خوزستانی که تشنه است، گرسنه است، اما تنها نیست

خوزستان در آتش می‌سوزد و آبی نیست. آب شربی تا عطش مردمان را در دمایی گاه تا بالای ۵۰ درجه فرونشاند؛ آبی تا گاومیش‌ها و پرندگان و ماهیان را جانی بخشد؛ آبی تا اندکی مزارع تفتان و محصولات سوخته از بی‌آبی را سیراب کند. هرچند بسیارست باران تهدید و ناسزا و پیش از آن و بیش از آن رگبار گلوله‌های سوزان بر پیکر مردم معترض تا عطش خون حاکمان را فرونشانند.

در توصیف بی‌اعتنایی رژیم به شرایط اسف‌بار مردم به صف ایستاده برای دریافت چند لیتری آب و عکس‌ها و ویدئوهایی از انبوه ماهیان و پرندگان جان داده و گاومیش‌های به گل نشسته در خوزستان حسرتمند آب، رسانه‌های رژیم شادمانه از “صدور مجوز پروژه‌های جدید انتقال آب رودخانه کرخه و هورالعظیم” خبر می‌دادند.

چنین است که کاسه صبر مردمی که در عطش آب آشامیدنی و آب برای دام‌ها و محصولات‌شان می‌سوزند، سرآمد و به اعتراض برخاستند. اعتراضی که همان سناریوی قدیمی، ملا‌ل آور و جنایت‌بار رژیم را به صحنه می‌آورد. انکار، کوچک‌نمایی، اتهام‌زنی‌هایی چون “اغتشاشگر”، “عوامل بیگانه”، “رسانه‌های بیگانه”، “ستون پنجم” و تهدید و ارعاب، و در نهایت وعده “رسیدگی” در پشت بلندگوهای رسمی و اعزام اوباش سرکوبگر هر چه‌بیشتر برای دستگیری، ضرب و شتم و قتل در صحنه وقایع. البته همراه با اختلال و قطع اینترنت برای سرکوبی هر چه خونین‌تر در سکوت خبری.

استاندار خوزستان مدعی می‌شود تصاویر و ویدئوهای اعتراضات مردم “جعلی” هستند. خبرگزاری فارس وابسته به سپاه به “چند جوانی” اشاره می‌کند که در برخی از جاده‌ها لاستیک آتش زده‌اند، که به “دقایقی اختلال در عبور و مرور جاده‌ها” انجامید، اما “با حضور نیروهای انتظامی بدون هر گونه درگیری” ترافیک در جاده‌ها روان شد. معاون اجتماعی و سخنگوی نیروی انتظامی با وجود ادامه اعتراضات در ۲ مرداد مدعی می‌شود، “الحمدالله هیچ‌گونه مشکل امنیتی در سطح استان وجود ندارد و کلیه نقاط حساس شهرستان‌های تحت کنترل قرار گرفته است.

وعده “رسیدگی” به معضلی که خود پدیدآورنده‌ی آن هستند. وعده‌ی “آب‌رسانی”، با افزایش تعداد تانکرها به ساکنان منطقه‌ای که یکی از پرآب‌ترین استان‌های کشور توصیف می‌شد ولی اکنون به گفته یکی از مقامات ۷۰۲ روستای آن آب آشامیدنی ندارند. آب سیستم لوله‌کشی شهرنشینان نیز غیرقابل شرب و غیربهداشتی است. وعده “مدیریت تنش آبی” در حالی که هم‌چنان همان سیاست‌های بحران‌زای پیشین با جدیت دنبال می‌شود. برای نمونه به رغم هشدارهای متعدد کارشناسان و آشکاری نتایج فاجعه‌بار سیاست‌های سدسازی و انتقال آب تاکنونی، قرار است بالاتر از سد مارون بهبهان، سد مارون ۲ افتتاح شود که در صورت بهره‌برداری، زراعت شهرستان‌های رامهرمز، رامشیر و شادگان را از بین برده و با مرگ رودخانه جراحی و حوزه مارون فاجعه محیط زیستی دیگری را رقم می‌زند.

وعده اختصاص اعتبارات. اعتباراتی که بر روی کاغذ اختصاص داده می‌شوند و حتا اگر بخشی از آن متحقق شود، سرنوشتی نامعلوم دارند. هم‌چون وام  ۱۴۹ میلیون دلاری بانک جهانی در سال ۸۴  که برای  اصلاح و تکمیل آب و فاضلاب اهواز اختصاص داده شده بود، اما از خاطره‌ها رفته بود تا آن که در آذر ۹۹ با ریزش باران‌های پاییزی و آبگرفتگی و سرازیر شدن آب‌های سطحی و فاضلاب به خانه‌های مردم، بار دیگر به یادها افتاد. نتیجه هم آن که پس از مدتی جار و جنجال دوباره به فهرست “گم‌شدگان” بازگشت! و سال‌هاست که هم‌چنان فاضلاب و پول وارد اهواز می‌شود، اما یکی به خانه مردم سرازیر می‌شود و دیگری به جیب غارتگران.

آن‌گاه که صدای اعتراضات بلندتر از دیوار حاشا و انکار می‌گردد ناگزیر به اعتراف، همه مقصر اعلام می‌شوند به جز مسئولان نالایق و ضد مردمی؛ آسمان بخیلی که نمی‌بارد، شلتوک‌کارانی که حق‌آبه دیگران را می‌ربایند.

به همین نیز بسنده نمی‌کنند. آن‌گاه که انکار و وعده و تهدید و سرکوب خونین مؤثر نمی‌افتد، ژست اپوزیسیون و دلسوز به خود می‌گیرند. رهبر جنایتکار جمهوری اسلامی، ۹ روز بعد، واقعاً “نگران مسئله خوزستان و مسئله آب” برای سرنوشت رژیم‌اش، می‌نالد که چرا به “توصیه”هایش عمل نشده است؛ در حالی که مشکلات کنونی مردم در خوزستان دقیقاٌ ناشی از اجرای “فرمان‌ها” و “توصیه‌های” او طی سالیان مدید است.  چرا که اعتراضات مردم خوزستان به وضعیت آب شرب، گردوخاک و ریزگردها، تقاضا برای تأمین آب مورد نیاز برای کشاورزی و دامداری و محیط زیست و رفع بیکاری و فقر، نه از چند روز پیش، بلکه از دهه ۷۰ ، آغاز شده است. روحانی، مردم را به ریشخند می‌گیرد، و چندین روز پس از اعتراضات مردمی، معاون‌اش را به خوزستان می‌فرستد تا از “طرح ۵۵۰ هزار هکتاری مقام معظم رهبری” بازدید کند؛  طرحی که اعتبار و آب بخش عظیمی از آن تأمین شده است و قرار است به قیمت هستی و زندگی مردم، به سرمایه‌داران و نهادهای دولتی و حکومتی میلیاردها دلار سود رساند. در ضمن “گپی” هم با شیوخ قبایل و طوایف بزند که آن هم با افتضاح خاتمه می‌یابد.

فرمانده کل سپاه پاسداران (همان ارگانی است که در سه دهه گذشته مجری بیش از ۹۰ درصد پروژه‌های سدسازی و انتقال آب خوزستان و از عوامل اصلی بروز تنش آبی در این منطقه بوده است) برای بررسی “آخرین وضعیت تنش آبی در این استان” از سرکوبگران مردم یعنی نیروهای بسیجی و سپاهی بازدید می‌کند. دستگاه قضاییه وعده پیگیری و اعزام “هیئت‌های ارشد قضایی” برای بررسی را می‌دهد، که بی‌تردید مردم از نتایج “بررسی‌های” قصابخانه رژیم از پیش آگاه‌اند.

خوزستان تنها تشنه آب نیست، غم نان نیز دارد.

سهم مردم خوزستان از زندگی در استانی که در تولید ناخالص داخلی در رتبه دوم کشور قرار دارد، جز فقر و بیکاری، زاغه‌نشینی و آلودگی محیط زیستی نبوده است. نرخ مشارکت جمعیت فعال اقتصادی (با تمام آمارسازی‌های رژیم) در این استان دارای بزرگ‌ترین میدان‌های نفتی کشور و صنایع بزرگ،  تنها ۴۰ درصد است. به گفته استاندار خوزستان در اردیبهشت سال جاری، نرخ بیکاری خوزستان ۵ / ۱۴ درصد اعلام شده است، اما در برخی مناطق استان، نرخ بیکاری بالاتر از ۴۵ تا ۵۰ درصد است. بارها همگان شاهد اعتراضات مردم و به ویژه جوانان بیکار به سیاست‌های تبعیض‌آمیز در استخدام نیروهای بومی در مشاغل دولتی و صنایع این استان بوده‌ایم. نرخ بیکاری بالای این استان، خوزستان را در میان ۴ استان دارای شاخص فلاکت (حاصل از افزودن نرخ بیکاری به تورم) ۱ / ۴۶  قرار داده است. شاخصی که از جمله بدترین شاخص‌ها به شمار می‌رود و هر چه بالاتر باشد، نشان‌دهنده سطح‌پایین‌تری از رفاه است.

کمبود آب در خوزستان، پیامدهای ویران‌گری بر محیط زیست باقی گذاشته است. آن هم در استانی که مردمان سالیان بسیار معاش خود را از کشاورزی و دامداری و ماهیگیری تأمین می‌کرده‌اند. انعکاس این شرایط را می‌توان حتا در گزارش‌ها و آمار دولتی یافت. به گزارش وزات رفاه و تعاون و کار، مهم‌ترین معضلات استان عبارت است از میزان گسترده فقر (۲۶ درصد خانوارهای این استان زیر خط فقر قرار دارند)، درصد بالای مهاجرت و حاشیه‌نشینی (دومین استان از نظر وسعت حاشیه‌نشینی)، و شمار گسترده خانواده‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست و کودک‌همسری.

با تخریب محیط زیست، شور شدن آب‌ها، خشکیدن چاه‌ها، کم‌آبی رودخانه‌ها و تالاب‌ها همپا با عدم سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، به نبود آب آشامیدنی سالم، بروز ریزگردها، آلودگی هوا و بسیاری آسیب‌های دیگر انجامیده که هر یک سلامتی مردم را در مخاطره جدی قرار داده است. شیوع کرونا از سال ۹۸ تاکنون نیز بر وخامت اوضاع، همچون سراسر ایران، افزوده است.

خوزستان تنها تشنه آب نیست، گرسنه نان نیست، تشنه آزادی هم هست.

افزون بر موارد فوق بایستی به اعمال سیاست‌های تبعیض ملیتی، محرومیت از حداقل حق مشارکت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نیز اشاره کرد که ستمی مضاعف را بر توده مردم تحمیل کرده است. در چنین شرایطی اعمال سیاست‌های امنیتی – نظامی سرکوبگرانه در استان‌های مرزی، به ویژه استان نفت‌خیز مهمی چون خوزستان، زندگی را دشوارتر و دشوارتر ساخته است.

با این همه سیاهی و تبهکاری رژیم در خوزستان، خوزستان تنها نیست.

از همان آغاز، موج اعتراضات به زودی مرزهای روستایی و شهری را در نوردید و هر شب بر تعداد روستاها و شهرها افزوده شد تا آن که مرز استانی را هم پشت سر گذاشت و به جز در رسانه‌های اجتماعی، سیل پیام‌ها، بیانیه‌ها، تجمعات حمایتی، شعارهای شبانه و دیوارنویسی‌ها بود که در فضای واقعی مبارزه جاری شد. از جمله: پیام‌های همبستگی و حمایت از سوی سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه، کارخانه فولاد ملی اهواز، سندیکای کارگران شرکت واحد تهران، شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، بازنشستگان، معلمان، کانون نویسندگان ایران، فعالین عرصه‌های مختلف اجتماعی، سازمان‌های چپ و کمونیست.

تلاش گسترده رژیم در ایجاد اختلال در اینترنت، هرچند خبررسانی دقیق درباره وقایع خونین در خوزستان را دشوار ساخته است، اما این سد با تلاش توده‌های معترض شکسته شده است. برحسب همین خبرهای موجود تاکنون صدها تن بازداشت و مجروح و بسیاری جان باخته‌اند. اما با شناخت از ماهیت حاکمان جمهوری اسلامی  به جرأت می‌توان گفت که دامنه جنایت اوباش سرکوبگر رژیم بسیار گسترده‌تر از آمار تاکنونی است.

خیزش روزهای اخیر مردم خوزستان ریشه در همان معضلاتی دارد که در آبان ۹۸ مردم سراسر ایران را به قیام واداشت. فریاد اعتراض توده مردم خوزستان، استمرار همان فریادهایی است که در سال ۹۸ در سراسر ایران طنین افکند. در برابر آنان، همان رژیم خونخوار و سیه‌کاری قرار دارد که در برابر تمام توده‌های مردم ایران سلاح به دست گرفته و روزانه جانی دیگر را به بهانه‌‌های مختلف می‌ستاند. نباید اجازه دهیم رژیم بار دیگر اعتراضاتی دیگر را سبعانه در خون توده مردم خفه کند. خواسته‌های توده‌های کارگر و زحمتکش خوزستان، همان خواسته‌های کارگران و زحمتکشان سراسر ایران است: ” کار، نان،  آزادی” . خواسته‌هایی که تنها با حکومت شورایی تحقق‌پذیرند.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۳۰ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.