیعی در درون اسرائیل خواهد داشت. نظرسنجیهای روزهای اخیر نشان میدهد که مخالفت مردم اسرائیل با کابینه راست افراطی نتانیاهو شدیداً رشد کرده است. از همین رو چندان طول نخواهد کشید که تضادها و اختلافات درونی طبقه حاکم به مقیاس بی سابقهای تشدید شود. راست ترین جناح طبقه حاکم اسرائیل بازنده اصلی این جنگ است و این احتمال قوی است که دارودسته نتان یاهو از صحنه سیاسی اسرائیل محو شوند. گروههای یهودی ارتدوکس بنیادگرای آشکارا نژادپرست کابینه وی نیز تضعیف خواهند شد. البته نتانیاهو مادام که هنوز بر سر کار است، تلاش خواهد کرد با ادامه جنگ و حتی حمله زمینی به غزه ، از دامنه شکست خود بکاهد.
اما این سیاست، مستثنی از نتایج آن، ازهم اکنون با مخالفت اکثریت مردم اسرائیل رو به رو شده که نگران کشته شدن سربازان اسرائیل در غزه و گیرافتادن ارتش در یک درگیری دراز مدت هستند. حتی متحدان بین المللی اسرائیل و مهمترین آن ها آمریکا مخالفت خود را با چنین حملهای اعلام کردهاند.اولاً از آن رو که این حمله زمینی به رغم برتری نظامی اسرائیل، احتمالاً عواقب نظامی سنگینی برای ارتش این کشور خواهد داشت. ثانیاً- برخلاف سیاست منطقهای آمریکاست که خواستار محدود نگهداشتن دامنه این بحران است. در واقع جنگ حماس و اسرائیل از نظر سیاسی به زیان دولت آمریکا تمام شد. در حالی که دولت آمریکا تمام تمرکز تبلیغاتی و نظامی خود را علیه روسیه بر سر مسئله اوکراین قرار داده بود، جنگ اسرائیل و حماس مسئله اوکراین را عجالتاً به حاشیه راند و از این بابت به زیان آمریکا و به نفع روسیه تمام شد. ثالثاً- هرچه این درگیری بیشتر ادامه یابد، حمایت همهجانبه دولت آمریکا از اسرائیل و حتی کنترل افکار عمومی برای بایدن دشوارتر خواهد شد.
این جنگ نتایج سیاسی بزرگی در خود فلسطین و درمیان فلسطینیان نیز خواهد داشت. به رغم این که در ظاهرحمله نظامی حماس در آغاز یک پیروزی نظامی برای این گروه محسوب میشد، اما پیآمد آن هم از جهت نظامی و هم سیاسی یک شکست بزرگ بود. کشتار تعدادی از غیر نظامیان اسرائیلی و به اسارت گرفتن گروهی از آنها که حتی چهره انسانی مردم مظلوم و ستمدیده فلسطین را مخدوش کرد، خودش یک شکست سیاسی بود. از آن مهمتر، اقدام نظامی حماس بهانهای شد برای بمباران وحشیانه غزه و کشتار مردم بی دفاع توسط رژیم اسرائیل. بنابراین حماس در کنار رژیم صهیونیستی اسرائیل در کشتار مردم فلسطین نقش ایفا کرده است. در حالی که هر کس به سادگی می توانست بفهمد که پی آمد اقدام نظامی حماس، وحشیگری اسرائیل علیه مردم بیدفاع غزه خواهد بود، برای حماس اصلاً مهم نبود که حمله نظامیاش چه عواقب وخیمی برای مردم خواهد داشت. البته تعجبآور هم نیست ، چرا که از دیدگاه تمام گروههای اسلامگرا جان مردم در برابر هدف اسلامی آنها پشیزی ارزش ندارد. آنها چنین میاندیشند که برای رسیدن به هدف خود ز هر طرف که کشته شود به سود اسلام است. مخالفان آنها که کشته شوند حقشان است و جزای الهی شامل حال آنها شده و مسلمانانی هم که کشته میشوند، در راه خدا و اسلام کشته شده و اجرشان را در جهان دیگر، دربهشت میبینند. مردم ایران به قدر کافی با این تفکر اسلامگرایان حاکم بر کشور و کشتار صدهاهزار تن در جریان جنگ ۸ ساله آشنا هستند. این گروهها در واقع یک تشکل و جریان سیاسی نیستند، بلکه فرقههای مذهبی هستند که برای کشتن و کشته شدن اسلحه به دست گرفتهاند. حماس با این ماجراجوئی، ته مانده اعتبار سیاسی خود را در غزه از دست داد. روشن است که چنین گروهی در میان مردمی که اعضای خانوادهای آنها کشته و زخمی شده ، سرپناهشان ویران و آواره شدهاند، دیگر اعتباری نخواهد داشت. این گروه دیگر نمی تواند حتی با زور اسلحه مردم غزه را به تبعیت وادارد. در نتیجه همین شکست حماس، اختلاف میان گروه های فلسطینی نیز تشدید شده است. از همین روست که حتی در بحبوحه درگیریها، اخیراً محمود عباس علناً حماس را مورد حمله قرار داد. با این چشماندازتحولات در درون اسرائیل و فلسطین این احتمال بار دیگر در جنبش فلسطین تقویت می شود که همراه با تضعیف سازمانهای اسلامگرا، سازمانهای رادیکال چپ و مارکسیست که از منافع واقعی تودههای مردم فلسطین دفاع میکنند، شکل بگیرند و تقویت شوند.
شکست گروهها ی اسلامگرای فلسطینی حماس و جهاد اسلامی، تا همین جا یک شکست سیاسی برای حامی اصلی آنها، جمهوری اسلامی ایران نیز بوده است. سران جمهوری اسلامی و مقامات نظامی آن تا پیش از این جنگ، لحظهای از دروغپردازی های خود در مورد حمایت از مردم فلسطین و حتا اقدامات نظامی برای نابودی اسرائیل کوتاه نمیآمدند. اکنون اما برای اندک طرفداران خود رژیم در داخل و یا گروههای نیابتی آن در کشورهای دیگر پوچ بودن این ادعاها برملا شده است. همه به عینه دیدند در حالی که مردم غزه روزمره توسط اسرائیل کشتار می شوند، صدها هزار تن آواره شدهاند واسرائیل حتی راه را بر کمکهای غذائی و داروئی سازمانهای بینالمللی به آوارگان بسته است، تمام اقدام حمایتی جمهوری اسلامی از مردم غزه در این خلاصه شده است که در مساجد برای پیروزی فلسطینیان دعا خوانده شود یا به گفته خامنهای مردم غزه صبر و توکل به خدا داشته باشند و ” همین صبوری و توکل به داد مردم غزه خواهد رسید.” روشن است که با این موضعگیریها، موقعیت رژیم در میان گروههای داخلی و حتی گروههای مسلح مزدور اسلامگرا نیز تضعیف خواهد شد. در نتیجه همین دو دوزه بازی جمهوری اسلامی است که اخیراً یکی از اعضای رهبری حماس در گفتوگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس از حزبالله انتقاد کرد و گفت:از حزبالله لبنان انتظار حمایت بیشتری داشتیم. این نشانه شکاف ها و بی اعتمادی است که در درون گروههای اسلامگرای وابسته به جمهوری اسلامی بروز کرده است.
در هر حال، حساب مردم فلسطین از گروههای مرتجع اسلامگرا و حامیان دروغین مردم فلسطین جداست. تمام مرتجعینی که این جنگ ارتجاعی را برافروختند و مردم فلسطین را کشتار و آواره کردند، شکست سیاسی و اخلاقی سنگینی خوردند. وظیفه هر جریان انقلابی است که قاطعانه از مردم فلسطین و خواست برحق و انسانی آنها برای رهائی از چنگال رژیم اشغالگر حمایت نماید و وحشیگری رژیم نژاد پرست اسرائیل را در سرکوب و کشتار مردم فلسطین محکوم کند. تظاهرات گسترده تودههای مردم به ویژه در اروپا و آمریکا در دفاع از مردم فلسطین و محکومیت اشغالگری و نظامیگری رژیم اسرائیل نشان میدهد که افکار عمومی جهان در جانب مردم ستمدیده فلسطین ایستاده است. بنابراین تردیدی نیست که با تمام جنایات و وحشیگری اسرائیل و گروههای اسلامگرا، این مردم ستمدیده سرانجام پیروز خواهند شد.
نظرات شما