کریه اکنون صفتی اَبتر است
چرا که به تنهایی گویای خون تشنگی نیست
تحمیق و گران جانی را اِفاده نمی کند
نه مُفت خوارگی را
نه خود بارگی را (احمد شاملو)
از میان جمعیت ۸۴ میلیون نفری ایران، از کودکان که بگذریم، کمتر کسی است که با نام و پیشینه آدمکُشی ابراهیم رئیسی آشنا نباشد. این آشنایی البته مربوط به روزهای تبلیغاتی پیش از نمایش انتخاباتی ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ و یا پس از بیرون آمدن نام او از درون صندوق های مارگیری شورای نگهبان نیست که او را به عنوان رئیس جمهور “منتخب” مردم بر صندلی ریاست جمهوری نظام نشاند.
آشنایی مردم ایران، سازمان های سیاسی، محافل و نهادهای حقوق بشری و به طور اخص زندانیان سیاسی کرج و خانواده های آنان با نام ابراهیم رئیسی به روزهای بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ بر می گردد. به روزهایی که شکنجه و اعدام و کشتار بی رحمانه زندانیان سیاسی در دستور کار هیئت حاکمه ایران قرار گرفت. ابراهیم رئیسی که از سال ۱۳۵۹ به مقام دادیاری کرج منصوب شده بود، با شروع سرکوب و اعدام های سیستماتیک جمهوری اسلامی در روزهای بعد از ۳۰ خرداد، بلافاصله ارتقاء مقام یافت و در سن ۲۰ سالگی به دادستانی کرج منصوب شد. از همان زمان، نام ابراهیم رئیسی دست کم در محدوده زندانیان کرج، گوهردشت و خانواده های آنان به عنوان جلادی که در نهایت بی رحمی و پلشتی کیفرخواست اعدام برای زندانیان سیاسی صادر می کرده، شناخته شد. خوی و خصلت آدمکُشی رئیسی، به عنوان دادستان کرج آنچنان برجسته بود که به سرعت پله های ترقی را طی کرد و در سال ۶۴ بر صندلی معاون دادستانی تهران نشست. با این همه، پس از تابستان خونین ۱۳۶۷ بود که نام ابراهیم رئیسی زبان زد خاص و عام شد. سال ۶۷، سال مرگباری برای زندانیان، خانواده های آنان و عموم توده های مردم ایران بود. سالی که در مرداد و شهریور آن، بیش از ۵ هزار زندانی سیاسی در زندان های سراسر کشور قتل عام شدند. مرداد و شهریوری تفتان که کشتار و مرگی فجیع ازهر سو بر سر زندان و زندانیان آوار شد و مردم ایران یکسره سیه پوش شدند. کشتاری فجیع، که زان پس با نام ابراهیم رئیسی به عنوان عضو موثر هیئت مرگ در زندان های اوین و گوهردشت رقم خورد و نام این عنصر پلید و آدمکُش برای همیشه در حافظه تاریخی مردم ایران ثبت شد.
در تابستان خونین ۶۷ بود که ابراهیم رئیسی به همراه حسینعلی نیری(حاکم شرع وقت تهران)، مرتضی اِشراقی(دادستان وقت تهران) و مصطفی پورمحمدی( نماینده وقت اطلاعات تهران) از طرف خمینی به عنوان اعضای هیئت مرگ ماموریت یافتند تا قتل عام زندانیان سیاسی در اوین و گوهردشت را عملی سازند. در این سال بود که نام ابراهیم رئیسی و دیگر اعضای هیئت مرگ با صدور حکم اعدام بدون محاکمه برای هزاران زندانی سیاسی رقم خورد. اوج بی رحمی و شقاوت و آدمکُشی رئیسی را باید در دیدار محرمانه هیئت مرگ چهار نفره منصوب خمینی با آیت الله منتظری دید و شنید. ابراهیم رئیسی و دیگر اعضای هیئت مرگ، در ۲۴ مرداد ۶۷، درست در گرما گرم روزهایی که زندانیان سیاسی فوج فوج و بدون محاکمه توسط رئیسی و همکاران او به دار آویخته می شدند، به دیدار آیت الله منتظری (قائم مقام وقت خمینی) رفتند تا علاوه بر فرمان خمینی، رای و نظر مساعد او را نیز برای ادامه قتل عام زندانیان بگیرند. در نوار صوتی این جلسه محرمانه که بعدها در سال ۱۳۹۵ توسط پسر منتظری به طور علنی انتشار یافت، منتظری از هیئت مرگ می خواهد دست کم به خاطر فرا رسیدن “ماه محرم” هم که شده کشتار زندانیان را متوقف کنند. ابراهیم رئیسی، به عنوان سخنگو و موثرترین عضو هیئت مرگ، در پاسخ به منتظری می گوید: فقط “دویست نفر” مانده اند، اگه اجازه بدین، چون اینها [این ۲۰۰ نفر] وضعیت شون نیمه کارس، نمی شه دوباره بخوان برگردن به بندشون، نمی شه. چون یکسری بهم خورده اوضاع، تو سلول ها هم نمیشه نگهشون داشت”. این درخواست رئیسی البته با مخالفت شدید آیت الله منتظری مواجه گردید.
قتل عام جمعی بیش از ۵ هزار زندانی سیاسی در تابستان ۶۷ که جملگی دوران محکومیت خود را می گذراندند، آنچنان شنیع و غیر قابل تصور بود که حتی شخصی همانند آیت الله منتظری که خود از معماران اصلی نظام جمهوری اسلامی بود، کسی که نظریه “ولایت فقیه” را پایه گذاری کرده بود، کسی که در جایگاه قائم مقامی ولی فقیه، نسبت به همه جنایات و شکنجه و اعدام های جنون آمیز جمهوری اسلامی در سال ها نخست دهه ۶۰ سکوت کرده بود، اینبار اما در مقابل وحشیگری خمینی و کل هیئت حاکمه ایران سکوت نکرد و در دیدار با هیئت مرگ منتخب خمینی، از کشتار تابستان ۶۷ به عنوان “بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی” یاد کرد. در این نوار صوتی که بعدها منتشر شد، منتظری ضمن مخالفت با خواست ابراهیم رئیسی مبنی بر اعدام ۲۰۰ نفر باقیمانده در زندان های اوین و گوهردشت، اعلام کرده است: “می خواهم ۵۰ سال دیگر برای آقای خمینی قضاوت نکنند و بگویند آقای خمینی یک چهره خونریز، سفاک و فتاک بود. به نظر من بزرگترین جنایتی که از اول انقلاب تا حالا در جمهوری اسلامی شده است و در تاریخ، ما را محکوم می کنند، این کاری است که به دست شما چهره های خوب و متدین در دستگاه قضایی انجام شده است. و شما را جزء جنایتکاران تاریخ می نویسند”. (تاکید از ما است)
در تابستان ۱۳۶۷ اگرچه بیش از ۵ هزار زندانی سیاسی در کمتر از دو ماه قربانی جنون خمینی و نظام جمهوری اسلامی شدند، ابراهیم رئیسی اما بلافاصله ارتقاء مقام یافت و به مدت ۵ سال در جایگاه دادستانی تهران نشست. پس از دادستانی تهران، باز هم مورد “تشویق” هیئت حاکمه ایران قرار گرفت و اینبار به مدت ده سال به ریاست سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد. پس از آن نیز در سال های ۸۳ تا ۹۳ به عنوان معاون اول رئیس قوه قضاییه انجام وظیفه کرد. از سال ۹۳ تا اسفند ۹۴ به مقام دادستان کل کشور ارتقاء یافت. در سال ۹۴ به تولیت آستان قدس رضوی رسید و پس از آن نیز به فرمان خامنه ای در جایگاه ریاست دستگاه قضایی جمهوری اسلامی گمارده شد. این دوران البته برای رئیسی دوران ساده ای نبود. دوران پر تحولی که با خیزش سلحشورانه توده های مردم ایران در دی ماه ۹۶ رقم خورد و سپس با قیام قهرمانانه آنان در آبان ۹۸ چشم انداز بیشتری را برای تحولات انقلابی در جامعه باز کرد . دورانی که در پی مجموعه ای از بازداشت ها، شکنجه ها، کشتارها و اعدام هایی که صورت گرفت، نام ابراهیم رئیسی یک بار دیگر بر سر زبان ها افتاد. نام و چهره “خونریز و سفاک و فتاک”، ابراهیم رئیسی که پیش از این با کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در حافظه تاریخی مردم ایران ثبت شده بود، اینبار با کشتارهای دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ در هم آمیخت و چهره خونریزتری ازاو به نمایش گذاشت. تا جاییکه در روزهای پیش از مضحکه انتخاباتی ریاست جمهوری ۲۸ خرداد ۱۴۰۰، نام ابراهیم رئیسی با تمرکز بر کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ و کشتار خیابانی ۱۵۰۰ نفر از معترضان قیام آبان ۹۸، به اصلی ترین کمپین خیابانی جوانان، زنان و خانواده های جانباختگان علیه رئیسی و کل هیئت حاکمه ایران تبدیل شد.
حال در چنین وضعیتی که نام ابراهیم رئیسی با کشتار و اعدام هزاران زندانی سیاسی رقم خورده است، در شرایطی که همه جا، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی، صداها برای محاکمه رئیسی از هر زمان دیگری بلند و بلندتر شده است، این عنصر قاتل و جنایتکار در مقام طلبکاری از مردم ظاهرشده و به جای محاکمه، خواهان “تشویق” خود از سوی مردم و نهادهای حقوق بشری شده است. این عنصر جانی و آدمکُش رژیم، پس از منصوب شدن به مقام ریاست جمهوری نظام، در اولین نشست خبری خود با رسانه های داخلی و خارجی که روز دوشنبه ۳۱ خرداد برگزار شد، در پاسخ به خبرنگار شبکه الجزیره که از او پرسید: “تحریم هایی علیه شما وجود دارد و اتهاماتی از سوی برخی سازمان های حقوق بشری علیه شما مطرح است و اخیرا سازمان عفو بین الملل مسائلی در خصوص دست داشتن شما در برخی اعدام ها [سئوال خبرنگار پرسش معین از اعدام های تابستان ۶۷ بود که مترجم آنرا به “برخی اعدام ها” ترجمه کرد] اعلام کرده است…آیا قصد سفر به کشورهای خارجی دارید یا خیر؟ چنین پاسخ داد: “به آنانی که اتهام میزنند باید گفت، ما در جایگاه مدعی قرار داریم. تمامی اقداماتی که تا کنون انجام دادهام همواره در جهت دفاع از حقوق بشر و انسان بوده است و با کسانی که در حقوق انسان ها اخلال ایجاد کردهاند و دست به حرکتهای داعشی زدند، برخورد کردم”. رئیسی در ادامه با بیان اینکه افتخارم این است که در کسوت دادستان هر کجا که بودم از حقوق و امنیت مردم دفاع کرده ام، گفت “اگر یک حقوقدان و قاضی از حقوق مردم دفاع کرده، باید مورد تقدیر و تشویق قرار بگیرد که امنیت مردم را در مقابل هجوم ها و تهدیدها حفظ کرده است”. (تاکیدها از ما است).
این دیگر کراهت و وقاحت و پلشتی نیست که ابراهیم رئیسی بدان نایل شده است. بیان این سخنان، نشان دهنده اوج وقاحت و بی شرمی یک عنصر خونریز و آدمکش است. عنصری که طی ۴۰ سال کشتار و جنایت، همواره ارتقاء مقام یافته، مدام مورد تفقد و تشویق هیئت حاکه ایران قرار گرفته و اکنون در وقاحتی مشمئز کننده انتظار دارد از طرف مردم نیز مورد “تشویق” واقع شود.
در واقع انتصاب رئیسی به عنوان رئیس جمهور نظام و بیان سخنان این چنینی او در اولین نشست خبری اش، تماما برای قُبح زدایی از پیشینه سراسر کشتار و اعدام و جنایت ابراهیم رئیسی و به طریق اولی قُبح زدایی از جنایات سیستماتیک جمهوری اسلامی است. هیئت حاکمه ایران و در راس آن خامنه ای در پس هر اقدام جنایتکارانه این عنصر آدمکُش نظام را مورد تشویق و تفقد قرار داد و در پی هر جنایتی با ارتقاء مقام عملا زمینه را برای انجام جنایات بیشتر مزدورانی نظیر ابراهیم رئیسی فراهم کرد. اکنون با منصوب شدن ابراهیم رئیسی در مسند ریاست جمهوری نظام، انتقادهای جهانی و نهادهای حقوق بشری در مورد سابقه ابراهیم رئیسی از هر سو بلند شده است. رئیسی که تا کنون در داخل ایران از هر پرسشی در مورد کشتار تابستان ۶۷ مصونیت داشت، از این پس از این مصونیت آهنین و لاپوشانی کردن پیشینه آدمکُشی خود در بیرون از مرزها با چالش بزرگی در مقام ریاست جمهوری نظام روبرو خواهد شد. چالشی که از هم اکنون ابراهیم رئیسی با طرح ادعای حقوقدان و اینکه اقدامات او جملگی در جهت دفاع از حقوق بشر و انسان بوده و از این نظر باید مورد تشویق قرار گیرد، نه بازخواست، تلاش مذبوحانه ای است برای قُبح زدایی از پیشینه سراسر اعدام و کشتار این عنصر آدمکُش جهت در امان ماندن از فشارهای بین المللی، گسترش خواست محاکمه او توسط خانواده های جانباختگان تابستان ۶۷، دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ و نیز به حداقل رساندن چالش بین المللی انتصاب رئیسی بر مسند ریاست جمهوری نظام است.
نظرات شما