اعتصاب سراسری باشکوه کارگران پیمانی و پروژهای صنعت نفت و گاز و پتروشیمی وارد چهارمین هفته خود شده است.این اعتصاب علیرغم مشکلات ناشی از تعدد و پراکندگی مراکز نفت و گاز و تلاشهای آشکار برای به انحراف و شکست کشاندن آن، در پرتو هوشیاری کارگران آگاه و سازمانده و هماهنگکننده این اعتصاب، در وحدت و یکپارچگی کمنظیر، پیوسته گسترش بیشتری یافته و تا همینجا موفقیتهای غیرقابلانکاری به دست آورده است. تعداد کارگران که به اعتصاب پیوستهاند، مدام افزایشیافته و از مرز ۷۰ هزار نفر فراتر رفته است. بیش از ۱۰۰ واحد و مرکز نفت و گاز و پتروشیمی در این اعتصاب شرکت دارند. علاوه بر پیوستن بخشهای جدید به اعتصاب، کارگران در برخی شهرها و مناطق، ابتکار جالب جدیدی را در حمایت از اعتصاب و ادامه آن و اعلام همبستگی کارگری سازمان دادهاند . کارگران با برپایی تجمع و قرائت متون کوتاهی در حمایت از اعتصاب و اعلام همبستگی طبقاتی خود و تهیه فیلم و پخش وسیع آن در شبکههای اجتماعی، نقش مؤثری در تبلیغ و تقویت اعتصاب ایفا کردهاند. این ابتکار عمل که تاکنون توسط کارگران پروژهای مسجدسلیمان، فولادشهر اصفهان، هفشجان، ایذه، دهدز، کارگران پروژه نفت چفاخور و فارسان، پروژههای نفتی آلیکو، کارگران جوشکار و خطوط لوله هفشجان ، کارگران پروژهای آبادان وخرمشهر، کارگران پروژهای دهدشت و کارگران پروژه ای طایفه اولاد حاج علی به اجرا گذاشتهشده نیز درحال افزایش است. افزون براین، اعتصاب سراسری کارگران نفت هم در سطح داخل و هم در سطح خارج کشور موردحمایت گسترده قرارگرفته است و موفقیتهایی را برای کارگران نفت رقمزده است. این موفقیتها حاصل اتحاد، مبارزه و زحمات کارگران نفت و هوشیاری سازمان دهندگان و هماهنگکنندگان این اعتصاب بزرگ بوده است.
همزمان با این پیشرفتها و توفیقات، بازار ارعاب و تهدید و تطمیع برای پایان اعتصاب نیز داغ بوده است. آمار اخراجیها و کارگرانی که قراردادشان معلق مانده بسیار بالا و درحال افزایش است. برخی کارفرمایان و پیمانکاران اینجاوآنجا، با وعده دو برابر شدن دستمزد و اجرای طرح بیست- ده به میدان آمدهاند. اگرچه پذیرش همین حد از خواستها ولو آنکه موقتی باشد، بازتابدهنده قدرت و توان اتحاد و اعتصاب است اما این واکنش درعینحال میتواند دامی باشد برای اینکه کارگران دست از اعتصاب بکشند و به کار بازگردند. بنابراین، موضوع بسیار مهم این است که نگذاریم کارفرما از پراکندگی مراکز نفت و گاز و پتروشیمی و در غیاب یک هیئت نمایندگی که در مقیاس اعتصاب سراسری نفت وارد چانهزنی شود، پیمانکاران با پذیرش ناقص برخی خواستها و در حد پایینتر از کف خواستهای کارگران، توافقاتی را شکل دهند. یکجا فلان خواست، جای دیگر خواست دیگر و جای دیگر بخشی از این یا آن خواست را مبنای توافق و بازگشت به کار کارگران قرار دهند. در چنین حالتی کف توافقات در این یا آن شرکت متفاوت، متغیر و درنتیجه مخدوش میشود و خود این موضوع میتواند در ادامه یا پایان اعتصاب ابهام و ناروشنی ایجاد کند. بهویژه اینکه تعداد پیمانکارانی که در این زمینه پا پیش گذاشتهاند تا از این طریق توافقاتی را شکل دهند و عجله دارند کارگران هرچه زودتر به سرکار بازگردند بیشتر شده است. روشن است که اگر با این تاکتیک مقابله نشود، امکان اینکه پیمانکاران اینجا و آنجا وعدههایی به کارگران بدهند وبا ساماندهی نوعی ازتوافق بتوانند نیات شوم خود را عملی کنند و اعتصاب کارگران را بشکنند بیشتر میشود و در بدترین حالت این خطر وجود دارد که نیروی اعتصاب ریزش کند.
خوشبختانه این موضوع از نگاه ” شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” پنهان نمانده است. شورای سازماندهی این موضوع را بهدقت دنبال نموده و موردبررسی قرار داده است. در بیانه شماره ۷ این شورا، ضمن هشدارهای لازم برای جلوگیری از گرفتار شدن کارگران در این دام پیمانکاران، ۴ مطالبه فوری یا کف مطالبات کارگران را اعلام کرد تا هر جا که پیمانکاران خواهان مذاکره و توافق با کارگران و بازگشت آنها به کار شدند، کارگران نیز پذیرش این خواستها و عمل به آن را بهعنوان شرط بازگشت به کار اعلام کنند. شورای سازماندهی ضمن اشاره به این موضوع مهم که “باید در مورد نتیجه اعتصاب و رسیدن به خواستهایمان و اینکه در چه شرایطی پای مذاکره میرویم چارهجویی کنیم” بهدرستی یادآوری نمود که “از هر اقدام عجولانه و پا پیش گذاری زودهنگام برای مذاکره” بایستی خودداری شود.
شورای سازماندهی ۴ خواست فوری اعتصابکنندگان را که در صورت تحمیل آن بر پیمانکاران اولین گام موفقیت در اعتصاب خواهد بود به شرح زیر اعلام نمود.
“۱ – افزایش دو برابری دستمزدها در همه سطوح مزدی بهگونهای که حداقل دستمزد هیچ کارگری کمتر از ۱۲ میلیون تومان نباشد. بنابراین همانطور که برخی از همکاران ما با پیشنهاد افزایش دو برابری دستمزدهای خود به کار بازگشتند، باید همه کارگران اعتصابی دستمزد دو برابری را مطالبه کنند. بعلاوه در خیلی جاها همکاران ما بخشی از مزد ماههای قبل خود را طلب دارند و باید دستمزدهای معوقه آنان نیز فوراً پرداخت شود.
۲- باید خواست بیست روز کار و ده روز مرخصی از همان روز اول اجرایی شود.
۳ – باید وضع کمپها بهبود جدی یابد، غذاخوریهای مناسب و در شأن کارگران ایجاد شود و محیطهای کار ایمن شوند. از همین رو پیمانکاران باید بهطور مشخص اعلام کنند که چه اقداماتی در این رابطه انجام میدهند.
۴- باید توافقات بهصورت کتبی و رسمی صورت گیرد و دولت موظف به پیگیری اجرای آن توسط پیمانکاران گردد.
بر اساس این چهاربند میشود در هرکجا که امکان دارد مثل مجمعی که کارگران در هفشجان بر پا کردند، تشکیل داد و با تصمیم جمعی آنها را بهعنوان پیششرطهای بازگشت به کار اعلام کرد و اگر پیمانکاران خواستار مذاکره شدند در جمع خود نمایندگانی تعیین کرد و وارد مذاکره شد. همچنین در هرکجای دیگر نیز که پیمانکاران تماس میگیرند و فشار میآورند که کارگران سرکار بازگردند باید این خواستها را بهعنوان شرط بازگشت به کار مقابلشان قرارداد.”
بیانیه بهموقع شماره ۷ شورای سازماندهی و تعیین کف خواستها بهعنوان شرط اولیه مذاکره و بازگشت به کار، درواقع ترفند پیمانکاران را خنثی کرد و راه سوءاستفاده آنها برای بازگرداندن کارگران اعتصابی به سرکار درازای برخی وعدههای لفظی و سر و دمبریده را مسدود ساخت. شایانذکر است که ” شورای سازماندهی”، همهجا از کل خواستهای مطرحشده در نخستین بیانه خود ازجمله حذف پیمانکاران، دفاع و بر آن تأکید نموده و از دومین بیانیه خود، مستمراً خواستار بازگشت به کار کارگران اخراجی شده است.
نکتهای که در شرایط کنونی از لحاظ عملی بسیار مهم است این است که اگر مذاکره و یا توافقی در این یا آن شرکت با پیمانکار صورت میگیرد بر پایه این ۴ بند استوار باشد و این خواستها بهعنوان یک معیار عمومی و سراسری در اعتصاب فعلی پیگیری شود.
نکته مهم دیگر این است که هر جا این سیاست اجرایی شد یا حتی اگر مسائل به شکل دیگری پیش رفت، “شورای سازماندهی” از آن مطلع شود. یقیناً “شورای سازماندهی” روشها و مکانیسمهایی را بدین منظور تدارک دیده است. در لحظه فعلی اعتصاب، اینیک نیاز مبرم و حیاتی است که تشکلی که سکان رهبری اعتصاب سراسری را در دست دارد، اطلاعات نسبتاً دقیقی در مورد چندوچون اعتصاب و مذاکرات و توافقها داشته باشد تا بتواند ارزیابی و تحلیل دقیقتری از اعتصاب و همچنین برداشت عینیتری از توازن قوای موجود میان اعتصاب و مخالفان آن داشته باشد. همگان اذعان دارند که اعتصاب سراسری نفت بسیار خوب و سازماندهی شده آغاز شد و از آنهم بهتر این اعتصاب تداوم و گسترشیافته است. در لحظه کنونی اما مهم این است که اولاً لحظه پایانی اعتصاب، نه زودهنگام و نه دیرهنگام بلکه تا حد ممکن دقیق انتخاب شود و ثانیاً با بیشترین و بهترین دستاوردهای محسوس برای کارگران همراه باشد.
این موضوع زمانی که از همه سو شاهد تلاشهایی هستیم که هدف مرکزی آن پایان زودهنگام اعتصاب است، اهمیت بیشتری پیدا میکند. از کوششهای پیمانکاران منفرد هر واحد مجزا که با پذیرش لفظی برخی خواستها، بازگشت به کار سریع و فوری کارگران تعقیب میشود تا کوششهایی از فراز سرکارگران برای کنترل، مهار و پایان اعتصاب توسط گرایش راست همدست جناحهای حکومتی . بیانیه شماره هشت “شورای سازماندهی” مورخ ۲۴ تیر ۱۴۰۰ فاش ساخت که” مدیریت تلگرامی موسوم به ” بزرگترین ابر گروه کاریابی و پایپینگ و اکیپ پروژه ” طرحی تحت عنوان طرح پیگیری مطالبه گرایی در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران ارائه داده و گفته است با نوشتن نامه و طرح درخواستها و مشکلات کارگران پارس جنوبی به وزارت نفت و وزارت کار میخواهد آنها را پیگیری کند. در این نامه با استناد به نامه سال گذشته آنها به مقامات حکومتی و ارسال آن توسط آنان به اداره کار بوشهر جهت حل مسائل کارگران، در هشت بند به مشکلات کارگران اشارهشده است و بعد برای پیگیری این موارد و مذاکره با مقامهای حکومتی از کارگران خواستهشده است که آقای مازیار گیلانی نژاد را بهعنوان نماینده خود معرفی کنند. ”
چنانکه مشاهده میشود، توطئهای در کار است که اعتصاب را از دست کارگران آگاه و “شورای سازماندهی” درآورند و به دست جناحها و عوامل حکومتی و مازیار گیلانی نژاد بسپرند تا وی، احتمالاً به کمک عوامل وزارت کار و محجوب و همدستان دیگری در جناحهای حکومتی مشکلات کارگران نفت را از کانالهای قانونی حلوفصل کند. ظاهراً در تلاشاند با جمعآوری چند امضاء، این فرد را بهعنوان نماینده کارگران معرفی کنند. طراحان این توطئه نهفقط قصد دارند اعتصاب و مبارزه کارگران نفت و راه رسیدن به خواستهای اعتصاب را صرفاً به مجاری و چارچوبهای تنگ مقررات و قوانین ارتجاعی حاکم بکشانند، بلکه در همین آغاز مطالبات کارگران را نیز تقلیل داده و خواست مزد را از برنامه خود حذف کردهاند. این گرایش در نظر دارد با کشاندن ماجرا به مجرای قانون، هر گونه اعتصاب و تلاش خارج از آن را غیرقانونی و اعتصاب را “اغتشاش” معنی کند و با امنیتی کردن ماجرا، زمینه سرکوب و بگیروببند را فراهم سازد.
خوشبختانه کارگران آگاه نفت، این گرایش آبرو باخته ضد کارگری را بهخوبی میشناسند و اجازه نخواهند داد مبارزه و اعتصاب بزرگشان توسط عناصر معلومالحالی از این دست خدشهدار شود و یا به زائده اینوآن جناح تبدیل شود. کارگر نفت کسی نیست که رسوایانی امثال مازیار گیلانی نژاد بتوانند او را فریب دهند. نهفقط کارگران نفت، همه کارگران، مازیار گیلانی نژاد و عناصری از ایندست از نمونه رضا رخشان در شرکت نیشکر هفتتپه و سعید ترابیان در شرکت واحد را خوب میشناسند و کسی برای اینها تره خورد نمیکند. اعتصاب سراسری نفت را با این ترفندها نمیتوان خدشهدار ساخت و به کجراه برد یا پایان زود هنگام آن را اعلام کرد. تنوع و گستردگی این ترفندها و توطئهها علیه کارگران نفت و گاز و پتروشیمی و اعتصاب غرورانگیز آنها، گویای اهمیت و عظمت این اعتصاب و هراس طبقه حاکم از تداوم و گسترش اعتصاب در نفت است. درحالیکه اعتصاب کارگران پیمانی و پروژهای نفت وارد بیست و هشتمین روز خود شده است که چیزی به پایان مهلت و اولتیماتوم کارکنان رسمی نفت باقی نمانده است. کارکنان رسمی نفت در اطلاعیه شماره ۲۶ خود که ۲۲ تیر ۱۴۰۰ با عنوان ” اولتیماتوم کارکنان رسمی نفت: منتظر حضورمان در میدان باشید” انتشار یافت، ضمن اشاره به سنگاندازیها و دشمنیهای کمیسیون انرژی مجلس و وعدههایی که ۶ تیر به کارکنان رسمی داده شد، هشدار دادهاند که اگر در حقوق تیرماه موارد درخواستی کارکنان اعمال نشود دست به اعتراض و اعتصاب خواهند زد.کارکنان رسمی نفت چنین هشدار دادند:”اولتیماتوم آخر خطاب به ذهنهای آشفته:
کلام آخر به همه (منظور از همه:بالا تا پایین مملکت، وزارتی، امنیتی، نظارتی، تماشاچی، بوقچی و… به هرآن کس دخیل است یا خود را دخیل میداند، و به هر آن کس که دخیل است اما خود را دخیل نمیداند): حقوق تیرماه کارکنان نفت، آخرین فرصت جبران ۸سال جفا نسبت بدانهاست، اگر حق خود را گرفتیم که فبها، اما اگر به هر دلیلی، هرجایی، هرکسی یا هر ناکسی باعث شود کارکنان نفت از حقوق و مزایای خود محروم شوند (حتی به مقدار اندک) منتظر حضورمان در میدان باشید.”
باری، اژدهای نفت بیدار شده است. نفت در میدان است و آماده است گستردهتر از این وارد میدان شود. نفت آگاه و هوشیار است ومصممتر، متشکلتر و گسترده تر از سال ۵۷ پا در میدان مبارزه گذاشته و بیش ازاین خواهد گذاشت. نفت با مبارزات خود و گسترش اعتراضات و اعتصابات سراسری، با سرعتی شگفتانگیز مسیر اعتصاب عمومی سیاسی، قیام مسلحانه و سرنگونی طبقه حاکم و تمام نظم موجود را هموار میکند. جیره خواران و پادوان حکومتی نیز این را بدانند که طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن، راهی برای فرار از این سرنوشت محتوم ندارند.
نظرات شما