از آسمان و زمین مرگ بر مردم ایران می بارد

طی هفته های اخیر سیل و سیلاب همانند پس لرزه های زمین لرزه ای ویرانگر، مناطق وسیعی از ایران را فرا گرفته است. همین سه هفته پیش بود که جان و زندگی ساکنان چهار استانِ سیستان و بلوچستان، کرمان، فارس و هرمزگان بر اثر بارش باران و جاری شدن سیل دچار آسیب و ویرانی های شدید شد. صدها هکتار زمین کشاورزی زیر آب رفت، هزاران واحد مسکونی تخریب گشت، ارتباط جاده ای با صدها روستا قطع و دست کم ۱۰ نفر در میان امواج جاری سیل جان باختند. هنوز اشک ها از گونه ها پاک نشده بود، هنوز مادران در سوگ کشتگان سیل مویه می کردند، هنوز خسارت و ویرانی سیل سه هفته پیش بر شانه های مردم رنج کشیده این استان ها آوار بود که سیل دیگری در استان های کرمان و هرمزگان، و قسمت هایی از خراسان و آذربایجان جاری شد. سیلی ویرانگر که همان پس مانده های زندگی ساکنان این مناطق را نیز از آنان گرفت و درد و رنج بیشتری را بر جسم و جان رنجورشان نشاند.

هنوز سه هفته ای از وقوع سیل ویرانگر پیشین نگذشته بود که با بارش شدید باران در روزهای پایانی هفته قبل، مجددا استان های کرمان و هرمزگان با سیل مواجه شدند. به دلیل محرومیت شدید این مناطق ازامکانات زیر بنایی لازم و مکفی، عدم وجود تعداد کافی سازه های استحصال آب و سیل بند و عدم لایروبی رودخانه های محلی، شهرها و روستاهای زیادی از این دو استان به زیر آب رفت. صدها واحد مسکونی آسیب دید، ده ها روستا تخلیه شد، راه دسترسی به بیش از ۳۰۰ روستا قطع و دست کم چهار نفر از جمله سه کودک جان باختند که دو کودک برادران ۸ و ۵ ساله در روستای کهنوج بودند. حسام، ۵ ساله گرفتار سیلاب می شود، محمد حسین، برادر ۸ ساله برای نجات او فداکارانه خود را به رودخانه می اندازد، اما هر دو جان می بازند و روز بعد جنازه شان ۵ کیلومتر دورتر از روستا پیدا می شود. علی زینی وند، استاندار کرمان اما با وقاحتی کم نظیر علت جان باختن این دو برادر را “بی احتیاطی خودشان” و سقوط در سیلاب رودخانه اعلام کرده است.

ویرانی سیل روزهای گذشته در کرمان به مراتب بیشتر از سیل سه هفته پیش بوده است. به گزارش خبرگزاری مهر، در سیل اخیر حداقل ۶ هزار واحد مسکونی خسارت دیده اند، ۲۴۰ روستای رودبار جنوب مملو از گل و لای شده است و ۲۵ هزار نفر در مناطق سیل زده استان کرمان گرفتار سیل شده اند که به اسکان اضطراری نیازمندند. هرچند میزان خسارت سیل ۱۰ روز قبل جنوب کرمان ۲ هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان برآورد شده بود اما خسارات سیل ۲۹ دی ماه ۱۴۰۰  به مراتب بالاتر عنوان شده است.

علی زینی وند، استاندار کرمان هم، روز ۲۹ دی در جلسه ستاد بحران این استان، وضعیت روبار جنوب، زهکلوت و قلعه گنج را بحرانی اعلام کرد و گفت، در جنوب استان کرمان، بسیاری از روستاها در محاصره سیل قرار دارند، راه ارتباطی با ۳۳۰ روستای استان قطع شده و ۱۰۶ روستا نیز در معرض خطر قرار دارند. استاندار کرمان، همچنین اعلام کرد: “اگر باران کاهش پیدا کند سیل کنترل می شود در غیر این صورت شهرهای قلعه گنج، رودبار جنوب و زهکلوت در خطر است و در حال حاضر به منطقه سیل زده دسترسی نداریم”. در همین حال، فرماندار رودبار جنوب در استان کرمان نیز از مسدود شدن راه دسترسی به ۲۹۰ روستا خبر داده و گفته است که در حوزه تالاب جازموریان ۱۳ روستا در وضعیت خیلی بدی قرار دارند. فرماندار رودبار جنوب همچنین از آسیب گسترده سیل در منطقه زهکلوت و به ویژه مناطق نهضت آباد و شاه آباد در بخش مرکزی زهکلوت خبر داده که همچنان در محاصره سیل قرار دارند.

رضا فلاح، مدید عامل جمعیت هلال احمر استان کرمان نیز از پیدا شدن جنازه سه نفر از مفقود شدگان سیل در شهرستان ریگان و قلعه گنج خبر داده است. به گفته او، از میان جان باختگان سیل، دو برادر بوده اند که در سیلاب رودخانه روستای ناصرآباد چاه ملک شهرستان ریگان مفقود شدند که اجسادشان توسط امدادگران پیدا شد.

امین باقری، فرماندار ریگان نیز از قطعی آب و برق و تلفن ثابت و تخریب راه های این شهرستان خبرداده و گفته است: “هیچ بارندگی در ریگان روی نداده است، اما چون سیلاب از مسیر ریگان به سمت کویر روانه می شود، ریگان با وجود خشکسالی از سیل متاثر می شود و هر سال خسارت های زیادی به این شهرستان وارد می شود. برخی از روستاها و شهرهای جنوب کرمان نیز به دلیل بارندگیِ پس از سال ها خشکسالی و برداشت آب از منابع زیر زمینی دچار نشست شده اند و شکاف های بزرگی در مناطق مسکونی ایجاد شده است”.

سیل اخیر علاوه بر استان کرمان، مناطق وسیعی از استان هرمزگان را نیز فراگرفت و خسارات فراوانی به شهر و بسیاری از روستاهای این استان وارد کرد. ساکنان رنج کشیده و ستمدیده این استان در حالی با ویرانی های سیل اخیر مواجه شده اند که هنوز زخم های برجای مانده از سیل سه هفته پیش بر جسم و جان شان باقی بود. در آن سیل، بیش از هزار واحد مسکونی ویران شد، یک کودک هشت ساله جان خود را از دست داد، مزارع بسیاری زیر آب رفت و بخش وسیعی از محصولات کشاورزی نابود شد. طبق برآوردهای اولیه بیش از هزار میلیارد تومان خسارت به مردم، منابع و زیرساخت های این استان فقر زده وارد شد. رقمی که بالاتر از کل بودجه عمرانی و حقوق یکساله همه کارمندان این استان بود. در سیل روزهای اخیر نیز، دو شهرستان میناب و رودان در استان هرمزگان و بسیاری از روستاهای این استان خسارات فراوانی دیده اند.

مهرداد حسن زاده، فرماندار میناب از تخلیه روستاهای پایین دست سدهای استقلال و سر نی خبر داده و گفته است، در پی افزایش تخلیه آب از سدهای فوق مجموعه روستاهای پایین دست در معرض خطر سیلابِ ناشی از باز شدن دریچه های سد استقلال قرار دارند. عبدالرضا سالاری، سرپرست فرمانداری میناب نیز گفته است: “تا کنون بیش از چهار هزار واحد مسکونی در اثر سیل خسارت دیده اند، در بخش های مختلف شهری و روستایی بیش از ۵۷۴ منزل مسکونی در اثر سیل تخریب شده و بیش از ۳ هزار و ۵۰۰ منزل مسکونی نیز دچار آبگرفتگی شده اند، که این خانه ها نیز بخشی از آن ها سقف و بخشی دیوار آن ها تخریب شده است”.

آنچه از خرابی و ویرانی های سیل روزهای اخیر در رسانه ی حکومتی  بازتاب یافته است، تماما برگرفته از اظهار نظر مسئولان دزد و فاسد دولتی است که تنها بخشی از حقیقت است و طبیعتا خسارات واقعی به مراتب بیشتر از آمارهای اعلام شده در رسانه های حکومتی ست. اما اگر همین میزان از خسارات و ویرانی ها را هم در نظر بگیریم، می توان دریافت که ساکنان مناطق سیل زده دو استان کرمان و هرمزگان با چه حجمی از درد و رنج و آبگرفتی مواجه اند.

سال هاست مناطق وسیعی از ایران به طور همزمان در معرض ویرانی های حاصل از سیل و خشکسالی قرار دارند. سال هاست با بارش هر بارانی سیل در گستره ای وسیع جاری می شود و با عدم نزول باران، خشکسالی در مناطق وسیعی از ایران بر چهره مردم چنگ می کشد. در تمامی این سال ها، حاکمان دزد و فاسد جمهوری اسلامی فقط نظاره گر مرگ و نابودی زندگی مردم در مناطق سیل زده بوده اند. نه بودجه لازم برای پیشگیری از سیل تخصیص داده می شود، نه اقدام موثری در مواجهه با خشکسالی صورت می گیرد. با وقوع هر سیل، رفتارهای نمایشی مسئولان حکومتی رواج پیدا می کند، با شروع هر خشکسالی، گزافه گویی های مشمئز کننده ای تحویل مردم تشنه و بی آب داده می شود. اما با کاهش سیل، همه وعده های داده شده برای ایجاد سیل بند و اقدامات ضروری برای لایروبی رودخانه ها و ساختن سرپناه برای سیل زدگان و تامین خسارات وارده به سرعت فراموش می شود. در پس هر سیل، تنها مردمان آسیب دیده و بی خانمان و سوگواری باقی می مانند با انبوهی از خرابی و ویرانی همراه با وعده های دروغین مسئولان جمهوری اسلامی برای جبران خسارات و جلوگیری از وقوع مجدد سیل و سیلاب. با وقوع هر سیل، مردمان سیل زده ای باقی می مانند که به سرعت فراموش می شوند، سیل زدگان بی سرپناهی که در سرما و گرما به حال خود رها می شوند، گوششان با وعده های دروغین مسئولان دولتی پُر می شود تا روزی که سیل دیگری فرا رسد و دوباره همگان شاهد همان نمایش مسخره، تکراری و کسل کننده مسئولان حکومتی بر صفحه جعبه جادویی تلویزیون جمهوری اسلامی باشند.

عدم تخصیص بودجه های لازم عمرانی، احداث پل های غیر استاندارد، عدم لایروبی رسوبات سیلِ دو هفته پیش، تخریب سیل بندها و بالاخره دزدی و فساد رایج در مجموعه نهادهای استانی و کشوری از جمله موضوعاتی هستند که مشکلات روزافزونی را برای مردم مناطق سیل زده ایجاد کرده است. تا جاییکه اکنون بازسازی سیل بندهای تخریب شده و ایجاد سیل بندهای جدید برای ساکنان مناطق سیل زده از نان شب هم واجب تر شده است. در یکی از ویدئوهای منتشر شده، مردی رنج کشیده و معترض فریاد می کشد اگر برای دادن لقمه نانی به اینجا آمده اید، بهتر است دیگر نیایید، ما به نان شما محتاج نیستیم، ما سدبند می خواهیم. برای ما سدبند بسازید، سدبندهای تخریب شده را باز سازی کنید تا با بارش هر بارانی زندگی ما به تاراج نرود.

بی توجهی جمهوری اسلامی به نیازهای فوری و مبرم، عدم پرداخت خسارت کامل به سیل زدگانی که خانه و مزارع و زمین های کشاورزی خود را از دست داده اند، از جمله اعتراضات و دردهای همیشگی سیل زدگان در پس وقوع هر سیل است. ساکنان مناطق سیل زده و سیل زدگانی که خانه و کاشانه و هستی خود را از دست داده اند، در شرایطی رنج بی خانمانی و بی سرپناهی را متحمل می شوند، که خود به عینه شاهد خانه سازی، ساختن درمانگاه و دیگر اقدامات عمرانی جمهوری اسلامی در لبنان و سوریه و عراق و یمن هستند. امکاناتی که به طور رایگان در اختیار مزدوران حزب اللهی رژیم در این کشورها قرار می گیرد. ساکنان مناطق سیل زده در حالی با بی مسئولیتی جمهوری اسلامی در تخصیص بودجه برای پیشگیری از وقوع سیل مواجه اند که به عینه می بینند، هر ساله میلیاردها دلار حاصل دسترنج شان صرف تجهیزات نظامی نیروهای حشدالشعبی در عراق، حزب الله در لبنان، حوثی ها در یمن و بشار اسد در سوریه می شود. و این نشان می دهد که برای هیئت حاکمه ایران جان و زندگی و آرامش و آسایش مردم ایران کمترین ارزشی ندارد. حاصل پیشبرد سیاست جنایتکارانه جمهوری اسلامی در بی توجهی نسبت به جان و زندگی توده های مردم ایران به مرحله رسیده است که مرگ از آسمان و زمین بر سر مردم ایران می بارد. در خیابان ها توده های معترض را به رگبار می بندند، در زندان، زندانیان را با مرگ های خاموش می کشند، اعدام های بی سر و صدا همچنان تکرار می شود، طی دو سال دست کم ۳۰۰ هزار نفر در پی ابتلا به کرونا جان باختند، با بارش هر باران و نزولات آسمانی، سیل جاری می شود، با جاری شدن هر سیل، خانه ها ویران و مزارع زیر گل و لای مدفون می شود، پل ها ویران و زیرساخت های شهری تخریب می گردد، راه های ارتباطی قطع می شود، و هر بار کودکان و زنان و مردانی جان می بازند. حاصل ۴۳ سال حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی برای توده های مردم ایران تنها مرگ بوده است و مرگ. برای رهایی از وضعیت موجود و برون رفت از سرنوشتی این چنین دردناک که مردم ایران به آن گرفتار شده اند، راهی بجز سرنگونی جمهوری اسلامی نیست.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۵۵ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.