“جای معلم در زندان نیست”

سه شنبه، ۱۳ مهر (۵ اکتبر) روز جهانی معلم است. این روز، یک رویداد مهم سالانه است که در سال ۱۹۹۴ به پیشنهاد یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد) به عنوان روز جهانی معلم نامگذاری شد. هدف از اعلام چنین روزی، بهادادن به معلمان، قدردانی از زحمات آنان و بررسی مشکلات آن ها در سراسر جهان اعلام شده است. کشورهایی که ۵ اکتبر را به عنوان “روز معلم” در تقویم تاریخ خود ثبت کرده اند، دلیل و بهانه خاصی برای ثبت این روز دارند و هر یک به گونه ای درخور مراسم بزرگداشت روز معلم را جشن می گیرند. در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی اما اوضاع به گونه دیگری برای معلمان رقم خورده است که بازداشت و زندانی شدن معلمان تنها یک نمونه است. تا جاییکه هم اکنون ۱۵ معلم فرهیخته بجای قدردانی از زحمات آنان، در زندان های جمهوری اسلامی بسر می برند. معلمانی که جایشان در زندان نیست.

جمهوری اسلامی به رغم اینکه عضو رسمی یونسکو است، اما پنجم اکتبر را به عنوان روز جهانی معلم به رسمیت نمی شناسد. هیئت حاکمه ایران، نه تنها روز جهانی معلم را به رسمیت نمی شناسد، نه فقط کمترین توجهی به مشکلات روز افزون معلمان ندارد، نه تنها به دستورالعمل “یونسکو”، مبنی بر قدردانی از زحمات معلمان بی توجه است، بلکه بر عکس تا آنجا که برایش مقدور بوده در مسیر ارعاب و سرکوب و زندانی کردن معلمان هم پیش رفته است.

یورش به تجمعات مسالمت آمیز معلمان، ایجاد رعب و وحشت، ضرب و شتم، پرونده سازی، تماس های تهدید آمیز و در نهایت اخراج، دستگیری و صدور احکام سنگین زندان و حبس برای معلمان از جمله اقدامامات ایذایی و سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در واکنش به مطالبات آنان از سال های گذشته تا به امروز بوده است. اقدامات سرکوبگرانه ای که در روزها و هفته های اخیر به دلیل افزایش تجمعات اعتراضی معلمان، شدت بیشتری یافته و علاوه بر معلمانی که پیش از این زندانی بودند، در روزهای اخیر تعداد دیگری از معلمان نیز بازداشت و زندانی شده اند.

محمد ارکیان، نصرت بهشتی، حسن حسینجانی، هاشم خواستار، محمد رضا رمضان زاده، محمد حسین سپهری، اسماعیل عبدی، معصومه عسکری، غلامرضا غلامی، ناهید فتحعلیان، مهدی فتحی، عزیز قاسم زاده، زینب همرنگ، یعقوب یزدانی و حجت الله رافعی از جمله معلمانی هستند که هم اکنون چه به صورت بازداشت و چه با محکومیت حبس در زندان های جمهوری اسلامی به سر می برند. معلمانی که جرم شان تنها مطالبه گری، دفاع از حق و حقوق معلمان برای برخورداری از یک زندگی شرافتمندانه و دفاع از حق و حقوق دانش آموزان بوده است. مطالباتی نظیر اجرای نظام رتبه بندی، اجرای نظام همسان سازی حقوق بازنشستگان، برخورداری دانش آموزان از یک سیستم آموزشی رایگان در تمام سطوح تحصیلی، تهیه گوشی، سیم کارت و اینترنت رایگان برای معلمان و دانش آموزان در دوران شیوع بیماری کرونا و در یک کلام فراهم شدن شرایط آموزشی قابل استانداردی که در شان فرهنگیان و معلمان زحمتکش جامعه باشد. پاسخ جمهوری اسلامی در مقابل مطالبات معلمان اما همواره تهدید، پرونده سازی، اخراج و حبس بوده است. سیاست سرکوبگرانه ای که در روزهای منتهی به روز جهانی معلم شدت هم یافته است.

اگرچه دستگیری و بازداشت معلمان همواره با واکنش های اعتراضی جامعه مواجه بوده و کانون های صنفی معلمان با شعار “معلم زندانی آزاد باید گردد” از معلمان بازداشت شده حمایت کرده اند، اما اینبار سطح واکنش های اعتراضی نسبت به دستگیری معلمان بسیار فراتر از گذشته بوده است. خصوصا واکنش ها نسبت به دستگیری عزیز قاسم زاده، عضو هیئت مدیره و سخنگوی کانون فرهنگیان استان گیلان شکل بارزتری به خود گرفت. عزیز قاسم زاده از جمله معلمانی است که یک روز بعد از برگزاری تجمع سراسری معلمان در روز شنبه سوم مهر دستگیر شد. قاسم زاده، علاوه بر اینکه عضو هیئت مدیره و سخنگوی کانون صنفی معلمان گیلان است، در بخش آواز و موسیقی ایرانی نیز فعالیت هنری داشته و این امر سبب شد گروه های بیشتری از جامعه نسبت به بازداشت او واکنش نشان دهند.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در بیانیه ای که بدین منظور صادر کرد، ضمن محکوم کردن پرونده سازی علیه فعالان صنفی و تاکید بر خواست آزادی فوری و بدون قید شرط عزیز قاسم‌زاده و تمام معلمان زندانی نوشت: “حکومت، بعد از دو دهه حبس و زندان کردن فعالان [باید] به این حقیقت رسیده‌ باشد که مطالبه‌گری و اعتراضات صنفی معلمان متکی بر فرد نیست و این مطالبات ریشه در واقعیت زندگی مشقت‌بار معلمان شاغل و بازنشسته و وضعیت اسفبار نظام آموزشی دارد”. شورای هماهنگی در انتهای بیانیه خود با تاکید بر ادامه مبارزات اعتراضی معلمان یادآور شده است: “بازداشت و زندان، ما را متوقف نخواهد کرد و تا تحقق مطالبات و رسیدن معلمان به زندگی شرافتمندانه و دستیابی دانش آموزان به آموزش رایگان، عادلانه و با کیفیت در مسیر مطالبه گری استوار و محکم ایستاده ایم.

سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه نیز با صدور اطلاعیه مشترکی، “پرونده سازی، اخراج، تهدید، ارعاب و بازداشت و زندانی کردن معلمان را محکوم کردند و خواهان لغو تمامی احکام ظالمانه ای شدند که بر علیه فعالین صنفی معلمان صادر شده است”. این دو سندیکا، همچنین “خواستار آزادی بی قید و شرط تمامی معلمان دربند و دیگر زندانیان شدند که برای داشتن معیشت بهتر و داشتن یک زندگی شایسته بازداشت و زندانی شده اند”.

کانون صنفی فرهنگیان گیلان نیز با صدور اطلاعیه ای، در توضیح چگونگی تهاجم وحشیانه نیروهای امنیتی به خانه پدری عزیز قاسم زاده نوشته است: “روز یکشنبه ۴ مهر، حدود ده نفر لباس شخصی با پریدن از دیوار [خانه] بدون ارائه مجوز و بدون همراهی مامور زن و فرصت و اجازه پوشش به بانوان خانواده در حضور نامحرم، با برخورد خشونت آمیز آقای قاسم زاده را بازداشت، گوشی همراه وی و خواهرش را ضبط و او را کشان کشان با پای برهنه با دستبند و چشم بند سوار اتومبیل کرده به مکان نامعلومی بردند”.

عزیز قاسم زاده از جمله معلمان مبارزی است که پیش از دستگری در سخنرانی ها و مصاحبه هایی که داشت، نشان داده بود همانند بسیاری از همکاران خود از شجاعت لازم برای طرح مطالبات بر حق معلمان برخوردار است. قاسم زاده در تجمع اعتراضی روز شنبه سوم مهر، طی سخنانی خطاب به حکومتیان اعلام کرد، جنبش اعتراضی معلمان، متکی به فرد نیست. تا کنون معلمان بسیاری را دستگیر کرده اید، آیا اعتراضات صنفی و مطالبه گری فرهنگیان متوقف شد؟ مسلما نه. فردا من را هم دستگیر کنید، باز هم این اعتراضات ادامه خواهد داشت. چرا که این اعتراضات ریشه در زندگی مشقت بار معلمان دارد و هرگز متکی به فرد نیست.

بیان این سخنان عزیز قاسم زاده، ریشه در واقعیت زندگی مشقت‌بار معلمان شاغل و بازنشسته دارد که طی نزدیک به دو دهه در تجمعات اعتراضی آنان تجلی یافته و به رغم سرکوب و اخراج و دستگیری تا به امروز ادامه داشته و بعد از این نیز ادامه خواهد داشت. درست به دلیل جسارت و شجاعت عزیز قاسم زاده در بیان همین واقعیت زندگی معلمان بود که یک روز  پس از سخنان او نیروهای امنیتی برای دستگیری اش به خانه اش یورش بردند. شیوه دستگیری عزیز قاسم زاده، پریدن از دیوار خانه، بستن چشمان او، زدن دستبند و همه رفتارهای خشونت باری که به هنگام دستگیری او صورت گرفت، نشان می دهد جمهوری اسلامی در مواجهه با  معلمان، شمشیر را از رو بسته است. این شیوه رفتاری نیروهای امنیتی در مواجهه با معلمان و دیگر کنشگران اجتماعی که از شجاعت رفتاری و قدرت سازماندهی برخوردارند، نشان می دهد که هیئت حاکمه ایران تا چه حد اعتماد به نفس خود را از دست داده و در مواجهه با اینگونه معلمان تا چه حد نسبت به آنان خشم و حساسیت ویژه دارد.

البته این شیوه دستگیری صرفا مختص به عزیز قاسم زاده نبوده و برای دیگر فعالان اجتماعی هم که از اینگونه ویژگی ها برخوردارند، صورت گرفته است. فرقی هم نمی کند که دستگیری در خیابان باشد یا در خانه و محل کار. پیام همانا تحقیر دستگیرشدگان و ایجاد رعب و وحشت در جامعه است. اتفاقی که چند هفته پیش برای توماج صالحی خواننده رپ اعتراضی هم صورت گرفت. برای دستگیری توماج صالحی هم که در خانه بود، چهار ماشین با دوازده مامور امنینی یورش بردند و به شیوه ای بسیار خشونت بار او را دستگیر کردند. مشابه همین شیوه های تحقیر آمیز، به هنگام بازداشت رضا خندان مهابادی، بکتاش آبتین و کیوان باژن نیز رخ داد. این سه نویسنده کانون نویسندگان ایران هم یک سال پیش به شیوه ای تحقیر آمیز با دستبند به زندان و دادگاه برده شدند. نویسندگانی که جرمشان تنها نوشتن، روشنگری و دفاع از آزادی بی حد و حصر بیان بود. سه نویسنده ای که هرکدام بین ۳ تا ۶ سال زندان محکوم شده اند و اکنون با گذشت یک سال از زمان حبس، تعدادی از مشهورترین نویسندگان و هنرمندان بین المللی نامه انجمن قلم آمریکا را برای آزادی این سه نویسنده امضاء کرده اند. انجمن قلم آمریکا قرار است طی مراسمی در روز سه شنبه پنج اکتبر(۱۳ مهر روز جهانی معلم) جایزه آزادی پن/باربی را به این سه نویسنده زندانی ایرانی تقدیم کند.

با این همه و به رغم اعمال خشونت های شدیدی که ماموران امنیتی چه در گذشته و چه در روزهای اخیر به هنگام دستگیری معلمان، نویسندگان و دیگر کنشگران اجتماعی از خود بروز داده اند، اکنون اما شرایط جامعه به لحاظ  سیاسی برای عموم توده های مردم ایران به گونه دیگری پیش می رود. اکنون جامعه با یک شرایط انقلابی مواجه است. سطح مطالبه گری بالا رفته و مبارزات توده های مردم ایران به صورت علنی در متن جامعه و کف خیابان ها جاریست. شرایط کنونی جامعه، سرعت روند اعتراضی معلمان و دیگر اقشار مردم ایران نشان داده است که سیاست جمهوری اسلامی در ایجاد رعب و وحشت با شکست مواجه شده و توده های مردم ایران ترس شان از ارعاب و بازداشت و زندان به مقدار زیادی فرو ریخته است. این همان نکته ای است که جمهوری اسلامی نیز بر آن واقف است و از این رو می کوشد تا شاید بتوانند با اعمال خشونت عریان و با ایجاد رعب و وحشت بیشتر در جامعه، اقتدار و اعتماد به نفس از دست رفته خود را باز یابند.

اینکه جمهوری اسلامی با توسل به سرکوب و بازداشت و شکنجه و حبس و زندان، بتواند جامعه را به شرایط قبل از دی ماه ۹۶ برگرداند، با واقعیت های عینی و روند مبارزات کنونی مردم ایران خوانایی ندارد. سال هاست تمام سیاست های جمهوری اسلامی با شکست مواجه شده اند. مدت هاست بحران های شدید سیاسی، اجتماعی و اقتصادی راه ادامه حیات را بر جمهوری اسلامی بسته اند. شرایط جامعه نسبت به سال های پیش از ۹۶ به کلی تغییر کرده است، توده های مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی خیز برداشته و چند سالی است که مبارزات آنان شکل علنی و تعرضی به خود گرفته است. روشن است در چنین شرایطی، دستگیری معلمان نه تنها باعث ارعاب و تزلزل در مبارزات آنان نخواهد شد، بلکه مطالبه گری آنان بر بلندای شعار “جای معلم در زندان نیست” در گستره وسیعتری بازتاب هم خواهد یافت.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۴۰ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.