در هفتهای که گذشت، خیابانها شاهد حضور مجدد معلمان معترض، آنهم در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید بودند. کارنامه سبزها، جوانانی که در امتحانات کتبی آزمون استخدامی قبول شده اما وزارت آموزش و پرورش بهرغم کمبود حداقل ۲۰۰ هزار معلم (به اعتراف مقامات دولتی) از استخدام آنها خودداری میکند، تمام هفته حتا در روز جمعه که تمامی ادارات تعطیل هستند، در برابر وزارت آموزش و پرورش با شعارهایی همچون “نه مجلس نه دولت نیستن به فکر ملت” ، “مسؤل بی کفایت عامل خوار و خفت”، “حمایت از مافیا حمایت از ظالم است” و “تا حقمو نگیرم از اینجا نمیرم” ، دست به اعتراض زدند.
شنبه گذشته ۱۳ شهریور نیز پذیرفتهنشدگان در آزمون استخدامی آموزشیاران و آموزشدهندگان نهضت سوادآموزی در برابر مجلس اسلامی دست به تجمع زده و خواستار رسیدگی به وضعیت شغلی خود شدند. این تجمعکنندگان نیز سالها (بین ۱۰ تا ۱۵ سال) به عنوان آموزشیار در نهضت سوادآموزی بویژه در مناطق محروم به تدریس اشتغال داشتند.
همچنین در روز یکشنبه ۱۴ شهریور معلمانی که مدتی در خارج از کشور مشغول تدریس بودند و طی سالهای ۸۴ تا ۸۶ وزراتخانه ۳۰ درصد از حقوقشان را پرداخت نکرده بود، در برابر سازمان برنامه و بودجه دست به تجمع زدند. اما به جای پاسخگویی مقامات سازمان برنامه و بودجه به خواست این معلمان که اکنون اغلب آنها بازنشست شدهاند، نیروهای انتظامی با خشونت وارد عمل شد تا به تجمع آنها خاتمه دهد.
تجمع معلمان “خرید خدمتی” یزد در برابر ادارهی آموزش و پرورش این شهر در اعتراض به وضعیت شغلی ناپایدار، پرداخت نشدن دستمزدها، دستمزدهای پایین و شرایط سخت معیشتی و تجمع سرایداران آموزش و پرورش دشتآزادگان در اعتراض به عدم پرداخت حقوق خود در برابر استانداری خوزستان از دیگر تجمعات روزهای گذشته بودند.
اما جدا از همهی این تجمعات اعتراضی، معلمان رسمی آموزش و پرورش نیز در روزهای گذشته چندین بار در تهران و یک بار در شیراز و اهواز در اعتراض به وضعیت معیشتی خود دست به تجمع زدند، تجمعاتی که عدم پرداخت فوقالعاده ویژه و سخنان کاظمی رئیس سازمان برنامه و بودجه در این رابطه بستر آن را مهیا کرد، تا معلمان از معلمان جوان تا معلمان با سابقه به خیابان بیایند. اعتراضاتی که از شبکههای اجتماعی آغاز و به خیابانها کشیده شد.
میرکاظمی معاون ابراهیم رئیسی و رئیس سازمان برنامه و بودجه در گفتگو با شبکه دو سیما، فوقالعاده ویژه معلمان را مغایر با قوانین و احکام بودجه دانسته و گفته بود که این مساله ۱۸۰۰ میلیارد تومان برای دولت هزینه دارد و اگر قرار بر اعمال فوقالعاده ویژه باشد، باید این مساله در کابینه به تصویب برسد. وی نارضایتی خود از پرداخت فوقالعاده ویژه معلمان را پنهان نکرده و گفته بود: “: بعضی از اتفاقات در روزهای آخر دولت قبلی اتفاق افتاده که خیلی اخلاق مدارانه نبوده و امروز ما را در تنگنا قرار داده است”!!
همین سخنان کافی بود تا آتش خشم فروخفتهی معلمان فروزان شود. در روز یکشنبه ۱۴ شهریور معلمان در برابر مجلس اسلامی دست به تجمع زدند، اعتراضاتی که در روزهای بعد تداوم یافت و باعث شد تا مقامات دولتی بهنوعی حرف خود را عوض کرده و اعلام کنند در شهریور ماه فوقالعاده ویژه معلمان در حقوق آنها اعمال میشود و مابهتفاوت ماههای گذشته نیز پرداخت میگردد.
با اعمال فوقالعاده ویژه اگرچه مقداری بر حقوق معلمان افزوده میشود، اما با خواست معلمان برای داشتن حقوقی که بتوانند با آن هزینههای سرسامآور زندگی را پاسخگو باشند فاصله بسیار دارد. در واقع اعمال فوقالعاده ویژه چیزی نبود جز تقلیل خواست معلمان و اعتراضشان به حقوقهای ناچیز، توسط سازمان برنامه و بودجه با همکاری تشکلهای دولت ساخته. برای همین بود که در روز یکشنبه ۱۴ شهریور یکی از شعارهای معلمان “حقوق ما ۳ میلیون هیات علمی ۳۰ میلیون” بود. در واقع معلمان خواستار اجرای رتبهبندی و دریافت ۸۰ درصد حقوق اعضای هیات علمی هستند. حقوق معلمان همچنین با دیگر کارمندان دولت نیز قابل مقایسه نیست. یکی از معلمان در همین رابطه در شبکههای اجتماعی نوشت: “چرا یک معلم با مدرک کارشناسی در آموزش و پرورش و با پیشینه کاری بالای ۱۵ سال حکماش بین ۴ تا ۵ میلیون است و کارمندی دیگر در نهادی دیگر با همین شرایط باید ۱۲ میلیون و ۱۵ میلیون و ۱۷ و حتی ۲۰ میلیون دریافتی داشته باشد؟”.
معلمان در تجمع خود در طول این هفته همچنین شعارهایی همچون ” نه تسلیم نه سازش، رتبه بدون خواهش”، “معلم داد بزن حقتو فریاد بزن”، “صدا و سیما کجاست حقوق ما رو هواست”، “معلم بیدار است از تبعیض بیزار است” و “هر روز ما اعتراض بابت یه چندرغاز” سر دادند. در شیراز و در تجمع معلمان در روز شنبه، معلمان همچنین شعار اعتصاب سر دادند. یکی از سخنگویان تجمع معلمان در این روز گفت: “خواستهامون محقق نمیشه مگر این که اقدام عملی انجام بدیم” و در ادامه خواستار تعطیلی آموزش شد که معلمان در ادامه شعار دادند: “مشکل ما حل نشه مدرسه تعطیل میشه”.
از نکات مهم این دور از اعتراضات معلمان، حضور معلمان جوان است، معلمانی که حقوق آنها حدود ۳ میلیون تومان است و حتا در رابطه با پرداخت فوقالعاده ویژه نیز کمترین افزایش شامل حال آنها میشود. براساس دستورالعمل صادره رتبه ۵ با ۲۷ درصد و مقدماتی با ۱۲ درصد افزایش بالاترین و کمترین فوقالعاده ویژه را دریافت میکنند. یعنی به این ترتیب برای معلمان تازه استخدام شده فوقالعاده ویژه تنها حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار تومان افزایش حقوق را بدنبال خواهد آورد که مبلغ بسیار ناچیزی است.
اما موضوع بسیار مهم این است که نه فقط معلمان رسمی، قراردادی، مدارس غیرانتفاعی، خرید خدمتی، نهضتی و سرایداران با معضل دستمزد و حقوقهای ناچیز روبرو هستند، بلکه این معضل عموم کارگران و زحمتکشان است.
در همان روز یکشنبه که معلمان در برابر مجلس دست به تجمع زده بودند، تعدادی از بازنشستگان کشوری و تامین اجتماعی نیز در همان مکان دست به تجمع زدند. آنها ضمن اعتراض به زندانی بودن کارگر بازنشسته اسماعیل گرامی، بار دیگر بر خواستهای اصلی خود بویژه اجرای درست همسانسازی (۹۰ درصد حقوق شاغلان) تاکید کردند. زمان چندانی از یکشنبههای اعتراض بازنشستگان تامین اجتماعی نگذشته است، اعتراضاتی سراسری که در بسیاری از شهرها بازنشستگان را با وجود شرایط کرونایی به خیابان میکشاند و حتا در اوایل سال جاری به هفتهای دو بار ارتقاء یافت و تا قبل از بهاصطلاح انتخابات ریاستجمهوری تداوم یافت و بدون تردید بار دیگر این اعتراضات اوج خواهند گرفت.
یکی از بازنشستگان در مورد وضعیت مستمری خود (که یک نمونه برای درک شرایط معیشتی بازنشستگان است) در شبکههای اجتماعی نوشت: “حقوق من در سال ۹۱ مبلغ ۹۰۰ هزار تومان بود که دلار هزارتومان بود. یعنی من ۹۰۰ دلار درماه حقوق میگرفتم وتوان خرید ۹۰۰ دلار داشتم. درحال حاًضر ۵ میلیون وپانصد هزار تومان حقوقم میباشد یعنی ۲۰۰ دلار توان خریدم شده یعنی ۵ برابر ازسال۹۱ کمتر حقوق میگیرم همه را به این درد بی دوا گرفتار کرده اند کسی هم جوابگو نمیباشد. سال ۹۱ یک شیر پاکتی حد اکثر ۲۰۰ تومان بوده درحال حاضر ۸ هزارتومان این نمونه ای ازتورم لجام گسیخته است”.
وضعیت کارگران نیز به همین شکل است و برای همین است که برای نمونه یکی از خواستهای کارگران پروژهای اعتصابی نفت، گاز و پتروشیمی این است که هیچ کارگری نباید از ۱۲ میلیون تومان کمتر دستمزد بگیرد. این در حالیست که به اعتراف مقامات دولتی ۵ میلیون کارگر دستمزدی حتا کمتر از حداقل دستمزد دریافت میکنند از جمله همین معلمان خرید خدمتی و یا اکثریت بزرگ معلمان مدارس غیرانتفاعی. آنهم در شرایطی که به اعتراف عوامل تشکل دولتی خانه کارگر هم اکنون هزینه معیشت یک خانوار به ۱۱میلیون تومان در ماه رسیده و البته به طور واقعی هزینه معیشت (و در واقع خط فقر) بسیار بیشتر از برآورد این تشکل دولتی است. بنابراین مساله دستمزد و حقوق مساله عموم کارگران و زحمتکشان یعنی همان ۹۹درصدیهای جامعه است. درد مشترک همهی آنها، دردی که البته درمان آن راه حلی دارد، راه حلی مشترک.
اما باید از این شروع کرد که چه کسی مسئول این شرایط است؟! شرایطی که در پی سالها آنچنان از دستمزد و حقوقها به طور واقعی کاسته شده که شکاف عمیقی بین حقوق و دستمزد کارگران و زحمتکشان با خط فقر بوجود آمده است. بدون تردید طبقه حاکم و نماینده سیاسی آن یعنی جمهوری اسلامی عامل اصلی این شرایط هستند و از هم اکنون مشخص است که کابینه رئیسی وظیفه دارد حتا بیش از کابینههای گذشته در خدمت سرمایهداران باشد و در نتیجه این شکاف، یعنی شکاف بین دستمزد و خط فقر باز هم – حتا با سرعتی بیشتر – عمیقتر خواهد شد. نگاهی به سخنان دو هفته پیش وزیر کار گویای تمام ماجراست وقتی که با ریاکاری محض گفت: “بخش قابلملاحظهای از هزینههای کارفرما، حقوق و دستمزد پرداختی است. ما نباید کاری کنیم که کارفرمایان متضرر شوند. کارگران ما نگران کارفرماها هستند که این یک فرهنگ خوب کارگری است”. این مرتجع دروغگو و شیاد البته خیلی خوب میداند که دستمزد کارگران تنها بخش کوچکی از هزینههای سرمایهداران است و اتفاقا منشاء سود سرمایهداران همان نیروی کار کارگر است، کارگرانی که امروز حتا براساس معیارهای سرمایهداری نیز دستمزدی برابر با ارزش نیروی کار خود دریافت نمیکنند. این مرتجع شیاد و دیگر حاکمان فاسد بهخوبی میدانند که این تنها کارگران و زحمتکشان هستند که سال به سال فقیرتر میشوند و در عوض سرمایهداران و مقامات حکومتی سال به سال مرفهتر میگردند.
سخنان میرکاظمی رئیس برنامه و بودجه نیز که مدام از بیپولی، کسری بودجه و ضرورت صرفهجویی صحبت میکند در واقع بیانگر همین خط است، خطی که مخالف افزایش حقوق و دستمزد کارگران، معلمان و بازنشستگان است و البته برای آن بهانههایی بیشرمانه میتراشد.
بنابراین همان طور که معلمان در شیراز به صراحت اعلام کردند و این آگاهی نتیجه سالها مبارزاتشان است، تا اقدام عملی برای برآوردن خواستها از جمله افزایش حقوق صورت نگیرد، معلمان و همین طور دیگر گروههای جامعه همچون کارگران و بازنشستگان به خواستهای خود نخواهند رسید. اما برای اینکه یک اعتصاب موفق باشد، باید بخش بزرگی از معلمان را با خود همراه کرد. اتحاد معلمان و حضور آنها در تشکلهای مستقلشان یک مساله بسیار مهم است، همانطور که این اتحاد و تشکل برای بازنشستگان و کارگران و دیگر زحمتکشان نیز یک مساله حیاتی است.
جدا از این، اتحاد تمامی اقشار ستمدیدهی جامعه، تمامی کارگران و زحمتکشان که دردشان مشترک است، یک مساله بسیار حیاتی است. درد مشترک درمان مشترک دارد. دردی که خشمی آمادهی انفجار را در خود دارد، خشم تلنبار شده از سالها ظلم و ستم و سرکوب و جنایت. برای درمان این درد، اما کارگران و زحمتکشان با سدی به نام جمهوری اسلامی روبرو هستند. سدی که عامل تمامی این دردهاست، سدی که حافظ مناسبات ظالمانه سرمایهداری حاکم است. کشوری که امروز بیشترین میلیونرهای خاورمیانه را دارد اما درآمد سرانهی آن از تمامی کشورهای منطقه به جز افغانستان و پاکستان کمتر است و همین نمونه گواه واقعیت مناسبات سرمایهداری حاکم بر ایران است. اگر کارگران و زحمتکشان مدام فقیرتر میشوند، در آن سو اما سرمایهداران زیر سایه حکومت اسلامی مدام بر ثروتشان افزوده شده است. این نظم را باید دگرگون ساخت، این نظم را باید از ریشه برانداخت.
نظرات شما