وارونه‌گوئی روحانی در آغاز یک پایان

حسن روحانی در روز ۲۲ بهمن ، چهل و دومین سال سرنگونی ارتجاع شاهنشاهی و جایگزینی ارتجاع اسلامی، بار دیگر به تعریف و تمجید از خودپرداخت و دروغ‌های همیشگی خویش را درزمینهٔ رشد اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم تکرار کرد.  روحانی شارلاتان که در طول ۸ سال زمامداری خود بارها از رسانه‌های عمومی آشکارا دروغ گفته، مصائب و مشکلات متعدد مردم را انکار کرده و بر زخم‌های بی‌شمار آنان نمک پاشیده است، این بار نیز با وقاحت و دریدگی یک آخوند جنایت‌کار شیفته نو لیبرالیسم اقتصادی و کارگزار سرمایه، از عملکرد ارتجاعی و جنایت‌کارانه خود دفاع کرد و چنان تصویری از اوضاع به دست داد که کشورهای پیشرفته‌تر اروپایی نیز به گرد آن نمی‌رسند.

حسن روحانی از بهبود  وضع کشاورزی سخن گفت، اما نگفت این کشاورزانی که هرروز در شهرهای مختلف استان اصفهان و یزد و سایر استان‌ها دست به تجمع می‌زنند و حتی علیه شخص وی شعار می‌دهند برای چیست؟ او از خودکفائی در بخش کشاورزی سخن گفت اما نگفت گل‌کلم و کاهو از امارات و فلفل از آفریقا واردشده است. او نگفت چند صد تن گندم، جو،حبوبات، برنج، ذرت، دانه سویا، توتون، تنباکو،روغن نباتی، مرغ، گوشت قرمز، میوه، قند، چای، شکر و سایر مواد غذایی از ترکیه، هند، امارات متحده عربی، برزیل، پاکستان،روسیه، آلمان ، هلند و انگلستان واردشده است؟ او فراموش کرد بگوید واردات در همین سال ۹۹ که ویروس و بیماری کرونا، مبادلات تجاری را محدود نموده، دو و نیم درصد نسبت به سال ۹۸ رشد داشته و بیشترین رشد واردات نیز مربوط گندم مهم‌ترین محصول کشاورزی بوده است!

حسن روحانی که در شارلاتانیزم و دروغ‌بافی جزء اساتید مسلم مسلمین دربار خامنه‌ای است، رشد منفی را مثبت، کاهش رشد را افزایش، افزایش تورم را کاهش، گسترش بیکاری و افزایش تعداد بیکاران را ایجاد اشتغال می‌خواند و از معجزه بخش خصوصی و تحول بزرگ در شکر و برنج و بنزین و غیره سخن می‌گوید. معجزه بخش خصوصی و خصوصی‌سازی چه بوده است؟ جز این است که صدها واحد تولیدی و اقتصادی از گردونه تولید خارج‌شده و صدها هزار میلیارد از ثروت جامعه حیف‌ومیل و به جیب مشتی دزد و غارتگر ریخته شده است؟ جز این بوده که ده‌ها هزار کارگر کار خویش را ازدست‌داده‌اند و صدها هزار کارگر دیگر هیچ‌گونه ضمانت شغلی ندارند و به کار در شرایط شبه برده‌داری سوق داده‌شده‌اند؟

در شکر و برنج و بنزین کدام تحول بزرگ رخ‌داده است؟آیا جز این است که سلطه سلطان غارتگر شکر بر بازار و واردات این کالا، تولید شکر را در هفت‌تپه خوابانده است و قیمت برنج در مقایسه با دوره قبل از روحانی نزدیک به شش برابر افزایش‌یافته است؟

حسن روحانی از لوله‌کشی و تأمین آب آشامیدنی و برق سخن گفت،او اما از دختربچه‌های بلوچ که آب آشامیدنی را از گودال‌هایی که آب باران در آن جمع شده تأمین می‌کنند و چند تن از آنان با سقوط در همین گودال‌ها جان خود را ازدست‌داده‌اند، چیزی نگفت. نگفت که زندگی مردم اهواز و روستاهای خوزستان از پی باران در لجن فاضلاب فرو می‌رود. نگفت که چرا و چند بار برق خانه‌های مردم خوزستان و برخی دیگر از استان‌ها در فصل سرما و گرما قطع‌شده است!

روحانی در نطق خود ادعا کرد که هیچ‌گاه مردم برای مواد غذایی صف نبستند! پس این صف‌های طولانی و مکرر در همین سال جاری برای روغن و مرغ و تخم‌مرغ و گوشت و امثال آن چه بوده؟ آیا این کالاها مواد غذایی نیستند؟

دروغ‌ها و یاوه‌گوئی‌ها و  وارونه‌گوئی‌های دلقک خامنه‌ای و بیگانگی این اظهارنظرها با اوضاعی که به‌طور واقعی در جامعه جاری است و مردم هرروز آن را با گوشت و پوست خود لمس می‌کنند چنان فاحش و آشکار است که انسان می‌ماند در برابر این‌همه وقاحت چه بگوید!

روحانی همه این دروغ‌ها را گفت اما هیچ اشاره‌ای به قیمت مایحتاج عمومی نکرد، نگفت که بهای یک لیتر روغن مایع خوراکی که قبل از زمامداری وی ۴۶۰۰ تومان بوده اکنون به بالای ۳۲۰۰۰ تومان رسیده، یک کیلو روغن جامد از ۴۹۰۰ تومان به ۱۸۰۰۰ تومان، یک کیلو مرغ از حدود ۶ هزارتومان به ۴۳ هزارتومان، گوشت از ۲۹۵۰۰ به بالای ۱۵۰۰۰۰ تومان و یک لیتر بنزین از ۷۰۰ تومان به ۳۰۰۰ تومان رسیده است. روحانی نگفت نرخ دلار از ۳۵۰۰ تومان به بالای ۲۴۰۰۰ تومان رسیده است. روحانی در این موارد هیچ نگفت. نگفت که ارزش پول تا کجا سقوط کرده و قدرت خرید مردم تا چه اندازه کاهش‌یافته است.

روحانی نه‌فقط در این موارد هیچ نگفت و کاملاً سکوت کرد، بلکه او در مورد کارنامه‌ای که عمیقاً به فساد آمیخته است و از این‌همه چپاول و دزدی در دستگاه حاکمِ که کوس رسوایی آن در همه‌جا پیچیده است لب از لب نگشود. نه از برادر دزدش حسین فریدون سخن گفت، نه از کلاه‌برداری‌ها و دزدی‌های جهانگیری و نعمت زاده و سایر وزرایش حرفی زد. حسن روحانی در مورد کلاه‌برداری رسمی دولتی در قمارخانه بورس و دستبرد آشکار به جیب اقشاری از مردم نیز هیچ نگفت.

روحانی وعده داده بود چهره فقر را از کشور بزداید و “عدالت” را به ارمغان آورد. او قرار بود سطح زندگی ده میلیون از خانواده‌هایی که در پایین‌ترین سطح زندگی هستند، به سطح “استانداردهای تعریف‌شده” برساند. وی در سال ۹۶ گفته بود زندگی مردم را به چنان سطحی از رفاه می‌رساند که کسی دنبال مبلغ ناچیز یارانه نرود و در پایان سال ۹۹ متوسط معیشت این ده میلیون را حداقل به میزان ۵ برابر وضع موجود ارتقا خواهد داد.

اکنون در ماه‌های پایانی سال ۹۹، مردم به‌روشنی می‌توانند چندوچون این ادعاها را بسنجند و در مورد آن قضاوت کنند. روحانی وعده‌های زیادی ازاین‌دست به مردم داد. او وعده داده بود شرایط اقتصادی بهتر شود و در همین نطق اخیرش گفت:”در برابر ملت ایران سرافرازیم که به وعده‌های خود عمل کردیم”!

گرچه روحانی از تکرار دروغ‌های بزرگ و واگویی حرف‌های پوچ و بی‌مقدار خسته نمی‌شود، اما توده‌های مردم که کارنامه هشت‌ساله وی را دیده و تجربه نموده‌اند، نه‌فقط در مورد این دروغ‌ها و اظهارنظرهای شخص حسن روحانی قضاوت خود را کرده‌اند، بلکه همین قضاوت را نیز به  تمام حاکمیت و نظم موجود تعمیم داده‌اند.

سران حکومت بدون استثنا همگی مورد نفرت و انزجار شدید توده‌های مردم ایران هستند. بعد از خمینی جلاد و خامنه‌ای، بعید است کسی درمیان آن‌ها باروحانی هم‌طراز و تا بدین حد مورد نفرت مردم باشد. بعدازآن دو جانی بزرگ، روحانی دلقک و شارلاتان، رتبه اول را به خود اختصاص داده است. نفرت از او درمیان توده‌های مردم بسیار عمیق و ریشه‌دار است به‌نحوی‌که کارگران ایران ازجمله کارگران معدن زغال‌سنگ، کارگران هفت‌تپه، کارگران هپکو، کارگران فولاد، کارگران پتروشیمی و بسیاری دیگر از کارگران ایران در اعتراضات خویش بارها شعار مرگ بر روحانی سر داده‌اند. این شعار درمیان سایر اقشار جامعه ازجمله کشاورزان، دانشجویان بازنشستگان و مالباختگان نیز شنیده‌شده است. نفرت از روحانی چنان عمیق و گسترده است که اکنون حتی خودی‌های حکومتی نیز در جریان کشمکش‌ها و رقابت‌های خویش، درهمان روز ۲۲ بهمن که روحانی سرگرم تعریف و تمجید از خود بود، شعار مرگ بر روحانی سر دادند.

واقعیت این است که نفرت و انزجار کارگران و توده‌های مردم بسیار فراتر از نفرت از شخص حسن روحانی است. توده‌های مردم ایران در خیزش دی‌ماه ۹۶ و قیام آبان ۹۸ و اعتراضات گسترده خیابانی دیگربارها نشان داده‌اند، نه‌فقط از روحانی و خامنه‌ای و امثال این مرتجعین، بلکه از کل نظم حاکم متنفرند و برای به زیر کشیدن تمام نظم موجود، بارها وارد خیابان شده و به اقدام عملی و انقلابی دست‌زده‌اند.

حسن روحانی در همین نطق خود البته درصدد زمینه‌چینی بازی‌های انتخاباتی حفظ نظام برآمد و مردم را به شرکت گسترده در انتخابات ریاست جمهوری رژیم در خرداد سال آینده (۱۴۰۰ ) فراخواند. روحانی و کل جناح وی براین پندارند که با آرایش و پیرایش خویش در مقابل دار و دسته خامنه‌ای – رئیسی، بساط برچیده شده‌ی انتخاب میان بد و بدتر را پهن کنند و اقشاری از مردم را به دام اندازند و ماجرایی را تکرار کنند که توده‌های مردم مدت‌هاست در شعار بسیار شفاف خویش” اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا” ، پایان آن را اعلام کرده‌اند. هرکس این را می‌داند که موضوع فقط شخص روحانی نیست که با رفتن او و آمدن فرد دیگری کارها درست و ماجرا تمام شود.  هر مهره‌ای که بر سرکار آمده، بحران را تشدید نموده، وضعیت اقتصادی را وخیم‌تر ساخته و از همه مهم‌تر، فشار گرانی کمرشکن و تورم افسارگسیخته بردوش توده‌های مردم بیشتر و بیشتر شده است. عاقبت وعده‌های حل بحران‌ها، چیزی جز تشدید و تعمیق بحران‌ها نبوده است. کارنامه روحانی پس از ۸ سال البته جز ناکامی و شکست و جز تشدید و تعمیق بحران نبوده است. کفگیر به ته‌دیگ خورده است. این شکست اما فقط شکست روحانی و دارو دسته وی نیست، شکست رژیم جمهوری اسلامی‌ و تمام نظم موجوداست. پایان کار روحانی، پایان کار همه مهره‌های رژیم و پایان حاکمیت ارتجاع اسلامی است.

متن کامل نشریه کار شماره  ۹۰۸ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.