انتخابات قلابی ریاست جمهوری که نتایج آن از قبل بر همگان معلوم بود و تودههای مردم فعالانه آن را تحریم کرده بودند، برگزار شد. خیمهشببازی رسوای حکومتی که باید اراده نظام حاکم و رهبر آن را عملی میساخت، در فضایی سرد و بیرونق به پایان رسید. مبارزه توده عظیم تحریم کننده ی این مضحکه اما ادامه دارد. تحریم گسترده و فعال انتخابات فرمایشی در طول متجاوز از ۴۰ سال حاکمیت جمهوری اسلامی اگر نگوییم بیسابقه، اما کمسابقه بود. تودههای زحمتکش مردم البته درگذشته نیز مضحکههای انتخاباتی ازایندست را تحریم کرده بودند. درصد بالایی از مردم با امتناع از شرکت در انتخابات و حضور در پای صندوق رأی، درواقع به رژیم حاکم و انتخابات قلابی آن نه گفته بودند. تقریباً در تمام انتخابات قلابی رژیم ما شاهد این نوع از تحریم یعنی امتناع کمیت قابلتوجهی از تودههای مردم از رأی دادن و تحریم غیرفعال بودهایم. این بار اما ماجرا متفاوت بود. اولاً تحریم انتخابات بسیار گستردهتر و وسیعتر از دفعات پیشین بود و ثانیاً تحریم، صرفاً به این خلاصه نشد که مردم از حضور در پای صندوق و رأی دادن خودداری کنند. تودههای مردم از زن و مرد و جوان و بزرگسال، تا آنجا که توانستند، در کوچه و خیابان و در تجمعات اعتراضی گوناگون و نیز در شبکههای اجتماعی فعالانه حضور یافتند و با صدای بلند اعلام کردند در مضحکه انتخاباتی رژیم شرکت نمیکنند و شرکت نکردند. هر جا بحثی از انتخابات درمیان بود، زنان، کارگران، دانشجویان، معلمان، بازنشستگان و عموم تودههای مردم نهفقط اعلام کردند در مضحکهای که رژیم کشتار و سرکوب به راه انداخته شرکت نمیکنند، بلکه دیگران را نیز به تحریم فعال دعوت کردند. هر جا موقعیتی دست داد، علیه رژیم کشتار و سرکوب و رژیم سرتاپا دزد و فاسد سخن گفتند و بهروشنی بیان کردند: رأی ما سرنگونی رژیم فاسد و جنایتکار است. شمهای از موضعگیریها، روحیه اعتراضی و واکنش توده مردم نسبت به مضحکه انتخاباتی، در “تریبونهای آزاد”ی که رژیم چند روز پیش از “انتخابات” به راه انداخت، انعکاس یافت. تودههای مردم بساط دستگاه حکومتی را که برای ترغیب مردم به شرکت در انتخابات و شکستن فضای بهشدت سرد و یخزدهی آن به راه انداخته بود، به ضد خودش تبدیل کردند. از این تریبونها درباره مخالفت صد درصد خود با انتخابات فرمایشی و از اینکه رئیسجمهور از قبل معلوم و برگزیدهشده است سخن گفتند. از اینکه رژیم هر چهار سال یکبار و زمانی که به رأی مردم نیاز دارد به یاد آنها میافتد و از تکرار خیمهشببازیها در طول بیش از ۴۰ سال حاکمیت جمهوری اسلامی سخن گفتند. از پایان عمر اینگونه ترفندها و از ضرورت عبور از نظام حاکم حرف زدند. از اینکه رژیم هر اعتراض مردم را با سرکوب و زندان و شکنجه و گلوله جواب داده است، از اینکه فشارها از حد تحمل فراتر رفته و از اینکه مردم زحمتکش چیزی برای از دست دادن ندارند و ترسی به دل راه نمیدهند سخن گفتند. مردم خطاب به رژیم حاکم گفتند؛ شما۱۵۰۰ نفر را در اعتراضات آبان ۹۸کشتید و به کسی پاسخ ندادید، شما با وقاحت و پررویی مردم قیامکننده را اراذلواوباش خواندید و حالا بازهم با وقاحت و پررویی به سراغ همان مردم آمدهاید، جمع کنید بساط خود را کسی فریب شمارا نمیخورد و به شما رأی نمیدهد.”رأی بی رأی”. مردم از این تریبونها و در کلیپهای متعددی که در شبکههای اجتماعی پخش شد، بهروشنی و با صدای بلند گفتند؛ رأی ما سرنگونی رژیم فاسد و جنایتکار جمهوری اسلامی است!
حاصل خیمهشببازی رسوای حکومتی البته همان شد که از اول معلوم بود.ابراهیم رئیسی ازقاتلان بزرگ و مسلم دهه شصت و اکنون، که از قبل در صندوق رأی جایداده شده بود، وقتیکه درِ صندوق، در ۲۸ خرداد باز شد از صندوق بیرون خزید و تعجب کسی را هم برنینگیخت. دستگاه حکومتی و انبوه جیرهخواران و کاسهلیسان ریزودرشت آن، بلا فاصله در مورد میزان مشارکت و آراء مردم بهدروغ و رقم سازی متوسل شدند. در تمام موارد گذشته نیز رژیم جمهوری اسلامی برای نشان دادن بهاصطلاح مشروعیت خود، این کار را انجام داده است. ازآنجاکه این بار، افتضاح و رسوایی بسیار بزرگتر از دفعات پیشین است، دروغبافیها و رقم سازیهای مربوطه نیز بیشتر است. بااینهمه، هرکس این را میداند که نه حکومت و نه این یا آن جناح آن، بلکه بایکوت انتخابات و رأی سرنگونی پیروز شده است. در این میان گروههای بیآبرو و فریبکار موسوم به اصلاحطلب نیز بیشازپیش خوار و ذلیل شدند. اینان که از عملکرد شورای نگهبان و رد صلاحیت کاندیداهای خویش بهشدت عصبانی و برافروخته شده و اعلام کرده بودند از هیچ کاندیدایی پشتیبانی نمیکنند، چند روز مانده به “انتخابات” موضع خویش را تغییر دادند. ناگهان مشخص شد که “جمهوریت نظام” به خطر افتاده و “جمهوری اسلامی درحال گذار به حکومت اسلامی است”. کروبی باعجله از حصر خانگی وارد میدان شد و از اصلاحطلبان خواست از میان کاندیداهای مورد تأیید شورای نگهبان، هرچه سریعتر کاندیدایی که بیشتر”مقبولیت” دارد معرفی کنند. رئیسکل اصلاحطلبان ظاهراً ممنوعالتصویر آخوند محمد خاتمی نیز با انتشار فایل صوتی- تصویری، برای گرم شدن تنور سرد و خاموش انتخابات خواهان مشارکت در این مضحکه شد. بهزاد نبوی رئیس”جبهه اصلاحات ایران” با این بهانه و توجیه که “باید مانع سناریوی طراحیشده” شد، روز ۲۴ خرداد، مردم را به حضور در پای صندوقهای رأی دعوت کرد. به دنبال انتشار نوار ویدئویی بهزاد نبوی، نامهای تحت عنوان ” نامه جمعی از اصلاحطلبان به بزرگان اصلاحطلب درباره انتخابات” انتشار یافت که در آن از همتی حمایتشده و از “بزرگان اصلاحطلب” خواستهشده بود از همتی حمایت کنند. تنها یک روز بعد از اعلام موضع “جبهه اصلاحات” بهزاد نبوی، ۱۵ حزب و جریان اصلاحطلب(۱) به قول خودشان “برآمده از جنبش دوم خرداد” در ائتلاف باهم، طی بیانیهای به نام “دفاع از جمهوریت” و”برای صیانت از جمهوریت” ، رسماً از همتی حمایت کردند.
این درحالیست که هرکس این را میداند که در یک حکومت و دولت دینی، جمهوریت و رأی مردم اساساً هیچ معنا و جایگاهی ندارد. شخص خمینی بنیانگذار اصلی جمهوری اسلامی نیز خیلی صریح و روشن گفته است اگر حتی همه مردم رأی دهند اما خلاف حکم اسلام باشد، آن رأی باطل است و هیچ ارزشی ندارد. “جمهوریت” و “رأی مردم” اما بهانهای بود برای حضور باعجلهی طیف نیروهای موسوم به اصلاحطلب در مضحکهای که آنها را رسواتر و بیآبروتر ساخت.
جریانات و افراد گروههای اپوزیسیون همراه اصلاحطلبان نیز به همین شیوه عمل کردند. همهی آنها از ضرورت حضور در انتخابات سخن گفتند و به مجری اوامر خامنهای که گفته بود؛ نظام به شرکت در انتخابات نیاز دارد تبدیل شدند، همهی آنها با خامنهای که گفته بود “جمهوریت در نظام اسلامی، با مشارکت مردم محقق میشود”، همصدا شدند و درواقع به خواست وی پاسخ مثبت دادند.همه آنها دستبهدست هم دادند تا برای نظام حاکم آبرویی دستوپا کنند و تا آنجا که توانستند سعی کردند از یک بالماسکه آشکار، “انتخابات رقابتی” و حجتی بسازند بر آنچه رهبر حکومت گفت که “انتخابات”، “بحمدالله رقابتی هم هست”!
گروههای موسوم به اصلاحطلب، دوباره و چندباره دست به فریبکاری زدند. پز مخالفت با روال جاری را گرفتند و سرانجام همان راه همیشگی خود را پیمودند و برای دفاع از نظم حاکم، هر آنچه در توان داشتند به کار بستند. اینان که میدانستند در این بهاصطلاح رقابتی که یکسرِ آن شدند، بهکلی به جناح مقابل باختهاند، پیش از آنکه هنوز انتخاباتی برگزارشده باشد به پابوسی رئیسی جلاد و جنایتکار شتافتند. روز ۲۵ خرداد جمعی از مدیران مسئول رسانههای اصلاحطلب(۲) در نشست و دیداری با ابراهیم رئیسی، به تعریف و تمجید از وی پرداختند و درست در همان ساعات و لحظههایی که مردم در کف جامعه از کشتار اعتراضکنندگان آبان و کشتارهای دهه شصت و دست داشتن رئیسی جلاد در این کشتارها سخن میگفتند، آنها دربیان مناقب رئیسی از هم سبقت میگرفتند و در وصف انعطافپذیری و شایستگیهای وی داستان میسرودند.
تودههای مردم اما با قاطعیت و صدای بلند به این خیمهشببازی نه گفتند. آنان با شجاعت و تهور کمنظیری به ابراز مخالفت آشکار و مستقیم بانظم سیاسی حاکم پرداختند، از قیام آبان و قیامکنندگانی که برای براندازی رژیم بهپاخاستند و با گلوله مزدوران حاکم به خاک افتادند، تمامقد دفاع کردند و با این کار خود، اولاً روحیه اعتراضی و نگاه خویش برای برونرفت از وضع موجود را نشان دادند و ثانیاً تا اینجا و تا این حدود مضحکه انتخاباتی را بهطور فعال تحریم نمودند. این موضع رادیکالِ مبتنی بر آگاهی، البته یکشبه حاصل نشده و برخاسته از شرایط و اوضاع متلاطم سیاسی جامعه است. اوضاع پرتلاطمی که با خیزش بزرگ تودهای در دیماه ۹۶ آغاز شد و نقطه شروع یک دوران انقلابی را رقمزد که تا به امروز ادامه یافته است. این موضع رادیکال مبتنی بر تجارب مبارزاتی تودههای زحمتکش اعم از کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان، بازنشستگان و سایر اقشار زحمتکش در همین دوره و ارتقاء آگاهی سیاسی آنهاست. اعتراضات گسترده و تظاهرات خیابانی تودههای زحمتکش ایران دردهها شهر کشور در دیماه ۹۶ و برآمد شعار پر مضمون “اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” از بطن این مبارزات، موضع تودههای مردم نسبت به جمهوری اسلامی و جناحهای آن یا درواقع نه به جناحهای حکومتی و نه به نظمی بوده که چهار دهه بر سرنوشت مردم زحمتکش ایران حاکم شده و آنها را به انقیاد کشانده است. اگر طبقه حاکم و جناحها و جیرهخواران تبلیغاتچی آن تا قبل از دیماه ۹۶ به روشهای گوناگون، ازجمله با ایجاد فضای ترس و ارعاب، آراء ساختگی و قلابی ، عوامفریبی بر سر اصلاحطلب و اصولگرا و انتخاب میان بد و بدتر تلاش میکردند براین واقعیت انکارناپذیر سرپوش بگذارند که تودههای زحمتکش مردم ایران مخالف رژیم جمهوری اسلامی و مخالف تمام نظم ارتجاعی موجود هستند، خیزش بزرگ دیماه ۹۶ بر آن شرایط و بر کار آیی آن روشها و سیاستها برای همیشه نقطه پایان گذاشت. مبارزات تودهای البته در حد دیماه توقف نکرد. این مبارزات با هزاران اعتصاب و تجمع کارگری و اعتراضات متعدد تودهای با شعارهای سیاسی و ضد دولتی تداوم یافت و در ادامه خود به قیام خونین آبان ۹۸ فرا رویید. اکنون موضوع فقط این نبود که تودههای مردم بر سینهی جناحهای حکومتی و بازیهای انتخاباتی آن دست رد زدهاند، موضوع فقط نه گفتن به جمهوری اسلامی و جناحهای آن و حتی نه گفتن به تمام نظم حاکم نبود، مسئله این بود که بیش از یکمیلیون تن از جوانان و تودههای زحمتکش و تهیدست جامعه دردهها استان و بیش از ۱۰۰ شهر، برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی بهپاخاستند و باروی آوری به تاکتیکها و اشکال رادیکال مبارزه، دهها پایگاه نظامی و سپاه و بسیج و مرکز مذهبی و بانک و امثال آن را آتش زدند. تودههای مردم بهپاخاستند و به تمام مراکز ستم و تحمیق و سرکوب یورش بردند و با ایجاد سنگربندی خیابانی در برابر دستگاه سرکوب دست به مقاومت زدند و بدینسان خواست و عزم و اراده خود را برای تعیین تکلیف نهایی با رژیم حاکم به نمایش گذاشتند. بنابراین، این توده مردمی که سالهاست از تحریم غیرفعال فراتر رفته و تا دست زدن به اقدام عملی برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی پیش رفتهاند، بسیار بدیهی بود که مضحکه انتخاباتی رژیم را نهفقط با امتناع از شرکت در “انتخابات” و حضور در پای صندوق رأی، بلکه فعالانه در کوچه و خیابان و شبکههای اجتماعی و با صدای بلند تحریم کنند.
تودههای مردم تاکتیک تحریم فعال را تا این اندازه که از نفی و سرنگونی جمهوری اسلامی و از قیام برای براندازی آن دفاع نمودند، پیش بردند. تحریم فعال اما یعنی برچیدن تمام سیستم انتخاباتی حاکم و سیستم انتخاباتی حاکم جز با سرنگونی رژیم برچیده نمیشود. موضوع مهم اما این است که رژیم جمهوری اسلامی را نمیتوان برچید و بساط آن را جارو کرد مگر از طریق گسترش اعتصابات کارگری، اعتصاب عمومی سیاسی و درنهایت قیام مسلحانه تودهای. مضحکه انتخاباتی پایان گرفت، اوضاع متلاطم سیاسی اما پابرجاست. جامعه شرایط حساسی را از سر میگذراند. در جامعهای که تودههای زحمتکش مردم عملاً نشان دادهاند که دیگر نمیخواهند و نمیتوانند وضع موجود و رژیم سیاسی حاکم را تحمل کنند و در طرف مقابل نیز طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن نشان دادهاند که دیگر نمیتوانند به شیوه گذشته بر تودههای مردم حکمرانی و کل جامعه را اداره کنند، دریک چنین موقعیت انقلابی که قیام آبان سال ۹۸ سرآغازش بود، هر اعتراض و مبارزه یا حادثه کوچک و بزرگی میتواند به انفجار تمام جامعه منجر شود و موج جدیدی از اعتراضات و تظاهرات تودهای و گسترده خیابانی را رقم زند. این نیز امری مسلم است که نفرت و انزجار کارگران و زحمتکشان و عموم تهیدستان از رژیم و نظم حاکم بسیار شدید و نارضایتی بسیار بالاست. درعینحال اعتصابات و مبارزات کارگران و سایر اقشار زحمتکش جامعه نیز همچنان ادامه یافته و درحال گسترش است. بنابراین بسیار مهم و حیاتی است که در چنین شرایط حساس و چشماندازی که برآمدهای تودهای و اعتصابات بزرگ کارگری جزء جداییناپذیر آن است، رهبری طبقه کارگر براین مبارزات تأمین شود، چراکه در غیاب رهبری و هژمونی طبقه کارگر، این مبارزات میتواند مورد بهرهبرداری اقشار و طبقات غیر کارگری اعم از بورژوازی یا خردهبورژوازی قرار گیرد که معنایی جز شکست مبارزات مردم ندارد. ازاینرو باید به تاکتیکها مؤثری برای سرنگونی جمهوری اسلامی روی آورد که در عین سازماندهی کارگران ، مسیر رهبری طبقه کارگر را هموار کند. بنابراین مقدم بر هر چیز باید در درون تمام کارخانهها و مراکز تولیدی و خدماتی کمیتههای مخفی و کمیتههای اعتصاب را سازمان داد. نیازی به توضیح نیست که این وظیفه بردوش کارگران آگاه و بخش پیشرو طبقه کارگر است. با ایجاد کمیتههای اعتصاب و برقراری ارتباط تنگاتنگ میان این کمیتهها میتوان کمیتههای هماهنگی اعتصاب را ایجاد کرد و اعتصابات فرا کارخانهای را سازمان داد. در ادامه و رشد و گسترش همین اعتصابات و از درون همین اعتصابات است که اعتصابات سراسری و اعتصاب عمومی سیاسی شکل میگیرد و زمینه برای قیام مسلحانه و سرنگونی انقلابی نظم حاکم فراهم میشود.
تمام آینده جنبشهای اجتماعی و جنبش انقلابی تودههای زحمتکش مردم به این بستگی دارد که طبقه کارگر آیا رهبری آن را به دست گرفته است یا نه؟ تنها با این تاکتیکهای مؤثر کارگری است که میتوان مبارزات طبقه کارگر را انسجام بخشید، به تشکل یابی حزبی و غیر حزبی طبقه کارگر یاری رساند و ابزار ضروری رهبری این طبقه را مهیا ساخت. تنها با این تاکتیکهای منسجم کارگری – کمونیستی است که میتوان تمام سیستم و بساط انتخابات قلابی و تکراری را برای همیشه برچید و سیستم انتخاباتی نوین و شورایی را جایگزین آن ساخت. تنها در یک نظام شورایی و حکومت شورایی است که تودههای مردم از چنگال به انقیاد در آوردگان خویش رها گشته و بر سرنوشت خویش حاکم میشوند.
زیرنویسها:
۱- حزب اعتماد ملی، حزب توسعه ملی، حزب کارگزاران سازندگی ایران، حزب ندای ایرانیان، مجمع نیروهای خط امام، حزب اسلامی کار، حزب مردمسالاری، خانه کارگر، حزب جوانان ایران اسلامی، مجمع اسلامی فرهنگیان، جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان، مجمع زنان اصلاحطلب، حزب آزادی، جمعیت زنان نواندیش، حزب وحدت و همکاری.
۲ – در این دیدار، محمدعلی وکیلی از روزنامه ابتکار، علیرضا بختیاری از روزنامه دنیای اقتصاد، مهدی رحمانیان از روزنامه شرق، منصور مظفری از روزنامه آفتاب یزد، سید شهابالدین طباطبایی رسانه راوی، محمدرضا سعدی از روزنامه جهان صنعت، علی متقیان از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حسین عبداللهی از روزنامه آرمان ملی، مسعود حیدری از خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، نعمتالله شهبازی دبیر انجمن مدیران روزنامههای غیردولتی و احسان مازندرانی فعال مطبوعاتی حضور داشتند .
نظرات شما