بار دیگر پرچم مبارزه و اعتراض گسترده در معادن به اهتزاز درآمد. بعد از اعتصاب، تجمع و اعتراضات گسترده خیابانی کارگران مبارز و خستگیناپذیر هفتتپه در شهرهای شوش و اهواز، اعتصاب و تجمع همزمان کارگران چندین معدن زغالسنگ کرمان و معدن مس ورزقان که با ایجاد راهبندان و مشارکت خانوادهها همراه بود، در رأس دهها اعتصاب کارگری قرار گرفت که طی یک هفته گذشته رخداد.
روز سهشنبه ۶ مهر کارگران ۷ معدن زغالسنگ واقع در شمال کرمان، متحداً دست از کار کشیدند و با مسدود کردن مسیر حمل زغال به کارخانه زغال شویی، اعتراضات جدیدی را آغاز کردند.در این اعتصاب کارگران معادن زغالسنگ پابدانای جنوبی، چشمه پودنه، سراپرده، باب شکون، گله توت(گلتوت)، ۱۲-۱۴ و معدنجو در زرند کرمان شرکت داشتند که همگی به بخش خصوصی واگذارشده و توسط پیمانکاران اداره میشوند. کارگران این معادن در اعتراض به دستمزدهای پایین، نوع قرارداد، فشار کار، وضعیت بیمه ، ناایمنی محیط کار و واگذاری این معادن به بخش خصوصی بار دیگر دست به اعتصاب زدند و خواهان رسیدگی به خواستهای خود شدند.کارگران این معادن درحالیکه ۱۰ تا ۱۵ سال سابقه کاردارند با قراردادهای یکماهه یا سهماهه کار میکنند و هنگام قرارداد از آنها امضا گرفته میشود که همه حقوق و مزایای آنها پرداختشده و گاه حتی از کارگران وثیقه میگیرند که کارگر بعداً نتواند شکایت کند. دستمزدها حدود ۴ میلیون تومان و از نصف دستمزد کارگرانی که در معادن و تونلهای دولتی کار میکنند کمتراست. کارفرما بیمه کامل برای کارگران رد نمیکند.فشار و حجم کار در این معادن بسیار بالا و بهرهکشی بسیار بیرحمانه و شدیداست. حجم کاری که در معدن دولتی توسط ۳ کارگر انجام میشود، در این معادن باید یک کارگر انجام دهد. پیمانکاران حریص درهمان حال که از یک کارگر بهاندازه سه نفر کار میکشند درعینحال حق بیمه ، مالیات، هزینه غذا و سرویس ایابوذهاب و غیره را به یکسوم تقلیل میدهند. کارگران معدن در برابر این اجحافات و برای بهبود شرایط کار پیوسته دست به اعتراض و اعتصاب زدهاند. پیمانکاران طماع که هر بار با وعدههای توخالی همراه با ارعاب و تهدید در مقابل کارگران معترض ظاهرشدهاند، این بار در برابر اعتصاب یکپارچه کارگران مجبور به عقبنشینی شدند. کارگران معادن زغالسنگ خواهان افزایش دستمزد و همسانسازی آن با دستمزد کارگران معادن دولتی، قرارداد دائمی،افزایش ضریب سختی کار از یک و نیم به دو، اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، پرداخت بیمه کامل، بهبود شرایط ایمنی محیط کار و از همه مهمتر خواهان بازگشت اداره معادن به دولت شدهاند.
در اعتصاب اخیر و تجمعات کارگران معادن زغالسنگ، خانوادهها نیز همراه کارگران وارد اعتراض و خیابان شدند. در زرند کرمان زن شجاعی در جمع کارگران و در حضور نیروهای سرکوب، به سخنرانی پرداخت. از مشکلات و گرفتاریهای بیشمار کارگر معدن و سختی کار در معادن سخن گفت و به دفاع از کارگران پرداخت. دریکی از تجمعات، کارگری که میخواست از رنج و بدبختی کارگر معدن سخن بگوید، از شدت ناراحتی بغض گلویش را بست و گریه امانش نداد.او باحالتی گریان فقط توانست بگوید” ما زندگی نداریم. هیچکی به درد ما نمیرسد” و کارگر دیگری تصریح کرد “تا از حق خود دفاع میکنی فوری اخراج میشوی”.
روز ۱۲ مهر در هفتمین روز اعتصاب و تجمع، نیروهای انتظامی و گارد ویژه به صفوف کارگران معدن زرند کرمان و خانوادهها یورش بردند. در این اقدام سرکوبگرانه تعدادی از کارگران دستگیر شدند و شماری از زنان و کودکان نیز آسیب دیدند. یورش به صفوف کارگران معدن زغالسنگ کرمان اما پایان اعتراض به وضع موجود نیست. شرایط کار چنان دشوار و ستمگرانه و دستمزدها چنان پایین است که کارگران بدون اعتراض و اعتصاب و تغییر وضع موجود قادر به ادامه حیات نیستند. شرایط کار در معادن واگذارشده به بخش خصوصی یا شرکتهای پیمانکاری از هر نظر بسیار وخیمتر از معادن دولتی است. از همین رو کارگران معدن نسبت به سیاست واگذاری معادن به بخش خصوصی و شرکتهای پیمانکاری بهشدت معترض هستند. اردیبهشت سال گذشته (۹۹ ) وقتیکه صندوق بازنشستگی فولاد که معادن زغالسنگ کوهبنان، زرند و راور کرمان را زیرپوشش دارد، تصمیم گرفت ۴۵ درصد سهام این معادن را از طریق بورس به فروش برساند و برای واگذاری این معادن به “هلدینگ دالاهو” برنامهریزیشده بود، اعتصاب یکپارچه ۳۵۰۰ کارگر این معادن و برپایی تجمعات شبانهروزی با حضور خانوادهها که ۱۰ روز به درازا کشید، دولت را وادار به عقبنشینی کرد و موضوع مسکوت ماند.
شبیه سیاستی که در معادن زغالسنگ اجراشده، در سایر معادن مانند معادن مس ازجمله معدن مس سونگون نیز اجرایی شده است. بیشتر معادن به بخش خصوصی و شرکتهای پیمانکاری واگذارشدهاند. معدن مس سونگون واقع در ورزقان آذربایجان شرقی، زیرپوشش چندین شرکت پیمانکاری به نامهای؛ آجین، ندا، مبین، یادآوران و زحل اداره میشود. صدها کارگر این معدن نیز در دشوارترین شرایط کاری و با کمترین دستمزدها مشغول به کار هستند. دستمزدها اگرچه اندکی بهتر از کارگران معادن خصوصی زغالسنگ است( بین ۵ تا ۷ میلیون تومان) اما همه کارگران زیرخط فقر هستند. کارگران معدن مس سونگون که یکی از بزرگترین معادن مس کشور است، بهرغم ۱۵ تا ۲۰ سال سابقه کار با قراردادهای سهماهه مشغول به کار هستند. پیمانکاران حریص و بیرحم در تعرض بهحق و حقوق و در استثمار کارگران هیچ حد و حدودی نمیشناسند. تیرماه سال جاری وقتیکه پیمانکاران تلاش داشتند قراردادهای سفید امضا را بر آنها تحمیل کنند، کارگران به اعتراض برخاسته و یکپارچه دست از کار کشیدند و کارفرما را وادار به عقبنشینی کردند.این بار نیز بیش از ۵۰۰ کارگر این معدن بهطور یکپارچه وارد اعتصاب شدند. پس از دو روز اعتصاب و تجمع شبانهروزی در روزهای ۱۳ و ۱۴ مهر، وقتیکه کارفرما پذیرفت دستمزد کارگران با کارگران تونلها و معادن دولتی همسانسازی شود،ضمن خوشحالی از این پیروزی، روز ۱۵ مهر با موفقیت به اعتصاب خویش پایان دادند.کارفرما همچنین پذیرفته است حق بدی آبوهوا، حق جذب، ایابوذهاب و دیگر آیتمهای مزدی، برای کارگران پیمانی نیز لحاظ گردد و طرح طبقهبندی مشاغل نیز اجرا شود. کارگران معدن مس سونگون هشدار دادهاند چنانچه این وعدهها عملی و در حقوق مهرماه لحاظ نشود، اعتصاب را از سر خواهند گرفت.
کار در معدن جزء سختترین و پرمخاطرهترین کارهاست بهویژه در جمهوری اسلامی که تمام معادن با کمبودهای اساسی درزمینهٔ تجهیزات و وسایل ایمنی ضروری فعالیت میکنند. معادن ایران نهفقط فاقد استانداردهای بینالمللی درزمینهٔ تجهیزات و ایمنی محیط کار هستند بلکه حتی فاقد لوازم اولیه از قبیل تجهیزات سنجش گاز، تهویه هوا و تأمین اکسیژن و امثال آن میباشند و کارگران در شرایط ناایمنی شدید مجبور به کار هستند. این یک واقعیت بسیار تلخی است که برای کارگر معدن و خانواده وی، لحظه رفتن وی به درون معدن مشخص است اما خروج و بازگشت وی نامعلوم است. مرگ از همان لحظه ورود به درون معدن تا آخرین لحظات خروج، برفراز سرکارگر در چرخش است.کارگر معدن هر بار که پا به درون معدن میگذارد، پای مرگ خویش را امضا میکند. میزان سوانح و مرگومیر در معادن بسیار بالاست. انفجار و ریزش معدن تاکنون صدها قربانی گرفته است. تنها یک نمونه انفجار معدن زغالسنگ زمستان یورت در سال ۹۶، ۴۳ کشته برجای گذاشت.معدن باب نیزو، طزره، هجدک، کوهبنان، طبس و دهها معدن زغالسنگ دیگر و همچنین سایر معادن سالانه دهها قربانی میگیرند. کارگر معدن که در جستجوی لقمهای نان، اعماق تاریک زمین تا ۶۰۰ متری و بیشتر را میکاود، ناگهان با یک انفجار در دل خاک مدفون میشود بهنحویکه گاه حتی پیکر بیجان او نیز پیدا نمیشود.استانهای اصفهان، کرمان،یزد و خراسان شمالی که به ترتیب بیشترین معادن در آنها واقعشده، همه بدون استثنا شاهد حوادثی مرگبار و دلخراش بودهاند.سوانح مرگبار منحصر به این استانها نیست. کرمانشاه، مازندران، گلستان، سمنان، دامغان و هر استان و شهر دیگری که در آن معدنی هست، شاهد مرگ خاموش و جانگداز کارگر معدن بودهاند . تنها در طی دهه ۹۰ بیش از ۳ هزار حادثه در معادن رخداده که ۱۳ هزار کارگر بهسختی آسیبدیده و بیش از ۴۳۰ کارگر جان خویش را ازدستدادهاند.این آمار رسمی است که تمام واقعیت را بازتاب نمیدهد. آمار واقعی آسیب دیدگان و جانباختگان سوانح معدن بیشتر از اینهاست.
معضلات کارگران معدن فقط فقدان ایمنی محیط کار نیست. بهرغم آنکه کار در معدن جزء کارهای سخت و زیانآور محسوب میشود و ساعات کار روزانه نباید بیشتر از ۶ ساعت باشد،اما نه معادن دولتی و نه کارفرمایان بخش خصوصی و شرکتهای پیمانی، هیچکدام این موضوع را رعایت نمیکنند. کارگر معدن گاه تا ۱۲ ساعت در روز کار میکند و هیچکدام، ضریب سختی کار را که باید ۲ باشد رعایت نمیکنند.دستمزدها نیز در بخش معدن فاجعهبار و همهجا زیرخط فقر است.اما وضعیت معادنی که به بخش خصوصی یا شرکتهای پیمانی واگذارشده و بخش اعظم معادن را در برمیگیرد، هم درزمینهٔ دستمزد و هم سایر زمینهها مانند بیمه، مرخصی، مزایا، قرارداد کار و غیره بسیار بدتر و وخیمتر است.بیش از ۹۵ درصد از ۴۵۰۰ معدن فعال کشور به بخش خصوصی و شرکتهای پیمانی واگذارشده است. فشار کار در این معادن چند برابر معادن دولتی است. ساعات کار بیشتر است. دستمزد نصف دستمزد کارگران معادن دولتی است. قراردادها همه یکماهه یا سهماهه است. وضعیت مرخصیها، بیمه، ایابوذهاب و امثال آن، همه در دست کارفرماست و هر طور که اراده کند عمل میکند. در برخی معادن کارگر خودش باید وسیله ایابوذهاب را تأمین کند. اگر کلاه ایمنی و چراغ روی آن خراب شود خود کارگر باید آن را درست کند. کارگر پیمانی در هر جا و هر محلی که کارفرما تعیین کند باید کار کند اگرچه آن محل مطلقاً فاقد وسایل و تجهیزات ایمنی باشد و احتمال وقوع حادثه نیز بالا باشد. تجهیزات و لوازم ایمنی حتی درهمان محدودههای ناقص معادن دولتی نیز وجود ندارد. بازرسی مؤثری در کار نیست و هیچ قانونی از کارگر معدن بهویژه کارگر پیمانی معدن حمایت نمیکند. شرکتهای خصوصی و پیمانکاران شرایطی شبه بردهداری را بر کارگران معدن تحمیل کردهاند. پیمانکاران، معادن و تونلها را به پیمانکار دستدوم و سوم واگذار میکنند و آنها نیز آخرین رمق نیروی کار را به یغما میبرند. افزایش فشارهای اقتصادی و معیشتی د ر سالهای اخیر میزان خودکشی درمیان کارگران ازجمله کارگران معدن را افزایش داده است. در معدن سنگرود که کارفرما از پذیرش خواست کار گران طفره میرفت، ۱۰۰ کارگر بهطور گروهی در اعماق معدن آنهم در محلی که به دلیل وجود گاز و تراکم آن، احتمال انفجار بالابود تحصن کردند. این صد کارگر بهعنوان اعتراض درواقع در یک حرکت نمادین،اقدام به خودکشی جمعی کردند.اعتراضات کارگران معدن اما بسیار بیش از این جنبهها و حرکتهای نمادین، در شکل اعتصاب، تجمع و راهپیمایی خیابانی بروز یافته است. در مقابل این اشکال مسالمتآمیز اعتراض کارگری، دستگاه نظامی و یگانهای ویژه، همهجا حاضر و آماده سرکوب بودهاند و در اکثر قریب بهاتفاق اعتصابات کارگران معدن، همین نیروهای انتظامی و یگان ویژه برای سرکوب اعتصاب به محل اعزامشدهاند. صفوف کارگران و خانوادهها مکرر مورد یورش و سرکوب قرارگرفته است. فعالان اعتصاب بازداشتشدهاند. کارگران پیشرو مورد ارعاب و تهدید قرارگرفته یا اخراج شدهاند.
علیرغم همه اینها اما چراغ اعتراض و اعتصاب در معدن خاموشی نگرفته است. اعتصاب گسترده و ۱۰ روزه ۳۵۰۰ کارگر معادن زغالسنگ کوهبنان، راور و زرند کرمان در اردیبهشت سال گذشته، اعتصاب و تجمع و ایجاد راهبندان و راهپیمایی کارگران معدن کرومیت آسمینون منوجان در فروردین سال جاری، اعتصاب یکپارچه و گسترده کارگران ۷ معدن زغالسنگ کرمان و اعتصاب متحدانه کارگران معدن مس سونگون در نیمه اول مهرماه سال جاری تنها نمونههایی از اعتراضات و اعتصابات روبه گسترش کارگران معدن است. دور جدید اعتراضات و اعتصابات کارگران معدن که با اعتصاب یکپارچه کارگران معادن زغالسنگ کرمان در اردیبهشت ۹۹ آنهم در بحبوحه فشارها و محدودیتهای کرونائی کلید خورد، به سایر معادن نیز تسری یافته است. زمینههای اعتراض و اعتصاب در معادن فراهم است. کارگران معدن با ایجاد و تقویت تشکلهای مستقل خویش در محل کار و بسیج گستردهتر خانوادهها قادرند اعتصابات گستردهتر و اعتراضات خیابانی وسیعتری را سازمان دهند. در شرایط کنونی بسیار مهم و حیاتی است که کارگران آگاه و پیشرو معادن با یکدیگر تماس و ارتباط برقرار کنند و از پیوند کمیتهها و تشکلهای محلی در معادن مختلف، یک کمیته واحد هماهنگکننده اعتصاب ایجاد کنند و اعتصابات فرا واحدی را سازمان دهند. این کمیته هماهنگی میتواند اعتصاب در معادن مختلف را هماهنگ ساخته، پیکار و اعتراض و اعتصاب واحدی را در ابعاد رشتهای و سراسری سازمان دهد. اگر کارگران پیمانی و پروژهای نفت و گاز و پتروشیمی توانستهاند اعتصاب سراسری را سازمان دهند، اگر کارگران برق فشارقوی توانستهاند چنین کمیتهای ایجاد کنند، اگر کارگران بخش توزیع برق نیز در همین راه گام گذاشتهاند، اگر کارگران راهآهن و رانندگان کامیون و برخی دیگر از اقشار زحمتکش جامعه مانند بازنشستگان و معلمان نیز توانستهاند اعتراضات خود را هماهنگ کنند، پس کارگران معدن نیز قادرند چنین کنند. کارگران معدن با ایجاد تشکلهای محلی و ایجاد یک تشکل هماهنگکننده قادرند اعتراضات خویش را هماهنگ سازند و مبارزات و اعتصابات خود را بیش از این، از سطح یک یا چند واحد فراتر ببرند و اعتصابات رشتهای و سراسری را سازمان دهند.
نظرات شما